ریشه عبارت «علی برکت الله»
یادداشتی از حجتالاسلام والمسلمین احمد صادقی اردستانی که در جماران منتشر شده است را در ادامه میخوانید:
چند سالی است به عللی از «کاهش مطالعه» به عنوان یک «فاجعه فرهنگی ـ اجتماعی»، آمار و ارقام نگرانکنندهای اعلام میگردد و متأسفانه این فاجعه به «حریم احادیث حضرات معصومین(ع)» نیز سرایت کرده، که در این حوزه «درنگ جدّی» لازم است. درباره جمله «علی برَکه الله» که با پیشوندهای مختلف هم «امر» است و هم «دعا» بارها به طنز و مزاح که گاهی مفهوم و برداشت و بازتاب آن هم وهن و استهزا احساس میشود، سکوت شایسته نیست.
این روزها استاد احمد مجاهد در پایان نوشتار «ختم کلام» که حاوی مطالب مفیدی هم هست و قابل تقدیر، در مقام «سندیابی» جملة علی برکه الله برآمده است و ضمن بیان حکایتی، آن را به راغب اصفهانی در «محاظرات الادباء» (ج۱، ص۱۹۱) که از «امثال مسائره بر زمان مردم بوده» دانسته است و در پایان مقال آمده: «نویسنده را در بیان این مقاله هیچ غرضی و مرضی نبود، جز اینکه یک سخنی که تکیه کلام رئیسجمهور در هر افتتاحی است، گوینده اصلی آن معلوم شود!»۱
اکنون باید توجه داشت، ابوالقاسم حسین بن محمد بن مفضّل ـ راغب اصفهانی، فقیه، لغتشناس، ادیب، حکیم مفسر قرآن کریم، متوفای ۵۰۲ یا ۵۶۵ق، یعنی اوایل قرن ششم هجری است، کتابهای: ۱ ـ محاظرات الادباء و محاورات الشعراء و البلغاء (۱۰جلد)، ۲ ـ المؤدات فی غریب القرآن (با ملاحظات، علی الکورانی العاملی)
۳ ـ تفسیر القرآن، ۴ـ حل متشابهات القرآن، ۵ ـ کتاب الاخلاق، ۶ ـ تفصیل النشأتین و تحصیل السعادتین، ۷ ـ الذریعه الی مکارم الشریعه را نوشته۲ و به هر حال، این بزرگوار، عالم اوایل قرن پنجم یا قرن ششم هجری است، در صورتی که مدارک کهن و جدید متعددی گواهی میدهد که صدور این جمله با پیشوندهای مختلف، حتی قبل از آغاز قرن اول هجرت بوده، که تعدادی از آن به حسب تاریخ، در این نوشتار بیان میشود:
پیامبر اکرم(ص)
۱ـ در شب معراج پیامبر اسلام(ص) که شب هفدهم ماه مبارک رمضان، هجده ماه پیش از هجرت اتفاق افتاده۳ طبق نقل عبدالله بن عباس، وقتی رسول خدا به آسمان رفت، جبرئیل هنگام عبور از نهری که «نور» نامیده میشد، به آن حضرت عرض کرد: «یا محمد! اِعبر علی برکه الله:۴ ای محمد! به برکت خداوند، [از این رود] عبور کن.»
۲ـ در «غزوه بَدر کبری» که جمادیالثانی۵ یا ربیعالاول سال دوم هجرت واقع شد،۶ وقتی سپاهیان اسلام از رسول خدا(ص) تقاضا میکنند، آنان را بر اساس «برکت الهی» به سوی جبهه نبرد حرکت دهد، آن حضرت میفرماید: «سیروا علی برکه الله:۷ به برکت خداوند حرکت کنید.»
۳ـ اول ذیحجه سال دوم هجرت، رسول خدا(ص) دخترش فاطمه(س) را به ازدواج علی(ع) درآورد.۸ علامه محمدباقر مجلسی، عقد ازدواج علی(ع) را در ماه رمضان و عروسی را، اول یا ششم ذیحجه دانسته است.۹ داستان هم از این قرار است: پس از موافقت فاطمه(س) با این ازدواج جبرئیل آمد و گفت: «یا محمد! زوجها علی بن ابی طالب…: ای محمد! فاطمه را به ازدواج علی درآور، چون خدا به این ازدواج برای فاطمه و علی راضی و خشنود است.» علی(ع) فرمود: رسول خدا(ص) پیوند ازدواج را برقرار نمود و سپس نزد من آمد و دستم را در دست خود گرفت و فرمود: «قم بسم الله و قل علی برکه الله…»(۱۰)
وقتی هم حارثه بن نعمان انصاری ـ صحابی مخلص و فداکار پیامبر(ص)ـ خانهای را برای عروسی و سکونت در اختیار علی(ع) قرار داد،۱۱ سعد بن معاذ ـ صحابی بزرگوار دیگر رسول خدا ـ خطاب به افرادی که برای یاری و مراسم حضور یافته بودند، گفت: «قوموا بنا، علی برکه الله و یُمنه:۱۲ به برکت و مبارکی، همراه ما [برای یاریرسانی و انجام مراسم] حرکت کنید.»
۴ـ در غزوه «بنی قریظه» ذیقعده سال پنجم هجرت، که رسول خدا(ص) برای پیشگیری از اعمال توطئه و هجوم یهودیان، با سپاه خویش رهسپار قلعه آنان گردید که با مشاهده علی(ع) گفتند: قاتل عمرو بن وَد آمد! طبق روایت «انس بن مالک» به علی(ع) به عنوان فرمانده فرمود: «سِر علی برکه الله»۱۳ امام علی(ع) هم با خطاب به سپاهیان فرمود: «سیروا علی برکه الله…»۱۴
۵ـ سریه «موته» در جمادیالاول سال هشتم هجرت آغاز گردیده، و علتش هم این بود که شُرحبیل بن عمرو غسّانی، «حارث بن عُمیر ازدی» را که از سوی پیامبر(ص) برای دعوت رومیان به اسلام اعزام داشته بود، با شکنجهدادن به شهادت رسانید. این خبر برای پیامبر(ص) بسیار سنگین و نگرانکننده بود؛ لذا با تشکیل یک سپاه سههزار نفری که فرماندهیاش را جعفر بن ابیطالب، زید بن حارثه و عبدالله رواحه، در صورت شهادت یکی، دیگری عهدهدار فرماندهی شود، اعزام داشت.۱۵ سپاه اسلام در برابر سپاه صدهزار نفری رومیان شکست خورد۱۶ و آنطور که از شواهد تاریخی به دست میآید، این مناقشه تا سال یازدهم هجرت ادامه داشت؛ لذا رسول گرامی اسلام(ص) در روزهای آخر عمر شریفشان که در بستر بیماری بودند، یعنی روز دوشنبه، چهار شب باقیمانده از ماه صفر سال یازدهم هجرت، اسامه بن زید را که جوانی هجده ساله بود، به فرماندهی سپاه اسلام برمیگزیند۱۷ و پس از توصیههای اخلاقی، حقوقی و رزمی به وی دستور میدهد: «سِر علی برکه الله، و النصر و العافیه…»۱۸
۶ـ امام باقر(ع) فرمود: روش همیشگی پیامبر(ص) این بود که هر گاه با مسافری وداع میکرد، دست او را در دست میگرفت و اینگونه در حقش دعا میفرمود: «خداوند یاران خوبی برایت قرار دهد، هزینهات را تأمین نماید، سختی راه را بر تو آسان گرداند، راه دور را برایت نزدیک نماید، تو را یاری کند، دین و امانت را برایت محفوظ بدارد، عاقبت به خیر شوی، راه خیر و صلاح را بازگشاید. تو را به تقوای الهی سفارش میکنم و به خدا میسپارم، سِر علی برکه الله.»۱۹
۷ـ پیامبر اسلام(ص) پس از واقعه غدیر خم که بعد از نزول آیه «ابلاغ»۲۰ در هجدهم ذیحجه سال دهم هجرت اتفاق افتاد و آن حضرت طی خطابه معروف عظیم و عمیقی امام علی(ع) را به جانشینی برگزید، در پاسخ به درخواست حسان بن ثابت شاعر خزرجی انصاری (و۵۴ق)۲۱ برای سرودن شعر در این باره فرمود: «قل علی برکهالله…:۲۲ به برکت خداوند شعر بگو.»
امیرالمؤمنین(ع)
۸ ـ امام علی(ع) وقتی پنجم جمادیالثانی سال ۳۶ هجرت۲۳ ناچار شدند که شعله فتنة پیمانشکنان، که از قبل رسول خدا(ص) آنان را «ناکثین» نامیده بود۲۴ و از مدینه و جاهای دیگر در برابر آن حضرت جبهه نبرد تشکیل داده بودند، خاموش سازد. موعظهها و استدلالها نمود؛ ولی سودی نبخشید، پیوسته به یاران و سپاهیان خویش توصیه میکرد، آغازگر جنگ و خونریزی نباشند، اما وقتی پیکرهای مجروح و مقتول یاران را نزد آن حضرت میآوردند، به منظور خاموش کردن فتنه و پیشگیری از ریختن خون مسلمانان، به سپاهیان خویش دستور داد: «اِحمَلوا علی برکهالله…»۲۵
۹ـ آن حضرت در نبرد صفین که سال ۳۶ و ۳۷ هجری میان لشکریان وی و «قاسطین» تحت فرمان معاویه به وقوع پیوست،۲۶ پس از ارشاد و هدایت مردم و دعا و ثنا به درگاه الهی و توصیه سپاهیان به توکل و توجه به خداوند متعال و استقامت و پایداری برای پیروزی، فرمود: «سیروا علی برکهالله: به برکت الهی راه بیفتید» سپس ادامه داد: «الله اکبر، الله اکبر، لاالهالاالله و الله اکبر، یا الله یا احد یا صمد، یارب محمد، اکفف شر الظالمین…: ای پروردگار محمد، شر ستمگران را کم کن.»۲۷
همچنین درباره وضع روحی و شیوه فرماندهی امام علی(ع) در نبرد صفین، ابن میثم بحرانی(متوفای ۶۷۹ق) و علامه محمدباقر مجلسی (م۱۱۱۱ق) مینویسند: هرگاه وضع درگیری و جنگ سخت میشد، آن حضرت خدا را یاد میکرد، بر مرکب خویش سوار میشد، حمد و ثنای الهی را به جای میآورد، رو به قبله قرار میگرفت، دستتانش را به دعا بلند مینمود… از فقدان پیامبراکرم(ص) و فراوانی دشمن به خدا پناه میبرد، برای پیروزی حق بر باطل دعا میکرد و سپس با خطاب به یاران و سپاهیان میفرمود: «سیروا علی برکهالله…»۲۸
این بود عمده منابع و مأخذی که گویندگان عظیمالشأن این جملة «امری» و «دعایی» که شب معراج پیامبر(ص) به هنگام عبور از شهر نور از زبان جبرئیل، در «غزوه بدر» برای آغاز نبرد با کفر و شرک، به هنگام عروسی و آغاز زندگی سراسر عظمت امام علی(ع) و فاطمه(س) برای خاموش کردن توطئه دشمن، به هنگام تلاش برای تبلیغ و گسترش اسلام، هنگام آغاز سفر، در واقعة غدیر خم و آغاز ولایت و امامت، فرونشاندن شعله «فتنه جمل» و «نبرد صفین» امام المتقین بیان فرمود تا برای همه ما به هنگام آغاز هر طرح و برنامه و کار خیری، نام خدا و استعانت از ذات باری تعالی، درس زندگی شرافتمندانه و خداپسندانه قرار گیرد.
پینوشتها:
۱ـ ضمیمه فرهنگی روزنامه اطلاعات، ۱۸ تیرماه ۱۳۹۹، شماره ۲۷۵۹۹، ص۵، ۲۳ر۳ر۱۳۹۹٫
۲ـ جرجی زیدان، تاریخ آداب اللغه العربیه، ج۳، ص۴۶ـ ۴۵، ورک، محدث قمی، الکنی و الالقاب، ج۲، ص۲۴۳ و هدیه الاحباب، ص۱۵۸، تفصیل النشأتین، به سال ۱۳۳۵ش، به قلم آقای زینالعابدین قربانی زیر عنوان: فلسفه آفرینش انسان، و الذریعه… به قلم حسن بن محمدمهدی ـ فرید گلپایگانی، با عنوان: روش بزرگوار در اسلام، به سال ۱۳۳۵ش، چاپ شده است.
۳ـ دکتر محمدابراهیم آیتی، تاریخ پیامبر اسلام(ص)، ص۱۷۳، به نقل از الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۱۳٫
۴ـ امالی الصدوق، ص۲۶۰، مجلس۵۶، حدیث۱۰، و مجلسی، بحارالانوار، ج۱۸، ص۳۳۸، ح۴۰؛ همان، ج ۵۶، ص ۲۴۸، ح۱٫
۵ـ ابنهشام، السیرهالنبویه، ج۲، ص۲۵۱٫
۶ـ آیتی، تاریخ پیامبر اسلام(ص)، ص۲۵۱٫
۷ـ بحارالانوار، ج۱۹، ص۳۱۸ و ج۳۲، ص۵۲۹ ج۴۴۵٫
۸ـ شیخ مفید، مجموعه نفیسه، مسارالشیعه، ص۵۳ (۱۷)
۹ـ بحارالانوار، ج۴۳، ص۹۲، ص۹۷، ج۷، ص۱۱۰، ج۲۲٫
۱۰ـ امالی الطوسی، ص۵۰، مجلسی(۲)، بحار: ج۴۳، ص۹۳، ج۴
۱۱ـ همان، ج۱۹، ص۱۱۳، ج۲۰۶، فاطمهالزهرا، منالمهد، ص۱۲۵
۱۲ـ همان، ج۴۳، ص۱۲۵، ح۳۲٫
۱۳ـ شرح نهجالبلاغه، ابن میثم بحرانی (۶۷۹)، ج۴، ص۳۸۵٫ بحارالانوار، ج۳۳، ص۴۶۲، ورک، المغازی، واقدی، ج۲ است.
۱۴ـ بحارالانوار، ج۴۱، ص۹۵، ح۱۴٫
۱۵ـ السیره النبویه، ج۴، ص۱۵، مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص۲۳۰٫ موته، سرزمینی نزدیک بلقاء و دمشق که مدفن سه شهید «زید بن حارثه، جعفربن ابیطالب و عبدالله بن «رواحة» و اکنون در «اردن» قرار دارد. المغازی، ج۲، ص۷۷۵، و ترجمة آن، ج۲، ذیل ص۵۷۶٫
۱۶ـ همان، ص۲۳۰٫
۱۷ـ اسدالغابه فی معرفه الصحابه، ج۱، ص۶۴٫
۱۸ـ المغازی، ج۲، ص۱۱۱۷، بحارالانوار، ج۲۸، ص۱۷۸، ح۱٫
۱۹ـ بحارالانوار، ج۷۳، ص۲۸۱، ح۵، المحاسن للبرقی، ص۳۵۴، ح۴۷٫
۲۰ـ یا ایهاالرسول بلغ ما انزل الیک، مائده (۵) ۶۷٫
۲۱ـ رک، تاریخ آداب اللغه العربیه، ج۱، ص۱۴۹ـ ۱۴۸٫
۲۲ـ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۷۹٫
۲۳ـ مروجالذهب، ج۲، ص۳۶۸٫
۲۴ـ خطاب به علی(ع): «ستقابل بعدی الناکثین و القاسطین و المارقین: پس از من با پیمانشکنان، متجاوزان و از دین برونرفتگان خواهی جنگید.» شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید، ج۱، ص۲۰۱
۲۵ـ امالی المفید (م۴۱۳ هـ) المجلس السابع، ص۳۷ و بحارالانوار، ج ۳۲، ص۱۸۶، ح۱۳۶٫
۲۶ـ همان، ص۴۶۱، ح۴۰۱٫
۲۷ـ همان، ص۴۶۰، ح ۳۹۷ و شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید، ج۲، ص۲۱۱٫
۲۸ـ شرح نهجالبلاغه ابن میثم بحرانی، ج۴، ص۳۸۵، نامه ۱۵ و بحارالانوار، ج۳۳، ص۴۶۰ ح۳۷۸، و همان ج۹۷، ص۳۸ـ۳۶ ح۳۰ و ۳۴ و ص ۳۸، ح۳۸٫
انتهای پیام