گفتوگویی با دکتر توسلی در سال ۸۳
کانال تقریرات نوشت: دکتر غلامعباس توسلی دانشآموخته دانشگاه سوربن پاریس و استاد برجسته جامعهشناسی دانشگاه تهران چند روز پیش در سن ۸۵ سالگی درگذشت.
وی که از پیشگامان جامعهشناسی دین در ایران محسوب میشد، در دوران تحصیل خود در پاریس، با مرحوم دکتر علی شریعتی و مرحوم دکتر حسن حبیبی همدوره بود و علاوه بر فعالیتهای اثرگذار دانشگاهی، از اعضای شورای مرکزی نهضت آزادی ایران به شمار میرفت.
در آخرین روزهای اسفند سال ۱۳۸۳ در خانهاش در قیطریه تهران درباره روابط امام خمینی با نواندیشان دینی گفتگو کردیم. ایشان در شرایطی پذیرای ما بودند که به خاطر بیماری سرطان، دوران شیمی درمانی خود را میگذراند.
متن این گفتگو را بهمن سال ۸۸ در وبلاگ تورجان منتشر کردیم که در بخشهایی از آن آمده بود:
پس از آغاز نهضت، جمعی از روشنفکران لاییک از مذهبی شدن مبارزات ابراز نگرانی میکردند و معتقد بودند که روحانیت اگر به قدرت برسد حکومتی مستبدتر از شاه خواهد داشت(سال۴۴ در کنگره لندن). برخی هم از ادامه مبارزه و فعالیت سیاسی ناامید شده بودند. پس از ۱۵ خرداد و سرکوب مبارزان و روشنفکران، در جلسات اتحادیه دانشجویان ایرانی در فرانسه به یاد دارم که یکی از سیاسیون شناختهشده در سخنانی گفت که امکان فعالیت و مبارزه به پایان رسیده و بهتر است بهجای فعالیت سیاسی به فعالیت و مطالعات فرهنگی بپردازیم. در پاسخ او یکی از نوارهای سخنرانی آقای خمینی را که در اختیار داشتیم و در آن نوار به ساواک حمله شدیدی شده بود در ضبط گذاشتبم و از او خواستیم که پس از گوش دادن به این نوار فکر کند که آیا باز هم ادامه مبارزه ممکن نیست؟ سپس آنجا طی سخنانی تأکید کردم که مبارزه در ایران ادامه دارد. در آن جلسه با تشویق حضار، سخنانم مورد تأیید قرار گرفت و آن شخص هم سخنان خود را پس گرفت.
بر اثر تلاشهای شریعتی و دیگر دانشجویان مذهبی، بداندیشی و انتقاد مبارزان خارج از کشور به روحانیت بسیار کاهش یافت و آنها به نیروی مذهبی فعال در داخل از جمله نهضت آزادی که در آن ایام سرانش به زندان محکوم شده بودند، امیدوار شدند.
به نظر من شریعتی بر انقلاب تأثیر بسیاری گذاشت؛ مفاهیمی چون مستضعفین و مستکبرین، فرهنگ شهادت و انقلاب و حتی عنوان «انقلاب اسلامی» که از زبان امام شنیده شد در حرفهای شریعتی آمده بود. فرهنگ انقلاب را شریعتی به سر زبانها انداخت و شعارهایی که در انقلاب مطرح شد (همچون«شهید قلب تاریخ است») در بیان شریعتی دیده میشد. در دورهای که ارتباط نزدیکی با امام وجود نداشت، دکتر شریعتی بسیار فعال بود و حتی در زمان زندانی شدن او، به هنگام سفر زیارتی در نجف به دیدار امام رفتم و ایشان از من درباره وضعیت شریعتی و طالقانی سؤال کردند. در آن شب من از ایشان درباره زمان بازگشت به ایران جویا شدم که ایشان گفتند فعلا طرحی برای مراجعت به ایران ندارم.
آقای خمینی از نقش مهم شریعتی در آمدن جوانان به طرف دین و رشد اندیشه دینی آگاه بود و از همین رو پاسخی به نامه مرحوم مطهری درباره شریعتی ندادند و این مسأله بسیار مهمی بود که نشان از استقلال رأی ایشان داشت.
دیدگاههای آقای خمینی در بسیاری از موارد به روشنفکران دینی نزدیک بود. ایشان به انقلابی به تمام معنا نظر داشتند و خواهان نابودی دستگاه ظلم بودند. بیانات ایشان در پاریس بسیار مهم شمرده شد و به خواستههای روشنفکران دینی بسیار نزدیک بود. هر چند که پس از انقلاب، جوّ جامعه و جریان تودهوار مردم غلبه کرد و فضا را دگرگون ساخت.
بسیاری در حوزه، دیدگاههای ایشان را درباره جمهوریت، حقوق زنان و امور دیگر به آسانی نمیپذیرفتند. ایشان با بخشی از روحانیت مشکل داشت و در مقابله با افکار سنتی حوزه پیشگام بودند و فکر و اندیشهای باز داشتند. برخورد ایشان با شطرنج و موسیقی در تلویزیون و رادیو از این نوع بود. این موارد نشان میداد که ایشان علیرغم سنتگراها، از دیدگاه اجتهادی خود در جهت مصلحت و شرایط موجود استفاده میکرد. در اکثر موارد، مسایل سیاسی را به خوبی درک میکرد و در برخی امور هم از نظرات کارشناسان استفاده میکرد. فقیهی روشنبین بود و آمادگی و شجاعت بالایی داشت.
در جریان برخورد با اعضای نهضت آزادی، ایشان دستور داده بودند که به افراد شاخص و سران نهضت تعرضی نشود. سعه صدر ایشان تا حدی بود که نامههای انتقادی سرگشاده به ایشان توسط نهضت آزادی و دیگران نوشته میشد و این امکان وجود داشت که از ایشان انتقاد شود. البته پاسخی به نامهها نمیدادند، ولی برخوردی هم نمیشد.
انتهای پیام