این راه را نهایت صورت کجا توان بست!
محمدرضا رزاقی در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «این راه را نهایت صورت کجا توان بست!» به بهانهی حاشیههای اخیر مجلس نوشت:
اخیرا با کمال تاسف بر سر ماشینهای تخصیص یافته به نمایندگان و سهمیه واکسن به ایشان غائلهای برپا گردید و قبلتر هم جناب فتاح از اینکه فیالمثل نیروهای نظامی از بنای متعلق به بنیاد مستضعفان بهرهبرداری میکنند ابراز گلایه داشتند و به نوعی در این زمینهها افشاگری کردند. این خط و روند در سالهای اخیر توسط عدهای دنبال شده و افشاگر امروز، قربانی فرداست و نامبارک اینکه این موج توسط بسیاری از نخبگان و به تبع آن مردم دنبال میشود.
در واقعیت اساسا این بحث انحرافی است؛ چرا؟
اصلا مهم نیست که یک مسئول چه میل میکند یا میپوشد و ماشین و مزایای وی چیست؟ در همهی کشورهای دنیا مقامات از امکاناتی برخوردار هستند که با توجه به مسئولیت و جایگاه آنها طبیعی قلمداد میشود لکن آنچه اهمیت دارد کار آمدی و برونداد مقامات است. رییسجمهور نان و پنیر نخورد و غذای خود را از خانه نیاورد و از حقوق ماهیانه هم صرفنظر نکند و از تمام مزایای قانونی هم بهرهمند بشود اما سیاستهایی را دنبال کند که ارزش پول ملی نصف یا یک سوم نشود. میلیاردها دلار امثال بابک زنجانی به باد فنا ندهند. سرمایه های انسانی (نخبگان) فرار را به قرار ترجیح ندهند. ذخایر مشترک انرژی توسط شریک غارت نشود.
مساله ما خودرو و واکسن نیست این آدرس ره به مقصود ندارد. سختگیریهای اینچنینی عقبگردهای جدی و جبرانهای افراطی در پی خواهد داشت. ساختمان بنیاد را از نیروهای نظامی بگیریم که چه؟ خب باید از بیت المال جبران کنیم. هر دو به نوعی اموال عمومی هستند چه گیر ما میآید؟ واکسن به نمایندگان ندهیم نصف مجلس بیمار میشوند و ناچار مجلس تعطیل میشود بعد میگوییم چرا مجلس نداریم؟ همانطور که چندی پیش نعره میزدیم کجاست مجلس؟
این یک راه طی شده است که در اوایل انقلاب آزمودیم و به یک جبران افراطی خاتمه یافت. هر روز ناهار مقامات با هواپیمای اختصاصی از نیمکره غربی وارد شود و حقوق مکفی بگیرند و ماشین شاسی بلند سوار شوند (در چارچوب ضوابط منصفانه) به جایی بر نمیخورد مشروط به اینکه کارآمد باشند. بابت اسکلههای غیر قانونی و قاچاق کالا، کاهش بهت آور پول ملی در یک کشور وارد کننده، فرار مغزها، مسائل مربوط به نفت، آلودگی هوا، قاچاق سوخت و خاک، مسائل زیست محیطی و موارد بسیار دیگر که مورد تاکید نظام نیز میباشد چه اَبَر خسارتی متوجه کشور است که همه را نادیده گرفتیم و چسبیدیم به یک واحد آپارتمان آقای ع. پ و گریبان نمایندگان مجلس را گرفتیم .
ممکن است مطرح شود خود این افراد مسبب هستند چرا که آنها این بازی را آغاز کردند، باید گفت اتفاقا الان وقت تخریب و مچگیری نیست وقت آگاهسازی است که مساله ما این امور نیستند و آنها هم یا اشتباه کردند یا…
ما باید افکار عمومی را وسعت نظر بدهیم و معطوف به مسائل بنیادین نماییم. دقیقا کسانی که این مچگیری و «رجایینمایی» را در کشور به وجود آوردند کارنامه موفقی در حراست از منابع و منافع ملی از خود نشان ندادند. یک روز واکسن، یک روز ماشین دنا، یک روز آپارتمان فلان واعظ، یک روز مدرسه فرهنگ، یک روز دفتر خاتمی، یک روز دفتر احمدینژاد و… واقعا تقلیل سطح مشکلات به این مسائل، مضحک نیست؟ در همین دوران که مشغول این دعواها هستیم ارزش پول ملی ما حدود پنجاه درصد افت داشته است افشاگری و دیدهبانی و مراقبت و بازخواست به عنوان یک مسئولیت اجتماعی درخور تقدیر است اما دکان دونبش راه انداختن که من به «صنعت افشاگری» از آن یاد می کنم مذموم است.
انتهای پیام