نامهی ابوالفضل فاتح به رئیس صدا وسیما
هر شهروند یک هشدار، هر خانه یک حصار
«ابوالفضل فاتح» موسس ایسنا نامهای خطاب به «عبدالعلی علی عسکری» دربارهی نحوهی اطلاع رسانی صداوسیما در موضوع ویروس کرونا نوشت.
به گزارش انصاف نیوز متن این نامه در پی میآید:
بسمه تعالی
حضور ارجمند جناب آقای عبدالعلی علی عسکری
ریاست محترم صدا و سیما
با سلام و تقدیم ادب و احترام
تصور بفرمایید امروز، بهمن 1398 است و شما مطلع شده اید ویروس کرونا وارد کشور شده و می تواند در عرض یک سال 250 هزار تن از هموطنانمان یعنی به اندازه شهدای جنگ تحمیلی قربانی بگیرد و به همان اندازه به اقتصاد کشور لطمه وارد کند. بهترین اقدام چیست؟ بسیج ملی همه امکانات کشور برای پیشگیری یا پرده پوشی؟
یکی از دلایل تشدید کرونا در ایران و چشم انداز نامطمئن آن، صرف نظر از ماهیت خطرناک پاندمی، عدم شناخت اولیه مسئولان از ابعاد واقعی خطر و سپس غلبه سیاست توجیه و پرده پوشی بر رفتار حرفه ای بوده است، که در مقابل بر شناخت و رفتار مسئولانه مردم نیز تاثیر منفی گذاشته و با کم انگاری گروه هایی از مردم، مرزهای فاجعه را چنین وسعت داده است. در حقیقت همان رویکرد انکار، که در ابتدا در مسئولین مشاهده شد، در بخش های بزرگی از مردم نیز تاثیر گذاشته، مستقر شده و ادامه یافته است. با وضعیت فعلی نیز امیدی به بهبود موثر و کم هزینه نیست. چرا که متاسفانه هنوز مردم تصویر واضحی از پیامدهای آن در سطح فردی و ملی ندارند. طبیعت آدمی، نیازها و علائق محسوس و نزدیک خود را بر خطرهای غیر محسوس اولویت می دهد. از نظر علم ارتباطات نیز وقتی بزرگی این گونه خطرات و ابعاد وسیع پیآمدهای آن به وضوح تبیین نشود و عمق و نزدیکی خطر محسوس نباشد، طبیعتا اولویت بسیاری از مردم انکار خطر و اولویت دادن به نیاز فوری و محسوس خواهد بود. علاوه، می دانیم که با اطلاع رسانی ناقص و تدریجی مردم بیشتر به خطر عادت می کنند تا این که به پرهیز از آن اهتمام ورزند.
در حالی که اقدامات دارویی جواب نداده و هنوز واکسنی نیز در اختیار نیست، تنها سیاست موثر اتخاذ اقدامات کنترلی و پیشگیرانه از سوی حکومت و مردم است. این تنها راهی است که می تواند راه حل مدیریت این فاجعه باشد. اما به نظر می رسد که اعمال حداکثری بسیاری از سیاست های کنترلی به دلایل اقتصادی یا سیاسی در سطح ملی عملا امکان پذیر نبوده یا مصلحت دانسته نشده است. علاوه بر آن سیستم در اجرای سیاست های سختگیرانه به دلیل مشکلات اقتصادی، دچار ضعف است و مردم نیز محدودیت های معیشتی خود را دارند. در چنین شرایطی راه حل چیست؟
از دیدگاه نگارنده، در چنین شرایطی بهترین راه بسیج عمومی مردم به پیشگیری و مراقبت حداکثری در سطح فردی است. و در این میانه شاه کلید ماجرا اطلاع رسانی خلاقانه و علمی است. کشورهای فقیر بسیاری را می شناسیم که با تدبیر به موقع مانع بروز فاجعه کرونا در کشورشان شده اند.
ممکن است گفته شود، به مرد م اطلاع رسانی شده است. چنان که عرض شد، در این بحران، در جریان اصلی اطلاع رسانی موارد فراوانی غیر علمی، توجیه گرانه، ناقص و تسکینی بوده است. نوعی اطلاع رسانی تدریجی و تخدیری که بیشتر مناسب تسلی و مجلس ختم بوده و نه پرهیز دادن و هشیار سازی! به بیانی آنچه که در جریان شیوع کرونا رخ داده بی شباهت به همان سناریوی مشهور غورباقه آب پز نبوده است؛ غورباقه ای که می میرد و نمی داند که می میرد.
مایل نیستم به گذشته برگردم و دائقه ها را تلخ کنم، اما برای تبیین بهتر مسئله یادآور می شوم که اگر از همان بهمن ماه که خطر بزرگ فراگیری کرونا هشدار داده شد، موضوع با توجیه گری و پرده پوشی به بایگانی سپرده نمی شد، می توانستیم با قرنطینه مناسب نظیر ووهان، مانع گسترش ویروس از کانون های آولوده اولیه به سایر نقاط کشور شویم، وضعیت امروز این گونه نبود. در این گونه امور سر چشمه شاید گرفتن به بیل، چو پر شد نشاید گرفتن به پیل!
اما متاسفانه، به دلیل تاخیر اولیه و سهل انگاری های ثانویه چه از سوی مسئولان و چه مردم، اینک در مرحله ای به سر می بریم که سرعت ویروس بیشتر از سرعت مدیریت و کنترل ماست و ابعاد مشکل بسی فراتر از آن چیزی است که بیان می شود. لذا نیازمند کاربست راه حل های جدید، کم هزینه و ممکن الوقوع هستیم که یکی از مهترین آنها تحول در رسانه است:
رسانه و راهبری جنبش ملی کنترل و پیشگیری از کرونا: نیازمند باز کردن زمینه های همکاری ملی در تراز یک فاجعه ملی هستیم و در این مسیر ضروری است که نقش راهبردی رسانه به ویژه در این گونه بحران ها به رسمیت شناخته شود. به جای آن که رسانه در نقش روابط عمومی و توجیه گر ارگان ها ظاهر شود، بخشی از سیاست گذاری سلامت و بحران بوده و بازوی تاثیرگذار و ثقل آگاهی و اهتمام و اعتماد افکار عمومی قرار بگیرد.
استراتژی محسوس سازی: فاجعه را به وسعت فاجعه باید نشان داد. این خالی کردن دلها نیست، بلکه خالی کردن خیابان و قانونمند کردن مراودات و پیش گیری از سهل انگاری است. اگر باور داریم که حفظ مردم از اوجب واجبات است، نیازمند آن هستیم خسارت های جانی و ملی وارد شده به کشور و پیامدهای آتی را با همه وسعتش یکجا با مردم در میان بگذاریم، به تصریح و نه به تلویح! آن گاه از مردم، طلب همکاری نماتییم. قطعا ارائه ی آمار مکتوب و شفاهی به تنهایی کافی نیست، نیازمند آن هستیم مردم و مسئولان به چشم خود عمق و ابعاد عریان فاجعه را از دریچه تلویزیون ببینند، همانگونه که از ابعاد سقوط یک هواپیما، لحظات پر اضطراب و صدها قربانیان و خسارات آن یک جا با خبر می شوند. پدران و مادرانی که به سرعت چشم بر هم زدنی در عرض چند روز از وجودشان بی بهره می شویم، کودکانی که یتیم می شوند، جوانان و نخبگان و پزشکانی که جان خود را بر سر این راه گذاشته اند و سرمایه های معنوی و انسانی که محو می شوند و از کشته ها پشته ساخته شده و سونامی وحشتناکی که پیش روی همه ماست و سرمایه های کشورمان را می بلعد. این که ده ها هزار تن دور از چشم مردم بیمار می شوند، دور از چشم می میرند و دور از چشم دفن می شوند، مانع درک محسوس فاجعه شده است. به یاد می آورم در داستان زلزله بم صدا و سیما برای بسیج کمک های مردمی چنان برنامه هایی را از ابعاد محسوس فاجعه تدارک دیده بود که بسیاری ازمردم شب ها با حجاب کامل استراحت می کردند. آنجا اتفاقا جایی بود که تلویزیون باید به مردم تسلی می داد و بعدا آموزش محکم سازی می داد، چون خطر فوری دیگر وجود نداشت. اینجا باید به مردم حقیقت را گفت و انذار داد، چرا که خطر از رگ گردن نزدیک تر است.
رویکرد، مفاهیم و شعار تازه: به مفاهیم، پیام ها و شعار های تازه ای نیازمندیم. باید انرژی و نگاه تازه ای به کمپین پیشگیری از کرونا وارد شود. در سطح ملی، اقناع عمومی به مشارکت حداکثری با مفاهیمی نظیر «هر شهروند یک هشدار و هر خانه یک حصار» و یا امثال آن ضرورت دارد. هر شهروند موظف است به عنوان یک سفیر سلامت، ضمن آن که خود همه ضوابط را رعایت می کند، هر روز حداقل یک خانواده از بستگان و یا همسایگان و یا افرادی را که رعایت نمی کنند، از خطرات مهم کرونا مطلع نماید و با تاکید از این اقدام خطرناک و غیر اخلاقی باز دارد و هر خانه و خانواده نیز قلعه وحصاری در برابر این ویروس خطرناک قلمداد شود. نه با معاشرت بی دلیل ویروس خطرناک را به خانه راه دهیم و نه اگر مشکوک و مبتلا هستیم، آن را با سهل انگاری به بیرون منتقل نموده و جان دیگران را در خطر قرار دهیم. بزرگان خود را فراموش نکرده و نیازمندی های ایشان را تامین کنیم. به داد نیازمندان برسیم تا مجبور به ترددهای غیر ضرور نباشند. الگوهای مثبت و شهروندان همراه را برجسته و خطاها را یادآور شویم. به همراه سیاست های کنترلی حاکمیتی و حمایت های درمانی، این تنها راه قطع چرخه در شرایط جامعه ماست.
چهره های جدید: برای انتقال پیام تازه و دمیدن روح و انرژی تازه، نیازمند چهره های تازه نیز هستیم. بسیاری از چهره ها که در ابتدا ارزیابی غلطی از ابعاد بحران داشته اند، هشدارهایشان دیگر باورپذیری و تاثیر چندانی ندارد. کرونا یک موضوع سیاسی و انتخاباتی نیست که برخی جناح ها نگذارند بسیاری از چهره های موثر و محبوب مردم و طیف وسیع متخصصان واقعی با آنها سخن بگویند. سخن از بسیج ملی و صیانت از جان مردم است. انتظار می رود، ملاحظات بی مورد را کنار گذاشته، گروه کارویژه ای متناسب با ابعاد فاجعه تشکیل و هر کس نفوذ کلامی دارد برای انتقال پیام های صحیح به صحنه آید. نیازمند همه گروه ها و شخصیت های مرجع، برنامه سازان و هنرمندان و موثرین برای اطلاع رسانی موثرتر و باز کردن زمینه های همکاری ملی در تراز یک فاجعه ملی هستیم.
اطلاعات به هنگام و دقیق: اگر همه اطلاعات لازم بدون پرده پوشی و به هنگام به مردم منتقل شود، مردم نیز همان گونه که در دوران دفاع مقدس و در زلزله ی بم و در حادثه ی سیل تاریخ سازی کردند، در فاجعه کرونا نیز با تمرین بسیج ملی، نهایت همکاری را خواهند داشت. این کاری است که صدا وسیما می تواند از عهده آن بر آید. مخصوصا آن که از تلویزیون های خصوصی نیز بی بهره ایم. سایر رسانه ها نیز همکاری خواهند کرد. نیازمند آن هستیم بیداری عمومی و تغییر رفتار فرهنگی رخ دهد و چرخه ویروس به دست خود مردم قطع شود، مشروط به آن که حقیقت به مردم گفته شود. اطلاعات تاخیری در این موارد، نوشداروی بعد از مرگ سهراب است. پذیرفته نیست در روز نخست همه چیز انکار و سپس کج دار و مریز و نهایتا پس از نه ماه، بیان شود، تعداد قربانیان دو نیم برابر است! رسانه نباید در فرآیند این گونه اطلاع رسانی غیر مسئولانه که بنیان اعتماد مردم را نابود می کند وارد شده و تمکین نماید. به هیچ وجه نمی توان منکر تلاش های بسیار ارزشمند صدا و سیما مخصوصا در ماه های اخیر شد، اما شما هم به خوبی واقفید که تا چه اندازه پرده پوشی های غیر ضرور، عدم انعکاس صدای منسجم از تریبون های ملی و نشر دیدگاه های غیر تخصصی و عامیانه و انتشار تحلیل هایی که موجب توهم و تردید مخاطب است، به اقناع عمومی لطمه وارد می سازد و در نهایت به جایی می رسد که تغییر حد اکثری و همدلانه در رفتار عموم روی ندهند.
امید است با پذیرش نقش راهبردی رسانه در کنترل بحران کرونا و اتخاذ استراتژی جدید، مفاهیم جدید و چهره های جدید و بهره گیری از پیام های راهبردی، خلاقانه، جامع، تخصصی، منسجم، موثر، دقیق، صریح، ساده، اعتماد آفرین، باورپذیر و نافذ، موثر، آگاهی و همدلی ملی را فزونی بخشیده و شاهد ورود حداکثری هموطنان شریفمان به چرخه ی جنبش ملی پیشگیری از کرونا باشیم. ان شاء الله، کاربست همزمان تدبیر و علم و تلاش و روح جمعی و نیایش در ذیل عنایات خداوند افق های عبور از این بحران را خواهد گشود.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
5 آبان 1399