خرید تور نوروزی

آموزش گُل بود، به سبزه «شاد» آراسته شد!

حمزه فیضی‌پور در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «آموزش گُل بود، به سبزه «شاد» آراسته شد!» نوشت:

درد دل یک دانش آموز: از آنجا که توفیق حضور در شبکه شاد را ندارم! ساعت هشت ونیم صبح روز شنبه نهم آبان ماه 1399 به قصد صحبت با مدیر یکی از مدارس دخترانه (نیازی به ذکر مدرسه و… نیست) در خصوص مسائل کاری (آموزشی) در دفتر آموزشگاه حاضر شدم (البته با رعایت کامل توصیه های دلسوزانه مدافعان سرافراز سلامت). مادری همراه با دانش آموز دخترش وارد شد. دانش آموز شروع به صحبت کرد و درد دلش را با مدیر فعال مدرسه در میان گذاشت: “خانم فلانی ! گوشی ندارم و از درس ها جا مانده ام، پدرم مشکل مالی دارد‌ و… توان خرید گوشی هم نداریم در حین صحبت مادر فقط سکوت می کند، مدیر می پرسد گوشی ساده هم ندارید جهت اطلاع رسانی به شما، زنگی بزنیم. دختر معصوم جواب می دهد نه! و مادر همچنان در اوج سکوت و درد!

آنجا که بودیم درد و دردهایی دیگری از این دانش‌آموز شنیدیم اما مجاز به گفتنش نیستم. این فقط یک نمونه از “سه و نیم میلیون دانش آموز دردمندی هست که زیر بار فشار تورم و عدم برخوردار از امکانات اولیه؛ در محرومیت به سر می برند بعد از آنها انتظار داریم هم شاد باشند و هم به «شاد» بیایند! (ذکر آمار از وزیر اسبق آموزش و پرورش، «دکتر فانی»؛ در مصاحبه با روزنامه شرق، شماره 3850 روز چهارشنبه هفتم آبان ماه 1399)

روان شناسان تعریفِ فرایند یادگیری را بیشتر متوجه یک هدف می کنند و آن : “تغییر رفتار” در یادگیرنده است. این هدف زمانی محقق می شود که از تعاریف سنتی سواد (توانایی خواندن و نوشتن) عبور کنیم و به تعاریف نوینِ و به روزتر از این واژه برسیم (آنطور که یونسکو به آن پرداخته است)

لذا به فراخور تغییر در ابعاد مختلف زندگی بشر، خود تعریف واژه سواد چهار بار به خود تغییر دیده است : «1- سطحی از توانایی خواندن و نوشتن، 2- سطحی که یک فرد بتواند به “مفهوم” برسد و انگاره ها و اندیشه هایش را بیان نماید که یادگرفتن رایانه و یک زبان خارجی نیز در این تعریف گنجانده می شود، 3 – سطحی از توانایی در استفاده از موارد چاپ شده و نوشته شده‌ی مربوط به زمینه‌های گوناگون است و اضافه شدن دوازده نوع سواد در این تعریف: عاطفی، مالی، رسانه ای، رایانه، بوم شناختی، تحلیلی، علمی، ارتباطی، تربیتی، سلامتی، نژادی و قومی، انرژی، 4 – در جدیدترین تعریف سواد: علم با عمل معنا می شود یعنی توانایی ایجاد تغییر در رفتار و زندگی».

طبق تعریف چهارم باید اطلاعات، دانسته ها و محفوظات در زندگی فرد و جامعه دیده شوند یعنی سوادی که به دنبالش تغییر پایدار در رفتار مشاهده گردد. متن به دنبال طرح این موضوع هست که با در نظر گرفتن تعاریف فوق، به روزگاران نبود کرونا و حضور آموزگاران زحمت کش (همه کنش گران عرصه آموزش) در کلاس‌های درس و برقراری ارتباطات رودرو و حتی در خوش بینانه ترین فرض ها (استفاده از روش های تکمیلی و ترکیبیِ تدریس اعم از سقراطی ، سخنرانی و درگیرکردن ذهن دانش آموزان و…) آیا مجموعه‌ی تلاش ها سبب تحقق تعریف سوم و یا چهارم یونسکو از “سواد” در گروه های هدف در مقاطع مختلف تحصیلی در آموزش و پرورش ما شده است؟!

اگر با دید اغماض پاسخ را مثبت فرض کنیم پس چرا آنچه که در زندگی و محیط پیرامونی مشاهده می شود و نیز در ارتباط با همان 12 نوع سواد ما همچنان مشکل داریم و با نابهنجاری های مختلف مواجه هستیم؟! طرح این موضوع با ورود “کرونا” پیچیدگی خاص خود را پیدا کرده است یعنی با وجود استمرار مشکلات آموزشی حضوری در آموزش و پرورش (تکیه بر آمار قبولی ها به عنوان شاخص رشد کمی و بی اعتنایی به اعتبار کیفیت در آموزش! که خود مزید بر مشکلات به حساب می آید، کیفیت متعارض محتوای برخی دروس با عنوان مطروحه درس به عنوان مثال دروس جامعه شناسی و بی انگیزگی های شغلی در حوزه آموزش و … ) به قولی  «گل بود و به سبزه آراسته شد!» و شبکه شاد بدون توجه به نیازمندی ها و زیر ساخت های جامعه هدف (چه معلمان و چه دانش آموزان) به آموزش در محاق ما اضافه می شود. اگرچه نگارنده هم مثل مسوولین اعتقاد دارد که فضای کرونایی چاره ای جز این طرح را روی میز گزینه های تصمیم گیری باقی نگذاشته است اما این نگرانی را دارد که مبادا همانطور که به راحتی با هر چیز سازگار می شویم! به آسانی و با حسب بی تفاوتی ها و باری به هر جهت ها! با افت عمیق سواد آموزشی مواجه شویم و با آن خو بگیریم، افتی که در نبود زیر ساخت ها و عدم تعریف دقیق رابطه معلم و شاگرد در فضای شاد و بی حسی مطلق نسبت به خروجی ها (دامن زدن به کپی برداری، نهادینه کردن تقلب، تداوم پررنگ تر نمرات صوری و قبولی های فله ای)، حفظ کردن و عدم فهم مفهومی مطالب درسی و فقدان عدالت توزیع امکانات آموزشی و بی اعتنایی به فقر شدید مالی جمعیت کثیرِ خانواده های دانش آموزان و حتی فقیر شدن معلمان از نظر قدرت خرید (با در نظر گرفتن نرخ تورم و قدرت خرید) و عدم برخورداری آنان از ابزار اولیه آموزش به سبک شادِ کاملا ناشاد (داشتن یک گوشی لمسیِ حداقل پنج میلیونی) بدون شک به همه تعاریف مهارت های دوازده گانه سواد آموزشی و ایجاد تغییر در رفتار سرایت خواهد کرد و در آینده نزدیک باافرادی مواجه خواهیم شد که ناشاد از شاد در برخی مناطق محروم کشور (لرستان، ایلام، سیستان و بلوچستان و… ) گرفتار افسردگیِ ناشی از مقایسه و حس کردن «تبعیض ها و نداشتن ها» شده و گاه تحت فشار یا از تحصیل جا بمانند و یا با تحصیل در‌ شادِ ولو برخوردار! اما آینده سواد دوازده گانه و سواد آموزشی آنها کاملا در پرده ابهامِ سردرگمی ها قرار گیرد.

حتی طرز نوشتن حروف الفبای فارسی‌مان به فراموشی سپرده شود، انشاء املا گردد و املایمان انشاء و در زنگ «جامعه» قدرت پس دادن «حساب» (انجام وظایف، نظم) رو به تحلیل رود. انگار که در تصمیم گیری ها، برخی تصمیم سازان با ابتلاء به کرونا و در وضعیت از دست دادن حواسِ دیدن (ندیدن واقعیات جامعه) و شنیدن (نشنیدن صدای منتقدان و درد دل مادران و پدران کم بضاعت و بی بضاعت) و بدون توجه به دیگر آسیب های پیش آمده (بدون توجه به همان سواد رسانه ای و منع های قبلیِ توصیه شده در استفاده نکردن از گوشی توسط افراد کم سن‌ (کودکان و نوجوانان) و این بار تاکید مصرانه بر استفاده از این تکنولوژی و باز هم تناقض های آموزشی! این نرم افزار را فقط در گوشی های لمسی تعریف نموده اند که البته می توانستند و می توانند این نرم افزار را در رایانه هم تعریف کنند و تا حدودی آنهایی که گوشی ندارند از طریق سیستم در این شبکه، کار آموزش بی فرجام را پیگیری نمایند. باید پذیرفت که با این سبک ازفعالیت در شاد، بدون سنجش بازخوردهای آن در کیفیت آموزش و در شرایط محرومیت ها (نداشتن اینترنت، پایین بودن سرعت و قطعی مکرر آن، خالی شدن سفره ها و حجیم شدن طبقه متوسط روبه پایین و افزایش آمار خانوارهای فقیرِ زیر خط فقر و نداشتن شغل و منبع درآمد مکفی والدین و تقابل والدین و فرزندان برای خرید گوشی و…) هر چه بیشتر کارکرد آموزش و پرورش در راستایِ تامین نیروی انسانی با سواد و در جامعه پذیر کردن افراد به “کژکارکرد” تبدیل خواهد شد. در این وضعیت ناگوار کرونایی که هم جان آدم ها و هم روانِ خانواده، اقتصاد، فرهنگ و آموزش را نشانه گرفته است برای مناطق ما شاید یک پیشنهاد این باشد که مدیران و مسوولان آموزش و پرورش استان لرستان برخی صلاحدیدها و تصمیمات را با هدف کاهش آسیب ها در حوزه آموزش و با در نظر گرفتن محرومیت ها به حوزه اختیار مدیران مدارس و تعامل و تصمیم گیری توسط خانواده ها، شورای مدرسه و شورای دبیران واگذار کنند تا با مشورت و مشارکت انجمن اولیاء، ضمن در نظر گرفتن مدت زمان کمتر آموزش در کلاس ها (نیم ساعتی شدن) و گروه بندی دانش آموزان در هردرس و هر کلاس (با رعایت اولویت ها در دروس) زمینه آموزش حضوری فراهم گردد که قطعا با رعایت توصیه های مدافعان سلامت هیچ مشکلی پیش نخواهد آمد.

فراموش نکنیم که شبکه شاد بیشتر از گذشته به افت آموزش و مرگ کیفیت در آموزش دامن خواهد زد و بدانیم که برخوردار نبودن و یا در شاد فعال نبودنِ سه و نیم میلیون نفر دانش آموز و نیز برخی همکاران فرهنگی یعنی ترک تحصیلی اجباری، یعنی رها کردن ها، یعنی بی اعتنایی به بیش از ده میلیون انسان در فرایند تعلیم و تربیت (اگر عدد مذکور را در عدد میانگینیِ سه ضرب کنیم )

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا