چالش حفاظت از مقامات | دو دیدگاه
گفتوگو با میرلوحی و مبلغ دربارهی حفاظت از مقامات/
زهرا منصوری، انصاف نیوز: با ترور شهید محسن فخریزاده در آبسرد دماوند آن بخش از صحبتهای چندی پیش علی شمخانی دبیر شورای امنیت ملی دربارهی اینکه مقامات نیازی به محافظ ندارند، سوژهی برخی از کاربران شبکههای اجتماعی شده و بعضی از آنها بیتوجهی به مسئلهی حفاظت را دلیل ترور شهید فخریزاده دانستند.
محمود میرلوحی دربارهی لزوم داشتن محافظ برای مقامات سیاسی به انصاف نیوز میگوید وقتی استاندار بودم بدون محافظت به جاهای مختلف میرفتم اما در کشور از دههی شصت به بعد داشتن محافظ ضرورت پیدا کرد. از سوی دیگر مرتضی مبلغ معتقد است محافظ داشتن مقامات را از مردم دور میکند و مفاسدی به همراه دارد. از طرفی دیگر مسائل امنیتی در کشور سیاسی و جناحی شدهاند.
متن کامل گفتگوها در پی میآید:
میرلوحی: شخصیتهای سیاسی محافظ داشتن را به یک هدف تیدیل کردهاند
محمود میرلوحی، عضو شورای شهر تهران، استاندار اسبق آذربایجان غربی و سمنان و همچنین معاون پارلمانی وزارت کشور دولت اصلاحات به انصاف نیوز میگوید: در اوایل انقلاب مقامات جمهوری اسلامی خیلی در میان مردم بودند و بهراحتی با آنها تماس میگرفتند. اما مسائلی که در سال ۶۰ پیش آمد و کارهایی که منافقین انجام دادند، اوضاع را تغییر داد.
او در اینباره توضیح داد: به دلیل حملات منافقین به مقامات، ما در مسئله حفاظت ابتدا بنا بر ضرورت اما پس از آن وارد فاز بیشتر از ضرورت شدیم. این مسیر ادامه پیدا کرد تا امروزی که نمیتوان بدون محافظ زندگی کرد؛ اما برخی شخصیتهای سیاسی این مسئله را به یک هدف تبدیل کردند و این امر بسیار گسترده شده است. اینکه از این نیروها با چه ابزاری و چگونه باید محافظت کرد؛ یک موضوع تخصصی است. البته بنده هم یک زمانی در جریان این مسائل بودم. از همان زمان معتقد بودم این کار نیازمند دقت، توجه و رعایت بعضی از استانداردها است. در حقیقت از همان سالهای شصت تابهحال وضعیت ما در زمینهی حفاظت بیاشکال نیست. نیروهایی که برای این کار انتخاب میکنیم و آثار رفتار شخصی مقامات بر محافظین و انتظاراتی که محافظین از شخصیتها دارند (مثل رعایت سادهزیستی، فضیلتهای انقلاب و جنگ) که مقامات باید آنها را رعایت کنند، اما برخی این مسائل را رعایت نمیکنند.
البته در مقابل بعضی از این محافظها با علاقه و اشتیاق کار میکنند. برخی هم در کار خود دقت نمیکنند یا در تأمین زندگی خود مشکلاتی دارند؛ اینها همه فرصتی برای رخنهی دشمن میشود تا بتوانند آنها را به خدمت بگیرند. بخش قابلتوجهی از وظیفهی نیروی انتظامی، سپاه، ارتش همین است. بر اساس مصوبهی شورای امنیت کشور مقامات محافظینی باید داشته باشند. باید اینکه کیفیت کار آنها چگونه است، بررسی شود تا در مقابل نفوذ بیگانه مصونیت پیدا کنند و ارزیابی شود چگونه باید به آنها آموزشهای حرفهای بدهند و محافظین در تنظیم حرکت، انتخاب مسیر و مراقبت از مسائل پیرامون غفلت نکنند.
یا اینکه خود آن شخصیت سیاسی آموزش ببیند و از خودش مراقبت کند. بالاخره ما دشمن داریم و امروز از سالهای دهه 60 تا الان افراد زیادی مثل ائمه جمعه یا اشخاص دیگری ترور شدند که اخیراً این ترورها به دانشمندان بهویژه بخش هستهای رسیده است. همهی کشورهای دنیا حفاظت دارد اما در کشورهای اروپایی و غربی این مسئله خصوصی شده و افراد غیر سیاسی هم یعنی ثروتمندان برای خود بادیگارد میگیرند اما در کشور ما شخصیتهای سیاسی مسلح یا غیر مسلح باید آموزش ببینند و بدانند چگونه باید از خود مراقبت کنند.
پرداخت به این مشکلات، نحوهی انتخاب و گزینش محافظان، اداره زندگی آنها و مسائل مختلف در حفاظت اطلاعات، دهها مسئلهی فنی و حرفهای است که باید رعایت شود تا این اتفاقات نیافتد. شهید فخری زاده تیم محافظ داشته است اما چرا با وجود این تیم محافظ چنین اتفاقی میافتد؟ برخی از خبرها و گزارشهایی که از حادثه میدهند بسیار تأسفبار است و طوری صحبت میکنند که انسان متأسف میشود. مگر میشود گفت که تیم او میدانست که قرار است ترور شود؟ البته نمیدانم این حرف درست است یا خیر؟ اگر میدانستند کجا و چگونه ترور شده است چرا جلوگیری نکردند؟ باید مقامات توضیح بدهند چرا این اتفاق افتاده است. با این امکانات، تجهیزات، سرمایهگذاری و نیروها چرا کار خود را دقیق انجام نمیدهند؟ چرا اسرائیلیها میتوانند در سیستمهای امنیتی ما نفوذ کنند؟ باید به این مسائل پاسخ بدهند و راه حلی برای آن پیدا کنند. اگر سکوت کنند و بعد راهحل اصلاح بدهند، بهتر است تا اینکه چنین واکنشهایی از خودشان نشان دهند. برخی از مطالبی که از سایتهای منتسب به بخشهای نظامی میبینیم بسیار تعجببرانگیز است و تأسف میخورم اگر اینطور باشد. معلوم میشود مسئله چقدر نگرانکننده است و اگر نتوانیم برای آن راه حلی پیدا کنیم در آینده باید نگرانی بیشتری در این زمینه داشته باشیم.
در سوئد مقامات با دوچرخه رفتآمد میکنند
او در پاسخ به سوالی دربارهی اینکه «ممکن است با پیشگیری کاری کرد که نیازی به محافظ نداشت؟» پاسخ داد: این یک مدینه فاضله است. این اتفاق زمانی رخ میدهد که ایران به جایی برسد که دیگر با کسی دشمنی نداشته باشد و همهجا آرام باشد. من در یکی از این کشورهای همسایه با خانواده بودم و گفتیم برویم ببینیم امیر آن کشور کجاست؟ اما متوجه حضور آن شخص نشدیم و از کنارش گذشتیم.
البته در سوئد هم شخصی به نام اولاف پالمه را ترور کردند اما باز مقامات آنها با دوچرخه رفتوآمد میکنند. یا در سوئیس رئیسجمهور در اتوبوس میان مردم مینشیند. اما تا رسیدن به آن وضعیتی که سطح امنیت کشور بالا برود، شرایط عادی شود و کشور از این حالت امنیتی خارج شود چه باید کرد؟! یک زمانی استاندار آذربایجانغربی بودم و در دورهی اصلاحات شرایطی به وجود آمد که به همراه خانوادهام رانندگی کردم و به شهرهای مرزی سر زدم. اما قبل از آن با دوشکا و اعلام قبلی و به همراه محافظان زیادی آنجا حضور پیدا میکردند. پس دورههایی را هم دیدیم که این شرایط بود. پس شدنی است و خیلی هم خوب است اما تا رسیدن به آن باید دید که چهکار کرد؟ نفوذیها برخی از اسناد کشور را میبرند. باید فکری کرد و یا تجدید نظری در شیوه معمول کار به وجود بیاید.
الان هم از نفوذی صحبت میکنند و به دنبال آنها در روزنامهها میگردند. اما متأسفانه این خودش نشانهی حضور نفوذی در مراکز امنیتی کشور است. یک بار به یاد دارم آقای قرائتی گله میکرد که برخی مقامات رنگ ماشین خود را هم معرفی میکنند. بهعنوان استاندار در سمنان و آذربایجان بدون محافظ رفتوآمد میکردم. در میان مردم زندگی میکردیم و مشکلی نبود. قبلا فکر میکردم باید در این زمینه خیلی رعایت کرد اما اینطور نبود. با تجربهی شخصی دیدم میتوان با مردم صمیمی شد و اعتماد کرد. اگرچه عوامل مختلفی باعث شده است که حفاظت در کشور ما مشکلدار شود و به یک بازنگری جدی در این زمینه نیاز داریم. نیروها و کسانی که این کارها را به عهده میگیرند باید احساس کنند که مقامات آدمهایی هستند که مثل زمان جنگ رفتار میکنند، چون در زمان جنگ افراد راحت جانشان را در دفاع از کشور در کف دست خود قرار میدادند. آن موقع امام و فرماندههای آنها را میدیدند که آنها در مسائل مادی در آخر صف هم نیستند اما در شهادت همیشه در خط مقدماند و این باعث میشد که این تیم محافظتی وفادار و بسیار راضی باشد. انگیزه داشته باشند. الان دیگر این مسائل وجود ندارد و این اتفاقات رخ میدهد.
مبلغ: حفاظت باعث شده مقامات از مردم فاصله بگیرند
سید مرتضی مبلغ – معاون سیاسی وزارت کشور در دوران ریاستجمهوری سید محمد خاتمی – در پاسخ به سؤال خبرنگار انصاف نیوز دربارهی جنبههای مثبت و منفی حفاظت و تأمین امنیت شخصیتهای سیاسی عالیرتبه میگوید: موضوع حفاظت از مقامات دو جنبهی پارادوکسیکال دارد. از یک سو حفاظت بستری را فراهم میکند که مقامات را در شرایطی قرار میدهد که رابطهی آنها را با جامعه کم کرده و از مردم فاصله میگیرند. همچنین حفاظت برای آنها به شانیت و تشخص تبدیل میشود و زندگی ویژهای را برای آنها رقم میزند. این مسئله بههیچوجه درشان کشوری نیست که مدعی اسلامی بودن است.
کمااینکه در طی دهههای گذشته شاهد بودهایم محافظتها بهانه و بستری شده که برخی از مسئولین از مردم فاصله بگیرند و وارد یک زندگی خاص و تجملاتی شوند. از سوی دیگر نفس محافظت از شخصیتها و مقامات در شرایطی که کشور دچار مخاطرات عدیده است، یک امر ضروری محسوب میشود؛ لذا باید سیستمهای حفاظتی و مقامات کشور بهگونهای شکل گیرد و مدیریت شوند که ضمن اعمال و اجرای حفاظتهای ضروری، از مفاسد هم پرهیز شود تا از نتایج سوئی که میتواند این مسئله به دنبال داشته باشد، پیشگیری شود. اگر به آن بیتوجهی شود، مفاسد غلبه پیدا میکند که از هر چیزی ضرر بیشتری دارد.
او در ادامه بیان کرد: در یک برههی زمانی حفاظت از شخصیتها مهمتر میشود، یعنی زمانهایی که به طور آشکار توطئههایی وجود دارد و ممکن است ترورهایی انجام گیرد. بهویژه بعضی از شخصیتهایی که در هر برههای حساسیتهای بیشتری روی آنها وجود دارد، ازاینجهت حفاظتها بیشتر میشود. اما در برهههایی هم تهدیدهای امنیتی کمتر است و حفاظتهای آنچنانی باید تعدیل شود. این مسئله پیچیدهای است که بههرحال باید هم به شکل ساختاری به آن توجه شود، هم مقامات به آن توجه داشته باشند و هم نهادهای حفاظتی آن را رعایت کنند.
اما نکته مهمتر و اساسیتر آن است که اگر سازو کارهای امنیتی و اطلاعاتی و تکنیکها و روشهایی که دنبال میشود، دقیق و همهجانبه باشد و از هرگونه رخنه و نفوذ ضد امنیتی پیشگیری شود و سازوکارهای امنیتی کشور بهگونهای ساماندهی شود که اجازه رخنه و نفوذ تروریستها و عوامل ضد امنیتی داده نشود. طبعاً نیاز کمتری به حفاظت است و مفاسد احتمالی حفاظت هم تحقق پیدا نخواهد کرد. البته این امر مهم و اساسی مستلزم این است که سازمانها و نیروهای امنیتی و اطلاعاتی علاوه بر بهکارگیری سازوکارهای پیشرفته و مبتکرانه و مردمی، به شدت از ورود به مسائل جناحی و سیاسی پرهیز کرده و اجازه ندهند امور امنیتی و اطلاعاتی جناحی و سیاسی شود.
مسائل امنیتی سیاسی شدهاند
متأسفانه یکی از مشکلات و خطرات در کشور این است که مسائل اطلاعاتی و امنیتی، جناحی و سیاسی هم میشوند. یکی از عوامل مهمی که بستر و زمینه نفوذ و رخنه ضد امنیتی را فراهم و نیروهای مربوطه را آسیبپذیر میکند سیاسی و جناحی شدن این امور است. امروز مشاهده میشود که حساسیتهای عجیبی روی برخی از افراد و جریانهای سیاسی داخلی وجود دارد که هیچ خطر امنیتی ندارند و صرفاً منتقد برخی رویکردها و سیاستها هستند و متفاوت با بخشهایی از حاکمیت فکر میکنند. اینها به شدت زیر ذرهبین قرار میگیرند و مقدار زیادی از توان نیروهای امنیتی صرف مراقبت از آنها میشود.
این مسئله باعث میشود که از ضریب توجه عمیق و همهجانبه دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی بر روی خطرهای اصلی واقعی کاسته شود و رخنههای ضد امنیتی ایجاد شود و عوامل نفوذی از طریق چاپلوسی و تمسک به ارزشها و ظاهرسازی، راحتتر بتوانند در سیستم نفوذ و رخنه کنند؛ لذا باید هرچه سریعتر مرز بین امنیت و سیاست روشن شود و بههیچوجه نیروهای امنیتی و اطلاعاتی وارد به مسائل سیاسی و جناحی نشوند. در آن صورت از نفوذهای واقعی به نحو گستردهای پیشگیری میشود و ضریب امنیت ارتقای چشمگیری پیدا میکنند و در نتیجه به همان میزان از حفاظتها هم کاسته میشود و مفاسد حفاظتهای گسترده هم به شدت کاهش خواهد یافت.
مرتضی مبلغ در پاسخ به سؤال دیگری میگوید افرادی هستند از اینکه محافظ داشته باشند، پرهیز میکنند و یا به حداقل حفاظت تن میدهند و برعکس کسانی هم هستند که به دنبال حفاظت بیشتر بودهاند تا تشخص آنها حفظ شود و اضافه میکند که: در زمینههای دیگر هم شاهد رفتارهای متفاوت و متناقض هستیم. مثلاً بعضیها آنقدر شیفتهی پست و مقام هستند که در هر شرایطی و به هر قیمتی سعی میکنند، پستی که دارند، حفظ شود یا ارتقا پیدا کنند. تمام رفتار و سکنات خود را در راستای حفظ و ارتقای پست شکل میدهند. اینها شیفتگان عجیبوغریب پست و مقام هستند. در مقابل بعضیها هم در طراز مردم و اخلاقی زندگی و طبق ارزشها عمل میکنند و اگر شرایطی پیش بیاید که نیازی به آنها نباشد، فرد بهتری سرکار بیاید و بدانند وضعیت بهتر میشود، استقبال خواهند کرد.
ماهایی که در سیستم مسئولیتهای مختلفی داشتیم، خاطرات زیادی هم در این زمینه داریم و از نزدیک شاهد این مسئله بودهایم. اگر به رفتار و سکنات و سوابق برخی مقامات دقت کنید این امر را متوجه خواهید شد، مثلاً کسانی هستند که همیشه در پستها و مقامات بودهاند. بههیچوجه هم حاضر نیستند پستها را رها کنند با اینکه سن بالایی دارند و از بازنشستگی هم گذشتهاند اما پستهای متنوعی دارند. این در حالی است که اینهمه جوان و نیروی برجسته که در کشور وجود دارند کمتر فرصت ارتقا پیدا میکنند یا اصلاً فرصت پیدا نمیکنند. اما کسانی هم هستند زودتر از پستها کنارهگیری میکنند تا جا را برای دیگران باز کنند و هیچ اصراری ندارند در پستها بمانند. صادقانه خدمت میکنند این را میتوان بین مسئولان گذشته و حال شناسایی کرد و دید.
انتهای پیام