کافرند یا نه!؟
امیر ترکاشوند، نویسنده کتاب «حجاب شرعی در عصر پیامبر(ص) در یادداشتی تلگرامی با عنوان «کافرند یا نه!؟ / گیر کردنِ عمیق در گذشته» نوشت:
ما چه عمیق در تاریخ جا ماندهایم، لطفاً کسی ما را از اعماق تاریخ درآورَد و به دنیای امروز وارد کند.
محسن اراکی از فقهای حوزۀ سنتی، سخنان فقیه سیدکمال حیدری ،دایر بر تکفیر باطنیِ سُنّیها از سوی فقهای گذشتۀ شیعه، را با تندی رد کرده و قائل است که برخلاف روایت حیدری، فقهای شیعه همواره اهل سنّت را مسلمان و غیر کافر دانستهاند.
چنانکه پیداست این کشمکشِ تاریخی صرفاً بر سرِ اهل سنت است و اختلافی در مورد کفرِ دیگر گروهها و دستهها وجود ندارد زیرا این رد، به طور ضمنی گواه و مؤیّدِ کافر دانستن غیر مسلمانها یعنی کافر خطاب کردنِ هشتاد درصد جمعیت کنونی جهان اعمّ از مسیحی و بودایی و افریقاییمرام و هندو و کلیمی و … (یعنی تمام ساکنان قارۀ آمریکا: چه شمالی چی مرکزی چه جنوبی ، تمام آسیای غربی و شمالی: چه چین و ژاپن و کره چه روسیه و مغولستان ، تمام قارۀ اقیانوسیه: استرالیا و نیوزلند ، اکثر افریقای سیاه ، تمام قارۀ اروپا) و یعنی بار شدنِ احکام فقهی و خطرناکِ کفر بر این جمعیت کثیر، تنها به جُرمِ به دنیا نیامدن در کشورهای مسلمان است.
فکر کافرپنداریِ غیر مسلمانها و بار شدن احکام خطرناکِ کفر بر آنها (که اتفاقاً راز معضلات لاینحلِ کشورمان در این چهل و دو سال است) به همان اندازه خطرناک و مانع توسعه است که دعوت محسن اراکی از جوانان برای بیآبرو و بیحرمت کردنِ سیدکمال حیدری و وجوب توهین و بهتان و افترا بر علیه او (… فمن الواجب على الشباب المؤمن، تعرية هذا الرجل الفاسق وتوهينه وعزله نصرةً لله ولرسوله ولأئمّة أهل البيت عليهم صلوات الله وللمؤمنين) [لینک]
با تمام وجود و از تهِ دل دعا میکنیم که گزارش محسن اراکی درست باشد ولی گیرم که چنین باشد، با میلیاردها بیگناهِ دیگر که فقهای شیعه و سنّی مشترکاً و متفقاً بر علیه آنان عنوان کافر و احکام خطرناک کفر را بار میکنند چه میکنید؟
باید یاد گیریم که غیر مسلمان، فقط غیر مسلمان است و دوران کافر نامیدنشان سر آمده است. خوشبختانه اما آرام، نسیم فاصله گرفتن از خطاب کفر به غیر مسلمانها وزیدن گرفته، و از جمله مرجع تازهگذشته یوسف صانعی در بازبینیهایش به همین نتیجه رسیده بود.
یادداشتِ دو سال پیشم (۱۳۹۷/۰۹/۲۶) در همین باره:
کافر یا غیر مسلمان؛ کدامیک؟
اصلیترین گره در سیاست خارجی نظام و در روابط بینالمللیمان، کافر شماریِ دُوَل غربی! و بار کردن احکام فقهیِ کفر بر آنهاست. روابط سرد و تیره و دشمنشماری، عمدتاً از قِبَل همین نگاه فقهی سنتی و احکام مترتب بر آن نشأت میگیرد.
آیا فردی که در مزرعههای استرالیا ، یا در کارخانههای اروپا ، یا در ایالتهای امریکا ، یا در جزایر ژاپن ، یا در این گوشه و آن گوشۀ جهان زندگی میگذرانَد و هزاران کیلومتر! و چندین قرن! از نقطۀ مختصات وحی فاصله دارد را ما حق داریم “کافر”بدانیم!؟ البته ما آدمهای عوام چنین حق و اجازهای به خود نمیدهیم ولی متأسفانه فقهای خواص، به راحتی آبِ خوردن، دیگران را کافر (با تمام بارِ منفیای که این واژه دارد) میشمارند؛ چرا؟ چون میگویند چرا مردم جهان در جای جای آن، کار و زندگیشان را تعطیل نمیکنند و تحقیق نمیکنند و به پیغمبرِ ما که هزار و چهارصد سال پیش در گوشهای از جهان ظهور کرده ایمان نمیآورند!!!
آیا این فقهای سنتی و خواص (که در طول قرون متمادی حکم به کفرِ غیر مسلمانها کرده و میکنند) نمیدانند که اگر خود در کشوری غیر مسلمان به دنیا میآمدند، جزو همان کفّار!! محسوب میشدند!؟
کافر کسی است که در مواجهه با حضرت محمد (ص)، زیر بارِ ادعای ارتباطِ او با خدا نمیرود!؛ ولی امروز شخص پیامبر گرامی، اساساً حضور! ندارد که مواجههای و ابتلایی و عرضۀ دعوتی وجود داشته باشد! که کسی ایمان بیاورد و کسی راه کفرو انکار و لِجاج و حقپوشی در پیش گیرد! پس این اجازه از کجا آمده که در غیاب دعوتکننده و با هزاران کیلومتر فاصلۀ مکانی از محلِ دعوت و با هزار و چهارصد سال فاصلۀ زمانی از زمان دعوت، و به صِرفِ اینکه پیامبرِ ما را پیامبر خودشان نمیدانند، برچسب کفر بر آنها بزنیم و دارالکفر و دارالاسلام به راه اندازیم و کشورشان را مملکت کفر بدانیم و سیاستِ کشورمان را بر همین اساس تنظیم کنیم و …
ما حق نداریم مردمی که هیچ طَرَفیّتی با دعوت پیامبر گرامی ندارند را کافر شماریم!؛ بله آنان غیر مسلماناند! همین و بس؛ بنابراین باید از این انتسابات بلا موضوع دست شست.
پس زنده باد تمام کشورهای کرۀ زمین که پُر است از آفریدهها، آفریدههایی که در پیشگاه پروردگار هیچ فرقی میانشان جز به خودداری و تقوا نیست. مطمئناً دستودلبازانه میلیاردها آفریده را مادرزادی به کفر متّصف کردن، از تقوا به دور است.
با علمای سُنّی در تکفیر شیعیان، و با علمای شیعه در تکفیر سنّیان کار ندارم که این انتسابها درست است یا نه، بلکه آنچه دردناکتر و متأسفانه مغفول است، اشتراک نظرِ هردوی آنها چه فقهای شیعه و چه فقهای سُنی در تکفیرِ چند میلیارد جمعیتِ غیر مسلمان جهان، و وضع احکام خطرناک ، تحدیدکننده و محرومیتآور بر علیه آنها در تمام کتب فقهیشان است. در این میان تنها دلخوشی این است که خوشبختانه این احکام چندان فرصت بروز و ظهور در جوامع پیدا نکرده.
انتهای پیام
گویند فردی می گریخت ، گفتند چرا می گریزی ؟ گفت عده ای قربه الی الله خر را گرفته و پوستش را کنده و درون آن کاه پر می کنند ، گفتند مگر دور از جان تو خری ؟ گفت این عده احمق آنقدر در جهل مقدسشان غوطه ورند که تا من ثابت کنم خر نیستم ، پوستم را کنده و پر از کاه کرده باشند مولانا می گوید:
آن یکی در خانهای در میگریخت / زرد رو و لب کبود و رنگ ریخت / صاحب خانه بگفتش خیر هست / که همی لرزد ترا چون پیر دست / واقعه چونست چون بگریختی / رنگ رخساره چنین چون ریختی / گفت بهر سخرهٔ شاه حرون*/ خر همیگیرند امروز از برون / گفت میگیرند کو خر جان عم / چون نهای خر رو ترا زین چیست غم / گفت بس جدند و گرم اندر گرفت / گر خرم گیرند هم نبود شگفت / بهر خرگیری بر آوردند دست / جدجد تمییز هم برخاستست / چونک بیتمییزیانمان سرورند**/ صاحب خر را به جای خر برند
دقت فرمودید جناب ترکاشوند ، در مثل مناقشه نیست ولی برادر جان مواظب باش زیاد به پروپای تکفیر و تفسیق کنندگان نپیچی خدای نکرده تو را هم جزو آنان آویزان نکنند این جماعت به قول مولانا بس جدند و گرم اندر گرفت ، سالهاست است فهم هرکس باب میلشان نبوده وی را به حکم تکفیر ، حلاج وار سنگسار نموده اند ولی غم هم ندار چرا که مولانا می فرماید علیرغم اینکه محتسبان بهره ای از فهم و شعور ندارند ولی :
نیست شاه شهر ما بیهوده گیر / هست تمییزش سمیعست و بصیر / آدمی باش و ز خرگیران مترس / خر نهای ای عیسی دوران مترس / چرخ چارم هم ز نور تو پرست / حاش لله که مقامت آخرست / تو ز چرخ و اختران هم برتری / گرچه بهر مصلحت در آخری / میر آخر دیگر و خر دیگرست / نه هر آنک اندر آخر شد خرست.
* سخره شاه حرون ، شاید همان قربه الی الله امروزی باشد
** بی تمییزیان ، شاید اشاره به [برخی نهادها] باشد.