نگاهی به توافق سهجانبه قرهباغ و نقدهای وارد بر آن
مهدی مستفید در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز دربارهی توافق قرهباغ و نقدها به آن نوشت:
به نظر این توافق بهترین توافق ممکن برای آذربایجان و بدترین گزینه برای ارمنستان بوده است.
عده ای از منتقدین که احساس می کنند، با ادامه چند روزه جنگ، فتحی بزرگتر اتفاق می افتاد احتمالا ژئوپلتیک منطقه و آرایش قدرتها در منطقه را نمی دانند. آن چه در قره باغ توافق شد برآیندی از توازن قوا در منطقه است، برآیندی که با سیاستها و اقدامات سنجیده آذربایجان به صورت معنا داری به نفع باکو ختم شده است.
آنان که از باز شدن پای روسیه به قفقاز می نویسند واقعا تصور می کنند که روسیه از آنجا خارج شده بود؟ بی شک بدون موافقت روسیه این جنگ آغاز نمی شد و ۴۴ روز ادامه نمی یافت.
بر اساس موافقت صلح، ارمنستان کلا از آذربایجان خارج می شود و حمایت از ارامنه آذربایجان به مدت ۵ ساله به روسیه سپرده خواهد شد. (احتمال تمدید آن وجود دارد). قفقاز و بخصوص جنوب آن حوزه نفوذ نزدیک روسیه است و از زمان استقلال تا کنون روسیه همیشه در حاکمیت این کشورها نفوذ مشهود داشته است. بنابراین حضور صلح بانان روسیه در خانکندی را نمی توان اتفاق جدیدی دانست. البته روسیه در این رخداد علاوه بر تنبیه غربگرایان در ارمنستان، زمینه های کنترل نفوذ ترکیه در منطقه را هم تا حدودی فراهم کرده است.
در این توافق حاکمیت آذربایجان بر قره باغ کوهستانی تایید شده ولی نحوه اعمال آن در ابهام است. بی شک ابهامات هر معاهده ای همیشه به نفع طرف قدرتمند تفسیر خواهد شد.
با توجه به الزام بازگشت آوارگان به تدریج نفوذ باکو بر قره باغ افزایش خواهد یافت و تدریجی بودن این فرایند خود حسناتی خواهد داشت.
آیا مخالفان حضور صلح بانان روسی می توانند جواب دهند در صورت عدم حضور این نیروها چه سرنوشتی را برای ۱۴۰ هزار ارمنی آذربایجانی قره باغ که ۳۰ سال حامی اشغالگران بودند می توانند تصور کنید؟ و بگویند تبعات حوادث احتمالی در عرصه بین الملل برای آذربایجان چه می تواند باشد؟ آذربایجان باحضور روسیه، از وقوع خشونتهای قومی و مذهبی که می تواند از اختیار دولت خارج شود جلوگیری کرده است. از منافع دیگر حضور صلح بانان، تدریجی شدن روند همزیستی در قره باغ کوهستانی است که امر لازمی است.
کوریدور لاچین مهمتر است یا زنگه زور؟ بی شک کوردیدور زنگه زور از دید ژئوپلتیک نه تنها اهمیتی به اندازه شهرهای شوشا و خانکندی برای آذربایجان دارد بلکه بزرگترین موفقیت ژئوپلتیک تاریخ ترکیه نوین نیز محسوب می شود. بدون کوریدور لاچین، در قبال چه چیز می توان کوریدور زنگه زور را به دست آورد؟ دو کوریدور در توافق به عنوان مکمل هم آمده اند ولی به وضوح مشخص است که اهمیت کوریدور زنگه زور قابل قیاس با کوریدور لاچین نیست.
معتقدم درجنگ ۴۴ روزه وبیانیه صلح قره باغ موفقیت اعجاز گونه ای به نفع آذربایجان رخ داد. آذربایجان نه تنها در میدان نبرد برتری داشت بلکه صحنه دیپلماتیک را نیز فراتر از انتظار مدیریت کرد،بیانیه صلح نیز به عنوان فنداسیون صلح پایدار منطقه حائز اهمیت استثنایی خواهد بود.
نه تنهاآذربایجان، روسیه و ترکیه برنده این جنگ بوده اند بلکه با اقدامات آتی که دولت آذربایجان در خصوص پذیرش برابری حقوق شهروندی اتباعش انجام خواهد داد اقلیت ارمنی آذربایجان نیز در آینده ای نه چندان دور از این صلح احساس برد خواهند کرد.
ارمنستان هر چند هم اکنون بازنده اصلی جنگ است ولی بی شک با عادی سازی روابط با آذربایجان و ترکیه، که قابل تصور است، موقعیت سیاسی و اقتصادی بهتری را به دست خواهد آورد . و در میان مدت با شیرینی همکاری منطقه ای،تلخی این شکست را فراموش خواهد کرد.
کنترل بر مناطق اشغالی قره باغ و از بین رفتن استعداد تروریست پروری آن، سودی است که ایران نیز از آن برخوردار می شود. هم حضور تروریستها در مجاورت مرزها که دغدغه اصلی ایران بوده حل شد و هم ۱۳۲ کیلومتر مرز تازه آزاد شده در دو سوی ارس مستعد توسعه و رونق اقتصادی است که فرصتی برای ایران است.
انتهای پیام
زیادی خوش بینانه بود. بیش از حد
سلام..جمهوری.آذربایجانبافشارروسیهوایرانمجبوربهپذیرشآتشبس
شدونتوانستفتنهارمنستانراکاملابرطرفبکنداماخداراشکراینهمه
پیروزیبدونامدادغیبیالهینمیتوانستاتفاقبیفتدهیچکسچنینبرآوردی
قبلانداشت
بهترین و واقع بینانه ترین تحلیلی بود که من تا اینجا در سایتی دیدم .بعنوان فردی که تقریبا” تمام سایت های مرتبط را مونیتوریگ کردم.