ده نکته کلیدی درباره نامهی ۶۰ امضایی به عفو بینالملل
عزیز قاسمزاده در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز دربارهی نامهی شصت فعال سیاسی و مدنی به سازمان عفو بینالملل نوشت:
درباره متن امضا شده توسط ۶۰ فعال سیاسی و مدنی به عفو بین الملل عنایت به نکات ذیل بسیار ضروری است:
۱_ پرسش مهم این است که چرا به یکباره بعد از تعیین تکلیف موسوی بعد از وقایع آبان با همه ارکان و اجزای حکومت در بیانیهای صریح، به یکباره عفو بین الملل ضروری دیده مخاطبان جلسه دیدار با منتظری را رها کند و موسوی را عامل و آمر اعدامهای ۶۷ معرفی کند. پیرامون این موضوع باید هوشیارانه تامل ورزید تا رازش را بهتر دریافت. از قرار معلوم برخی از حاملان و بانیان آن واقعه به کسانی چون شادی صدر و شادی امین و رها بحرینی متوسل شدهاند تا آنها را با توجه به نفوذشان مجاب به صدور چنین بیانیهای علیه موسوی نمایند. (حتما هم این خدمت به حکومت از سوی اپوزسیون! برای رضایت خدا بوده است!) اما جالب است که در بیانیه یک سازمان بین المللی حقوق بشری نام هایی که اصرار داشتند این ۲۰۰ نفر را هم علاوه بر آن دیگران اعدام کنند اصلا نیامده است اما موسوی در این بیانیه بولد می شود.
۲_در پاکدستی اقتصادی شخص موسوی و نه جریان «خط امام» کمترین تردیدی نیست و این موضوع نکته حائز اهمیتی برای تحلیلهای دیگر ما میتواند باشد. کسانی که از ثروت اندوزی و قدرت طلبی دوری گزینند، اغلب مردان و زنان اثرگذار تاریخ میشوند.
۳_ اینکه موسوی در جریان حذف منتظری چندان پیشقراول حرکت علیه منتظری نبود، نکتهای است که ما را به پازلهای بعدی میرساند.
۴_باید همهی اعمال انسانها را همه جا و با تاثیرات مثبت و منفیشان دید. در شرایط فعلی با توجه به اینکه موسوی امکان پاسخ و دفاع از خود ندارد، حمله به او تقویت باندهای قدرت است. اطلاعیه موسوی بعد از آبان بسیار بسیار مهم است. ساده از کنار آن نگذریم، گمان ندارم پیرمردی ۸۰ ساله در حصری که فرجامش معلوم نیست فرصتطلبانه برای فردای خودش چنان بیانیه انقلابی صادر کرده باشد.
۵_ارگان رسمی موسوی، «کلمه» به قلم افراد متعدد به بازخوانی وقایع شصت میپردازد و نقدهای بسیار جدی به حامیان آیتا… خمینی و نظریه ولایت فقیه و حزب جمهوری اسلامی و انحصار طلبی درون آن به عمل آورده اند.
۶_ در عالم سیاست باید راه را بر ائتلافهای تازه و ضروری و به هنگام باز گذاشت. واقعگرایی دقیقا به همین معناست نه معنای فرصتطلبانهاش که اصلاحطلبان مرعوب و منفعل شیفتهی قدرت مراد کرده اند.
۷_امضا کنندگان نامه تاکید کردهاند اگر سند متقنی علیه موسوی پیدا شود حتما او را به چالش میکشند. مفروض اصلی بیانیه دفاع از حقیقت است و نه شخص موسوی و اگر بدون پیش فرض به این بیانیه و هویت امضا کنندگان آن توجه شود شاید به جز چند نفر بقیه نه تنها از حامیان موسوی نبوده و نیستند که از منتقدان جدی او به ویژه جمله مشهور «دوران طلایی» مورد اشاره موسوی هستند.
۸_ سکوت مسلما امر مذمومی است به وقت اتفاق. اما اگر کسی بنا بر قرائن و شواهد تا به اکنون فاعل چنین فعلی نباشد و احیانا از آن بی خبر باشد و بنا به هر دلیلی چه موجه و چه ناموجه دیر هنگام به محکوم کردن آن بپردازد باید چگونه دربارهی او داوری کنیم؟ آیا صرف سکوت آمریت میآورد یا مذمومی اخلاقی در بیان موضعی تاریخی؟ مسئله این است که عفو بینالملل با وجود سند متقن و آشکار، عامدانه اصرار دارد میرحسین موسوی را فاعل و آمر معرفی نماید. بنا به شواهد موجود و با توجه به فایل صوتی میر حسین موسوی در سال ۸۹ او بعد از وقوع از آن مطلع شده اما تا سالها موضع عمومی خود را در محکومیت آن ابراز نداشته و این گرچه متضمن نقد به اوست اما نمیتوان ملاحظات فردی او را نشنید و داوری کرد. گویا موضع فردی میرحسین موسوی در سالهای سکوت محکوم کردن در جلسات خصوصی بوده است. البته حساب منتظری بزرگ که یگانه بود، از همه جداست. فرد محافظهکار یا ملاحظهکار را نمیتوان صرفا به خاطر سکوتش در لحظهای خاص و تاریخی شریک دانست مگر آنکه مدرک و سند متقنی ارائه شود.
۹_ موسوی از وقتی که سکوتش را شکسته بی پروا از انسانهایی گفته که مستحق زندان هم نبودند دفاع کرده است. آیا کسی که در تصمیمی سهیم باشد، علی الاصول وارد چنین موضعی در ملا عام و بدون محاسبهی تبعات آن میشود؟
۱۰_ اتفاقا پس از افشای فایل مرحوم آیت ا…منتظری کسانی برای انحراف اذهان به خیال خام خود آویزان پارهای از فعالان شبه حقوق بشری خارج از کشور شدند بل با بولد کردن نام موسوی ذهنها منحرف شود. مگر در مقابل هزاران دوربین ثبت شده در آبان ماه حتی مسئولیت یک مورد پذیرفته شده که حالا با توطئه آنها و چند سلطنت طلب نوک حمله را به سمت موسوی برگردانیم؟
انتهای پیام