سینمای دفاع مقدس را باید سینمای ملی کشور نامید، چرا که محتوایی که در آن ساخته و پرداخته میشود در هیچ یک از ژانرهای دیگر قابل مشاهده نیست؛ سینمایی که روزگاری قهرمانان اصلی این سرزمین را الگو میکرد و این روزها به ژانری مهجور تبدیل شده است.
به گزارش ایکنا، سینمای جنگ یکی از ژانرهای پرمخاطب هنر هفتم از ابتدای شکلگیری این هنر صنعت است. با نگاهی به آثار مطرح تاریخ سینما همچون؛ «توپهای ناوارون»، «غازهای وحشی» و در نسخههای جدیدتر «اولین خون» را به وفور میبینیم که جدا از موفقیتهای تجاری توانستهاند در تاریخ سینمای جهان ماندگار شوند. همچنین از دهه ۸۰ فیلمهای جنگی تنها وسیلهای برای سرگرمی مخاطب نبود، بلکه از آن برای تبلیغ سیاستهای کاخ سفید نیز بهره فراوان برده شده است. بهترین مثال در این زمینه «اولین خون» ساخته تد کاچف است. در این فیلم سیلوستر استالونه نقش جان رمبو را بازی میکرد سربازی که به تازگی از جنگ ویتنام برگشته، اما در کشورش با او مثل یک مزاحم رفتار میشود!
این فیلم در سال ۱۹۸۲ تولید شد؛ زمانی که اعتراضات به سیاستهای جنگ افروزانه آمریکا شدت گرفته بود، ولی اولین خون از سربازان آمریکایی قدیسی ساخت که تنها برای نجات کشورشان از جان خود گذشتند و مردم با ناسپاسی به آن پاسخ دادند. در قسمتهای دوم و سوم این فیلم، باز هم جان رمبو به ویتنام و افغانستان میرود تا سیاستهای جنگ افروزانه آمریکا را توجیه کند. در کنار این قبیل فیلمها که به آنها آثار عضلانی هم میگویند، هستند آثاری نظیر «نجات سرباز رایان» که در قالبی هنریتر همان هدف را تبلیغ میکردند. مطلب دیگری که در سینمای جنگ وجود دارد تداوم ساخت چنین آثاری است. برای مثال در فیلم «fury» محصول سال ۲۰۱۴ بار دیگر به جنگ جهانی دوم پرداخته میشود، بدون اینکه فرد یا گروهی بخواهند روی تکراری بودن موضوع نقد داشته باشند.
با این مقدمه به گونهای از سینما در کشورمان که از آن با عنوان «سینمای دفاع مقدس» یاد میکنیم، میرسیم. این ژانر در دهه شصت بخش عظیمی از تولیدات را به خود اختصاص داده بود، البته چرایی این مسئله (کمیت بالای فیلمهای جنگی) قابل درک است؛ در آن مقطع از زمان جامعه با لحاظ روحی نیاز بیشتری به تماشای سینمای حماسی داشت، پس از پایان جنگ تحمیلی و از ابتدای دهه هفتاد تعداد این تولیدات کاهش یافت، اما حرف اصلی اینجاست چرا جدای از افول کمی آثار در بحث کیفی هم رشد چندان چشمگیری را در این گونه شاهد نبودیم؟ هرچند در این میان استثناهایی، چون «دوئل»، «تنگه ابوغریب»، «اتوبوس شب» و… هم وجود دارد.
به انگیزه هفته دفاع مقدس و برای بررسی بهتر این سینما به سراغ تنی چند از سینماگران رفتهایم و نظرات آنان را نیز درباره تولیدات سینمایی در این زمینه جویا شدیم. اولین گفتگو را با محسن علیاکبری، یکی از باسابقهترین تهیهکنندههای سینمای دفاع مقدس انجام دادهایم.
محسن علیاکبری با بیان اینکه سیاستهای مدیران بیشتر در جهت خنثیسازی مخاطبان سینماست، اظهار کرد: در سینمایی که هر روز بیش از گذشته در حال خنثی شدن است، نمیتوان انتظار داشت آثار به سمت موضوعات دفاع مقدسی و انقلابی متمایل شوند. نکته تاسفآور اینکه، سینماگران نیز به پیرو سیاستهای مدیران، نسبت به موضوعات ارزشی در سینما کم علاقه شدهاند، برای همین هم پردیسهایی که قرار بود در خدمت اعتلای هنر باشند مکانی شده که در آن آثار تجاری به نمایش درآیند. افول کمی تولیدات دفاع مقدسی در سینما را ناشی از دو امر میدانم؛ ابتدا مدیران و سپس پردیسهای سینمایی، در همین رابطه فیلم خود (وکیل مدافع) را مثال میزنم که در هیچ پردیسی سانس شب نداشت و تنها صبح یا ظهر به صورت تک سانس به نمایش درآمد، آیا با این شکل نمایش باید انتظار داشت فیلم با موفقیت روبهرو شود؟ با این توضیح وقتی چنین وضعیتی به وجود میآید طبیعی است فیلمسازی که با بیمهری مواجه شده، مجدد به سمت آثار جنگی گرایش پیدا نکند؟
تهیهکننده فیلم «پرواز در شب» ابراز کرد: وضعیت در سینما ایران به گونهای شده که دیگر والدین به همراه فرزندانشان حاضر نیستند به سالنهای نمایش بروند، چون میدانند آثار به نمایش درآمده مناسب همه اقشار نیست. نکته جالتتر آنکه حتی مدیران سینمایی هم در فضای موجود از همراهی فرزندان خود به سینماها پرهیز دارند!
علیاکبری با بیان اینکه فیلمسازانی که در حوزه دفاع مقدس کار میکنند بسیار اندک شمار شدهاند، بیان کرد: شرایطی که در فیلمسازی به وجود آمده سبب شده، بیش از ۲ یا سه نفر فیلمساز دفاع مقدسی نداشته باشیم؛ سینماگرانی که تحت هر شرایطی دست از فیلمسازی در این حوزه بر نمیدارند. ابراهیم حاتمیکیا بهترین مثال است. او علاوه بر اینکه از فیلمسازی در این حوزه ناامید نشده، تلاش هم کرده تا کیفیت تولیداتش را هم افزایش دهد.
تهیهکننده سریال قرآنی «مریم مقدس» یادآور شد: در کشوری که در کانون کارگردانانش بیش از ۲۰۰ نفر عضو دارد، چرا باید تنها دو یا سه نفر فیلمساز ثابت در این ژانر داشته باشیم؟ جواب من این است، متاسفانه برخی از بازیگران و فیلمسازان ما از حضور در کارهای دفاع مقدسی یا انقلابی پرهیز دارند، آنها متصورند حضور در این سبک فیلمسازی سبب خواهد شد گرینکارتهای آنها در خارج از کشور با مشکل مواجه شود!
نظرات این تهیهکننده بیشتر روی مشکلات سختافزاری این ژانر متمرکز بود، چون شرایط بد تولید و اکران از دیدگاه وی بزرگترین دلیل برای افول سینمای دفاع مقدس محسوب میشود، ولیکن نکات دیگری نیز در این رابطه وجود دارد که در گفتگوهای دیگر به آن اشاره خواهد شد.
احمدرضا درویش که با فیلمی، چون «دوئل» به سینمای دفاع مقدس اعتبار فنی بخشید درباره این شکل از سینما میگوید: در ابتدا باید به این موضوع توجه کنیم فاصله وقوع جنگ تحمیلی با زمان حال زیاد نیست. در ضمن سینمای دفاع مقدس از زمانی آغاز به کار کرد که چند سالی بیشتر از پیروزی انقلاب نمیگذشت. در حقیقت باید گفت سینمای ایران در حال پوستاندازی بود که سینمای دفاع مقدس شکل گرفت. پس از اتمام جنگ ابعاد پرداختن به آن گسترش یافت و در ادامه به اثرات جنگ در زندگی اجتماعی مردم توجه شد. به همین جهت در این ژانر سینمایی فقط به ابعاد نظامی جنگ تحمیلی توجه نمیشود. با این توضیح هرچه جامعه از معارف درون جنگ فاصله بگیرد، سینما نیز از آن فاصله خواهد گرفت، زیرا به نظر میرسد موضوعات دیگری اهمیت پیدا کردهاند و در نتیجه ساختارهای فرهنگی و موضوعات دیگری برای سینماگران اولویت پیدا میکند. اگر در یک یا دو دهه گذشته آثار دفاع مقدسی بیشتری ساخته میشد، منبعث از انگیزههای شخصی فیلمسازان بود و سیاستگذاریهای فرهنگی نیز در این امر بسیار مؤثر است و یکی از دلایل افول این ژانر را میتوان در این امر جستوجو کرد.
وی هدف خود را از ساخت «دوئل» اینگونه توصیف کرد: وقتی تصمیم به ساخت دوئل گرفتم با این هدف کار را آغاز کردم که در همه بخشها بتوانیم به استانداردهای بالای سینمایی دست یابیم. با این نگرش در بحث صدا به صورت دالبی صداگذاری را انجام دادم، درصورتیکه همه میگفتند در شرایط آن روزهای سینمای ایران صداگذاری دالبی کارکرد چندانی ندارد، چون تنها دو سینما از کیفیت پخش صدا دالبی به صورت ناقص بهره میبردند. درباره صدای دالبی این فیلم باید اضافه کنم، با این امکانات فیلم توانست لایسنس جهانی دالبی را به دست آورد. نکته دیگر اینکه، وقتی فیلمی میسازم به این فکر نمیکنم قرار است کجا و چگونه اکران شود، بلکه به این میاندیشم وقتی ۵۰ سال بعد فیلم دیده شود، درباره آن چگونه قضاوت خواهند زد، زیرا تعریف فیلمسازی در ذهن من چیزی دیگری است، همانگونه که تعریف موسیقی برایم طور دیگری است. نواختن با یک ساز را هم میتوان موسیقی نامید، اما نواختن با یک ارکستر را هم موسیقی میگویند. با این توضیح فرمی که من در سینما به آن اعتقاد دارم نواختن ارکستر است.
درویش درباره الزام ساخت فیلمهای دفاع مقدسی اینگونه توضیح داد: ما مرهون ملت ایران و همه کسانی هستیم که با همه وجود و احساس از هویت و اعتقاداتشان مایه گذاشتند تا دفاع مقدس امروز تبدیل به رویدادی شود که مورد عبرت است و آموزهای برای نسل امروز و فردای تاریخ ایران است. هرچه امروز داریم از هزینههایی است که بابت دفاع پرداخت کردهایم و هر آنچه نداریم بابت بیتوجهی به این هزینههاست. افتخارات ما متکی به تجربههایی است که در دوران جنگ تحمیلی کسب شده و آنچه حسرتش را میخوریم و نمیتوانیم داشته باشیم ناشی از بیاعتنایی، کم کاری و یا فاصله گرفتن از ارزشهایی است که در دفاع مقدس کسب کردهایم.
دارنده سیمرغ بهترین کارگردانی جشنواره فیلم فجر برای فیلم «رستاخیز» افزود: آنچه سینمای ایران و من بهعنوان یکی از شاگردان و طلبههای این سینما انجام دادهایم، قطرهای کوچک از اقیانوس دفاع مقدس است. جنگ تحمیلی طلاییترین نقطه تاریخ معاصر کشور است که میتوانیم سالها در این سرچشمه ساری و جاری باشیم. امروز رخدادهای فراوان سیاسی و منطقهای در کشورهای پیرامون ما رخ میدهد و نقش ایران در تقویم تاریخی این کشورها بسیار مهم است. به هر حال ما نسلی هستیم که در زمان جنگ سیم خاردار نداشتیم، اما حالا به ادبیاتی در حوزه نظامی دست یافتیم که ستایش برانگیز است و اکنون نیروی نظامی ما وارد عرصهای از تبادلات نظامی و سیاسی در دنیا شده است که در دفاع مقدس امکانش وجود نداشت.
کارگردان «کیمیا» ابراز کرد: در دوران دفاع مقدس دیپلماسی نظامی نه در ایران، نه در منطقه و دنیا مفهومی نداشت، اما امروز شاهدیم تئوریسینها و فرماندهان ما در کنار ابرقدرتهایی، چون روسیه، ترکیه و دیگر کشورهای منطقه جمع میشوند و در مورد مقابله با یک جنگ نیابتی در سوریه راهکار ارائه میدهند. این اتفاق بسیار مهم است و اهمیت آن زمانی روشن میشود که این روزها را با دوران دفاع مقدس مقایسه میکنیم که فرماندهان نظامی ما در جنگ چه امکاناتی داشتند. اگر به وضعیت کشورهای همسایه نگاهی داشته باشید میبینید در شرایطی که داعش تا دروازههای بغداد پیش آمد و با مصائبی که بر سر سوریه رفت، به شکوه فعلی کشور بیشتر پی میبرید. هدف از این جنگ نیابتی تجزیه کشورها بود و ما از این بحران منطقهای به دور ماندیم.
درویش بیان کرد: موظفیم نسل بعدی را برای تولید اثر در این حوزه ترغیب کنیم. جنگ هنوز ادامه دارد. سوریه یکی از مصادیق ادامه جنگ است. آنها مردم مسلمانی هستند که دچار یک فتنه جهانی شدهاند و تمام قدرتهای جهان در یک جنگ نیابتی این کشور را شخم زدهاند و این ملت بنا به تدابیری، مقاومت به خرج داده است و حدود ۱۸ میلیون از مردمش در کشورهای اردن، سوریه، ترکیه و … آواره شدهاند. اگر فیلمهای کشتیهای پناهندگان را نگاه کنید میبینید که عمده بانوان آن محجبه هستند، ملت سوریه هم مانند ناموس ماست و به مسلمانی ما تجاوز کردهاند و اگر شش سال مقاومت و نقش ملت ایران و مدافعان حرم و بسیاری از مجاهدانی که گمناماند نبود این کشور کاملاً از میان رفته بود.
مدیرعامل اسبق خانه سینما تأکید کرد: اکنون وظیفه اهالی فرهنگ است که به جنگ سوریه ورود کنند و فیلمهای فراوانی باید در این زمینه تولید شود، زیرا آنها دیگر تولید ندارند و ما ملزم به ورود به این عرصه هستیم. سینمای ایران که مدعی یک سینمای بالنده، صنعتی، ملی و بینالمللی است باید به سراغ ملت مظلوم سوریه برود و باید در خط مقدم جبهه فرهنگی باشیم و از دل تراژدی سوریه آثار ارزشمندی را تولید و قهرمانان ملی آنها را بازشناسی کنیم. ملت سوریه و ملت فلسطین ملتی فرهنگی است و ادبیات عرب جایگاه یکی از گونههای مهم ادبی در جهان است. موظفیم این وقایع را دستمایه فیلمسازی و تولید آثاری هنری قرار دهیم و باید جوانان را به این امر ترغیب کنیم.
از سخنان درویش میتوان دریافت سینمای دفاع مقدس صرفاً یک ژانر سینمایی نیست، بلکه پرداختن به باورها و آرمانهای بلند یک ملت شریف است. در کنار این دو نظر، پرویز شیخ طادی که فیلمی چون؛ «روزهای زندگی» را در کارنامه خود دارد هم درباره عدم تکرار این ژانر در کارنامه سینمایی خود گفت: جواب این سؤال ریشه تاریخی دارد، زیرا بیش از ۳۰ سال، این پرسش در سینمای کشورمان سابقه دارد. مشکلاتی که در این ژانر وجود دارد به اندازهای بزرگ است که فیلمساز بعد از ساخت این اثر دیگر سراغ چنین فیلمهایی نمیرود، چون وقتی میبیند در دیگر ژانرها به ویژه کارهای اجتماعی و طنز هم بیشتر پول در میآورد هم شهرتش بیشتر میشود، چرا باید سراغ کارهای دفاع مقدسی رود؟ البته معدود فیلمسازانی نیز وجود دارند که به واسطه اعتقاد و باورشان تحت هر شرایطی در این ژانر کار میکنند.
دارنده سیمرغ بهترین کارگردانی از جشنواره فیلم فجر برای فیلم «روزهای زندگی» ادامه داد: جدا از بحث کمی موضوع دیگری که در این میان وجود دارد، کم شدن علاقه مخاطبان نسبت به این دست تولیدات است. این اتفاق هم ربطی به اصل موضوع ندارد، بلکه وام گرفته از افول معنایی و کیفی تولیدات است. اگر سینما موظف است جلوتر از مردم حرکت نمیکند، عقبتر از آنها نیز نباشد، اما سینمای دفاع مقدس ما هنوز در سلیقه مخاطبان دهه ۶۰ و ۷۰ باقی مانده است، برای همین هم تماشاگر امروز از کارهای این حوزه آنگونه که باید استقبال نمیکند، در حالیکه در دهههایی که یاد کردیم به دلیل همسوی خواست مخاطب و فیلمهای دفاع مقدسی، تولیدات این عرصه همیشه جز پرفروشهای سینما بود. برای رونق سینمای دفاع مقدس پیشنهاد من به فیلمسازان و نویسندگان این است که به روز شده و سعی کنند فضاهای جدید را تجربه و درک کنند.
در ادامه باید از گفتههای فردی در این مطلب بهره برد که نامش به سینمای دفاع مقدس وزن و اعتبار میدهد. ابراهیم حاتمیکیا کارگردان صاحب سبک در سینمای دفاع مقدس در گفتوگویی با روزنامه شرق درباره دلمشغولیهای خود در این ژانر میگوید: «ماجرا هنوز برایم زنده است، چون جنگ هنوز ادامه دارد. درست است که سی و چند سال از انقلاب میگذرد، ولی اتفاقاتی که امروز در منطقه میافتد، نشان میدهد که جنگ هنوز ادامه دارد! گاهی در تلگرام میبینم بچهها میگویند ایران یک قلعه است! قلعهها هم یک محدوده بیرون از خود دارند که به آن «بَرَز» میگویند.
سرباز آنجا میایستد، پای دیوار قلعه نمیایستد که مبادا قلعه دچار ضربه شود. امروز بچههای ما دارند جلوتر از قلعه میجنگند والا داعش الان پشت دروازه ما و در حال تو آمدن بود. برای همین بحث جنگ زنده و خیلی هم جدی است. هر وقت هم که بحث جدیتر شده و خبر از قصرشیرین آمده که ممکن است از آنجا وارد شوند، همهمان دیدیم که خوف برمان داشته.
جنگ برایم هنوز زنده است. قاسم سلیمانی زنده است و مسیر، مسیری است که هنوز ادامه دارد. یک وقتی فکر میکردیم یک روز که جنگ تمام شد، این عده برمیگردند به پادگانها و سر زندگیشان مینشینند، اما میبینید که چنین خبری نشد. جنگ هنوز ادامه دارد و هیچ کاری هم نمیشود کرد و به بدترین شکلش هم دارد اتفاق میافتد.»
در ادامه به سراغ مهدی عظیمی میرآبادی، مدیرعامل انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس رفتیم، او با گلایه شدید از وضعیت فعلی سینمای ایران اظهار کرد: نگرانیم چرا سینمای انقلاب و دفاع مقدس تنهاست، مسئولان وقتی میخواهند آمار و بیلان کاری ارائه کنند از کدام آثار نام میبرند؟ آیا از فیلمهای سخیف و ضعیف که سیاهنما و چرک هستند نام میبرند یا فیلمهای، چون آثار ابراهیم حاتمیکیا و امثالهم؟ پس باید به امثال حاتمیکیاها کمک کنید. چرا بسیاری از هنرمندان خوشسابقه مانند اردکانی، رحیمیپور، درخشی، برزیده کمکار شدند؟ فیلمهایی که امسال در جشنواره حاضر بودند کدامشان ارزش حداقلی بهعنوان فیلم و اثر هنری را داشتند؟ یک سازمانی هم مانند اوج که به کمک سینما میآید و چند فیلم خوب تولید میکند مورد هجمه و توهینها قرار میگیرد. انجمن مگر قرار است کمپانی فیلمسازی مانند اوج شود؟ انجمن سینمای دفاع مقدس از نامش هم پیداست قرار است مطالبهگر باشد و مطالبه کند که چرا سینمای دفاع مقدس در کشورمان ضعیف است، البته اگر میگوییم سینمای دفاع مقدس ضعیف است این را هم میگوییم که نسبت بهکل سینمای ایران، یک سر و گردن نه؛ بلکه یک قامت بلندتر است. ولی نسبت به آن چیزی که آرمان و ایدهآل ماست بسیار متفاوت است.
عظیمی میرآبادی همچنین با انتقاد از آثار اکران شده در سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر گفت: سال گذشته جشنواره فیلم فجر، آثاری اکران شدند؛ آیا مسئولانی که در فرآیند انتخاب و تولید، داوری و صدور مجوزهای لازم تصمیم گیر هستند؛ میتوانند این فیلم را با خانواده خود به تماشا بنشینند؟ فیلمهایی که در آن بی حد و مرز اخلاقی، از مواد مخدر، مشروبات الکلی، سیگار، الفاظ ایروتیک و رکیک استفاده میشود!
سینمای انقلاب و دفاع مقدس در این شرایط کجاست؟ آیا غیر از من و شما هستیم که باعث رواج این قبیل کارها شدهایم؟ کدامیک از ما به کارهای سخیف اعتراض کردیم؟ دوستان بهجای اینکه یکدیگر را محکوم کنیم باید همه با هم کسانی را محکوم کنیم که نمیخواهند سینمای انقلاب نفس بکشد. عزیزان بیایید کمک کنید تا انجمن سینمای دفاع مقدس به اهداف ارزشمندی که برایش تصور شده بود؛ دست یابد.
در نقد سخنان، عظیمیمیرآبادی باید گفت، وقتی قرار است همه سینما را زیر سؤال ببریم، باید به نقش خود هم در به وجود آمدن این وضعیت اشاره کنیم، چرا او درباره رسالت انجمن سینمای دفاع مقدس حرفی نمیزند، آیا سازمانی که با هدف تولید و حمایت از این ژانر راهاندازی شده، تنها موظف به مطالبهگری است؟ مطمئنا جواب مثبت نیست، حال هر اندازه که مدیران این انجمن بخواهند برای توجیه کارشان بهانه بیاورند. به هر حال مدیران ما یاد گرفتند برای پاسخ به کمکاریشان، بهترین راه، حمله به دیگر نهادها و افراد است.
رضا درستکار، منتقد و کارشناس سینما نیز پیرامون سینمای دفاع مقدس، نظراتی متفاوت دارد که با آن همراه میشویم. او سخنانش را با مهم توصیف کردن این ژانر چنین آغاز و تصریح کرد: این ژانر را باید یکی از قدرتمندترین، گونههای سینمای نام برد. اینگونه در سینمای ما با نام دفاع مقدس شناخته میشود، هرچند چندان فرقی هم نمیکند آن را چه مینامیم، اما نکته مهم اینجاست در برهههای مختلف با توجه به ظرفیتهایی که داریم به این موضوع میپردازیم، توجهی که گاهی اوقات نتیجه مطلوب به همراه دارد و زمانی دیگر بابت دوستیهای ناآگاهانه نتیجه مثبت به همراه ندارد.
داور جشنوارههای سینمایی افزود: به دلیل وسعت اتفاقاتی که در هشت سال جنگ تحمیلی رخ داد، همچنین به خاطر وسعت گرههای عاطفی، معنوی و شهودی که با فرهنگ ایرانی پیوند خورده، این ژانر قادر است الهامبخش آثار بسیاری باشد. میتوانیم ادعا کنیم؛ ما حتی ۱۰ درصد از دفاع مقدسمان را هم در سینما تصویر نکردیم. البته فیلمسازی، چون ابراهیم حاتمیکیا، احمدرضا درویش و رسول ملاقلیپور در برخی از کارهایشان به زیبایی به جنگ پرداختهاند، اما تعداد این تولیدات با توجه به ظرفیت موجب در حقیقت محدود و انگشت شمار است.
این کارشناس سینما ادامه داد: آسیب جدی این ژانر از دیدگاه من مدیرانی هستند که به دلیل نشناختن این حوزه سعی کردهاند، تولیدات را به سمت بچههای جنگ ببرند؛ اتفاقی که من از آن به عنوان خطای استراتژیک نام میبرم، چون در سینما، اصل مهم عرضه و تقاضاست، برای همین هم اگر این حوزه را عاری از جذابیت کنیم، هر اندازه که کارمان ارزشمند باشد، باز هم نخواهد توانست با مخاطب ارتباط برقرار کند. آسیب دیگر این است که در فیلمهای جنگی تنها در پی نشان دادن پیروزیهایمان هستیم، به همین دلیل ناگفتههای بسیاری، چون عملیات کربلای ۴ مغفول واقع میشود و تماشاگر بیش از پیش از این سینما فاصله میگیرد.
سعید مستغاثی، دیگر کارشناس و منتقدی که از نظرش در این گفتوگو بهره بردیم نیز با بیان اینکه، سینمای دفاع مقدس تنها ژانر بومی سینمای ایران است، اظهار کرد: سینمای دفاع مقدس را باید تنها ژانر اختصاصی سینمای ایران نام نهاد؛ باید گفت مشابه این سینما را در جهان شاهد نیستیم. این یگانگی تنها به مفهوم خلاصه نمیشود، بلکه در فرم و ساختار هم شاهد این تفاوتها هستیم. پس باید گفت، استانداردترین آثار سینمایی ایران در این ژانر تولید شده است.
کارگردان مجموعه مستند «آرماگدون» درباره روند شکلگیری سینمای دفاع مقدس ابراز کرد: در سالهای آغازین جنگ فیلمهایی نظیر «مرد»، «ما ایستادهایم»، «پایگاه جهنمی» و… ساخته شد که بهتر است آنها را فیلم جنگی بنامیم، زیرا الگوی این آثار مبتنی بر فیلمهای جنگی جهان بود، اما در ادامه فیلمهایی تولید شدند که بیش از پرداختن به جنگ، به معنویات و حال و هوای رزمندگان در جبهههای نبرد پرداختند و این همان معنای حقیقی سینمای دفاع مقدس ایران بود.
این کارشناس سینما تأکید کرد: با ورود فیلمسازان نواندیش در حوزه جنگ شاهد اتفاقات تازهای در سینما بودیم. مثلاً رسول ملاقلیپور با فیلم «پرواز در شب» هم به شاخصههای رایج در سینمای جنگ توجه داشت و هم اینکه به مسائل روحی رزمندگان میپرداخت، اما کاملترین شکل سینمای دفاع مقدس را باید در آثار ابراهیم حاتمیکیا جستوجو کرد.
گیشهمحوری سینما در دهه هفتاد
این مستندساز متذکر شد: فیلمسازانی نظیر عزیزالله حمیدنژاد و احمدرضا درویش هم در ادامه راه به سینمای دفاع مقدس اضافه شدند که هر یک آثار خوبی را در این ژانر تولید کردند. این روند ادامه یافت تا اینکه از اواسط دهه هفتاد با شعارهایی که در عرصه اقتصاد مطرح شد، نوع نگاه به سینما نیز تغییر کرد. در حقیقت سینمای ایران از حالت هدایتی و حمایتی خارج شد و به بهانه مستقل بودن به سمت فروش سوق پیدا کرد، هرچند در این میان فیلمهایی نظیر «سجاده آتش»، «حماسه مجنون» و «آخرین شناسایی» ساخته شدند که جز استثناها بودند.
کارگردان مستند «آرماگدون» تأکید کرد: روند کمکاری در سینمای جنگ تا آنجا پیش رفت که این شکل از سینما جای خود را با فیلمهای ضد جنگ عوض کرد؛ اتفاقی که در جهان سابقه نداشت، زیرا همیشه دفاع از وطن در تمام دنیا امری مقدس محسوب میشود، اما در کشور ما آثاری چون؛ «طبل بزرگ زیر پای چپ»، «خرس»، «سیزده ۵۹» نگاهی سیاه به جنگ دارند!
مدیرعامل اسبق انجمن منتقدان در پاسخ به این سؤال که آیا توضیحات او به معنای عدم آسیبشناسی در حوزه سینمای جنگ است، گفت: آسیبشناسی را نباید به معنای زیر سؤال بردن اصل موضوع معنا کرد. در فیلم «مهاجر» و «دیدهبان» هم آسیبشناسی سینمای جنگ رخ میدهد، اما در آثاری نظیر «خرس» جنبه تخریب وجود دارد نه نقد. در این اثر نابودی خانوادهها به واسطه جنگ ترسیم میشود، در صورتی که هدف مقاومت در دفاع مقدس حفظ وطن، جامعه و خانواده به عنوان کوچکترین نهاد جامعه بود.
سیاهنمایی بیانصافی است
این مؤلف سینمایی ادامه داد: زمانی میتوان فیلمهایی نظیر خرس و سیزده ۵۹ را تولید کرد که سالانه ۱۰۰ فیلم در حوزه جنگ تولید شود و در کنار آن آثاری تولید شوند که نگاهی انتقادی در این زمینه دارند. در شرایط فعلی سالانه سه یا چهار اثر دفاع مقدسی تولید میشوند که عموماً نگاهی تلخ به موضوع دارند و این رویکرد منصفانه نیست.
مستغاثی یادآور شد: بیتوجهی به سینمای دفاع مقدس در وضعیتی است که سینمای غرب به صورت ویژه با گذشت ۷۰ سال هنوز هم به جنگ جهانی دوم میپردازد. در انگلستان استودیویی ساخته شده که در آن تنها فیلم جنگی تولید میشود. این امکانات را با شهرک دفاع مقدس خودمان مقایسه کنید. این کمکاری در حالی است که رهبر معظم انقلاب بارها درباره اهمیت این ژانر سخن گفتهاند. نکته جالبتر اینکه حمایت رسمی از فیلمهای جنگی در این کشورها تحسین برانگیز است، اما در کشور ما اگر فیلمی دفاع مقدسی بخواهد از کمک دولتی بهره بگیرد، با انواع هجمهها روبهرو خواهد شد.
دفاع در هر شکلی مقدس است
مؤلف کتب سینمایی با بیان اینکه شکل دفاع در شرایط فعلی تغییر کرده است، گفت: امروز تنها پرداختن به هشت سال دفاع مقدس دربرگیرنده این معنا نیست، بلکه توجه به بحث مدافعان حرم نیز جزء این سینماست. برای مثال فیلم «به وقت شام» در این زمینه ساخته شده است. این اثر با وجود نقدهایی که به آن دارم، در بحث ساختار و فرم کیفیت بالایی دارد و به شکل مطلوبی به موضوع مدافعان حرم پرداخته است.
مستغاثی اضافه کرد: ساخت فیلم درباره سیل اخیر هم میتواند نمودی از سینمای دفاع مقدس باشد، چون تمام نیروهای نظامی برای دفاع از زندگی هموطنان خود، دست به جهاد زدند و از انجام هر کاری که از دستشان برمیآمد کوتاهی نکردند. پرداختن به این موضوع علاوه بر ظرفیت دراماتیکش، انتظار میرود در ترویج روحیه ایثار مؤثر باشد.
وی درباره عملکرد مدیران در حوزه دفاع مقدس بیان کرد: مدتهاست از عملکرد مثبت مدیران ناامید شدهام، به نظرم این دوستان اگر خساراتی به سینمای این حوزه وارد نکنند کار مهمتری انجام دادهاند.
از مجموع سخنان مطرح شده در این گزارش، میتوان دریافت؛ این ژانر سینمایی در ایران روزگار خوشی نداشته؛ شاید اگر این روال در تصمیم سازی های فرهنگی ادامه یابد، سینمای دفاع مقدس هر روز بیشتر به حاشیه رانده شود، برای همین تا زمانی که ارادهای برای بهبود حال این سینما نباشد، نباید انتظار روزهای موفقی را برای این ژانر داشت.