«وزارت خارجه مجری تصمیمات است»
/ دیاکو حسینی در گفتوگو با انصاف نیوز /
بابک مجیدی، انصاف نیوز: تحلیلگر ارشد مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری میگوید «آنچه ایران در ماجرای جنگ میان آذربایجان و ارمنستان از آن حمایت کرده قطعنامههای شورای امنیت و این واقعیت حقوقی بوده است که به هرحال بخشهایی از منطقهی قرهباغ اشغال شده است و آنچه خواسته شده این بوده که آن بخشهای اشغالی رها شود، این خواست ایران نبوده و قطعنامههای شورای امنیت است. ولی با توجه به اینکه ارمنیها و آذریزبانهای زیادی در داخل کشور هستند، ملاحظاتی هم از این بابت در داخل وجود دارد. وی همچنین دربارهی نقش وزارت خارجه در مواضع اتخاذ شده در این مورد و همچنین ناراحتی احتمالی وزیر از برخی اظهار نظرها میگوید: وزارت خارجه اجرا کنندهی تصمیمات است و گاه نقش مشورتی نیز دارد.
جنگ قره باغ میان دو کشور ارمنستان و آذربایجان ریشهی طولانی دارد. ولی هیچ وقت این موضوع حل و فصل نشده است. اخیرا میان این دو کشور جنگی در گرفت که تلفات انسانی زیادی را در پی داشت. اما در هفته گذشته با وساطت روسیه آتش بس پذیرفته شد هر چند در عمل از سوی هر دو طرف نقض میشود. برخی در ایران -از گروههای بخصوصی از قومگرایان و همچنین برخی مقامات رسمی- تلویحا از آذربایجان حمایت کردهاند موضوعی که با برخی مواضع رسمی وزارت خارجه و دولت ایران مبنی بر بیطرفی در این مناقشه در تعارض است.
محمدجواد ظریف از آماده کردن طرحی برای حل و فصل این ماجرا خبر داده است. برای بررسی تلاش ایران برای نقشآفرینی در حل این مناقشه و اینکه به چه دلیل ایران تاکنون نقشی همانند روسیه برای میانجگری در این بحران نداشته است با دیاکو حسینی تحلیلگر ارشد مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری گفتوگو کردیم که متن کامل آن را در زیر میخوانید:
گفته میشود که ایران در جنگ بین ارمنستان و آذربایجان، تلویحا از آذربایجان حمایت کرده است، آیا ایران نمیتوانست مثل روسیه نقشی میانجیگر ایفا کند؟
اینکه ایران از آذربایجان حتی به طور تلویحی حمایت کرده دقیق نیست. آنچه که ایران از آن حمایت کرده، قطعنامههای شورای امنیت است. به هر حال این واقعیت حقوقی است که بخشهایی از قره باغ و همینطور شهرهایی خارج از آن منطقه اشغال شده و آنچه خواسته شده این است که مرزهای اشغالی رها شود. این خواست ایران نیست و قطعنامههای شورای امنیت است. بنابراین ایران طرف هیچکدام از طرفین را در این موضوع نگرفته است، چون هرکدام استدلالهایی دارند که جنبههای قابل فهمی در آن وجود دارد؛ در عین حال ایران ملاحظات داخلی هم دارد. مطالباتی وجود دارد که باید به آنها در محافل خارجی پاسخ دهد یا اینکه حداقل سیاستی که پیش میگیرد باید انعکاسی از ملاحظات داخلی باشد.
به هر حال ما جمعیت بزرگی از آذری زبانها را داریم که به تحولات آن منطقه حساساند. همینطور آذربایجان بخشی از جهان اسلام تصور میشود و این مورد باعث شده که برخی در جامعه بطور غیررسمی از آذربایجان حمایت کنند. طبعا دولت و وزارت خارجه هم مجبور است مجموعهی این ملاحظات را در نظر بگیرد و با لحاظ همهی نکات و مجموعهی واقعیتهای حقوقی که وجود دارد و چیزی که در میدان اتفاق میافتد، یعنی واقعیتهای انسانی که روی زمین اتفاق میافتد، تصمیم بگیرد.
برای ایران تصمیمگیری در این مورد خیلی دشوارتر از کشورهایی مثل روسیه و ترکیه است. ترکیه وضعیت خودش را در رابطه با این مناقشه کاملا روشن کرده است. به طور کامل و تمام عیار پشت آذربایجان ایستاده است و مورد حمایت داخلی مردم خودش هم قرار میگیرد. روسیه هم با ارمنستان یک پیمان امنیتی دارد که وضعیت آنها را در جنگ احتمالی که آذربایجان و ارمنستان مستقیما خاک یکدیگر را هدف قرار دهند، روشن میکند. درعین حال روسیه تلاش میکند از مداخلهی کشورهای خارجی -بطور خاص غربی- در این مناقشه جلوگیری کند و همچنین دامنهی مداخلهی ترکیه در این مناقشه را محدود کند.
فکر میکنم ایران میتواند نقش فعالتر و پررنگتری در این مناقشه داشته باشد؛ چون ما نه فقط با جمهوری آذربایجان پیوندهای تاریخی بسیار گستردهای داریم، بلکه همان مقدار با ارمنستان هم پیوندهای تاریخی و حتی قدیمیتری داریم. روابط دوستانهای با هر دو کشور داریم و بنابراین، خیلی اهمیت دارد که ما دیدگاه هر دو کشور را در نظر بگیریم و براساس آن عمل کنیم. اساسا برای ایران این امکان وجود دارد تا این کار را انجام دهد. وزارت خارجه هم قول داده تا طرحی را برای حل و فصل نهایی این ماجرا -نه فقط آتش بس یا تبادل اسرا- آماده کند. باید منتظر ماند و دید طرح وزارت خارجه ما چه خواهد بود و چقدر مورد حمایت و توجه قرار خواهد گرفت.
اما من هم مثل شما فکر میکنم که ایران پیوندهای تاریخی خیلی وسیعتری از این چیزی که دیدیم را دارد تا در این مناقشه بصورت فعال و در عین حال بیطرفانه میانجیگری کند و سهم کاملا موثر و حتی برجستهتری نسبت به سایر کشورها در خاتمهی این جنگ داشته باشد.
ایران میتوانست چه موضعی بگیرد یا چه سیاستی اتخاذ کند که نکرده است؟
میتوانستیم مقداری زودتر و سریعتر وارد نقشآفرینی در این مناقشه شویم و آن را خاتمه دهیم. فکر میکنم تا به حال طبق آماری که وجود دارد بیش از 200 نفر از طرفین کشته شدهاند و صدمات جدیای دیدند. ضمن اینکه ما دیدیم خمپارههایی هم به خاک ایران اصابت و صدماتی هم به ما وارد کرده است. به هر حال اگر یک جنگی در همسایگی شمالی ایران استمرار پیدا کند، حتما میتواند تبعات بلندمدتی برای ایران ایجاد کند. به همین دلیل هم باید زودتر از کشورهای دیگر فعالیت را آغاز میکردیم؛ برای خاتمه دادن به این جنگ رهبران هر دو کشور و وزرای خارجهی آنها را به ایران دعوت و از آنها در تهران استقبال میکردیم. فکر میکنم مقامات ما میتوانستند به این کشورها سفر کنند و اقدام دیپلماسی را برای این مسئله فعالتر کنند. البته همانطور که عرض کردم وزارت خارجه برنامه دارد طرحی ارائه دهد و تا زمانی که آن طرح مورد اشاره نیامده است نمیتوان بطور قطعی دربارهی کارآمد بودن دیپلماسی ایران در این رابطه اظهارنظر کرد.
شنیدیم که آقای ظریف مخالف حمایت تلویحی از آذربایجان بودند و موضعشان بیطرفانه بوده است. علت این موضع چیست؟
همانطور که عرض کردم ما با هر دو کشور ارتباطی نزدیک و پیوندهای تاریخی داریم. 200 هزار ارمنی و میلیونها نفر آذری زبان داریم که خصوصا در مناطق مرزی پیوندهای عمیقی با این کشورها دارند. به همین دلیل ایران در موضعی نیست که بخواهد از یک کشور حمایت کند. طرف یک کشور را گرفتن هیچ وقت نمیتواند به ایران یا هر کشور دیگری جایگاه میانجی صادق را بدهد. بنابراین برای پیشبرد میانجیگری صادقانه بیطرفی ضرورت دارد.
فکر میکنم مهمترین موضع ایران این است که بخواهد از حقوق بین الملل دفاع کند. در عین حال که به این مسئله توجه دارد و به جنبههای انسانی این ماجرا هم توجه میکند که هم طرف ارمنی و هم طرف آذری را در نظر بگیرد. بنابراین من فکر میکنم موضع بیطرفانه ایران در این مواجهه کاملا ضروری است و بخشی از پیوندهای ایران با این دو کشور است.
چرا همچنان وزیر خارجه، تعیین کننده موضع اصلی در قبال این سیاستها نیست اما باید در مقابل این مسئله جوابگو باشد؟
من اینطور فکر نمیکنم. وزارت خارجهی ما تقریبا در تمام حوزههای مربوط به ترسیم خطوط سیاستهای خارجی، تصمیم گیرنده اصلی نیست. البته مشورت دهنده است و در جاهایی هم ممکن است تصمیم گیرنده باشد. ولی به طور کلی، وزارت خارجه مجری تصمیمات اتخاذشده در زمینهی سیاست خارجی است و طبعا به همان مقدار که سهم دارد به همان مقدار هم پاسخگو است.
بنابراین فکر میکنم ما در این رابطه هم ما یک خطوط کلی داریم که سالها پیش ترسیم شده و هنوز هم دارد تمدید میشود. در واقع مرجع این تصمیمگیری هم شورای عالی امنیت ملی است که البته از وزارت خارجه هم مشورتهای لازم را میگیرد.
شما کمک نیروهای نظامی مثل ترکیه و اسرائیل در این مناقشه را چطور تحلیل میکنید. اگر این جنگها ادامهدار باشد، آیا ایران نیروی نظامی برای کمک ارسال خواهد کرد یا خیر؟
اسرائیل هرجا فرصتی باشد تا بتواند نقش آفرینی علیه ایران ترتیب دهد یا به مرزهای ایران نزدیک شود، این کار را میکند. ضمن اینکه موضوع انرژی هم مطرح است و این مورد برای اسرائیل اهمیت دارد.
ترکیه هم خودش را در پیوندهای تاریخی با این منطقه تعریف کرده است و در دورانی که آقای اردوغان رئیس جمهور ترکیه است تلاش میکند پیوندهای تاریخی را برجستهتر کند. رابطهی خیلی عمیق و گستردهای به لحاظ امنیتی، اقتصادی و فرهنگی بین ترکیه و آذربایجان وجود دارد که زمینه ساز نقش آفرینی ترکیه در این منطقه بوده است.
نکتهای که مهم است این است که تا امروز مداخلهی هیچ کشوری در مناقشهی قره باغ، تا امروز امکان برقراری صلح و حل این اختلاف را فراهم نکرده است. از این پس هم مداخلهی ترکیه، اسرائیل و کشورهایی از این قبیل، هیچ کمکی به حل و فصل این مشکل نخواهد کرد و فکر هم نمیکنم ایران روزی بخواهد در این مناقشه طرف کسی را بگیرد یا وارد شود. البته آنچه که برای ایران خیلی اهمیت دارد، حفظ امنیت سرزمینهای مرزی است. شاید اگر این امنیت به واسطه شلیکهای اشتباه یا هرنوع اتفاق هدفمند یا غیرهدفمند به خطر بیافتد، ایران تنها در آن صورت، صرفا برای تامین امنیت سرزمینهای مرزی، تا حدی در این مناقشه مداخله کند. در نهایت ولی گمان نمیکنم ایران در این منازعه طرف هیچ کشوری را بگیرد.
اخیرا این خمپارههایی که اشتباهی به مرزهای مشترک ایران و آذربایجان مثل خودآفرین پرتاب میشوند، احتمالی وجود ندارد که ایران بخواهد جواب نظامی بدهد؟
اولا که اعلام شده اینها هدفمند نبوده، تصادفی بوده و فاصله بسیار کمی بین درگیریها و مرزهای ما وجود دارد. امکان چنین خطاهایی در چنین جنگی که کاملا در مجاورت ایران هست، طبیعی است. منتها ما همین طبیعی بودن را هم نمیتوانیم بپذیریم. نمیتوانیم بپذیریم که مسئلهای به نام جنگ در فاصلهای به این نزدیکی از مرزهای ایران بعنوان امری طبیعی محسوب شود.
البته این موضوع برای ایران جنبه حیاتی دارد و تا به امروز از طریق گفتگوها و هشدارها و تذکرات رسمی که داده شده ، مقداری وضعیت کنترل شده است. منتها در جنگ هر احتمالی ممکن است؛ امیدوارم کار به آنجاها نرسد ولی اگر اشتباهات تا جایی ادامه پیدا کند که امنیت ایران را به طور جدی -خصوصا در مناطق سرزمینی- به خطر بیندازد در آن صورت ایران ممکن است برای حفظ امنیت سرزمینهای داخلی تصمیم دیگری بگیرد.
چقدر این احتمال وجود دارد که آتش بس مجددا لغو شود و اگر لغو شود، ایران برای میانجیگری ورود خواهد کرد یا خیر؟
آتش بس همین الان هم نقض شده و این احتمال وجود دارد که با ادامه تلاشها بطور کامل نادیده گرفته شود. ولی در عین حال میانجیگری متوقف نشده است.
آتش بس فقط به معنای خاتمه دادن به شلیکهای متقابل است که غیرنظامیهای زیادی را هم از بین میبرد ولی این مسئله را حل نمیکند؛. آنچه که ما باید انجام دهیم نه آتش بس، بلکه حل و فصل نهایی این اختلاف است.
به نحوی که در آینده استعداد دوبارهای برای شعلهور شدن نداشته باشد. و فارغ از اینکه آتش بس دوباره اتفاق بیافتد یا نقض شود، فکر میکنم وظیفه میانجیگری و تلاشهای ما در آن منطقه در جای خودش باقیست و البته یک مسئله زودبازده نیست و چنین مسئلهی پیچیده و تاریخی که به جنبههای قومیتی و جغرافیای سیاسی پیوند خورده، به مذاکرات فشرده و طولانی نیاز دارد که ممکن است ماهها یا بیشتر زمان ببرد.
انتهای پیام