چگونه باید با جنجال شارلی ابدو مواجه شد؟ | عبدالکریمی: توجه نکنیم
/بیژن عبدالکریمی، هادی قابل و رشید داوودی پاسخ میدهند /
بابک مجیدی، انصاف نیوز: بیژن عبدالکریمی -فیلسوف- دربارهی نحوه مواجهه با ماجرای شارلی ابدو ضمن اظهار بیاطلاعی از علت تکرار آن، میگوید باید سکوت کرد و بیتفاوت باشیم چراکه واکنش نشان دادن به این موضوعات باعث میشود این حرکتها دوباره تکرار شود. همچنین او درباره برخورد نکردن با این موضوع و تفاوت آن با فتوای امام خمینی درباره سلمان رشدی هم گفت ذهن امام سیاسی بود و فتوای ایشان از جایگاه اسلام سیاسی بود اما من به عنوان یک دانش آموخته فلسفه میگویم از لحاظ علم فلسفی این روش خیلی موثر نیست. هادی قابل روحانی اصلاح طلب نیز دربارهی توهین روزنامه شارلی ابدو به پیامبر اسلام میگوید: این نوع رفتارها سرمایهگذاری صهیونیسم آمریکایی در رسانهها است تا با تبلیغات منفی مردم مسلمان را تحریک کرده و بتوانند از آن بهره سیاسی برای اهداف خودشان داشته باشند. او همچنین درباره نحوه مواجهه با این رفتارها میگوید رفتارها باید بر اساس منطق و استدلال باشد. همه مسلمانان باید از طریق فضای مجازی که فراگیر شده است درباره دین اسلام روشنگری کنند و دست از برخورد تند بردارند. همچنین . رشید داودی روحانی حوزه علمیه قم هم میگوید بحث آزادی بیان طرح شده از سوی مکرون رئیس جمهور فرانسه پارادوکسیکال است و برخورد نشریه با مسلمانان به نوع لجاجت تبدیل شده است. در مواجهه با این برخورد باید حاکمان کشورها قوانین جدی در پیش بگیرند.
همزمان با برگزاری دادگاه متهمان کشتار در نشریهی شارلی ابدواین نشریه بار دیگر در حمایت از کشته شدگان در صفحه یک خود تصاویر کاریکاتورهای توهین آمیز به پیامبر اسلام را بازنشر کردر که باردیگر واکنشهای منفی بسیار زیادی را برانگیخت. چندی پیش در سفر امانوئل مکرون به بیروت، خبرنگاری از رئیس جمهور فرانسه پرسید چرا اهانت شارلی ابدو به پیامبر اسلام را محکوم نکردید او در جواب گفت فرانسه کشوری آزاد و دارای حق آزادی بیان است و در ادامه همان خبرنگار پرسید چرا انکار هلوکاست زندان و محرومیت در پی دارد اما او سکوت کرد. رفتار مکرون درباره این موضوع نیز واکنش های زیادی در پی داشت.
درباره مواضع و اهداف روزنامه شارلی ابدو درباره و نحوه صحیح مواجهه مسلمانان با این نوع رفتارها، انصاف نیوز با هادی قابل روحانی نو اندیش دینی، بیژن عبدالکریمی فیلسوف و استاد دانشگاه و رشید داوودی دانشآموخته حورهی علمیه قم و دکترای علوم سیاسی گفتگو کرده است که در زیر میخوانید:
عبدالکریمی: ذهن امام خمینی درباره سلمان رشدی بسیار سیاسی بود
بیژن عبدالکریمی، فیلسوف ایرانی و استاد دانشگاه، دربارهی تحلیل علت انتشار کاریکاتور توهین آمیز پیامبر اسلام، حضرت محمد ص، در روزنامه فرانسوی شارلی ابدو گفت: در جهانی که زندگی میکنیم، نیروهای اطلاعاتی و امنیتی به قدری دارای قدرت هستند که آدم واقعاً نمیداند در پشت صحنه چه انگیزیهایی نهفته است. لذا من شخصاً نمیدانم. اما آنچه دربارهی جهان اسلام به ذهنم میآید این است که باید با سکوت و بیتفاوتی با این موضوع مواجه شد. نشان دادن عکس العملهای تند باعث میشود تا این حرکتها دوباره تکرار شود. چون آنها به واکنش جهان اسلام واقفند، گاهی این حرکتها را انجام میدهند تا واکنشی در جهت برخی منافع سیاسی صورت بگیرد. در جهان کنونی این امور بسیار عادی است و نباید خیلی اینها را امور مهمی دانست و در برابر آنها واکنشی نشان داد.
وی همچنین دربارهی اینکه این رفتارها در گذشته بارها تکرار شده و قرار است دادگاهی هم برای آنها تشکیل شود، گفت: فکر میکنم با توجه به تحلیلی که جوامع اسلامی از این موضوع دارند، گویی آنها دنبال یکسری تحریکات هم هستند. یعنی انتظار دارند عکسالعملهایی از این سمت صورت بگیرد. من به عنوان یک عضو جهان اسلام ترجیح میدهم هیچ واکنشی به این قضیه نشان ندهم. ممکن است بخواهند نوعی اسلام هراسی را رواج دهند و این مستلزم این است که شما اطلاعات دقیقی داشته باشید و من واقعاً نمیدانم. نه شخص کاریکاتوریست را میشناسم و نه روزنامهای که این کاریکاتور را چاپ کرده است. من فکر میکنم راه دیگر این است که ما چهرهی دیگری از پیامبر اسلام را نشان دهیم.
عبدالکریمی در پاسخ به این پرسش که اگر برخورد آنچنانی جایگاهی ندارد نظرش دربارهی فتوای اعدام برای سلمان رشدی توسط امام خمینی در دههی شصت چیست، گفت: ذهن ایشان بسیار سیاسی بود و آن حرف را از یک موضع اسلام سیاسی زدند. الان بسیاری از مسائل جامعه ما هم این چنین است که چیزهایی را در جهت یک مسئله سیاسی میبینند. اما من به عنوان یک دانش آموخته فلسفه چون مسئله را از زاویهی فلسفی بررسی میکنم، فکر میکنم این حرکت الان خیلی مؤثر نیست؛ نه سلبش و نه ایجابش. اما برای جریانات سیاسی یعنی آن کسی که میکشد و آن کسی که اعتراض میکند، بهره برداریهای سیاسی دارد.
هادی قابل: صهیونیسم به دنبال تحریک مسلمانان و تبلیغ علیه اسلام است
هادی قابل روحانی نواندیش و عضو جبهه مشارکت درباره علت انتشار کاریکاتور توهین آمیز به پیامبر اسلام و هدف از انجام این کار در شارلی ابدو گفت: آنچه مسلم است این است که رسانههای بزرگ جهان تحت تاثیر صهیونیسم هستند و این مسئله یک امر ثابت شده است. یعنی سرمایهگذاریای که چه به صورت مستقیم و چه غیرمستقیم، صهیونیستهای آمریکایی در رسانههای بزرگ، روزنامهها ونشریات مطرح دنیا میکنند، طبیعی است. با توجه به گسترشی که اسلام مخصوصا در جوامع غربی پیدا کرده است و صرف نظر از مسئله تبلیغات و تلاش آنها در بحث داعش برای از بین بردن و ضربه زدن به چهره اسلام صورت گرفته است، اما مردم دنیا با وجود فضای مجازی به حقایق دسترسی خیلی خوب پیدا می کنند و میدانند که روحیه و اخلاق عمده مسلمانان آن چیزی که توسط داعش عرضه شد نیست. دلیلش هم این است که بسیاری از مسلمانها با داعشیها مقابله کردند.
با این تفکر میدانید که سیاستها و رسانههای صهیونیسم، داعش را ساخته و خانم کلینتون هم در خاطراتی که نوشته اعتراف میکند داعش را ما ساختیم.
ولی واقعیت آن است که اسلام یعنی آن اسلام رحمانی، با منش و اخلاق انسانی و دفاع از حقوق انسانها، اسلامی است که منادی حرمت گذاشتن به همهی اندیشهها و ادیان است. اسلام در بحث ادیان نگاه احترام گذاشتن به سایر ادیان و اعتقادات را دارد. این فکر و منطق وقتی در مجامع دنیا گسترش پیدا میکند، اسلام رواج پیدا میکند. گرایش به اسلام و زندگی مسالمت آمیز در کنار مسلمانان رواج پیدا میکند. شما شاهد هستید وقتی در سوئد به قرآن اهانت شد، موجی به راه افتاد و بسیاری از مسیحیان و غیرمسلمانان قرآن را در آغوش گرفتند و بوسیدند و به آن احترام گذاشتند. این مسئله حاکی از آن است که مسلمانان در جوامع غربی، جایگاه خودشان را یافتند و همزیستی مسالمت آمیز با ادیان و باورهای دیگر را شکل دادهاند. بنابراین، فکر میکنم دستهایی در کار است که هرازچندگاهی این کار را انجام و تحریک کنند. دنبال این هستند که مسلمانان تندرو را تحریک کنند تا دست به کارهای تخریبی بزنند و بعد بتوانند از آن استفاده تبلیغی کنند. مسلمانان باید در این قسمت بسیار هوشیار باشند، ضمن محکوم کردن، نباید از منطق خارج شوند. کارهای خشن از خودشان بروز ندهند تا این رفتارها ابزار تبلیغی برای صهیونیسم نشود.
وی درباره نحوه مواجهه صحیح با این نوع رفتار گفت: مواجهه با آنها باید منطقی و استدلالی باشد. چون اسلام دین منطق و استدلال و دین تعقل و تفکر است. سراسر آیات قرآن به تفکر و تدبر دعوت کرده است. بنابراین باید فقط روشنگری کرد. بایستی گفت همان طور که اهانت به حضرت مسیح و حضرت موسی و سایر پیامبران الهی و کتب مقدسی مثل تورات و انجیل و زبور جایز نیست و کاری غیر انسانی است، پس اهانت به اسلام و پیامبر اسلام و کتاب مقدس او هم پذیرفته نیست.
این مسئله را باید همهی مسلمانان و اندیشمندان، با ارائه مقالات در فضای مجازی روشنگری کنند و منطق را جلو ببرند. این از حقوق انسانهاست. ما وقتی بحث حقوق بشر را مطرح میکنیم، هر انسانی حق دارد هر دینی را که میخواهد انتخاب کند. وقتی که دین دار شد، هیچکس حق ندارد بخاطر دینش به او اهانت کند. این از حقوق طبیعی انسانها است. بحث استدلال درباره حقانیت و یا عدم حقانیت یک دین، بحث دیگری است که آکادمیک و علمی است و در جایگاه خودش مورد توجه و بحث قرار میگیرد. ولی در آن بحثها هم اهانتی وجود ندارد. اما این کسانی که مشغول اهانت هستند،حقوق طبیعی انسان ها را زیر پا می گذارند. هیچ جا در اعلامیه حقوق بشر، اجازه داده نشده است که به مقدسات یک انسان اهانت شود.
رشید داودی: کار شارلی ابدو از آزادی بیان به لجاجت رسیده
انصاف نیوز: روزنامه شارلی ابدو بار دیگر کاریکاتورهایی بر ضد پیامبر اسلام و مسلمانان رامنتشر کرد، فکر میکنید به دنبال چه موضوعاتی هستند و چه اهدافی را دنبال میکنند؟
حجت الاسلام رشید داودی: کاریکاتورها جدید نبوده و بازنشر کاریکاتورهایی بود که در ۱۵ سال اخیر در شمارههای مختلفشان منتشر شده بود که ریشهی آن هم به کاریکاتوری که در سال ۲۰۰۵ در روزنامه دانمارکی منتشر شد، بازمیگردد. نکته مهمی که برای بررسی اهدافشان وجود دارد -جدای از بحث قضاوت و ارزشگذاری عملکرد- این است که میگویند ما فعالیتمان براساس مباحث ضدنژادپرستی، ضدمذهبی و ضددینی است. این را هم در قالب مبحث آزادی بیان بازتعریف میکنند. همان طور که آقای مکرون هم بعد از بازنشر این کاریکاتور گفتند که بر اساس قانون اساسی فرانسه، این رفتار قانونی است و ما از آزادی بیان و عقاید دفاع می کنیم. اما نکتهای که مهم است و باید به آن پرداخت این است که ما در خلأ زندگی نمیکنیم. آزادی بیان به صورت طبیعی خوب و پسندیده است. انسان اگر تنها باشد و شخص دیگری در کنار او وجود نداشته باشد، هر رفتار، گفتار و کرداری که اراده میکند انجام میدهد و با آزادی فرد دیگری تعارض پیدا نمیکند، و مطلقا آزاد است هرکاری را برای خودش انجام دهد. اما همین انسان اگر زندگی جمعی و اجتماعی را انتخاب کرد، طبیعتا به خاطر انتخاب زندگی جمعی و اجتماعی، بخشی از آزادی خودش را محدود کرده است. و پذیرش این محدودیت به خاطر منافعی است که از اجتماع به دست میآورد.
به صحبتهای آقای مکرون برگردیم. او میگوید قانون اساسی فرانسه این کار را به رسمیت میشناسد. از آن طرف میگوید که ما از آزادی بیان و عقاید دفاع میکنیم. در ادامه میگوید، اما مردم از گفتوگوهایی که نفرت ایجاد میکند، پرهیز کنند. اما مسئله اینست که در اینجا دوگانهای نداریم که در یک نقطه اتفاقی افتاده باشد و فردی کاریکاتوری را کشیده باشد، و در نقطهی دیگر گفتوگوهای نفرت انگیز ایجاد شود! بلکه یک مسلئه وجود دارد که موجب نشریهای مکرراً با انتشار کاریکاتوری توهینآمیز از پیامبر اسلام، نفرت پراکنی ایجاد کرده است. نه تنها نفرتپراکنی، که خشونت و حتی کشتار (در حملهای که ۵ سال پیش به دفتر این نشریه انجام و باعث کشتار شد) هم در پی داشته است.
اینجا دیگر بحث آزادی بیان نیست بلکه بحث توهین به اعتقادات دیگران است. و تضییع حقوق آنها و سلب آزادی فکر و آرامش زندگی آنهاست.
لذا کسی که مسئول قانونی یک کشور است دیگر در اینجا نمیتواند یک توصیه اخلاقی داشته باشد. باید موضع قانونی بازدارنده بگیرد.
ما در همین روزهای کرونایی دیدیم که بسیاری از صاحبان فکر و اندیشه و دلسوزان دین و جامعه بر متولیان سلامت و مسوولان مقابله با کرونا اشکال گرفتند که در این شرایط، که برخی با سفرها یا اجتماعات و مراسمات خود موجب شیوع بیش از پیش ویروس کرونا میشوند، نباید به توصیههای اخلاقی بسنده کرد. توصیههای اخلاقی برای یک معلمان یا واعظان است. و کسانی که عهدهدار مسئولیت سلامت مردم هستند باید براساس مسئولیتی که دارد، اقدام و عمل کنند و با وضع قانون و ایجاد محدودیت و ممنوعیت، شرایط را کنترل کنند.
اهداف این نشریه در قالب زیبا و فریبنده آزادی بیان ارائه میشود اما آزادی بیانی که مبنای ثابتی برای آن ارائه نشده است. اگر آزادی بیان من با آزادی بیان شما در تعارض بود آن وقت تکلیف چیست؟ و مسئولیت حل این تعارض با کیست؟
مگر در مملکت ما شیعه و سنی زندگی نمیکنند اما به جایی میرسیم که میفهمیم باید وحدت داشته باشیم. این وحدت یعنی نقاط اختلاف که موجب نفرتانگیزی و نزاع، درگیری و اختلاف قومی و مذهبی میشود را باید کنار بگذاریم. ما نمیتوانیم در خلا صحبت کنیم.
لذا به نظر میرسد اهداف دیگری در پشت عنوان ظاهراً مشروع و زیبای آزادی بیان وجود دارد و بیان این مطالب نمیتواند توجیهگر و راه فرار خوبی باشد.
مواجهه ما با رفتار آنها باید به چه شکل باشد؟
تاریخ نشان داده موضع تند و شدید در برابر موضوعات و شبهات و حتی ناهنجاریهای جدیدی که پیش آمده نه تنها موجب حذف و سرکوب آنها نمیشود بلکه موجب زنده ماندن آن موضوع در سالهای بعد نیز شده است. من معتقدم اگر در همان سال ۲۰۰۵ که این اتفاق افتاد برخورد دوراندیشانهتر و معقولتری شکل میگرفت و حساسیتهای شدیدی نشان داده نمیشد، این مسئله شاید تا الان ادامه پیدا نمیکرد و یا حداقل به شکل امروزی بزرگ و فراگیر نبود. اما به هر حال این اتفاق افتاد و برخوردهای تند و وسیع نسبت با این مسئله صورت گرفت و کار به اینجا رسیده که رفتار این نشریه دیگر در قالب آزادی بیان گنجانده نمیشود و تبدیل به اصرار و تکرارهای لجوجانه شده است. و به عبارتی، به شکل به یک مبارزه درآمده است. و وقتی که بحث تبدیل به مبارزه شد، فرد احساس میکند اگر یک قدم به عقب برگردد، به معنای انفعال و شکست است و لذا نمیخواهد عقب نشینی کند. و در چنین شرایطی دیگر مسئله از قالب یک مسئله فکری و اندیشهای خارج شده و به لجاجت و مقابله کشیده شده میشود. طبیعتا در اینجا برای کنترل شرایط باید از را دیپلماسی و ابزار قانونی که در اختیار متولیان حکومتها هست استفاده کرد. لذا انتقاد اساسی امروز، به آن نشریه نیست، بلکه به مدیریت کشور فرانسه است که علیرغم این همه تنشی که به خاطر این مسئله در سالیان اخیر اتفاق افتاده است، در دفاع از توهینهای مکرر نشریه شارلی ابدو، میگویند «این مسئله موافق قانون اساسی ماست». و سپس توصیهی اخلاقی میکند که «نفرت پراکنی نکنید». در حالیکه این نشریه نفرت انگیزی کرده و شما نسبت به آن باید موضع بگیرید و آن را از بین ببرید. این چه آزادی بیانی است که آزادیهای بیان، رفتار، پوشش، عقیده و … عدهی زیادی از مردم مملکت شما را به مخاطره انداخته است.
لذا به نظر میرسد اگر بنایی بر حل این موضوع باشد، راهکار آن این است که از طریق مذاکره و دیپلماسی میان حکومتها، توافقی ایجاد شود. و حکومت فرانسه از ابزار قانونی برای کنترل آن استفاده کند. اما وقتی اولین موضع رئیس جمهور فرانسه در قبال چنین مسئلهای اینگونه ناامید کننده باشد، طبیعتا باید انتظار داشت کشورهای دیگر هم به خاطر احساس توهینی که به پیامبرشان شده واکنش نشان دهند. وقتی مردم فرانسه میبینند رئیس جمهورشان توهینی که به پیامبر شده را محکوم نمیکند و در دفاع از آن نشریه، به قانون استناد میکند و برای واکنش آنها توصیه اخلاقی دارد، در آنها احساس توهین مضاعف و برنامهریزی شده ایجاد میشود.
با توجه به این برخوردهایی که از طرف مسلمانان انجام میشود، برخی به دنبال این هستند که با تحریک اسلامگرایان به واکنشی تند، تصویر منفی از آنها ارائه دهند.
تقریبا همه معتقدند کاریکاتور کشیدن و روح طنز، نگاهی نقادانه به یک موضوع است. اما یک وقت شما کاریکاتوری میکشید که اشاره به موضوع خاصی ندارد. مثلا درمورد حقوق زنان، اگر کاریکاتوری نقادانه طراحی شود، حاوی پیام است و میشود با اندیشه به مصاف این موضوع خاص رفت.
اما اگر از این نشریه بپرسند آن نقد اساسی شما چیست، ممکن است نهایتا بگویند، در ابتدا (۲۰۰۵ و ۲۰۰۶) هدف ما نقد و مبارزه با تروریسم بوده است. اگر مبارزه با تروریسم باشد، میتوان بحث کرد کما اینکه مدتها بحث شد, اما کدام متفکر اسلامی میگوید که من از تروریسم دفاع میکنم؟!
اینکه شما یک قضیه از هزاران قضیهای که در یک دین و مذهب وجود دارد را برجسته میکنید و میگویید این یعنی تروریسم؛ ولی تمام قضایای دیگری که پر از رأفت و مودت و دوستی در دین است را نادیده میگیرد این برداشتی غیرعادلانه، کاریکاتوری و غیر واقعی است. چون نگاه به یک دین و مکتب باید جامع باشد. تا دچار برداشت نادرست نشویم.
لذا هیچ اندیشمند مسلمانی از تروریسم دفاع نمیکند.
اما الان در کاریکاتورهای اخیر این نشریه، بحث موضوعی خاصی مطرح نیست و بحث اصرار و تکرار کاری است که سابقا جنجال آفریده و میدانند دوباره جنجال خواهد آفرید. به عبارت دیگر، بحث فعلی، بحث لجاجت است؛ بنابراین نمیشود برخورد خاصی با آن داشت. لذا واکنش مسلمانان فرانسه به این قضیه واکنشی عصبی شده است و حس میکنند این قضیه دیگر به هیچ وجه، نقادی یک موضوع فکری و اندیشهای نیست بلکه یک جدال و مبارزه علیه اسلام است. وقتی ماجرا به اینجا کشیده میشود، اگر کوتاه بیایی فردا ممکن است به جرم مسلمانی، ما را از فرانسه بیرون کنند؛ کما اینکه محدودیتهایی در سالهای اخیر علیه مسلمانان (ممنوعیت حجاب، ممنوعیت ورود مسلمانان به برخی اماکن و…) در فرانسه ایجاد شده است. لذا آنان را نیز به مبارزه و مقابله کشانده است. لذا در چنین شرایطی، انتظار برخورد آرام و منطقی، آنهم فقط از مسلمانان، انتظاری است که امکان وقوع آن خیلی سخت شده است. و باید حکومتها به این قضیه ورود کنند و زمانی ورودشان مثمر ثمر است که قطعا موضعشان خلاف موضعی باشد که آقای مکرون گرفت. چون موضع ایشان مثل بنزینی است که بر آتش این مسئله ریخته میشود.
آقای مکرون میگوید کاریکاتورهای این نشریه، قانونی و مصداق آزادی بیان است اما (خطاب به مسلمانان میگوید) واکنش شما نفرتانگیز نباشد. ایشان غافلند از اینکه کنش نشریه شارلی، نفرتانگیز شده و به خشونت و حتی کشتار منجر شده است. و دیگر جای مماشات و توصیهی اخلاقی نیست و باید این مسئله را کنترل کنند و به فکر مصلحت حکومت و همهی مردم خود باشند، نه نباید به استناد تبعیضآمیز به بندهای بیروح قانون بسنده کنند. و الا دوباره باید منتظر تنش و جنجال و نزاع و در نتیجه، هرج و مرج باشند. وقتی آزادی بیان یکدیگر مخدوش میکنند و به عقاید هم توهین میکنند طبیعتا نفرتانگیزی ایجاد شده و به خشونت و کشتار کشیده میانجامد.
به هر ترتیب، اگرچه پسندیده است که رفتار و واکنش مسلمانان، منطقی و خویشتن دارانه باشد، اما این انتظاری سخت و غیر واقعبینانه است. و مثل این است که کسی را لب پرتگاه میبریم و شخصی از پشت سر او فریاد میزند او از ترس به پایین میافتد، بعد بگوییم او آزادی بیان داشته! و نباید با او برخورد کرد. یا کسی او را به پایین هل میدهد و میگوید اگر مردی خودت را نگه دار!
طبیعتا هیچکس نسبت به آرا و عقاید و اندیشههای خود بیتفاوت نیست. انسان ذاتاً نسبت به هر اندیشه و عقیدهای آنکه سنگ باشد! انسان طبیعتا واکنش دارد. البته واکنشی که میبایست معقول و آرام باشد اما گاهی بسته به شرایط، از عقلانیت خارج هم میشود. و عقلانیت عصاره دین است.
و به تعبیر آیتالله جوادی آملی، رابطه دین و عقل در سه ساحت است: اول اینکه عقل، مفتاح و کلید ورود به دین است، و تا عقل نباشد شما نمیتوانید دین را بپذیرید. دو اینکه عقل، مصباح و چراغراهِ دین است و اگر عقل نباشد شما نمیفهمید دین چه میگوید. و سه اینکه عقل، میزان دین است. و خلاصه اینکه تمام روح دین با عقلانیت آمیخته شده است. لذا هیچ وقت دین نمیگوید از دایرهی عقلانیت خارج شوید ومیگوید بر مدار عقلانیت عمل کنید.
چون نوشتار، گفتار و رفتار عقلانی، روح و عصاره دین است. و در شرایط عادی، انتظار کنش عقلانی، امری طبیعی است.
اما وقتی شما از سر لجاجت طرف را عصبانی کردید، انتظار عقلانیت انتظار سختی است. هرچند اگر در همین شرایط هم، افراد عصبانیت خود را کنترل کنند، پسندیده و نشان دهنده روح بزرگی آدمی است اما بدیهی است که همه افراد در یک مرتبه درک و معرفت و شناخت قرار ندارند تا یک جور رفتار کنند.
اگر برخورد خشن در مواجهه با رفتار نشریه شارلی ابدو جایگاهی ندارد، چرا امام خمینی گفتند اگر سلمان رشدی چنین حرکتی انجام داده باید اعدام شود؟
هم موضوع سلمان رشدی، با عملکرد نشریه شارلی ابدو متفاوت است.
رفتار امام خمینی در این ماجرا از دو حیث قابل تحلیل است: یکی امام از حیث فقیه بودن و بیان حکم فقهی و دیگری از حیث حاکم بودن و بیان دستور قانونی!
امام در جایگاه یک فقیه و مرجع تقلید، حکم فقهی مسلمانی که علیه دین و پیامبر خود سخن گفته که نتیجهاش تکذیب رسالت اوست، را با بیان بحث ارتداد مطرح کرده است.
اما در مقام حاکمیت و عهدهداری مسئولیت عالی یک نظام، ایشان چه اقدامی کردند؟
فراموش نکنید که قانون (چه قانون شرع و چه قوانین عرفی) برای برقراری نظم و ممانعت از وقوع جرم و بروز هرج و مرج و نزاع است.
امام با بیان حکم ارتداد سلمان رشدی، قدرت بازدارندگی قانون شرع را نشان داد تا از تکرار عملکرد غلطی که میتواند با جریحهدار کردن قلوب مسلمانان همراه گردد و به نزاع و خشونت بیانجامد، جلوگیری کند. و دیدیم که همینگونه شد.
اما در مقام مسئولیت سیاسی، اقدامی که منجر به آسیب دیدن مصلحت جامعه شود انجام ندادند.
حال شما این رفتار را با رفتار جناب مکرون و حاکمان پیش از او مقایسه کنید که با سهلانگاری و رفتار غیر مدبرانه، راه را برای ۱۵ سال نزاع و نفرت و خشونت و حتی کشتار باز کردند.
در حالی که توهین این نشریه از سوی افرادی خارج از اسلام علیه پیامبر اسلام صورت گرفته، و ماهیت این قضیه با ماجرای سلمان رشدی و بحث ارتداد متفاوت است و ابعاد به مراتب گستردهتری دارد. و لذا برخورد قاطع و بازدارندهای را میطلبید.
در مجموع موضوع سلمان رشدی، نیازمند، بحث مستقل و مفصل فقهی، حقوقی و سیاسی منحصر به خود است.
انتهای پیام
دوستان عزیزی که می گویند باید بی تفاوت باشیم میشود با ذهن فلسفی خودشان بگویند چگوه خود غرب هر کنش مخالف هلوکاست یا اسراییل را با خشونت تام و تمام جواب میدهد آیا ذهن فلسفی ایشان متوجه درک این مطلب نمیشود که اتفاقا عدم حساسیت موجب استمرار و در نتیجه تقدس زدایی از پیامبر اکرم ص برای خود مسلمانان میشود واقعا ذهن مزخرفی دارید