مجلسی «بحار الأنوار» یا مجلسی «مرآة العقول» و «ملاذ الأخیار»
حجتالاسلام احمد حیدری در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «مجلسی «بحار الأنوار» یا مجلسی «مرآة العقول» و «ملاذ الأخیار»» نوشت:
یکی از اشکالات روشنفکران دینی به میراث حدیثی شیعه، نقد آنان به کتاب «بحارالأنوار» علامه مجلسی است: «مجلسی بحارالانوار را پدید آورد و البته هیچگاه نگفت که غثّ و سمین و رطب و یابس و منقولات نامعقول را بر هم مینهد و به هم میآمیزد تا حفظ «تراث» شود (به قول توجیهگران امروزی)؛ بلکه بحارالانوار را جامع دُرر اخبار دانست و خود به شرح آنها پرداخت». برای شناخت ارزش مجلسی و بحارالأنوار چند نکته مهم قابل توجه است:
1. منابع دینشناسی عبارتند از: کتاب خدا، سنّت پیامبر و امامان [و حضرت زهرا که از معصومان است] و عقل [البته اجماع را هم شمردهاند ولی از نظر شیعه اجماع به خودی خود حجّت نیست بلکه به اعتبار کاشف بودن از نظر معصوم، حجّت است. در حقیقت اجماع زیر مجموعه سنّت است]. به عبارت دیگر منابع شناخت دین دو تا است: نقل [قرآن و حدیث] و عقل.
2. همه مسلمانان با ادلّه محکم بر این باورند که قرآن از لحاظ سندی، قطعی است و قرآن موجود، همانی است که بر قلب پیامبر نازل و بر زبانش جاری گردید و در قلوب مؤمنان و نوشتههایشان ثبت شد و بعد از وفات پیامبر و پایان دوران نزول، در قالب کتابی بین دو جلد، ضبطح حفظ شد و به دست ما رسید؛ ولی معناها و دلالتهایش، گاه قطعی و گاه گمانی هستند و برای در امان ماندن از نافهمی و بدفهمی، باید از معلّمانش [پیامبر و عترتش] آن را بیاموزیم و فهممان را به آنان عرضه کنیم و در صورت همخوانی با فهم آنان، آن را حجت بدانیم.
3. سنّت یعنی عمل، سخن و امضای معصومان، در قالب روایات به دست ما رسیده است. روایات حاکی از سنّت دو دستهاند: متواتر؛ روایاتی که از طرق متعدّد به دست ما رسیده و یقین مییابیم که قطعاً حکایت سنّت معصوماناند؛ غیر متواتر؛ روایاتی که به حاکی بودن آنها از سنّت معصوم یقین نداریم.
4. آیات قرآن و روایات از جهت دیگری هم بر دو دستهاند: گاهی دلالت آنها قطعی و یقینی است که به آنها «نصّ» و صریح گفته میشود و گاهی دلالتشان قوی است امّا یقینی نیست که به آن «ظاهر» گفته میشود.
5. اعتقادات که رکن دین است، باید بر ادله محکم و یقینی از کتاب، سنّت و عقل متکی باشد و در اعتقادات نمیتوان بر ادلّهای که یقینآور نباشد، تکیه کرد. تکیه گاه اعتقاد باید آیات محکم و روایاتی یقینآور باشد که با اصول و معیارهای قطعی کتاب و سنّت و عقل همخوانی داشته باشد. خبر غیر متواتر[که عنوان کلی خبر واحد بر آن اطلاق میشود] به ذاته نمیتواند تکیهگاه اعتقاد باشد مگر این که یقینآور و همراستا با اصول کتب، سنّت و عقل باشد.
6. فقط در باب فروع و احکام تکلیفی و وضعی[تعیین وظیفه عملی در فروعات دینی] به دلایل محکم از جمله نبود امکان به دست آوردن احکام از طریق معصوم، خبر واحد به شرطی که سندش محکم و روایانش همگی ثقه و قابل اطمینان باشند، حجّت تعبّدی است. عمل به آن اگر مطابق واقع باشد، رساننده به مقصود و اگر نباشد، عذر آور به پیشگاه خداست اما در غیر احکام اعم از عقاید، تاریخ، اخلاق و …، حتی با سند محکم، حجّت تعبدی نیست.
7. علامه مجلسی علاوه بر بحارالأنوار دو کتاب «مرآة العقول» و «ملاذالأخیار» در شرح دو کتاب مهم کافی و تهذیب که هر دو از کتب اربعه روایی شیعه در باب فروع هستند، نوشته است. در آن دو کتاب علامه به عنوان یک حدیث شناس، بسیاری از روایات کافی و تهذیب را ضعیف میشمارد و حجت برای فتوا، نمیداند ولی در بحارالأنوار به حق در صدد جمعآوری احادیث در همه ابواب اعتقادی، فقهی، تاریخی، اخلاقی بوده و فرصت بررسی سندی ند اشته و در صدد هم نبوده است زیرا در عقاید، کلام، تاریخ و اخلاق، خبر واحد حتی اگر راویانش ثقه و عادل باشند، حجّت تعبدی نیست و باید مضمون خبر را با ادلّه عقلی و نقلی سنجید و قبول یا ردّ کرد. کسانی که به مجلسی ایراد میگیرند، به موارد فوق یا دقت ندارند یا از آن آگاه نیستند. کسانی هم که در مقام بیان عقاید، تاریخ و اخلاق به روایات بحار استناد میکنند، باید توجه داشته باشند که مضمون روایت مورد استناد، محکم بوده و با چارچوبهای اعتقادی، قرآنی و عقلی همراستا باشد.
انتهای پیام
حضرت آقای حیدری با تشکر از مطلبتان. آیا بهتر و مودبانه تر نبود وقتی می خواهید افکار شخصی را نقد کنید نام وی و منبع مطلب مورد نظر را هم ذکر کنید؟ چه اشکالی داشت به جای روشنفکران دینی از دکتر سروش استفاده می کردید؟ آیا فکر می کنید با این سبک نوشتن حتی در اگر استدلالات شما قوی تر باشد خواننده ها به مطلب شما رو می آورند یا از آن فرار می کنند؟