خرید تور نوروزی

صانعی؛ «فقیهی» که جاودانه شد

حجت‌الاسلام احمد حیدری در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «صانعی؛ «فقیهی» که جاودانه شد» به بهانه‌ی درگذشت آیت‌الله صانعی نوشت:

در صبحگاه روز شنبه عمر مادی، دنیایی و شخصی آیت‌الله العظمی صانعی(قدّس سرّه) به پایان رسید ولی عمر شخصیتی ایشان در حقیقت از امروز شروع شد. او از شاگردان و فرزندان تربیت شده دامن امام خمینی(قدّس سرّه) بود، سالها با جدیت از مکتب فقهی و معنوی امام خوشه‌چینی کرد به گونه‌ای که اعجاب استاد را برانگیخت و امام زمانی که با استعفای وی از دادستانی کلّ کشور موافقت می‌کرد، فرمود: «وقتی که سال‌های طولانی در مباحثاتی که ما داشتیم‌‎ ‎تشریف می‌آوردند ایشان، بالخصوص می‌آمدند با من صحبت می‌کردند و من حظّ‌‎ ‎می‌بردم از معلومات ایشان. ایشان یک نفر آدم برجسته‌ای در بین روحانیون و‌‎ ‎یک مرد عالمی است». (صحیفه امام؛ ۱۹/۲۳۰-۲۳۲)

با این که امام ایشان را به «عضویت فقیهان شورای نگهبان، دادستانی کلّ کشور، نمایندگی در شورای عالی بازسازی مناطق جنگی، امامت جمعه قم و عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب کرد و از جانب مردم تهران نیز در انتخابات اولین مجلس خبرگان رهبری انتخاب شد و می‌توانست به هزاران دلیل «تهران نشین» مانده و در اوج امکانات در آن مناصب تا آخر عمر ادامه دهد، ولی زندگی زاهدانه، ماندن در کنار و همراه مردم و حریّت فکری و اجتهادی را با همه هزینه‌های سنگینی که باید می‌پرداخت؛ برگزید. در استعفانامه 21‌ / 2 /  1364 دلايل استعفاي خود را در چهار محور ذکر کرد: «ضعف نيروي جسمي به خاطر 5 سال کار مداوم در دادستاني کل؛ عدم پذيرش و تحمل نظارت بر حسن اجراي قانون از ناحيه گروه‌ها و باندها؛ داشتن افکار و مباني در مسايل اسلامي و بنا به نظر برخي آقايان «آراي شاذ»؛ کم لطفي برخي از مقامات و جامعه در مورد پشتيباني از دادستاني»(صحيفه امام، 19/217). کمی دقت معلوم می‌کند علت اصلی استعفای او مورد دوم و سوم یعنی گریز باندهای قدرت از نظارت! و آرای اجتهادیی بوده که مخالفان قدرتمدارش به عنوان «آرای شاذّ» می‌خواندند. پافشاری اصولی، برهانی و محکم ایشان بر آن آرا بود که با وجود مخالفت فوق سنگین باندها و مراکز قدرت، ایشان را جاودانه ساخت.

در جمهوری اسلامی کم‌اند منصب‌دارانی که به جهت: 1. ارزش دادن به فکر اجتهادیِ مستقلّ خود،2. حاضر نشدن به کرنش در مقابل اصحاب قدرت و پذیرش رأی آنان و 3. انتخاب ماندن در کنار مردم و ناظر منتقد و ناصح حکومت بودن، عطای قدرت را به لقای آن بخشیده و داوطلبانه کناره گیری کنند. آن معدود هم بعد از کناره گیری، مورد غضب شدید کانون‎های قدرت و باندهایی که خود را فوق قانون و مردم می‎دانند، واقع شده و تنگناهای شدیدی بر آنان تحمیل گردیده ولی همین در کنار مردم و منتقد حکومت بودن و حریت و استقلال فکری و تحملّ نامهربانی‌های کانون‎های قدرت، آنان را در قلوب مردم جاودانه ساخته و در حقیقت روز وفات آنان، «روز تولّد دوباره»شان شده است.

امروز می‌بینیم فقیه نواندیش، مردمی و دلسوزی همچون مرحوم آیت‌الله العظمای صانعی که تا روز وفاتش صلاحیت وی برای مرجعیت به هزار زبان انکار می‌شد و حتی فقاهتش- با این که از معدود فقیهانی بود که امام قدّس سرّه به صراحت بر علم و دانش فقهی او گواهی داده بود- را انکار می‌کردند و یک مجموعه حوزوی غیر مستقلّ از حکومت به صراحت اطلاعیه داد و گفت: «پس از جلسات متعدد به این نتیجه رسیده است که ایشان فاقد ملاک‌های لازم برای تصدی مرجعیت می‌باشد»؛ ولی حالا به همه زبان‌ها و از طرف همه مقامات حکومتی و مذهبی تایید می‌شود و رهبر انقلاب در پیامش می‎نویسد: «آیت‌الله آقای حاج شیخ یوسف صانعی رضوان‌الله‌علیه از شاگردان پرتلاش درس‌های فقه و اصول حضرت امام خمینی اعلی‌الله‌مقامه بودند».

زمانی که در باره «خدامردان قرآنی» پژوهش می‌کردم به این نتیجه رسیدم و در مقدمه کتابم نوشتم: «علم، عبادت، عرفان، زهد، جنگ آوري، گذشت، تلاش، ابتکار و ديگر صفات ارزشمند، از نظر قرآن هم ارزشمندند ولی در گذشته بشريت، با این که عالمان زبده‌اي بوده اند که …، عارفاني که …، زاهدان و عابداني که …، ‏حاکماني که در حکمراني عادلانه و رعيت پروري … ؛ ولي قران از کنار زندگي آنان به آساني گذشته و آنان و علم، عرفان، عبادت، زهد، حکومت، مردمداری و تلاش فوق‌العاده‌شان را به عنوان الگو و اسوه ذکر نکرده و از آنان به بزرگي و فخامت ياد ننموده و ياد آنان را براي بشريت جاودانه نساخته است.‏ گويا قرآن علم، عرفان، عبادت، زهد و تقوايي را که به استکبار ستيزي فرانخواند و مرد ميدان مبارزه با طاغوت نگرداند، شايسته تجليل و بزرگداشت و جاودانگي نمي‌داند. علم, عبادت، زهد و تقوايي از نگاه قرآن ارزشمند متعالی است که صاحبش را سربدار ساخته و روانه ميدان مبارزه با طاغوت‌هايي سازد که عَلَم ستيز با خدا را برافراشته‌اند و جبروت فروش شده، بندگان خدا را برده خويش مي‌خواهند».‏

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا