مرگ فقط مال همسایه نیست
سعید منیری، از مخاطبان انصاف نیوز در یادداشت ارسالی در ضرورت ماسک زدن در دوران کردنا نوشت:
ظاهرا هنوز همه مردم مجاب نشدهاند که استفاده از ماسک ضروری و حیاتی است. کافی است نیم ساعت توی خیابان قدم بزنید و ببینید بیماسکها به راحتی تردد میکنند و به رستوران و پاساژ و کافه و فروشگاه میروند و هیچ احساس خطر نمیکنند که ممکن است از رهگذر این مبالاتی بیمار شوند و دیگران را هم به درد سر بیندازند.
چند روز پیش مغازهای را دیدم که روی ویترینش دو تا کاغذ آچهار چسابنده بودند و با فونت درشت نوشته بودند لطفا بدون ماسک وارد نشوید؛ معذلک صاحبان مغازه یعنی آن دو مرد جوانی که با لباسهای تر و تمیز پشت دخل نشسته بودند هیچکدام ماسک نداشتند. رطب خوردن و منع رطب کردن دقیقا همین است. از طرفی رفتار این دو مرد جوان علاوه بر یک نوع بی مبالاتی آشکار به طرز نمادین واقعیتی را با خود داشت که احتمالا یکی از دلایل شکست ما در برابر کرونا محسوب میشود.
آن دو مرد جوان خطر کرونا را میشناختند ولی خیال میکردند مرگ فقط مال همسایه است، یعنی کرونا را دشمنی میدانستند که بیرون از مغازهشان خانه کرده، مردم موظفند ماسک بزنند تا کرونا را وارد مغازه نکنند ولی این دو اگر ماسک نزدند هم نزدند چون از بس خیالشان از خودشان راحت بود دشمن پشت دروازه را به رسمیت میشناختند ولی دشمن داخل دروازه را نه.
ممکن است کسانی اسم این رفتار را سادهاندیشی بگذارند ولی من فکر میکنم آدمیزاد ذاتا معتقد است مرگ مال همسایه است و این شتر هیچوقت دم خانه او نخواهد خوابید.
چند قرن پیش حافظ در غزلی که احتمالا همه آن را خواندهادی فرموده بود: دنیا وفاد ندارد ای نور هر دو دیده. حافظ راست میگفت، دنیا وفا ندارد ولی آیا گوش کسی بدهکار توصیه حکما و شعرا بوده است؟ چه کسی میتواند ادعا کند اسیر فریبندگی جهان نشده و گول این عجوزه بزک کرده را نخورده است؟
اگر مردم مرگ را یک قدمی خود میدیدند، زندگی تغییر زیادی میکرد. خودم را میگویم که به لحاظ تئوری همیشه از مرگ دم زدهام ولی هرگز با یاد آن زندگی نکردهام. حکایت امروز ما همین است. خیال میکنیم کرونا و مرگ مال اخبار است و سر و کلهاش در خانه زندگی ما پیدا نمیشود وگرنه برای استفاده از یک ماسک کوچک اینهمه لجبازی نمیکردیم.
انتهای پیام