اگر امروز کوروش از خاک برآید در کدامین جبهه میایستد؟
جانمحمد وطن پرست در یادداشتی با عنوان «اگر امروز کوروش سر از خاک براورد به عنوان یک شهروند در کدامین جبهه قرار خواهد گرفت؟» که در اختیار انصاف نیوز قرار داد، نوشت:
چند سالیست، در کنار تمام تقابلها مضر و وحدت شکن در فضای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی جامعه، با تقابل بسیار خطرناک ملیگرایی و دینگرایی روبهرو شدهایم، تقابلی که شاید رقبا و دشمنان نظام و ملت ایران، بذر آن را بر زمین ریخته باشند اما حاصلخیزی زمین فضای سیاسی – اجتماعی، به دلیل آغشته بودن خاک آن، به تعصبات کورکورانه، خودنمایی جهالت سیاسی، دینی و ملی، به رشد و توسعه این مورد کمک رسانده است و البته فشارهای وارد بر مردم و محقق نشدن برخی توقعات و مطالبات معقول و نامعقول متفاوت بخشی از جامعه، به ویژه بسیاری از جوانان و دینی بودن حاکمیت و پارهای حساسیتهای اشتباه حکومتداران در باب گرامیداشت مفاخر کهن ایران زمین، در شدت گرفتن این تقابل، تاثیر فراوانی داشته است. تقابلی که شاید در کوتاه مدت، به دلیل به حاشیه بردن مطالبات به حق مردم در داخل و درگیر کردن جامعه به نوعی دو قطبی، کار حکومتداران را برای تداوم حکومت راحتتر کند، اما در بلند مدت تیشه به ریشه حاکمیت خواهد زد.
برخی از بزرگان سیاسی به بهانه ملی گرایی و حب مفاخر این سرزمین، در اثر جهل سیاسی یا برای به بردگی گرفتن احساسات پاک و صادق مردم، به ویژه جوانان و حفظ منافع سیاسی خویش، در کلام ادعا دارند نباید ملیگرایی و مفاخر این سرزمین، به راحتی به دست فراموشی سپرده شوند زیرا بخشی از هویت و خودباوری ما، ریشه در شناخت و معرفی مفاخر و تمدن این سرزمین به جوانان دارد. اما همین افراد، چشم خود را بر دیدن محاسن بینظیر مفاخر فرهیخته دینی امت اسلام بستهاند که هر کدام قادرند به تنهایی، بهترین نسخه و ورژن خودباوری و هویتبخشی، برای هر نسلی باشند و حیات سیاسی همین افراد مدعی، مملو از صدها تناقض و پاردوکس گفتاری و رفتاریست که بوی تعفن از این چند رنگیها، انسان را خفه میکند و اگر کوروش امروز زنده شود اگرچه با این جماعت تقابلی نخواهد کرد اما تحت هیچ شرایطی در جبهه چنین افرادی که عقیمهای تمامیتخواه سیاسی و اجتماعی میباشند اما خود را قیمهای خودخوانده همه چیزدان میلیونها نفر میدانند قرار نخواهد گرفت. مدعیانی که در سالهای نه چندان دور در کنار تفکری تندرو، قصد تخریب تخت جمشیدها و قدرت گرفتن را داشتند و امروز با همان تندرویها اما با قشنگ حرف زدن و حرفهای قشنگ زدن قصد دارند با نام تختجمشید دیگران را تخریب کرده و به قدرت برسند، آنهم قدرتی که روزی به تدارکاتچی شبیه میدانند و روزی تهی از اختیار! و دائما برای بدست اوردن و حفظ آن یا دست و پا میزنند یا دست و پا خورد میکنند.
و در سوی دیگر برخی مدعیان دینگرا که گاها احساس میکنند منجی خداوند بر روی زمین میباشند و اگر نباشند نعوذبالله دشمنان اسلام، خدا را پیدا کرده و سرش را از تنش جدا خواهند کرد و وجود خدا مدیون وجود مبارک آنهاست و به خیالشان از ۲۵۰۰سال پیش تاکنون، تمام مورخین غرب، شرق و یهود خیال بافی کردهاند و زیرکانه از تمدن ایران نوشتهاند و سازههای عظیمی همچون پاسارگاد، تخت جمشید و… و صدها مقبره را نیز یک شبه به صورت نمایشی و جعلی صرفا برای فریب، در این اب و خاک بنا کردهاند و کوروش ها و داریوشهای خیالی ساختهاند، و اعتقاد دارند این جاعلان تاریخ از چند هزار سال قبل، انقلاب ۵۷ ایران را پیشبینی و پیشگویی کرده بودند تا بعد از ۲۵۰۰سال تلاش و تاریخنگاری جعلی و سندسازی، این مفاخر بزرگ شدهی خیالی همچون کوروش و داریوش را بر سر حاکمیت دینی و مذهب بکوبند و دو قطبی مفاخر ملی در برابر مفاخر دینی ایجاد کنند اما همین افراد واژه به واژه هر داستان، روایت و برخی تخیلات دینی ومذهبی خرافی برخی از مورخین دسته چندم را انگونه مطابق با واقعیت میدانند و به تصویر میکشند و گاها با تفاسیر اشتباه همین موارد جعلی، حکم صادر میکنند که گویی هزاران دوربین مدار بسته فوق پیشرفته، صحنه ها و رویدادهای دینی را از صدر ادیان تا به امروز مو به مو به ثبت رسانده است و هیچ مورخی قادر به کوچکترین جعلی در دین نبودهاست. و فارغ از اینکه کوروش بر اساس گفته برخی از علمای دینی، ذوالقرنین باشد یا نباشد! برخی از همین جاهلان به دین و تاریخ، اگر قادر بودند از بنی عباس و بنیامیه یا تاریخ غرب و شرق شخصیتی پیدا میکردند و با تفاسیر خود سند ذوالقرنین را به نام انان میزدند. و چه بسا اگر روزی صاحب الزمان حضرت مهدی (ع) ظهور کرده و ادعا کنند این ذوالقرنین همان کوروش یا فلان شخصیت ایرانیست تقابل با امام ع و چنین افرادی دور از تصور نخواهد بود.
این بخش از بدنه و تفکر تندروی دینگرای جامعه دینی، در دوستی و دشمنی خود همیشه غلو کردهاند و متاسفانه به جای چکش کاری شخصیت خویش بر اساس فرامین اصیل دینی و معصومین (ع)، همیشه در طول تاریخ ادیان، در تلاش بودهاند در دامان الوده به جهل، قدرتطلبی یا ترس خود، کورکورانه دین و مذهب را بر اساس ذهنیات فرسوده خویش، چکشکاری و تحریف کرده و سپس آن را به خورد جامعه بدهند و بخش دلسوز و روشنفکر دینی، به ویژه ائمه (ع) و دیگر رهبران روشنفکر دینی به عنوان رئوس بالای هرم روشنفکری و فرهیختگی در طول تاریخ اسلام، از صدر تا به امروز، چه دردسرها و عذابها که از دست این جماعت هیجان زده و تندرو نکشیدهاند و امروز نیز شاهدیم بخش بزرگی از صحبتهای رهبری دائما در نقد همین تندرویها و هیجانزدگیهاست. و در سوی دیگر، بخشی از مردم، گاها اشتباهات و محدودیتهای دینی و تندرویهای جاهلانه این جماعت اندک در لباس دین را به پای دین نوشته و در اثر لج بازی، به نقد، تقابل و ستیز با مذهب و دین پرداخته اند.
ایا تا به امروز فکر کردهایم بر اساس خصوصیات منحصر به فردی همچون، ظلم ستیزی، مردم داری، شجاعت، سیاستمداری، سلطه ناپذیری، ازاد اندیشی، بخشندگی، یک رنگی، دادخواهی، تواضع و حمایت از مظلومانی همچون یهودیان مظلوم در برابر پادشاه ظالم بابل و… که توسط مورخین با میزانی اغراق به کوروش نسبت دادهاند اگر امروز ایشان با آن خصوصیات، شهروند این سرزمین بود در فضای ملی و بینالمللی مدرن، در کدام جبهه قرار میگرفت؟ کوروشی که ایرانیان ایشان را پدر، یونانیان ایشان را سرور و قانون گذار، یهودیان ایشان را مسیح و برخی پیش نویسان قوانین امریکا، همچون توماس جفرسون ایشان را الگوی خویش معرفی کردهاند.
کوروش در فضای ملی حتی با حداقلهای این خصوصیات ذکر شده توسط مورخین، قطعا به عنوان یک مصلح و ناقد برخی ناکارامدیهای ارکان قدرت و تناقضات متعدد رفتاری و گفتاری به ویژه گروهای دوستدار کوروش و مدعی اصلاح میبود که هر شعار و وعدهای میدهند تا به قدرت میرسند آن کار دیگر میکنند.
اما بسیاری از علاقمندان به تمدن کهن ایرانزمین و اصلاحطلبی نیز هستند که نه تنها همسو و همجهت با تفکرات مفاخر این مرز و بوم هستند و تقابلی با دینگرایی ندارند بلکه در بسیاری از موضوعات، ممکن است به دلیل دهها فصل مشترک، در خط مقدم دینگرایی نیز باشند اگرچه به شدت منتقد دینگرانماها به دلیل برخی تفاسیر اشتباه، رفتارهای ناشایست و محدودیتهای موجود میباشند.
باید از خود سوال بپرسیم به راستی، کوروش با ان خصوصیاتی که برخی مورخین و ما دوستداران مفاخر این مرزبوم نقل میکنیم به خصوص زیرکی، شجاعت، روحیه ظلم ستیزی، نوع دوستی و عدم سلطه پذیری از بیگانگان که روزگاری مظلومان یهودی را از چنگال پادشاه ظالم بابل نجات داد و به آنها ازادی بخشید اگر امروز به عنوان یک شهروند در جامعه حضور داشتند در فضای بینالمللی خاورمیانه، حامی کدام جبهه میبود؟
۱_ سکوت در برابر اتفاقات خاورمیانه و نقش نداشتن در مناسبات منطقهای، انحلال تمام گروهای نظامی و غیر نظامی وابسته به ایران و نداشتن کوچکترین توجهی به کشت و کشتار مردم منطقه و رها کردن عرصه برای یکه تازی داعشیان، صهیونیست و…؟ و خواهند گفت: نه غزه، نه یمن، نه لبنان، جانم فدای ایران!
۲_منفعل نبودن و نقش داشتن در مناسبات و اتفاقات منطقه به دلیل شرایط ویژه خاورمیانه و قرار گرفتن در کنار مظلومان و مستضعفان منطقه و کسانی که با آنها منافع مشترک سیاسی داریم و حمایت از این گروها در مجامع بینالمللی یا حداقل ایستادگی در برابر زیادهخواهی صهیونیست و تلاش برای اصلاح؟ و صدا بزنند: هم غزه، هم یمن، هم لبنان، جانم فدای ایران!
۳_ حضور در کنار صهیونیست، حکام عربستان و تکفیریهای منطقه و شراکت با آنها، برای کمک به قتلعام مظلومان بی دفاع خاورمیانه و تامین لقمه نانی برای مردم ایران زمین به هر قیمتی حتی لکه دار شدن نام نیک مفاخر این مرزبوم و کم کم پذیرفتن امپراطوری نوین صهیونیست در منطقه؟
و عزیزانی که احتمالا نااگاهانه، دائما در حال قیاس مفاخر ملی و دینی میباشند باید بدانند:
کوروش و دیگر پادشاهان تاریخ همیشه در تلاش بودند تا در قیاس با دیگر حاکمان ممالک بهترین باشند اما هیچگاه خود را برتر و جلوتر و قابل قیاس با هیچ پیامبر، امام و پیشوای دینی همانند زرتشت، که ایشان را به یقین منتسب به خداوند میدانستند نبودند و گاها برخی پادشاهان، مشروعیت قدرت خویش را منوط به تایید مبلغان دینی درجه چندم میدانستند، ائمه (ع) که جای خود دارند.
پس قیاس پادشاهان با پیشوایان دینی منتسب به خدا که هدف و نگاه متفاوت به بسیاری از مسائل داشتند نه تنها از نظر عقلی مهر ابطال خواهد خورد، بلکه شاید کوروش و دیگر مفاخر ایران زمین، اگر امروز در میان ما حضور داشتند از پیروان راستین ائمه (ع) بودند و عقاید برخی کوروش دوستان و پارادوکسهای گفتاری و رفتاری برخی ملیگراها را به شدت نکوهش و محکوم میکردند.
انتهای پیام
هیچ شخصیت دینی ای نمی تواند به تنهایی راه نجات باشد اغراق نفرمایید . انسان ابعاد مختلفی دارد ، انسان متعالی نیاز به فرهنگ ، تاریخ ، دین ، موسیقی ، ارتباط با طبیعت ،اساطیر و آزادی بیان دارد. هیچکدام به تنهایی نمیتواند ما را به راه راست هدایت کند.
با تایید فرمایشات گهربار ایشان ، بعید نبود کوروش کبیر اگر امروز زنده بود شاید از فرط علاقه به بزرگان نظام ، رییس دفتری !!ایشان را با کمال افتخار قبول می کرد ، شاید هم به علت علاقه به حقوق بشر اسلامی !! ( البته زمان ایشان حقوق بشر خالی بود و پسوند اسلامی نداشت ) مسئول ستاد حقوق بشر قوه قضاییه می شد ، هرچه باشد به علت سابقه حقوق بشری ایشان ، [حرف]های ایشان در خصوص رعایت حقوق بشر در ایران بیشتر از مسئولین فعلی مسموع و مقبول کشورهای غربی واقع می شد.
نویسنده محترم تجاهل العارقین فرموده اند که شعار نه غزه …را بعنوان ملی گرایی افراطی معرفی میکنند ،این شعاردرعین موجز بودن پیام مهمی را به مسئولین انتقال میدهدکه خلاصتا اینستکه ..مسئولین جمهوری اسلامی اول به وضع معیشتی مردم خودت برس بعد به جاهای دیگر کمک کن.وقتی بسیاری از مردم ایران حتی آب آشامیدنی سالم ندارند..وقتی خیلی از مردم خودت درکپر وکانکس یا در محیط بیرون درس میخوانند وشما به بهانه کمبود منابع مالی یا تحریم ازاین مسئولیت شانه خالی میکنی حق نداری منابع مالی ایران راخرج غزه وبازسازی لبنان ویمن کنی .