چرا بهبود رابطه ایران و آمریکا دشوار شده است؟
علی صالحآبادی، مدیرمسئول روزنامهی ستاره صبح در سرمقالهی این روزنامه نوشت:
دونالد ترامپ پسازاینکه ادعای تقلب در انتخابات از سوی دادگاههای فدرال رد شد و تیرش به سنگ خورد، بهتدریج دارد شکست را میپذیرد. این اتفاق به این دلیل رخ داد که دادگستری در آمریکا مستقل است و از رئیسجمهور حرفشنوی ندارد.
جو بایدن هم اعضای اصلی کابینهاش را بهویژه وزیر خارجهاش «آنتونی بلینکن» و مشاور امنیت ملیاش «جیک سالیوان» که ایران و دیپلماتهای ایرانی بهویژه محمدجواد ظریف و عباس عراقچی را میشناسند و در مذاکرات برجام که 23 ماه در دولت «باراک اوباما» به طول انجامید حضور داشتند، معرفی کرد. این انتخاب و دیگر انتخابهای رئیسجمهور منتخب آمریکا و اینکه مشی دمکراتها مذاکره، گفتوگو، مفاهمه و درنهایت «بده» و «بستان» است، فصل تازه و متفاوت را پیش روی دستگاه دیپلماسی ایران گشوده است. از این فرصت میتوان استفاده کرد و از بار تحریمها که بر گُرده مردم سنگینی میکند کاست. البته به دلایلی که در این نوشتار به آن اشاره میشود گام برداشتن در این مسیر سخت، دشوار و درهمتنیده شده است. علت این است که عدهای که در کشور جایگاه حکومتی دارند، شمشیر را علیه احیای برجام از رو بستهاند و شگفت اینکه علاوه بر اینکه برجام را در صحن علنی مجلس آتش زدند،
میگویند «برجام بدبختی بود و ادامهاش بدبختی بیشتری برای مردم فراهم می کند» و احیای آن در آینده هم لازم نیست. درحالیکه طبع، سرشت و مشی دموکراتها در روابط خارجی متفاوت با روش جمهوریخواهان است حداقل آنها نهتنها به دنبال سیاست فشار حداکثری علیه ایران نیستند، بلکه قصد کنار گذاشتن آن را نیز دارند، که تحقق چنین اقدامی به نفع مردم ایران خواهد بود. بااینحال معلوم نیست چرا و به چه دلیل اصولگراها و رسانههای آنها بر طبل مخالفت با احیای برجام میکوبند؟ و چرا لوایح FATF که دولت و مجلس دهم آنها را تأیید کردهاند تأیید نمیکنند تا گشایش مالی میان بانکهای ایرانی و بینالمللی به وجود آید؟
سنگاندازی تندروها در کشور و تلاش آنها برای در اختیار گرفتن قوه مجریه در 1400 میتواند طرف آمریکایی را شدن به سیاستهای دونالد ترامپ و متحدان منطقهایاش نزدیک کند، از همین روست که به عقیده نویسنده موانع داخلی میتواند احیای برجام توسط دولت کنونی را دشوار و برخلاف نظر روحانی و ظریف (که عقیده دارند که بهبود رابطه ایران و آمریکا سهل و آسان است) غیرممکن کند. در آنسو مثلث ترامپ، نتانیاهو، محمد بنسلمان قرار دارند که بهصورت پیدا و پنهان تلاش میکنند تا «جوبایدن» رئیسجمهور منتخب آمریکا به ایران نزدیک نشود و مهمتر اینکه به برجام نیز بازنگردد. علاوه بر این باید دانست که وزارت خزانهداری آمریکا بسیاری از تحریمهای وضعشده علیه ایران را به تروریسم و حقوق بشر گرهزده که برداشتن این تحریمها توسط «جوبایدن» و تیم او کار سادهای نخواهد بود.
به همین دلیل لازم است از موضع برابر و در قالب نظریه «بده و بستان» (TradeOff) و بهرهگیری از قاعده «هزینه-فایده» که امر رایج در روابط بینالمللی است استفاده شود تا گشایش اقتصادی ایجاد شود و از همه مهمتر اینکه به روند کاهش قیمت دلار و بهتبع آن قیمت طلا و دیگر کالاها کمک کند و بساط دلالها، واسطهها، سودجویان و بهعبارتدیگر بساط «مافیا» که از شرایط بحرانی ناشی از تنش میان ایران و آمریکا سود میبرد برچیده شود و بازارها به ثبات و آرامش بازگردند. متأسفانه عدهای در کشور از جایگاهها و تریبونهایی که در اختیار دارند، کسانی را که به شرایط پیشآمده در آمریکا خوشبین هستند و میگویند میتوان از تغییر قدرت به نفع مردم ایران استفاده کرد، مورد حمله قرار میدهند و میگویند یا مینویسند: اینان جاهل، خائن، احمق، خیانتکار، کاسبان مذاکره و… هستند.
این درحالی است که کسانی که چنین عقیدهای دارند نه احمق، نه خائن و نه کاسبان تحریم هستند؛ بلکه افرادی هستند که عمر خود را برای ایجاد جمهوری اسلامی و تثبیت آن صرف کردهاند و اکنون هم به سرنوشت مردم و منافع ملی میاندیشند که این مهم براثر تندرویها، فشار تحریمها و عدم استفاده از ابزار دیپلماسی که امروزه برندهترین ابزار برای تأمین منافع ملتهاست، مورد بیتوجهی واقع شده است.
پرسش این است که اینان که این روزها طرفداران احیای برجام را مورد هجمه قرار میدهند، چرا حاضر نیستند سهم خودشان و رفتار دولتهای احمدینژاد را که باعث شدت تحریمها شد بپذیرند و بگویند سرنوشت بیش از 700 میلیارد دلار درآمد نفتی در دولتهای نهم و دهم چه شد.
انتهای پیام