از فلسفه چه میخواهیم؟
دکتر محمدعلی عبداللهی، استاد فلسفه دانشگاه تهران، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، به مناسبت روز فلسفه نوشت:
نمی خواهم بگویم انتظار بشر عصر ما از فلسفه بیش از عصر و زمانهای دیگر است اما عصر ما از بسیاری جهات نیازمند فلسفه است و میتواند از فلسفه درسهای بسیار مهمی بیاموزد.
بسیاری از علوم تلاش کردهاند انسان را از زندان زمان ومکان، اینجا و اکنون، رها کنند. علم تاریخ ما را به اعماق تاریک و روشن زمان گذشته میبرد، اخترشناسی ما را به مکانها و کرات دیگر. فیزیکدانان تلاش میکنند قوانینی کشف کنند که در هر جهان ممکنی صادق باشد. در این صورت کسی که به صحنه دانش نگاه میکند به او این احساس دست میدهد که جهانی کلی است، اسیر اینجا و اکنون نیست. به گفته حکیم ملا صدرا: غایت حکمت این است که انسان جهانی عقلی شود شبیه جهان عینی.
همه شاخههای دانش کم و بیش چنین کردهاند اما شاید بهترین صورت همان باشد که فلسفه بدان اشتغال دارد.
به گمانم غیرمعقول نباشد که از ابناء زمانه بخواهیم بگذارند عدهای اندک خرج و برج خود را به گردن دیگران بگذارند فلسفه ورزی پیشه کنند. فلسفه میتواند به بشر جهان نگری بدهد و این کار کمی نیست که انجام میدهد.
نظامهای مختلف فلسفی روایتهای گوناگونی از انسان و جهان به دست میدهند. صرف نظر از اینکه کدام روایت درست است و از کدام پنجره باید به جهان نگاه کرد انچه اهمیت دارد این است که چنین کاری تمرین فهم کلیتر جهان و طرح راههای مختلف برای انتخاب ثمربخشترین آن است.
بشر نباید نگران باشد که فلسفه پیشفرضهای مسلم او را به پرسش میکشد، این همان کاری است که برای پیشرفت و تحول باید صورت گیرد.جزم اندیشی از یک طرف و تقلید کورکورانه از طرف دیگر بزرگترین خطری است که بشر را تهدید میکند. پرورش فلسفی باید بتواند برای انسان سعه صدر به ارمغان اورد. وقتی انسان در باب رای و نظر خویش دچار جزم اندیشی یا تقلید شود به صورت طبیعی نسبت به رای و نظر مخالف خود تنفر پیدا می کند.
فلسفه به ما میآموزد که وقتی شاهد کافی در اختیار نداریم از یقین و جزم به پرهیزیم و با شرح صدر به رای رقیب نگاه کنیم. این امر نه تنها در مورد عقاید دینی و سیاسی که در باره آداب و رسوم اجتماعی و خرده فرهنگ ها نیز صادق است. اگر پیش از این فیلسوفان بشر را از جزم اندیشی، ظاهرگرایی و تقلید کورکورانه برحذر میداشتند و به او هشدار می دادند، امروز اما بشر نه تنها به چشم خود نتایج خسارت بار جزم اندیشی و تعصب را دیده است که برای آن هزینه های بسیار نیزکرده است. وقتی تفکر کلی جای خود را به نظرگاه شخصی و جزمی می دهد سعه صدر به پایان می رسد، تکفیر و تنفر مجال پیدا می کند.
وقتی انسان نگاه کلی پیدا می کند و از زندان تنگ و تاریک زمان و مکان خود رهایی می یابد می تواند ازاین درخت پرثمر میوههای شیرین در حیات فردی و اجتماعی برچیند. فلسفه کمک می کند تا احساسات و عواطف ما جنبه خودبینانه پیدا نکند و به گرد من شخصی نچرخد.
فلسفه باید بتواند عمل فردی و اجتماعی انسان را از دام خود محوری و خودنگری فردی و شخصی نجات دهد. بدبختیها، جنگها، ظلم و غارتها هرچند صورت نوین ولی خطرناکتری یافته اند. فناوری و پیشرفت علمی این کار را تسهیل هم کرده است.
ابنای بشر امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند این نگاه کلی اند. بلای همه گیر کرونا شاهدی بود که در قرن بیستویکم از غیب رسید.از هم اکنون که هنوز زمزمه کشف واکسن کرونا به گوش می رسد کشورهای فقیر و توسعه نیافته را وحشت فرا گرفته است. اگر بشر بتواند بفهمد که کلی نگری در مقام عمل و عواطف و احساسات همانند مقام نظربه چه میزان سودمند است انگاه به آسانی می فهمد که رقابت های کنونی جهان ما به چه میزان احمقانه و خودخواهانه است.
حاصل اینکه مهمترین عطای فلسفه برای نگاه کلی است. این نگاه کلی ما را از اسارت خودپرستی نظری و عملی نجات می دهد. روزگار ما بیش از همیشه تاریخ نیازمند این نگاه است.
انتهای پیام
دکتر پودینه نشان داد که دیگر نمی توان از فلسفه ملاصدرا و ابن سینا دفاع کرد و فلسفه فیلسوفان مسلمان نیاز به بازتعریف جدی دارد. بیش از همه از دقت نظر و استدلال آوری و وسواس دکتر پودینه در دقت در عبارات دکتر محمدرضایی لذت بردم. تشکر