با «طب سنتی» چه باید کرد؟
روزنامه همشهری نوشت: «حرف و حدیث درباره طب سنتی قدمتی ۱۰۰ساله و کمی بیشتر دارد. از همان روزی که نخستین پزشکان اروپایی پا به این سرزمین گذاشتند، گفتوگو در مورد میزان اثربخشی طب نو و طب سنتی آغاز شد و با بازگشت نخستین طبیبان ایرانی درسخوانده در فرنگ به کشور، مجادلات بالا گرفت. از همان ابتدا این مجادلات سویه اقتصادی هم داشت. طبیبان سنتی که شامل تعداد کمتری افراد صاحب تجربه و مطالعه و بیشتر فاقد این دو ویژگی بودند، احساس میکردند رونق کارشان به خطر افتاده است و مزایای اجتماعی و اقتصادی زیادی را از دست میدهند. هر چه هم پیش رفت گرایش مردم به طبیبان دانشگاه رفته بیشتر شد و اقبال طبیبان سنتی رو به افول رفت.
بعدها و پس از نهادینه شدن دانشگاه در ایران، پیش آمد که متون اصلی و علمی دانشمندان کهن این سرزمین مورد توجه پژوهشگران قرار گیرد. جسته و گریخته بررسی برخی آرای این دانشمندان عنوان رساله دانشگاهی شد و از آن بیشتر بررسی خواص و عملکرد گیاهان دارویی مورد توجه قرار گرفت. مورد اخیر البته فقط مربوط به ایران نبود. گرایشی جهانی از ۴۰- ۳۰سال پیش در دنیای داروسازی ایجاد شد و قوت گرفت؛ گرایش به ساخت داروهای صنعتی با پایه گیاهی. کشورهای مختلفی در این راه پیشقدم و فعال شدند و ردیف داروهای صنعتی داروخانهها با پایه گیاهی، بیشتر و بزرگتر شد. به جز کشورهایی مثل چین از مجارستان، آلمان و دیگر کشورهای اروپایی در اهتمام به این کار یاد میکردند و میکنند.
در سالهال اخیر اما خطای بزرگی در فهم جایگاه طب سنتی رخ داد و این خطا در مواردی مسئلهساز شد. ناگفته پیداست که بیماریهای صعبالعلاج و لاعلاج هنوز بسیارند و بشر درمانده هنگامی که خود یا بستگانش اسیر این بیماریها میشوند به هر راهی و شیوهای برای درمان چنگ میزند. در فضای نیاز و درماندگی، تشخیص درست از نادرست دشوار شده و البته فضای مناسبی برای سوءاستفاده ایجاد میشود و دریغا که شبه علم به جای علم مینشیند و حرافی و استناد به منابعی که هیچکس زحمت پیدا کردن و خواندن آنها را بهخود نمیدهد گوش زودباوران دردمند را پر میکند.
فاصله زیاد بین طب سنتی و طب نو در ایران عمدتاً معلول چند قرن پریشانی در نظام علمی ایران است. فاصله بین دوران شکوفایی تمدن ایرانی و دوران معاصر در واقع اتفاقی است که با از بین رفتن دانشگاهها و مراکز علمی مهم ایران پس از حمله مغول افتاده است وگرنه اگر جامعه ایران سیر طبیعی خود را در عرصههای علم، سیاست و اجتماع ادامه میداد، احتمالاً امروز جدالی بین کهنه و نو حداقل در عرصه پزشکی و طبابت وجود نمیداشت. بازگشت شعاری و هیجانزده به دوران شکوفا و پرشکوه سابق دامن علم را هم رها نکرده و گمان گروهی این است که ما در عصر شکوفایی به چنان مراتبی رسیده بودهایم که از دستاوردهای امروز علم هم فراتر بوده و چیزی برای عرضه در روزگار انفجار علم وجود دارد. آیا این گزاره درست است یا به تمامی گمراهکننده است؟
پاسخ به این پرسش، میتواند از اینجا آغاز شود که به دستاوردهای علمی و تجارب نسلهای گذشته خود احترام بگذاریم و تلاش کنیم که این دستاوردها را از قید و بند رسوبات و خاک و خل قرون پاک کنیم. درست این است که قرنها قبل وقتی مدار علم در مدارس علمی قطع شد، شبهعلم و خرافه بر پیکر هر چه داشتیم پیچید. اگر به حوزههای دیگر مانند دین یا ادبیات هم نگاه کنیم میبینیم که بهترین و خلاقانهترین آثار مربوط به دوران شکوفایی عمومی جامعه است و در دورههای پسرفت در بهترین حالت، چیزی جز شرحهای مکرر بر نوشتههای دوران شکوفایی نمیبینیم. ما در دوران شکوفایی علم و هنر این سرزمین به دستاوردهای علمی رسیده بودیم که حکم پله اول و دوم نردبانی بود که اکنون در پله دهم آن هستیم. دستاوردهای آن پلهها میراث گرانقدر علمی ماست و احتمال بسیاری وجود دارد که برخی یافتههای علمی ـ تجربی آن مغفول مانده باشد و امروز هم برای درمان بیماریها خالی از فایده نباشد.
اما باید بپذیریم که طب سنتی در بهترین شرایطش راهی جدا از طب نوین نیست. طب سنتی مسیری عجیب با دستاوردهای ناشناخته هم نیست که اگر بود، میتوانست خیلی پیشتر در مقابله با وبا و طاعون و صد بیماری دیگر راهی بیابد که نیافت. بخشی از سوءتفاهم از آنجا ناشی میشود که برخی وانمود میکنند که در دوران رواج طب سنتی خبری از بیماری و مرگ نبوده و مشکلات بشر از زمان جهش علم و رواج طب نوین ایجاد شده است. این گزاره به تمامی نادرست است. طب سنتی نه توانست در مقابله با بیماریهای همهگیر دستاورد بزرگی داشته باشد و نه توانست بر بیماریهای شایع غلبه چشمگیری داشته باشد. امتیاز ریشهکن شدن بسیاری از بیماریهای سخت و لاعلاج و گسترش بهداشت مبتنی بر علم و فهم کارکرد میکروبها و ویروسها منحصرا بهحساب طب نوین واریز میشود. اشکال آنجاست که گروهی که در حسن نیت بخشی از آنها تردید جدی وجود دارد، مشکلات سبک زندگی مدرن را که باعث و بانی برخی بیماریهای جدید شده به حساب طب نوین میگذارند.
در مسیری که امروز پزشکی میپیماید، طب سنتی نقطهای است که از آن گذشتهایم و چه بسا به دلیل گسست تاریخی زوایا و ظرایف دستاوردهای آن نقطه را نشناخته باشیم، اما طب سنتی مسیری جدا از آن چه پیمودهایم، نیست. پزشکی امروز مبتنی بر مشاهده، بررسی، آزمایشهای مکرر و دقیق و دستاوردهای شگفت بشر در زمینه شیمی، فیزیک، ژنتیک و علوم دقیق دیگر است. این پزشکی و داشتههای آن میلیونها بار در معرض آزمایش قرار گرفته و توانسته است بشر را از بسیاری بیماریهای کشنده و صعبالعلاج نجات دهد. در کنار همه دلایل اقتصادی و اجتماعی، رشد جمعیت کره زمین به همهگیری بهداشت که نتیجه گسترش پزشکی نوین است هم مربوط میشود. بدیهی است که هر آن چه درباره دستاوردهای طب سنتی ادعا میشود تنها زمانی اعتبار مییابد که با سنجههای علم و طب نوین بررسی و صحت آن اثبات شود. نظام بهداشت و نظام علمی کشور موظف است راه کسانی را که میخواهند بدون رفتن به دانشکده پزشکی و داروسازی متعارف، درس خواندن، آزمایش کردن و طی کردن دقیق مراتب درستیسنجی دستورالعملها و داروها برای خود جایگاهی در طبابت باز کنند، سد کند.
شرایط خاص جامعه ایران و نابسامانیهای ریز و درشت، محیط مناسبی را برای رشد قارچهای سمی اجتماعی ایجاد کرده است. همیشه و در همه جوامع هستند کسانی که از بیچارگی و درماندگی یا از جهالت عدهای سوءاستفاده کنند و سکه قلب خود را طلا جا بزنند. به جز پزشکی در علوم دیگر هم همین مشکل وجود دارد. در روانشناسی، اقتصاد و بیش از همه در سیاست، خطر آنگاه جدی میشود که نظام علمی و اداری رسمی برای آنها فضای تنفس و رشد ایجاد کند.
به نظر میرسد حکایت طب سنتی ایران یا چین و امثالهم برای اهل علم روشن باشد. علاقهمندان واقعی این حوزهها لاجرم باید در سیستم و نظام علمی متعارف تحصیل کنند و علاوه بر هر آن چه دیگر پزشکان میآموزند بنا به علاقه خود روی دستاوردهای طب سنتی مطالعه و پژوهش کنند و اگر به دستاوردی رسیدند، آن را با همان متر و معیار شناختهشده علمی جهان محک بزنند و نتایج آن را اعلام کنند. مردم باید به یک نظام علمی متکی باشند که همان نظام علمی سره را از ناسره تشخیص دهد و معرفی کند. تأسیس مکتب دیگری در کار علم و بهویژه در حوزه پزشکی خطرناک و آسیبزننده خواهد بود. طب سنتی اگر حرفی دارد – که احتمالا دارد – باید آن را در دانشکدههای پزشکی بگوید و در معرض سنجشهای دقیق علم قرار دهد.»
انتهای پیام