معضل تروریسم در بین مسلمانان | احمد زیدآبادی
احمد زیدآبادی، روزنامهنگار در یادداشتی تلگرامی با عنوان «معضل تروریسم در بین مسلمانان» نوشت:
همزمان با ایام ولادت پیام آور توحید و قسط و احسان، عدهای به نام اسلام و مسلمانی عابران بیگناه را در خیابانهای وین به گلوله بستند و شماری را به خاک و خون کشیدند.
بدون شک بزرگترین بحران و چالشی که گریبان جوامع مسلمان را در عصر کنونی گرفته است، برداشتهای ایستا و منجمدِ جمعی از مسلمانان از اسلام است که خواهناخواه ره به خشونت و کشتار و آدمکشی میبرد.
این نوع برداشتهای منجمد و خشن از اسلام، نه پدیدۀ نوظهوری است و نه منحصر به اسلام است. نوظهور نیست چرا که درهمان قرن نخست اسلام، بسیاری از صحابۀ پیامبر و اعضای خانوادۀ او بخصوص علی و حسین، قربانی فهم خشونتطلب عدهای از مسلمانان شدند و جان شریف خود را در این راه از دست دادند. منحصر به اسلام هم نیست چرا که تمام ادیان و مکاتب بشری از استعداد تفسیرِ سوء و خشن برخوردارند و نگاهی به تاریخ تحول وتطور یهودیت، مسیحیت، هندوئیسم وحتی مکتبهای معاصری چون مارکسیسم و فلسفۀ کسانی مانند هگل و نیچه و هایدگر آن را به عیان نشان میدهد.
آنچه اما در این میان مشکل مسلمانان را نسبت به دیگران دوچندان کرده، این است که برخی جوامع اسلامی به دلیل جدا افتادن از تحولات عصر روشنگری و انقلاب صنعتی، مسیر طبیعی بلوغِ نسبی خود را طی نکردهاند و اکنون که به مدد روند جهانی شدن و انقلاب ارتباطی، به جنب و جوش تازهای افتادهاند، آمادگی فکری لازم برای رویارویی معقول با وضعیت واقعی خویش در جغرافیای تمدنی امروز را ندارند و صرفاً با آگاهی ناقص از شکاف عمیقی که بین آنان و دیگر جوامع بشری پدید آمده است، خود را مغبون تمدن غربی قلمداد میکنند و راه غلبه بر این انحطاط و حاشیهنشینی را در استفاده از خشونت فیزیکی و نظامی میبینند!
از همین رو، طّیِ مسیر بلوغ فکری و فرهنگی در بین مسلمانان دشوارتر از پیروان دیگر ادیان شده است بخصوص اینکه متأسفانه در جوامع غربی نیز نیروهایی از سر جهالت و نادانی و یا به عمد – و در هر دو حالت برای حفظ منفعتی نامشروع – گویی از درگیر شدن برخی مسلمانان در رفتارهای تروریستی سودی آشکار میبرند و با برخی سیاستها، آتش آن را شعلهورتر میکنند!
نمونهای از این سیاست را میتوان در ماجرای فلسطین به عیان دید. پس از آنکه فلسطینیها در سال 1988 موجودیت اسرائیل را در چارچوب قطعنامههای شورای امنیتِ سازمان ملل پذیرفتند، هیچ چشماندازی از یک راهحل عادلانه و انسانی پیش رویشان نمایان نشد. برخی اسرائیلیها این مسئله را به رویکرد “تروریستی” حماس و جهاد اسلامی برای پیشگیری از استقرار صلح نسبت میدهند، اما حتی پس از مهار عملیات انتحاری این گروهها و تأکید دائمی ابومازن بر نفی خشونت، باز هم هیچ دریچۀ فرصتی به روی فلسطینیها گشوده نشد.
در واقع، برخی دولتهای غربی و راستگرایان اسرائیلی میکوشند تا مسئلۀ فلسطین را به موضوعی حاشیهای و نه چندان مهم در نزاعهای کنونی معرفی کنند، اما از نقطهنظر تاریخی بیش از 90 درصد مسئلۀ افراطگرایی در جهان اسلام، از همان نقطۀ کوچک در جغرافیای خاورمیانه آغاز شده و بسط پیدا کرده است!
مسلمانان متشرع و حتی بسیاری از روشنفکران اسلامی، ماجرای فلسطین را نشان روشنی از تحقیر و ستمی میدانند که جوامع غربی با حمایت یکجانبۀ خود از دولت اسرائیل و یا بیعملی در برابر گسترش سلطۀ غیرقانونی آن بر کرانۀ باختری رود اردن میدانند و همین موضوع به تنهایی کافی است تا هر زبانی در دنیای اسلام در دفاع از عادلانه بودن نظم جهان کنونی الکن شود!
بنابراین، توسل به خشونت و تروریسم به معضلی پیچیده در جوامع مسلمان تبدیل شده است، اما آنچه مسلم است این است که قربانی این نوع خشونتها در درجۀ نخست فلسطینیهای آواره و یا تحت اشغال هستند که از این طریق، سلب حقوق آنان توجیه میشود و در درجۀ دوم، مسلمانان میانهروی که اسلام را در وجوه معنوی و اخلاقی و مدنی و فرهنگی آن میخواهند.
به هر حال، رفع معضل توسل به خشونت در بین بخشی از مسلمانان، به تلاشهای فکری روشنگرانۀ طاقتفرسایی نیاز دارد. این بارِ گران هم عمدتاً بر دوش روشنفکران مسلمان و سکولار و برخی علمای روشناندیش است. روشنفکرانِ بیدینی که اسلام را حداقل میراثی گریزناپذیر از پیشینۀ فرهنگی جوامع مسلمان به شمار میآورند نیز در این زمینه میتوانند نقش بسیار مثبتی بازی کنند، اما از آن دسته روشنفکران ضد دینی که با ترادف اسلام و خشونتورزی، تمام پیشینۀ فرهنگی جوامع خود را نادیده میگیرند، نه فقط انتظار کمکی نمیرود بلکه آنان خود ناخواسته در دامن زدن به این بلا و مصیب به سهم خود سهیم هستند. البته از نگاه من کسانی که با ملاکهای حقوق بشری امروز به سراغ میراثهای تاریخی میروند، با نگاه ایستای خود، به جای روشنفکری، پردهای تاریک بر ماهیت تکاملی و تدریجی حقوق انسان در طول تاریخ میپوشانند، پس نمیتوان از این میزان سادهسازی مشکلات، راهی برای رهایی تصور کرد!
انتهای پیام