ما و راه فرَین فیرحی
مرتضی زارعی، مدرس دانشگاه در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «ما و راه فرَین فیرحی» نوشت:
درگذشت زودهنگام دکتر فیرحی، اندیشمند فقه و سیاست شناس زمان همه اهل فرهنگ واندیشه را مبهوت و مغموم ساخت خیل علاقهمندانی که سیر فکری آرام و مصلحانه و معتدلانه دکتر فیرحی را پی می گرفتند و امید های بسیار به او و اندیشه ورزی ها و اصلاح گری هایش داشتند
هنوز خیلی زود بود که جامعه ما چنین فرد فکور و تاثیر گذار در ساحت نظر به خصوص اندیشه سیاسی را از دست بدهد اما چاره ای نیست و باید تسلیم مقدَرات بود والبته کارفرخنده فیرحی نور امیدی در دل اصلاح گران می تاباند تا راه ومنش فیرحی را ادامه دهند و در این مسیر به تواناتر ساختن ایده متعالی او بپردارند.
فیرحی می کوشید بین مفاهیم مدرن و سنتی به خصوص در حوزه فقه و سیاست پلی بزند او نه فقه را تاریخی و زمان گذشته می دانست و نه به رفرمهای صوری و شکلی دلخوش بود. فیرحی می کوشید حاقّ فقه را با جوهر سیاست مدرن پیوند دهد.
دراین کوشش تحسین برانگیز البته بیشترین تکیه اش بر نظرات فقیهان نواندیش معاصر چون نایینی وآخوند خراسانی بود ودر کنار آن نگاهی هم به تاریخ صدر اسلام داشت.
در واقع شالوده تلاش فیرحی برای آشتی دادن سیاست مدرن و فقه اسلامی از رهگذر تامل در اندیشه برخی از فقیهان معاصر و نگاهی نو به سیره حکمرانی صدر اسلام شکل می گرفت.
فیرحی نظام فقه موجود را دارای قابلیت های کشف نشده می دید که می توان با تکیه بر آنها و با کنار زدن حجاب فقه تاریخ زده و بازیابی عناصر پویای فقه جواهری و اتصال دادن آن با گوهر سیره نبوی به نظریه و بلکه نظام سیاسی از اسلام رسید که می تواند تعامل نزدیک با سیاست مدرن داشته باشد.
و البته سعی او مشکور و اصل نگاه او مطلوب است اما نقد و نظری که بر این نگاه وجود دارد خلاء بازگشت به وجه جامعه سازی قرآن است و به نظر می رسد مفهوم سازی های اجتماعی سیاسی قرآن در کار فیرحی چندان مشهود نیست امری که باید متکای نظریات فقهی و سیاسی باشد و اما مغفول افتاده است.
فقه و سیاست ما بیش از هر منبعی باید از دل قرآن بیرون آیند امری که متاسفانه هم فقه سنتی و هم فقه پویا نسبت به آن کم توجه اند همچنین باید توجه داشت که سیاست نیز متفرع بر جامعه است تا ما جامعه شناسی درستی نداشته باشیم اندیشه سیاسی استوار و رو به رشدی نیز نمی توانیم داشته باشیم و لذا در فقه سیاسی قبل از هر چیز باید بر جامعه شناسی و جامعه سازی قرآن متکی بود.
ما ابتدا باید مفاهیم جامعه ساز قرآن که ناس در مثل عدالت و مومنان و مومنات در نظیر ولایت نقش برجسته دارند استخراج کنیم و ریشه های سیاست و فقه اسلامی را از آبشخور قرآن سیراب سازیم آنگاه محصولش را درفقه و سیاست بچینیم.
مخلص کلام این که فیرحی نه راه سروش و شبستری را در تاریخی دانستن فقه رفت و نه خودرا در فضای فقه کم رمق موجود در حوزه ها محصور نمود بلکه در پی کشف عناصر سازننده و به روز در فقه و تاریخ اسلام بود و این انتخاب فیرحی البته درست ودقیق بود اما کاش مفاهیم سیاسی اجتماعی قرآن را نیز مدَ نظر علمی قرار می داد و تلاش های فکری مصلحانی چون شریعتی جامعه شناس کسی که به جدَ به جامعه سازی قرآن معتقد بود را تکمیل می کرد و به قوت و وسعت نظریات خود نیز می افزود. امید این که دوستداران فیرحی در ادامه دادن راه او به این مهم توجه کنند.
انتهای پیام
شما تو این چهل سال منتظر چه بوده ای
اگر چیزی هست چرا نمایان نشده
چهل سال در تاریخ مدت زیادی نیست درضمن کشف های علمی در پروسه زمان بر حاصل می شوند قرنها گذشت وبشر بسیاری از نیروها و انرژی موجود در منبع طبیعت را که امروز از آنها بهره می گیرد نمی شناخت در عرصه شناخت دینی نیز چنین است ومنابع دینی قابلیت های بسیار برای شناخت ها جدید دارند
چهل سال در تاریخ مدت زیادی نیست درضمن کشف های علمی در پروسه زمان بر حاصل می شوند قرنها گذشت وبشر بسیاری از نیروها و انرژی موجود در منبع طبیعت را که امروز از آنها بهره می گیرد نمی شناخت در عرصه شناخت دینی نیز چنین است ومنابع دینی قابلیت های بسیار برای شناخت های جدید دارند