توان فیصله دادن ملی
علی صارمیان، روزنامهنگار، در یادداشتی با عنوان «توان فیصله دادن ملی» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
به نظر می رسد این مساله اصلی باشد. چه گروهی و در راسش چه کسانی میتوانند گرههای عجیب سیاست داخلی و خارجی را فیصله بدهند. دو دیدگاه وجود دارد. دیدگاه اول منجی خارج نشین است که ده صفحه برنامه ندارد ولی بوقش بلند است. هر کس که برنامه اقتصادی و برخاسته از نگاه داخلی نیست،چراغش، چراغ دزد با چراغ است که گزیده تر برد کالا.
نگاه دوم توان داخلی است که متاسفانه در سایش هم است و چوب و پیاز را با هم میخورد. برآیند فعلی این نگاه داخلی مثال آ انست که در حالی که کشتی کشور به کوه یخ میخورد، دنبال کاپیتانی کشتی است و سکان گرفتن از دیگری است. بی آنکه راهی برای فیصله دادن به بحران داشته باشد. اوضاع عجیبی است. وضعیت اقتصادی شبیه دوران سقوط دولتهاست. این وضعیت را بارها نوشته بودم. از تعدیل کابینه تا ایجاد گروه تماس اصلاحطلبان با حاکمیت. حالا فکر میکنم چه گزینهای در چنته این کشور مانده است. در پنج نکته اشارهوار آن را مینویسم.
1-در ایران سه روز به خصوص در هر اتفاق و ماجرا و تغییر و بحران داریم. روز اول، روز دوم و روز سوم.
روز اول که انتخابات است یا روز شروع جنگ است یا هر اقدام مهم دیگر که پر از ادعا و رجزخوانی و شعار بدون برنامه و همراه تهییج و تبلیغات است. این روز رزم یا عزم به زودی به روز واقعیات دوم میرسد.
اما روز دوم، روز شروع واقعیات است. روز سوم هم روزی است که مسولان در آرزوهای بلند مثل کشور اول منطقه یا توسعه همه جانبه یا آرمانهای انقلابی را یاداوری میکنند و مردم در آرزوی لقمهای نان و تره، گرفتارند.
ایرانیان روز اول را میتوانند ایجاد کنند. همین دولت را سقوط دهند. جنگی شروع کنند. اصلا این نظام را عوض کنند. بسیار خوب. روز دوم چه خبر است؟
نودونه درصد نویسندگانی که پر هیجان زنده باد و مرده باد مینویسند، از روز دوم میترسند. چون میدانند وضعیت جایگزین ؛بسیار مهلک است و ما را از روز اول انتخابات، جنگ، شورش و… پشیمان میکند. مساله اصلی این است و اساس حکمرانی نگرانی در مورد روز دوم است.
2- آقای روحانی مثل آقای احمدینژاد فکر میکرد بهترین دولت را دارد. آن یکی پاکترین دولت تاریخ بود و این یکی با تدبیرترین دولت!
پس مردم دروغ میگویند که زندگی به جانشان رسیده است؟ آقای روحانی باید به لحظهای که حرارت جامعه، ساعت برنامه ریزی را ذوب میکند فکر میکرد. این دولت در عوض نشدن افراد و اهداف و نوع حکمرانیاش به زودی یا سقوط خواهد کرد تا نظام سیاسی به جا بماند یا به کرات تحقیر خواهد شد. آقای روحانی از دفتر خود تا وزارتخانهها را در ید مبسوط دارد. او می خواهد قهرمان تغییر باشد یا قربانی وضعیت تحقیرآمیز سقوط؟ فرصت اندک است.
3- ترامپ و رفقا نقشهای پنهان ندارند. نقشه روی آمارهای سینوسی نظر سنجیها و عملکردهاست. صحنه مسابقه، گارد بسته گوشه، رینگ و فکر اینکه یا برویم التماس کنیم یا تحمل وضعیتی برای سقوط فراهم میکند. خوانندگان طرفدار رادیکالیسم داخلی اصولگرایان یا کسانی که ماهوارهها و سایتها و کانالهای زرد را دنبال میکنند و یا طرفدار دولتاندازی و یا طرفدار براندازیاند و کمترین فکر منطقی و ایجابی ندارند را کاری ندارم. اما به بقیه توصیه میکنم که به روز دوم سقوط دولت یا حاکمیت فکر کنند. بعدش چه؟ مطمئن باشید آنچنان فساد و فقر و ناامنی در ایران خواهد بود که حسرت دوران جنگ را خواهید خورد. لذا باید حتی اگر شده اصلاحات بی اصلاح طلبان را از درون آغاز کرد. فشار این دیگ زود پز با خاموش کردن آتش؛ باز کردن سوپاپها و تغییر جایگاه و حتی ظرف حکمرانی ممکن است وگرنه اولین قربانیان؛ کودکان و زنان خواهند بود نه گردنکشهای شبه انقلابی.
4- آقای ریس جمهور از گارد دفاعی بیرون بیایند. این گوشه رینگ جای شما نیست. گیرم سی درصد این نظام دست روحانی است، همان سی درصدی که توقع داریم خوب اداره شود به فنا نرود، که متاسفانه در بدترین شرایط اداره میشود. اقای روحانی به خود بیایند تا مساله استعفا و بقایش، راه حل بحران نشود. این وضع خوبی نیست که علاوه بر رقبا، میلیونها نفر از طرفداران سابق میگویند کاشکی زودتر برود. مخالفان نظام هم که تکلیفشان معلوم است. عملکرد شما به جز برجام قابل دفاع هم نیست که با روشنگری مورد علاقه برخی سلبریتیهای سیاست حل شود. روحانی باید خط قرمزهای اشتباه افراد و برنامهها را کنار بگذارد. فراخوانهای طرحهای عملی از اقتصادانان تا روزنامهنگاران تا اهالی تحلیل تا مهندسین اجتماعی اقتصادی را یک نهضت کنند. اوضاع از یک جنگ هشت ساله سختتر نیست و توان دولت فعلی میتواند بیشتر از زمان جنگ برای مدیریت کشور و اشتغال و خدمات با توان داخلی باشد، توقف روحانی جایز نیست. او میتواند اگر بخواهد. او نماینده اکثریت ایرانیانی بود که تغییر و تحول، حول حکمرانی خوب میخواستن . تغییر و تحول را پیش از آنکه قدرت اجرایی او را بگیرند آغاز کند و به استقبال آشتی ملی و همبستگی داخلی وهمگرایی در راس حول قانون اساسی بدون تنازل برود. از روحانی تصویر یک مرد ناشنوا و کم معاشرت با اقتصاددانان و اهل فکر ایجاد شده است. این تصویر عقبه رفتارایشان است. این تصویر را عوض کنید.
5- صحبت آخرم با دوستان علاقمند به دولت نظامیان و شبه نطامی است. برادران، شما یکبار در دولت احمدینژاد تجربه شدید و تجربه موفق دیگری هم ندارید. نظام را به اندازه محافلتان دوست داشته باشید. به شما در صورت سقوط فورس ماژور دولت، دولتی مستاجل خواهد رسید. روز دوم آن از بدترین روزهاست. میدانم دولت فعلی نباید به خاطر ترس بزرگ؛ سوء استفاده کند ولی به دنبال اصلاح جایگاه فعلی باشید. مردم را از آزاررسان روحی و روانی به بهانه قاطعیت سیاسی اجتماعی و ایجاد شکاف بین نظام و توده محافظت کنید و به راه حل توافق بزرگ ملی بیاندیشید. مردم اراده معطوف به تحول و تغییر وضع موجود را میخواهند نه اینکه حسن ریس جمهور باشد یا حسین.
انتهای پیام