روانشناسی زرد: دکان سلامت روان مردم
پریسا صالحی، انصاف نیوز: اگر سری به کتابفروشیهای سطح شهر زده باشید با کتابهایی که در رده روانشناسی قرار گرفتهاند و با توصیههای پولدار شدن، زیبا بودن، هنر زنانگی، رازهایی که زن و مرد از هم نمیدانند و هزاران عنوان دیگر روبرو شدهاید. همایشهایی که به اصطلاح اساتید این حوزهها برگزار میکنند با گردش مالی میلیاردی روبرو است. اما این حوزهها و نوع پرداخت فعالین آن تا چه اندازه به علم روانشناسی نزدیک است؟ آیا کار آنها و گردش پول میلیاردی آنها قانونی است؟ بسیاری از روانشناسان این نوع روانشناسی را «روانشناسی زرد» یا «روانشناسی عامهپسند» مینامند. محمد حاتمی -رییس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران- به انصاف نیوز میگوید بیشتر اینها تحصیلات روانشناسی ندارند و کار کردن آنها در حوزهی روانشناسی و مشاوره غیرقانونی است و نظام روانشناسی علیه برخی از اینها شکایت کرده است.
اما خود این افراد ادعاهای دیگری دارند. علیرضا شیری یکی از این افراد است که در اینستاگرام جرو مشهورترین کسانی است که در این حوزه فعالیت میکند. او سال 80 از دانشگاه علوم پزشکی فارغ التحصیل شد اما آیا او تحصیلات روانشناسی دارد؟ او در سخنرانیهای خود یک بار خود را فارغ التحصیل دانشگاه آکسفورد معرفی میکند یک بار دانشگاه آکسفورد و essex یک بار هم دانشگاه کمبریج و essex اما صفحهی ریسرچ گیت او نشان میدهد حتی یک مقاله منتشر نکرده است. حالا قیمت همایشهای او میلیونی است:
کتابفروشیهای خیابان انقلاب مجموعهی کپی سی دیهای او را به قیمت پایینتر میفروشند. شیری تنها یک مثال از افراد زیادی است که با ادعای روانشناسی سعی در مشاوره دادن دارد و اسامی مثل فرهنگ هلاکویی هم گاه در این میان مطرح میشود.
در ویدیوی زیر که از صفحهی آپارات «روانکال» برداشته شده نمونههایی از این افراد را میبینیم:
حتی در ویدیویی احمد حلت، مدیر مجله موفقیت در نقش یک روانشناس در یک مصاحبه به نظر میرسد که در حال تبلیغ یک فیلتر خودرو است:
در همین مورد با محمد حاتمی، رییس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران و رحیم محمدی، جامعهشناس به گفتوگو پرداختیم که در ادامه میخوانید:
حاتمی: حق ویزیت میلیونی میگیرند
حاتمی به انصاف نیوزگفت: «سازمان نظام روانشناسی بر اساس قانون تشکیل که مصوب مجلس شورای اسلامی است، وظیفه دارد که به کسانی که در رشتههای روانشناسی و مشاوره از مقطع کارشناسی ارشد به بالا تحصیل کردهاند و مدرک مورد تایید وزارت علوم و وزارت بهداشت را دریافت کردهاند بر اساس ضوابطی که داریم پروانه دهد که بتوانند فعالیت روانشناسی و مشاوره انجام دهند. رشتههای روانشناسی و مشاوره شامل روانشناسی بالینی، تربیتی، شناختی، ورزشی، استثنایی و مشاورهی خانواده، تحصیلی، شغلی توانبخشی و حوزههای دیگر است الان حدود 16 کمیسیون در سازمان فعال هستند.
پس از نظر حرفهای و طبق قانون کسی میتواند کار روانشناسی و مشاوره را انجام دهد که از سازمان نظام روانشناسی و مشاوره پروانه دریافت کند. گاهی میبینیم که افرادی به سازمانها و نهادها مراجعه میکنند و تحت عنوان موسسه یا مرکز مجوزی میگیرند و با همان فعالیت و روانشناسی انجام میدهند که این خلاف قانون است. اینکه کسی مجوز کلینیک یا بیمارستان میگیرد به معنا صلاحیت حرفهای نیست، به معنای این است که میتوانند تشکیلاتی را راه بیاندازند اما کسانی میتوانند در آن کار کنند که پروانهی سازمان نظام روانشناسی را داشته باشند.
کسانی هم هستند که در رشتههای روانشناسی و مشاوره یا دانشجو هستند یا اینکه فارغ التحصیل شدند و هنوز پروانه نگرفتند، در صف انتظار هستند یا عضو سازمان هستند، اینها تحت نظارت استاد ناظر میتوانند در کلینیکها و بیمارستانها کار روانشناسی و مشاوره را انجام دهند. پس هرکسی که رشتهی روانشناسی و مشاوره در این 16 گرایش تحصبل کرده میتواند به نوعی کار روانشناسی و مشاوره را انجام دهد. در کنار این مشاهده میکنیم که افرادی هستند که هیچگونه تحصیلات روانشناسی و مشاوره ندارند ولی تحت عنوان روانشناس یا مشاور، کتابی را تالیف میکنند یا کارگاهی رفتهاند ولی خود را از طریق فضای مجازی روانشناس معرفی میکنند و فعالیتهای روانشناسی و مشاوره را انجام میدهند که این خلاف قانون است، از نظر ما باید با آنها برخورد شود. ما برای اینها از واژهی «روانشناسنما» استفاده میکنیم. مثلا شخصی تحصیلاتش در رشتهی مکانیک یا صنایع است، میآید در روانشناسی دخالت میکند. قانون و دادگاههای صالحه باید با اینها برخورد کند.
علاوه بر اینها کسانی هستند که یک تجارب حرفهای در حوزهی روانشناسی و مشاوره دارند که ممکن است در سطح کارشناسی هم در این زمینه تحصیل داشته باشند، مطالعات خوبی داشتند، خوشکلام هستند و نیازهای مردم را به خوبی میتوانند احساس کنند، در زمینهی مهارتهای زندگی، کنترل استرس، کنترل خشم و توانمندسازی زوجین کار میکنند که تعداد اینها زیاد هستند و فالوورهای زیادی دارند که خودشان به خودشان میگویند «روانشناسان انگیزشی»، از «روانشناسان زرد» هم برای توصیفشان استفاده میشود که طبق قانون اگر از نظام روانشناسی پروانه نداشته باشند فعالیتشان خلاف قانون است، باید یک سازماندهی در این زمینه صورت بگیرد و از ظرفیت اینها در کارهای آموزشی، توانمندیسازی و ارتقای سلامت اینها استفاده شود.
همانطور که بنده به عنوان یک روانشناس نمیتوانم در مهندسی، پزشکی یا وکالت دخالت کنم، ما هم انتظار داریم که کسانی که تحصیلات دیگری دارند در رشتهی ما دخالت نکنند. سازمان نظام روانشناسی در این مورد مسئولیت دارد و برخورد لازم را میکند. ما با همهی نهادهای نظارتی هماهنگ هستیم که انشاالله بتوانیم اینها را کنترل کنیم. الان کرونا بستر فضای مجازی را گسترده کرده و ما در کنترل آن با مشکل مواجه هستیم که از همهی نهادهای نظارتی به خصوص قوهی قضاییه میخواهیم که با ما همکاری کنند چون عدهای در افکار و نگرش مردم تاثیر میگذراند و عدهای هم در امور خانوادهها دخالتهایی میکنند که آسیبهای اجتماعی و روانی را افزایش میدهند.»
او در پاسخ به اینکه آیا اقداماتی در این مورد شده یا نه گفت: «در این راستا اقدامات چندانی نشده اما ما بخشهای نظارتیمان را نسبت به گذشته قوی کردهایم. اصل این کار افرادی که نام بردید غیرقانونی است و با سازمان هیچ نسبتی ندارند. نه تحصلات روانشناسی دارند و نه مجوزی از سازمان دارند برای هرگونه فعل و انفعالات مالی، سازمان باید نظارتی داشته باشد. از بعضی از این دوستان که داخل ایران هستند به مراجع قضایی شکایت کردیم و الان در مرحلهی دادگاه است ولی هنوز رایی صادر نشده است.»
حاتمی در پایان افزود: «موضوعی که در تمام دنیا هم هست این است که وقتی کسی میخواهد یک فعالیتی را انجام دهد که جنبهی شغلی و مالی داشته باشد تحت یک صنف یا سندیکا اداره میشود و باید مجوز داده شود، مجوز یعنی امکان نظارت وجود دارد یعنی بدون نظارت هیچ کاری انجام نمیشود. اما این افراد نه در صنف سازماندهی شدند نه یک جایی اینها را به رسمیت میشناسد. وقتی که نه نظارتی هست نه مجوزی وجود دارد نه صنفی اینها را به رسمیت میشناسد خب کارشان غیرقانونی است حتی اگر خیلی خوب هم عمل کنند باید تحت یک صنف باشند. خب اینها کجا هستند؟ چه صنفی وجود دارد که روی اینها نظارت داشته باشد؟
تکلیف این افراد مشخص نیست و ما شناختی از اینها نداریم، گزارشات عینی که به ما رسیده نشان میدهد که گاهی مداخلاتی میکنند که چون از تجریه و تخصص علمی برخوردار نیستند باعث شده که خانوادهها از هم بپاشند، اختلافات بیشتر شود. علاوه بر این بعضی از اینها فرهنگی را در جامعه گسترش میدهند که با فرهنگ ما تطابق ندارد و باعث میشود آسیبهای اجتماعی و روانی افزایش پیدا کند. از نظر اخلاق حرفهای نیز عملکرد اینها باعث افزایش آسیب میشود. اگر یک روانشناس عضو نظام روانشناسی اشتباهی کند ما ورود میکنیم اما در مورد اینها اینطور نیست.
اینها دست روی مسائلی میگذارند که مربوط به نیازهای مردم است برای مثال سلامت جنسی و توانمندی زوجین. چون اینها مباحث خیلی تخصصیای است، بررسی عینیای که روی کسانی که به اینها مراجعه کردهاند یا از بستههای آموزشی این افراد استفاده کردند نشان میدهد که مشکلا این افراد افزایش پیدا کرده است. اینها گردش مالی بالایی هم دارند چراکه نیازهای مردم را شناسایی میکنند. حتی ما گزارش داشتیم که برای یک جلسه تعرفهی یک یا دو میلیون تومانی دریافت میکنند. یعنی بیشتر هدفشان کار تجاری است.»
رحیم محمدی: سرخوردگی اجتماعی به این سمت سوق میدهد
محمدی در پاسخ به اینکه چرا جامعه نسبت به این افراد اقبال نشان میدهد گفت: «باید دید عمومیت این طرز فکر چقدر است، جامعهشناسان میگویند. میزانی از هر پدیده، مثل خرافات و آسیبهای اجتماعی، در هر جامعهای حتی جوامع عقلانی و پیشرفته هم هست. همین الان در جامعهی بریتانیا دعانویسی و فالبینی وجود دارد. مگر این پیشبینیهایی که بر سر مسابقات فوتیال رخ میدهد چیزی کمتر از دعانویسی است؟ نرخ و میزان اینها در هر جامعه مهم است. چون تحقیقی صورت نگرفته بر اساس چاپ و فروش کتابهای روانشناسی زرد یا «روانشناسی عامهپسند»، یا بعضی کلاسهای زرد و عامهپسند مثل کلاسهای موفقیت میتوانیم تحلیل کنیم.
در شکل سنتی این چیزها وجود داشت و در شکل مدرن آن بازتولید شده است. باید یک تعریف و تحلیل از «انسان ایرانی» داشته باشیم که انسان ایرانی کیست و چه نوع ظهورات و هویتها و شخصیتهایی دارد و چرا انسان ایرانی به این قبیل پدیدههای سریع که زمانی هم خود را در شکل گلد کوییست نشان میداد، اقبال نشان میدهد؟
دو موضوع اینجا مهم است یکی از آنها تثبیت نشدن خرد مدرن است. خرد، زبان و آگاهی مدرن در ایران تکمیل و تثبیت نشده است و انسان ایرانی هنوز یک انسان پریشاناحوالی است که گاهی به نوستالژی و سنت میل میکند و گاهی نیز به وعدهها و پیشگوییهای مدرن رو میکند. گاهی شورش میکند، گاهی مهاجرت میکند، گاهی پناهنده میشود، گاهی اعتراض میکند، گاهی انقلاب میکند. چیزی که انسان مدرن را پیش میبرد خرد و عقلانیت است.
فقدان ثبات یک وجه موضوع است و بخش دیگر پریشان احوالی انسان ایرانی. برای مثال در مورد سوژهی زن و زنانگی و سوژهی مرد و مردانگی ما هنوز درک واحد مشترکی از سوژهی ایرانی پیدا نکردهایم که در آن زن و مرد یک واحد مشترک و یکسانی باشد. بنابراین گرفتاریهایی در سوژهی مدرن و وجه پریشانی و هویت پیدا نکردن را داریم. منظورم از سوژه همهی وجوه آن از جمله عواطف، شخصیت، کنش و عمل، آگاهی و روان است. استقرار نیافتن خرد مدرن در ساحت وجودی انسان ایرانی این نیاز را ایجاد میکند که نیاز به تامل باشد تا بدانیم ما ایرانیان چگونه انسانهایی داشتیم.
یک ژانری از کتابها هم با عنوان «خلقیات ایرانیان» داریم که آخرین آنها را هم آقای دکتر فراستخواه نوشت. بعضیها این مسائل را به خلقیان ایرانیان مرتبط میدانند. به نظر من این بدترین بحث در انسانشناسی ایرانی است. اولین کتاب را در مورد خلقیات ایرانی جمالزاده نوشت بعد از جمالزاده افراد دیگری هم خلقیات ایرانی را نوشتند تا رسید به آقای فراستخواه که چند سال پیش نوشت. ولی من فکر میکنم این ژانر انسان ایرانی خیلی وضع و حال آشفتهی انسان ایرانی را روشن نمیکند و بیشتر یک بحث نارسا است که البته در آغاز خود میتوانست کمکی به طرح پرسش از چیستی انسان ایرانی مطرح کند ولی الان فکر کنم آقای فراستخواه از سر بیکاری این کار را انجام داده است. بنابراین ما باید این پرسش را از خودمان کنیم که ما کیستیم و چگونه انسانهایی هستیم. از کجا آمدهایم و در کجا قرار گرفتهایم و میخواهیم به کجا برویم؟ این مسیر تحول انسان ایرانی را که از درون سنت، علایق سنتی و دین سنتی آغاز کردهایم، جاهایی از آن گسستهایم و راههای جدیدی را انتخاب کردهایم و گاهی در این راه جدید مسیر طولانیای هم آمدهایم بتوانیم واکاوی فلسفی و جامعهشناسی و تاریخی کنیم و گاهی برای پرسشهایمان پاسخی را هم پیدا کنیم.»
او در ادامه افزود: «در ایران طبقهی متوسط هم متاسفانه دارد عامهپسند میشود. میرود سراغ فیلم عامهپسند یا زرد، سبک زندگی عامهپسند، موسیقی عامهپسند، کتابهای عامهپسند. تودهواری ذائقهی تودهای در فرهنگ و ادبیات هم وجود دارد. مثلا در کتابها، یک خانمی بود به اسم فهیمه رحیمی، زمانی که ما جوان بودیم همه کتایهای فهیمه رحیمی میخواندند. من خودم هم از آن کتابها داشتم. بعدا که این کتابها را تورق میکردم از خودم پرسیدم این کتاب چه داشت که ما آنها را میخواندیم؟ این عامهپسندی در حوزهی فیلم، موسیقی، کتاب و حتی کسب و کار وجود دارد.
این موضوع دو ریشه دارد. یکی مهم شدن سلبریتیها است. در فیلمهای زرد و هالیوود سلبریتیها با آرایش و برجستگیهای جنسی خود را مطرح میکنند گاهی بعضی از اینها میلیونی فالوور دارند. یک سلبریتی چه ویژگی برجستهای دارد که میلیونها آدم دلباختهی او شدند و از او خوششان میآید، سعی میکنند مثل او لباس بپوشند. مثل او آرایش کنند. گویا جهان مدرن نیز جهان تودهها است و اینطور نیست که انسان خردمند شده باشند. شاید یکی از علتهای رفتن به سراغ زردخوانی و موسیقی زرد و یک شبه پولدار شدن سرخوردگی آدمها است. یکی از علتهای سرخوردگی اجتماعی این است که انسانها احساس میکنند نمیتوانند آنطور که فکر میکنند زندگی کنند، کار کنند، رشد کنند حرف بزنند و آزادی داشته باشند یا مثلا در مواردی هم گاه سیستمهای توتالیتر به سرخوردگی انسانها میافزاید و وقتی انسانها سرخورده شدند به دنبال یک سری مخدرها و راحتکنندههایی هستند که به نوعی خود را سرگرم کنند.»
انتهای پیام
دوم خردادی ها از نهادهای مدنی و خیریه حداکثر استفاده را کنند و شبکه ی منسجم تشکیلاتی برای جامعه ی جنبشی و صف و ستادی برای کمکرسانی و خدمت به مردم بهره ببرند .
وقتی قدرت سخت است و نفوذ ناپذیر. از جامعه به جامعه خدمت کنید