تاملی در رفتار مامون با امام رضا
مرتضی زارعی، مدرس دانشگاه در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «تاملی در رفتار مامون با امام رضا(ع)» نوشت:
در سریال (ولایت عشق) راوی فیلم گزارش تحلیلی میداد که مامون به هدف تحقیر امام رضا کارهایی کرد از جمله ترتیب دادن مجلس علمی ودعوت از عالمان برای مناظره باامام به خیال شکست دادن امام ودرنتیجه تنزل دادن مقام امام رضا علیه السلام
این تحلیل را نویسنده این فیلم البته از برخی از عالمان و تحلیگران معاصر گرفته است اما این نوع تحلیل از عدم دقت در احوال شخصیت هایی نظیر مامون حکایت دارد واقعیت این است که اولا مامون زیرک تر وآگاه تر از آن بود که مقام علمی امام رضا را نشناسد و مجلسی برای به اصطلاح برای کم کردن منزلت ایشان ترتیب دهد
ثانیا دراین تحلیل از این نکته بدیهی غفلت شده که بنی عباس بالاخص مامون با توجه به محبوبیت ائمه نزد مردم درصدد کسب اعتبار و مشروعیت به وسیله ایشان بودند و کم شدن منزلت امام به اعتبار حکومت خود آنها نیز لطمه می زد بنابراین مثل ترتیب دادن مجلس علمی برای امام رضا را از نگاه دیگری باید دید و فهمید.
به نظر می رسد نیت مامون کاملا عکس تحلیل پیشین است مامون مقام امام رضا را می شناخت وعلاقمند به ایشان نیز بود و همان طور که بسیاری از مورخان نوشته اند مامون شیعه بود وامام علی را بعد از پیامبر برتر از همه می دانست واحکام اختصاصی شیعه مثل جواز نکاح موقت را پذیرفته بود و لذا آن مجلس علمی را برای آشکار ساختن منزلت امام ترتیب داد.
همان گونه که پیشنهاد خلافت وسپس ولیعهدی را نیز به امام داد وبه جدی بودن مامون در واگذاری خلافت کسانی مثل شیخ صدوق اشاره کرده اند* وبه همین جهات نیز مامون از امام خواست اقامه نماز فطر را به عهده گیرند یعنی همه از روی نوعی محبت واعتقاد بود اما سئوال سترگی که مقابل این تحلیل قرار می گیرد آن است که اگر چنین بود پس چرا مامون امام را به شهادت رساند؟
در پاسخ باید گفت که بله مامون هم اعتقاد وهم علاقه به امام داشت اما به خود وقدرتش علاقه بیشتر داشت و این اختصاص به مثل مامون ندارد و ممکن است تعداد زیادی از مدعیان دین چنین باشند البته در مثل مامون موضوع عریانتر عیان می شود.
اساسا نگاه ابزاری به دین وحقیقت از این جا نشات می گیرد در نگاه ابزاری به دین واعیان دینی تا جایی که این حقایق منافع فردی را به خطر نیانداخته وهزینه چندان برای افراد ندارد محترم وخواستنی هستند اما اگر بین خود و حقیقتی از دین بنا به انتخاب باشد افراد غالبا خودرا انتخاب می کنند مامون نیز چنین بود.
مامون امام را می خواست اما بیشتر از امام خود وحکومت و قدرتش را می خواست لذا امام را به نماز فرستاد اما وقتی احساس خطر برای خود و موقعیتش نمود اورا بازگرداند او مجلس علمی برای بیان عظمت امام ترتیب داد اما بعد اورا به شهادت رساند چون عظمت امام را ذیل خود وقدرت خود می خواست و وقتی حس کرد این عظمت فراتر از وجود او و قدرتش تعریف و متتشر می شود امام را قربانی قدرت طلبی خود نمود امری که همواره اکثریت مدعیان دین در تاریخ انجام داده اند.
مگر مردم کوفه با امام حسین چنین نکردند و مگر سستی مردم در اطاعت از امام علی بعد از انتخاب او ازاین روی نبود و مگرعمل اصحاب پیامبر بعداز رحلت پیامبر اکرم کسی که آن همه علاقه نثارش می کردند و با وصیت او آن معامله را نمودند ازاین جهت نبود حقیقت این است که نقطه مشترک همه این رخدادها همان نکته ای است که ابتدا به آن اشاره شد بسیاری از افراد حقایق را دوست دارند اما خودرا بیشتر دوست دارند و این خود خواهی است که فاجعه آفرین است.
این وضعیت همواره کم یا بیش جاری است نگاه گزینشی به دین وندیدن برخی از حقایق دینی و ابزار ساختن دین درجهت منافع خود همه بازگشت به برتر و مهمتر دیدن خود از دین دارد و این امر به خصوص درحوزه قدرت زمینه بیشتر ظهور و بروز دارد.
لذا مثل مامون البته با درجات ضعیفتر کم نیستند و گمان نبریم مامونها دشمنان ذاتی ائمه حق بودند نه چه بسا دوستان ضعیف النفس وخود خودخواه بودند واین اختصاص به او نیز ندارد ونظایر بسیار دارد. و السلام
*عـیون اخبار الرضا،ج 2،ص 167.
انتهای پیام