سخنی با آن روحانی که به ثروت اشتیاق داشت
یکی از مخاطبان انصاف نیوز با نام مستعار «نا شناس» در کامنتی ذیل خبر «ویدیو | اشتیاق این روحانی به ثروت جنجالی شد» نوشت:
ویدئویی در فضای مجازی بازپخش میشود که در آن برادر معممی از ضرورت ثروت داشتن و تمول و رفاه طلاب و معممین سخن میگوید آن هم نه از راهکار و تلاش شخصی، بلکه با استفاده از املاک و اموال وقفی.
ظاهراً برادران محترم معمم از چندین هزار آیات قران و سخنان معصومین، فقط آیات و روایات ضرورت حجاب بانوان و استیلای بیقیدوشرط ولایت روحانیون بر سایر مردم را آموخته و حفظاند. در آموزههای آنان سخن قران که «لیس للانسان الی ماسعی» فقط برای کارگران ساختمانی و معدن نازل شده و برادران همان به درس و بحث و گرفتن منزل هبهای از دوستان قناعت کنند آنان را کفایت میکند.
بگذار کار و تلاش بماند برای سایر مردم، آنهم در زمانهای که اکثریت اقشار جامعه با مشکلات معیشتی روبرو بوده و جوانان بیکار و سرخورده و ناامید از آینده، بر سرکار بودن برخی هم لباسان ایشان بر مصادر و مشاغل نانوآبدار حکومتی [مانند ریاست جمهوری] را شاهدند.
مسئولینی که و با سوءمدیریت و فساد ما را در حد کشورهای ته جدولی دنیا تنزل دادهاند، ظاهراً پس از خوردن آش به فکر تملک جایش افتادهاند، به این برادر عزیز و سخنور که تنها هنر و تخصصشان، همین قدرت خطابهشان بوده است چند نکته را یادآوری میکنم:
یکم / یکی از بزرگانتان، آقای صدیقی، همین سه روز پیش در نصیحت به مردم فقر و فلاکتزده در اثر سیاستهای حکومت، توصیه به اعراض از دنیا و پیجویی خوشبختی و کامیابی در سرای دیگر میکرد، شما را بهعنوان طلبهای کوچک نشاید برخلاف نصایح بزرگانتان در پی مالومنال دنیوی و آسایش و خوشبختی برخاسته از آن باشید.
دوم / آنان که باغ و راغ و به قول شما یکسوم شهر اصفهان را وقف طلاب علوم دینی میکردند در اندیشه توسعه علم و پرورش عالم دینی در راستای بسط و گسترش دین رحمانی و عدالتخواه و آزاداندیش بودند.
سوم / درست است که طبق روایات علمای دین (که امروزه بهخاطر سخنان سخیف و وهن آلود و کذبی که با انتساب به آنان در صداوسیما و فضای مجازی بازنشر میشود، وثاقت و صحت برخی روایات بیشازپیش زیر سؤال رفته است) در بعضی از ادوار، ائمه شیعه صلوات الله علیهم همانند مردم عادی زیست میکردهاند ولی لااقل میتوان ادعا کرد در زمان فقر و نداری مردم، پیشوایان دینی بسیار خود را مقید میدانستهاند که همچون ضعیفترین اقشار جامعه عمل نمایند.
تا آنجا که حضرت رسول صبر حصیر میخوابید و به جهت همنوایی با فقرای جامعه ندای «الفقر فخری» سر میداد و شما نیک میدانید که او کسی است که «ولا ینطق عن الهوی»، هیچ سخنی را ازروی هوای نفس و همچون بعضی از شمایان بر زبان نمیراند.
بازداریم آن فخر انسانها و الگوی حاکمان عدالتخواه از ازل تا ابد را، یعنی حضرت امیر ع که علیرغم استطاعت، در یک وعده دو خورش را با هم نخورد و به یکی از آن دو قناعت میکرد و درحالیکه حاکم بلاد اسلامی بود همزمان در نخلستانهای مدینه چاه آب حفر میکرد.
یا همچون امام باقر که علیرغم تحصیل و تدریس علوم دینی کار یدی هم میکردند و برای ارتزاق و معیشت خود و اهلبیتشان چشم به استفاده از املاک وقفی یکسوم شهر اصفهان! نداشتند
برادر حجتالاسلاموالمسلمین! که قرار است با علمت و عملت حجت خداوند بر اهل اسلام باشی، از آنهمه آموزههای دینی مبنیبر عدالتخواهی و ظلمستیزی و نصیحت به ائمه مسلمین و سخن حق در برابر حاکم جائر و مردن در اثر شنیدن خبر کندن خلخال از پای زن یهودی (شما بخوان خراب کردن آلونک آسیه پناهی و مادر بیسرپرست بوشهری) فقط همین قسمت شاهانه زندگیکردن بعضی ائمه معصوم ع به مذاقت خوش آمد؟
دستورات حضرت امیر به والیانش برای زندگیکردن همچون ضعیفترین اقشار جامعه به دهانت شیرین نیامد؟ یا نشنیده بودی؟ یا دیدی اگر قرار باشد به آموزههای عدالتخواهانه و ظلمستیزانه دین عمل کنی جایت نه در خبرگزاری حوزه که در جای دیگری است؟
چهارم / یک توصیه دوستانه، برادر حجتالاسلاموالمسلمین! بعد سالها از گذشت عمر حکومت اسلامی و در زمانهای که فقر و فلاکت از سر و روی مردم بالا میرود بهجای تقلا برای فروش آن یکسوم املاک وقفی اصفهان و خوردنش با یک لیوان آب، برای اصلاح سیاستهای فاجعهآمیز و نابخردانه و اهتمام برای نجات مردمی که این وضعیت، علیرغم تلاش شبانهروزی عده کثیری از آنان برای تأمین معاش، شایسته آنان نیست تلاش وافر نمایید.
پنجم / شما را هم لباسان پیامبر نامیدهاند، مردم به حرمت پیامبر و ائمه همواره احترام شما نگه داشتهاند هرچند بسیاری از اوقات چشم بر حق بستید، […] ، در برابر حیفومیل و اسراف و تبذیر حاکمان و هم لباسانتان به اسم مصلی و حوزههای علمیه لاکچری و حرم کاخ گونه امام مستضعفان خاموش ماندید.
فقط بدانید خداوندی که به پیامبرش میگوید: لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنا بَعْضَ الْأَقاویلِ، لَأَخَذْنا مِنْهُ بالْیَمینِ، ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتین، یعنی خدایی که آنچنان حقگویی خط قرمز اوست که حتی در برابر حرف ناحق زدن پیامبرش هم سکوت نکرده و او را به قطع رگ گردن تهدید میکند، دیگر با من و شما که اصلاً تعارف ندارد و عقد اخوت نبسته است.
از خشم خداوند خصوصاً آنجا که مربوط به مردم بالاخص مردم مظلوم بپرهیزیم و اگر در لباس مشابه آنهاییم در عمل هم به آنان متشابه بشویم، کونوا للظالم خصماً و للمظلوم عوناً و به قول مولانا: شیر را بچه همیماند به او / تو به پیغمبر چه میمانی؟ بگو
انتهای پیام