«هاشمی تلاشی برای ریاست خبرگان نمی کند»
عضو شاخص جامعه روحانیت مبارز هشدار میدهد اگر بزرگان اصولگرا به میدان نیایند، جریان سومی متولد میشود که نه فقط اصولگرایان که کل کشور را دچار بحران خواهد کرد.
فاطمه استیری: مشیاش بر هشدار است و نصیحت، روحانی محبوب اصولگرایان که در چندسال اخیر بارها و بارها از سایه خطرناک تندروها بر سر جریان اصولگرا سخن گفته است. او در این روزها که جریان متبوعش یک ناکامی دیگر را در کارنامه خود ثبت کرده است ابایی ندارد که صراحتا بیان کند این شکست نتیجه همراه شدن و امتزاج جریان ریشهدار اصولگرا با پایداریها و دیگر تندروهای اصولگرا بود.
حجتالاسلام سیدمهدی طباطبایی عضو شاخص جامعه روحانیت مبارز در اولین گفت و گوی خود در سال 95 روبه روی ما نشست تا از اصولگرایانی روایت کند که خود را عقل کل میدانند، خشونت میکنند، انحصارطلب هستند و به دنبال منزوی کردن بزرگان. همانهایی که به عقیده وی خود را خودیتر به نظام و انقلابیتر و حتی پیک و رابط بین اصولگرایان و رهبری قلمداد میکنند.
برهمین اساس هم هشدار میدهد اگر بزرگان به میدان نیایند و عنان را به دست نگیرند، جریان سومی متولد میشود که نه فقط اصولگرایان و اصلاحطلبان باقیمانده که کشور را دچار بحران خواهند کرد.
این استاد اخلاق از سیاسیکاریها در چاپ پوستر تبلیغاتی ائتلاف اصولگرایان و سرلیست کردن حدادعادل گفت، از اینکه اگر برخی نهادها فضای سال 84 را ایجاد کنند احمدینژاد میتواند رقیب جدی برای روحانی باشد. از قائل نبودن هاشمی به شورای رهبری.
او گریزی هم به رویه شورای نگهبان در ردصلاحیتها زد و گفت «خیلی کار شورای نگهبان قابل تشخيص نيست. نمیخواهم جسارت کنم ولی معتقدم یکی از اتفاقاتی که مهم است بیفتد این است که برخی اعضای شورای نگهبان اين جايگاه را رها كنند و بگذارند ديگري بنشيند.»
به گفته سیدمهدی طباطبایی هاشمی تلاشی برای رسیدن به ریاست خبرگان نمیکند، رای نیاوردن آیتالله مصباح پیام خاصی داشت و…
مشروح گفتگوی تفصیلی خبرآنلاین با حجت الاسلام سیدمهدی طباطبایی را در ادامه مطالعه فرمایید
****
حاج آقا! فکر میکردید که انتخابات مجلس دهم به چنین نتایجی ختم شود، اینکه اصولگرایان و اصلاح طلبان پابه پای هم پیش بروند خصوصا در تهران جریان اصولگرا شکست کاملی را تجربه کند؟
در ابتدا بايد اينطور نگاه كنيم كه اصولگرايان چه هدفي را دنبال ميكردند، من قبل از انتخابات هم اظهارنظرهایی درباره حرکت اصولگرایان برای انتخابات مجلس دهم کردم و هربار مبحثی را گوشزد ميکردم چون از رویهای که دنبال میشد بیم داشتم و جريان اصولگرا را كاملا بي برنامه ميديدم.
خود من جزئی از اصولگرایان هستم و هیچوقت از دایره اصولگرایی بیرون نیامده و نخواهم آمد لکن اصولگرایی که من دیدم آنطور که باید میبود نبود، خیلی جاها تغییر جهت داده شده است. من که خود را در درون این جریان تعریف میکنم وظیفه ندارم با هر تغییر جهتی که از سوی برخی در این جریان صورت میگیرد همراه شوم و تغییر مسیر ندهم. ما ماشین نیستیم، درک و شعور داریم و خودمان درست را از غلط تشخیص میدهیم.
خیلی جاها حرفهایی زدند، توهینهایی کردند که آنها را از دایره اصولگرایی خارج کرد، خشونت از خود نشان دادند، به بزرگان جسارت کردند، تندروی کردند و …البته منظورم همه اصولگرایان نیست، آن بخشي از اصولگرايان كه تعريف جديد ارايه كردند و منش و رفتار خاصي از خود بروز دادند، خود را عقل كل ميدانستند و عقلا و با تجربگان و بزرگان اصول گرايي را منزوي كردند اين شكست را به اصولگرايي در تهران تحميل كردند.
مشخصا کدام دسته و گروه اصولگرایی منظورتان است؟
نمیخواهم اسمی از فرد یا گروهی ببرم، نمیدانم شما چه اسمی بر روی آنها میگذارید، اما ادبيات و روش اين افراد براي مردم كاملا روشن است.
ولی در این دوره از انتخابات جریان شما با همین گروههایی که تلویحا به آنها اشاره کردید همراه شد، وزنه سنگینی هم در لیست نهایی ائتلاف اصولگرایان داشند، جبهه پیروان یا جامعه روحانیت هم با همین تندروها در یک مسیر قرار گرفتند؟
نه اینگونه هم نبود، ما در ایام انتخابات همهاش درگیر بودیم، جریان اصلی اصولگرا که من یکی از آنها بودم با امتزاج و قاطی شدن با پایداریها مخالف بود. خود من دوبار در جلسه اصولگرایان شرکت کردم و دیدم که پایداریها بیشتر از ما هستند، چون نمیتوانستم با روش و رویه آنها کنار بیایم دیگر به جلسات نرفتم.
متاسفانه يك استدلالي داشتند با اين عنوان كه این افراد انشقاق ايجاد ميكنند يا طغيان ميكنند پس باید براي وحدت تحمل كرد و…
طیف اقای حداد چطور؟ آنها هم همین رویه پایداریها را داشتند؟
نميخواهم با مصداق و اسم كسي بحث رو ادامه بدم لكن فقط در اين حد بگويم كه در اين ميان هر كس از بزرگواران تلاش ميكرد که ميدان را در اختيار بگيرد و با كمترين امكاناتي كه در اختيار دارد جريان را مديريت كند.
آنچه من میدانم و میدیدم این بود که این روش برخی اصولگرایان غلط بود و مشخص بود این انتخابات نتیجه خوبی برای اصولگرایان ندارد. اگر درست ببینید افرادي در اصولگرايان هستند که تلاش دارند خود را خیلی وابسته و نزدیک به رهبری معرفی کنند ولی با رفتاری که از خود نشان میدهند برای کشور و نظام خطرناک هستند.طوري رفتار ميكنند كه انگار اين افراد پيك و رابطه رهبري با اصولگرايان هستند.
خاطرم هست در دور اول انتخابات مجلس هفتم خیلیها معتقد بودند که افرادی که وارد لیست اصولگرایان میشوند باید صداقت داشته باشند و از رهبري بسيار هزينه ميكردند، در جلساتی که با آقایان داشتیم دائما مطرح میشد و حتي شعار صداقت و درستي ميدادند اما این اواخر در آستانه انتخابات مجلس دهم سخنانی گفته میشد که ضد صداقت بود، کم هم گفته نمیشد.
اینکه عدهای دائما پرخاشگری کنند، تجمع برگزار کنند، انحصارطلب باشند و دائما تکرار کنند که ما مسلمان هستیم و بقیه نیستند اینها رفتارهای غلطی است که در نهایت باعث شکست شان در انتخابات هم شد. نه اینکه قصد جدایی داشته باشم ولی سعی کردم که از این تصمیمات کنار بکشم تا آنجایی هم که می شد با ارشاد کردن و هشدار دادن نسبت به این رویه تندروی از جریان اصولگرا حمایت کنم.
حتی در زمان چاپ پوسترهای تبلیغاتی، ببينيد چه سياستي را پيش گرفتند البته در مورد مجلس هفتم هم چنين كردند برويد ببينيد در مورد تبليغات انتخابات قرار بود چگونه باشد در چاپ پوستر تبليغاتي با نظر چه كساني اقاي حداد به عنوان سرليست انتخاب شد؟ چرا اقای ابوترابی فرد که اتفاقا براساس حروف الفبا هم ایشان باید اولین نفر قرار میگرفتند و باید برجسته تر از دیگران باشند،سر ليست نشد؟ بهرحال این سیداصولگرا سالهای زیادی است که صداقت شان را در مجلس اثبات کردند و نشان دادند که متکی به کسی نیستند شخصا چهارسال با ایشان در مجلس بودم و بخوبی با رفتار ایشان در مجلس آشنا هستم. این يک حركت سياسي بود.
شاید اگر سرلیست اقای ابوترابی بود قضیه فرق می کرد. متاسفانه اصولگرایان مردم را نشناختند درحالیکه مردم بخوبی کاندیداها را میشناسند و براساس صداقت شان به آنها رای می دهند.
پس ناکامی اصولگرایان هزینه همراه شدن با تندروها بود؟
چوب همراهی و بها دادن به افرادي را خوردند كه تعريف ديگري از اصولگرايي ارايه دادند. نميخواهم از كلمه تندرو ها استفاده كنم . در لیستی که ارائه دادند با پايداريها قاطی شدند و همین باعث شکست شان شد. البته هرچه من الان بگویم دیگر فایدهای ندارد ولی پیش بینی می کردم این اتفاق بیفتد.
یعنی پیش بینی شما ناکامی در این حدو اندازه بود؟
این مقدار از ناکامی نه ولی از وقتی ماجرای سرلیست پیش آمد احساس خطر کردم. يعني دايره راي دهندگان به اين ليست را تنگ تر كردند.
برخی تحلیلها قائل به این هستند که موجی در آستانه انتخابات از سوی برخی چهرههای اصلاحطلب در قالب حمایت یا ارسال پیام ایجاد شد و باعث شد مردم به سمت اصلاح طلبان شیفت کنند…
ببينيد ممكن است مطالبي كه موج ايجاد ميكند باعث راي اوردن افراد باشد و مردم هم بر روي توجه به ان مطالب راي بدهند ولي در اين انتخابات راي کاملا هدفمند و داراي پيام و منطق بود يعني اينكه مردم با اين راي حرف زدند و دقيقا انقلاب اسلامي و نظام ما قدرت واقعي مردمي بودنش را به جهان نشان داد. اينكه حاكمان ميگويند مردم سرنوشت خود را روشن ميكنند دقيقا اشاره به اين موضوع دارد.
البته منظور از موجی رای دادن تاثیر حمایت برخی چهرهها از لیست امید در رای دادن مردم است؟
ببینید در اینکه مردم با فکر رای میدهند جای شک و تردیدی نیست اما نمیتوان جوی هم که درست شد را نادیده گرفت. این جوهایی که درست میشود افراد و جریانات را گرفتار میکند. البته کل رای تحت الشعاع این جوها نیست ولی تعداد قابل توجهی از رای را به خود اختصاص می دهند.
آقای طباطبایی! مجلسی که چهره هایی که از نگاه شما منفی اند را ندارد شاید مجلس مطلوبی به نظر برسد، اما مجلسی هم هست که برخی شاخصین چون باهنر، توکلی و ابوترابی را هم حداقل برای 4 سال آینده ندارد، نگاه شما به مجلس دهم و آینده 4 ساله اش چیست؟
فعلا نمیتوان دقیق پیشبینی کرد که مسیری که این مجلس طی خواهد کرد چگونه باشد اما براساس شناختی که از برخی افراد راه یافته به مجلس دهم دارم معتقدم سلامت و صداقت این مجلس بیشتر از گذشته است. البته هنوز چهره و رویه بسیاری از نمایندگان راه یافته مشخص نشده است باید مدتی بگذرد تا رویه این مجلس معلوم شود.
ذکر یک نکته در اینباره ضروری است، ببینید یکسری افراد هستند که در زندگی استقلال برایشان اهمیت دارد، یکسری هم هستند که تبعیت برایشان مهمتر است. در مجلس هفتم و هشتم و كمي هم نهم بیشتر تبعیت را شاهد بودیم كه نتيجه اش را هم ديديم که از این لحاظ من معتقدم که مجلس دهم مجلس باز و روشنتری باشد.
یک شکایتی که همیشه اصلاح طلبان از اصولگرایان داشتند این بوده که چرا اصولگرایان ما را متهم به انقلابی نبودن یا همراه نبودن با نظام می کنند، اما چیزی که در چند سال اخیر شاهد هستیم این است که طیفی از اصولگرایان افرادی از درون خود اصولگرایان را هم متهم به انقلابی نبودن میکنند و به عبارتی خود را خودی تر با نظام تعریف می کنند. این دیدگاه چقدر در اختلافاتی که در جریان شما پیش آمد و ناکامیهایی که متحمل شدید تاثیر داشت؟
من این دیدگاه که عدهای خود را خودی تر و دیگران را غیرخودی با نظام تعریف کنند را قبول ندارم، من میگویم نزدیکترین افراد به نظام خادمین مردم هستند نه سخنگویان . همیشه هم میگفتم که باید به عمل مردم را جذب کنیم نه زبان. آقایان اصولگرایان خودشان را بچه واقعی مادر میدانند و بقیه را بچه ناتنی. اصلا چه کسی گفته اصولگرایان به نظام نزدیکترند و بقیه غیرخودی هستند؟ مگر تملق گفتن نشانه نزديكي به نظام حساب ميشود؟
متاسفانه گاهی شاهد هستیم که احساسات بر عقل غلبه میکند، برخی تعریفها از یک فرد حتی مقام رهبری نه تنها جایگاه ایشان را تثبیت نمیکند بلکه به زیان ایشان است. امیرالمومنین به کسی که در مدح ایشان حرف گفته بود فرمودند به من توهین و دشنام نده، آن فرد گفت یا علی فدایت شوم من شما را دوست دارم، امیرالمومنین فرمودند وقتی تو در نزد دشمنان من که میدانی مخالف من هستند از من تمجید میکنی آنها را برای توهین کردن به من تحریک میکنی این یعنی همان لعن کردن من.(قريب به اين مضامين)
بگذارید واضح تر صحبت کنم، اصولگرایان این اواخر شیوهای در پیش گرفته بودند که غلط بود، اینکه خودشان را به رهبری و دین و فرهنگ خیلی نزدیک میدیدند و طرفداران اصلاح طلبي را خیلی دور. در صورتیکه اینگونه نیست، اتفاقا مردم ما عاقل و فهمیده هستد. این یک واقعیت در عالم سیاست است که زمانی باید پوست اندازی صورت گیرد، یعنی نوگرایی در یک جریان رخ دهد اما این پوست اندازی نیاز به زمان و شناخت دارد.
در همین انتخابات اخیر حرکت جامعه به یک سمت و سویی بود و اصولگرایی در سمت و سویی دیگر حرکت می کردند این نشان میدهد که اصلا مردم را نشناختند.
من معتقدم همه بايد به چهار اصل اعتقاد داشته باشند لكن در اجرا و نحوه ممكن است نظرات و شيوه ها متفاوت باشد. اول حفظ نظام، دوم حفظ دستاوردهای انقلاب، سوم جايگاه(ولي فقیه) رهبري و مرجعيت و چهارم حفظ حريمها و حرمتها. وقتي كسي اين ٤ اصل را قبول دارد داخل نظام است.
یکی از کارهایی که بعضي اقايان میکردند و هنوز هم ادامه دارد و من واقعا از این بابت متاسف هستم این است که خودشان را فدایی محض رهبری معرفی میکنند .و ديگران را مخالف معاند . این یک خطر بزرگ است.
اسلام میگوید اگر کسی گفت مسلمان هستم دیگری حق ندارد به او بگوید تو مسلمان نیستی، اما الان تا کسی حرف بزند که به مذاق برخی آقایان خوش نیاید سریع میگویند تو ولایی نیستی، لابد فقط خودشان مسلمان و ولایی هستند.
باید از خدا خواست که شیطان و احساسات بر عقل ما غلبه نکند. گاهی در جلسهای می نشینم و می بینم در فضایی هستم که حرف زدن فایده ندارد و جوابی نمیگیرم پس سکوت میکنم ولی گفتن برخی مباحث ضروری است.
حفظ نظام از اوجب واجبات است، ما برای حفظ نظام این همه شهید دادیم و سالها جنگ کردیم، این نهال پرارزش از روزی که نهضت در سال 42 شروع شد تا امروز مسیر سختی را طی کرد. باید این نظام و هرآنچیزی که نظام بر آن پایه گذاری شده است را حفظ کرد و پایبند بود. آيا در خانواده شهدا، جانبازان، آزادگان یا مفقودين الاثرها افرادي كه جزء اصلاح طلبها باشند نداريم ؟
ما در اوایل انقلاب یا دوران مبارزه جذب یار میکردیم، میگفتیم باید بچه سیاهکلیها را هم بسازیم تا نیروهایمان را زیاد کنیم. من با خیلی از اینها در زندان بودم با اینکه روحانی بودم حتی سعی میکردیم که مارکسیستها را هم جذب کنیم چرا؟ چون نمیخواستیم جدا شوند میخواستیم همراه نهضت شوند. الان هم نباید خيلي ها را طرد کنیم.
اگر کسی خود را متدین و دیگری را فاسق بداند گناه کبیره مرتکب شده است. ولی متاسفانه بسیاری از جاها شاهدیم که اشخاص به دیانت خودشان مغرور میشوند و به دیگران انگ بی دینی میزنند. باید بدانیم که دیانت به تظاهر نیست دیانت به عمل و صداقت است.
نکته مهم دیگر آبروی مردم است، وقتی آبرو بریزد دیگر نمیشود جمعش کرد. با اینکه به دولت قبل انتقاد دارم ولی توهینهایی که شد فایده نداشت، کار خوبی هم نبود. چقدر از بيآبرو كردن افراد نتيجه گرفته شد. در روایت و تاریخ داریم که کارها را طوري انجام دهید که آبرو نریزد. وقتی نهادها و پایههای یک نظام بیآبرو شود زمینه انحطاط آن فراهم میشود. حتی در کیان خانواده هم باید حرمتها حفظ شود والا خانواده ها از هم می پاشند. حرمتها اگر حفظ نشود نظام هم حفظ نمیشود.
در کنار مباحثی که عنوان کردم باز هم تاکید میکنم که حفظ جایگاه رهبری و مرجعيت خیلی مهم است. در این زمان هیچ فردی بهتر از آیت الله خامنه ای برای رهبری نداریم، ایشان بهترین کسی هستند که میتوانند کشور و نظام و دستاوردهاي انقلاب و آبروی مردم را حفظ کنند. نکته مهم این است که باید بدانیم رهبری متعلق به همه و فراجناحی بايد باشد همچنان که الان هم هستند. شما دیده اید که فقط اقشار خاصی برای دیدار با ایشان دعوت شوند؟ آیا به عنوان شهروند بین اصولگرا و اصلاح طلب فرقي هست؟ ايا افرادی که وارد بیت ایشان می شوند همه از يك جریان هستند ؟این یعنی رهبری خودشان فراجناجی هستند و جریانات سیاسی هم باید این نگاه را داشته باشند.
چهره رهبری باید رئوف باشد، رهبری نسبت به مستكبران و اذنابش شدت دارند ولی با مردم با چهره رافت روبرو ميشوند تصميماتشان با رافت است. ولی متاسفانه افرادی هستند که تلاش دارند چهره رهبری را خشن نشان دهند، دائما تکرار میکنند آقا با فلان چیز و بهمان چیز مخالف است این یعنی چه؟ این افراد دارند با روشی که فکر میکنند محبت به رهبری است چهره ایشان را مخدوش میکنند. ولي مردم به درستي اين سيد بزرگوار و مومن را شناختهاند و با عشق ولايي و اعتماد كامل به رهنمودهاي ايشان توجه دارند
اگر رهبری تدبیر نداشتند مطمئن باشید خیلی از این همراهیهای احساسی که برخی اقایان اصولگرا دارند برای کشور مشکل آفرین میشد. خیلی راحت بگویم رهبری قوی، مقتدر و دلسوز نظام و کشور هستند. اما سطح ارادتها متفاوت است. این به ضرر انقلاب است که بخواهیم جامعیت و نگاه رهبری را محدود کنیم و بگوییم همین افراد طرفدار رهبری هستند. یادمان نرود که در زمان پیروزی انقلاب میگفتیم همه با رهبر هستند، تمام همت مان این بود که بگوییم امام، امام یک عده خاص نیست، سربرهنهها می آمدند به نفع انقلاب شعار میدادند یعنی آنها هم امام را قبول داشتند این نبود که بگوییم امام فقط برای ما آخوندها است.
رهبری به تمام مسائل كه به امنيت مردم مربوط است تسلط دارند و آشنا هستند و حواسشان به ارامش مردم است. البته نقش همراهان و مشاوران رهبری در گزارش هایی که به ایشان میدهند هم مهم است. در قرآن داریم که به پیغمبر گفته شده پیامبر به تو وارونه نشان می دهند برو جستجو کن و حرف کسی را گوش نکن. باید مشاوران هم مراقب باشند که اخبار غلط و نادرست منتقل نکنند. نيت هاي قلبي ويا خدايي نكرده كينه هاي شخصي خود را در بيان مطالب و اخبار وارد نكنند .
رفتار امام در گرفتن خبر و رسيدن به موضوع بسيار جالب و قابل استفاده است. خود امام رحمه الله علیه دو مشاور عاقل و امین داشتند، آیت الله خامنه ای و اقای هاشمی. مثلا يادم هست زمانی به امام گفتند در کردستان صد گوش بریده شده است وقتی تحقیق کردند دیدند فقط یک گوش بریده شده ولی خبرهای غلط داده شده بود تا ذهنيتي براي ايشان درست كنند.
نكته بعدي اينكه اگر کسی حرفی میزند به معنای مخالفت نیست برخی از روی علاقه حرف میزنند. اگر ميبينيم بعضي از كساني كه در برهههاي مختلف فداكاري هايي براي انقلاب كردند ولي به بعضي چيزها انتقادی می کنند نشانه دوست داشتن نظام و انقلاب است.
متاسفانه عدهای برای اینکه میخواهند خودشان را مدافع رهبری نشان دهند به شیوه مخالفسازی برای رهبر روی آوردند. دائم خود را موافق و این و آن را مخالف جلوه میدهند. در همین لیست اصولگرایان میگفتند فلانی مخالف اصولگرایی و نظام است در حالیکه این فرد هم آدم خوبی بود هم در چهار چوب اصولگرايي عمل میکرد ولی میگفتند مخالف است اينقدر فشار اوردند و سم پاشي كردند تا دوتا جا خالی شود و آدمهای خودشان را در لیست بگذارند. همین اتفاق هم افتاد.
در همین دوره؟
بله . البته خدا رو شكر ان دونفر راي اوردند. بگذریم. بحث من این است که دشمن ساختن برای رهبر برای اینکه خود را دوست رهبری نشان دهیم کاری اشتباه است. نظام از دوستان نادان بیشتر ضربه میخورد و خواهد خورد تا ضدانقلابها. آدمهایی که دوستي میکنند ولی دوستیشان دوستی خاله خرسه است. کارهایی میکنند که فکر میکنند خدمت است ولی ظلم به نظام و رهبری است.
هم رهبر معظم انقلاب و هم دلسوزان کشور برای ما عزیز و محترم اند. اخطار میکنم هرکس که مدعی است خودش ولایی و سرباز ولایت است و دیگران نیستند یا جفاکار است یا خودش را نمیشناسد یا به فکر ضربه زدن به رهبری است. معنا ندارد افراد را با انگ زدن کنار بزنیم آنهم کسانی که نشان دادند چه خدماتی به نظام و رهبری کردند.
زمان شاه من در زندان بودم،ازغدی نامی بود که خیلی من را اذیت میکرد یکبار به او گفتم من چیزی نگفتم که انقدر اذیتم میکنید، گفت آدمهای زیادی هستند که تشبیهات غلط میکنند یا فحش به دربار و شاه می دهند ولی مردم فقط میخندند، این افراد خودشان را انقلابی نشان میدهند اما تو نفوذ کلام داری. تا یک کلمه میگویی مردم دقيقا متوجه مشكل ميشوند و مخاطب نسبت به شاه بد بين ميشوند . ما با نفوذ تو مشکل داریم. من در زمان شاه دوبار محکوم شدم بخاطر نفوذ کلامم چون به جاي لازم حرف می زدم. هدف من جز این نیست که حرمت نظام و رهبری و آبروی مردم حفظ شود.
مثلا در همین جنجال سازی های تسلیحاتی و نظامی که برخی براه انداختند، مردم بدانند که رهبر انقلاب بر بحثهای نظامی و تسلیحاتی دید کامل دارند، اقتدار كامل دارند دانش كافي هوش لازم را دارند. امنيت جان مال و ناموس مردم وايران براي رهبر انقلاب بسيار مهم است، يعني رهبري در راستاي امنيت اين مرز و خاك مسامحه نميكنند وتحت هيچ فشاري كوتاه نمي ايند نیروی نظامی ما چه سپاه و چه ارتش مایه ارامش مردم هستند.
حاج آقای طباطبایی! با همه مباحثی که عنوان کردید، فکر میکنید نتیجهای که در این انتخابات و حتی ریاست جمهوری سال 92 بدست آمد تلنگر جدی به اصولگرایان بوده است که حداقل برای انتخابات سال 96 انسجام بیشتری داشته باشند یا هنوز هم احساس خطر می کنید؟
نه من هنوز هم احساس خطر میکنم. اصولگرايي بزرگتر محبوب و جامع ندارد، اصولگرايي دچار يک اختلاف پيچيده شده كساني كه به عنوان بزرگتر يا ليدر جريان اصولگرايي هستند در خود اين جريان اثر گذاري ندارند عده اي نميگذارند وحدت به سر انجام برسد قدرت انسجام در اصولگرایی از بین رفته است، اختلافات جدی وجود دارد، عقلا باید به فکر بیفتند و عنان را به دست بگیرند و اجازه ندهند فضا دست تندروها باشد.
اين اصولگرايي به زودي دچار انشقاق خواهد شد و يك گروه سومي متولد ميشود كه من اعلام ميكنم هم اصلاح طلب هم اصول گراي باقي مانده را دچار بحران ميكند، كشور را دچار بحران ميكند دقيقا مثل گروه سومي كه در اصلاح طلبها به وجود امد و اصلاح طلبها را دچار بحران و بدنامي كرد.
متاسفانه عقلاي اصلاح طلب خودشان را جدا نكردند و به آتش انها سوختند مجلس ششم و تمام جريان اصلاحات و خدمات خوبي كه در ان دوران شد را تحتالشعاع قرار داد. من يادم هست وقتي با اقاي كروبي رييس وقت مجلس صحبت ميكردم بسيار از عملكرد اين افراد ناراضي بود اما تدبير درستي نكردند.
امروز اصولگرايي هم به اين آفت دچار خواهد شد با اين فرق كه این آفت قدرت بيشتري دارد و شايد حاكميت را هم دچرا بحران كند لذا بايد از تجربه تلخ تندروي اصلاحات درسي گرفته شود.
اخیرا منتقدان دولت تلاش دارند با ناموفق جلوه دادن برجام یا انتقاد از روش اقتصادی دولت، این موضوع را القا کنند که دولت روحانی یک دوره ای خواهد بود، ارزیابی شما از این دستورکار جدید مخالفان دولت چیست؟
در این کشور هر اتفاقی ممکن است بیفتد. نمی شود از اکنون درباره دو دورهای بودن حرف زد اما معتقدم که اتفاقا برجام یکی از عملکردهای موفق دولت بوده است و هرچه زمان بگذرد موفقیت آن بیشتر به چشم می آید. من تاکید دارم که الان یک موقعیت عالی در دست ما است و باید آن را قدر بدانیم و استفاده کنیم اگر از دست برود دیگر برنمی گردد. برجام هر موفقیتی که داشته باشد برای مردم و کشور است مردم با انتخاب افراد مسير اينده خود را انتخاب ميكنند و به نظرم اين دولت براي مردم خوب عمل كرده و فقط لازم است خوب به مردم گزارش دهد و البته مردم هم بايد صبر كنند تا نتيجه حاصل اثر خود را بگذارد.
شما ارتباط نزدیکی هم با مردم دارید، دیدگاه آنها به دولت سه سال گذشته آقای روحانی چیست؟
یک بحث غلط در بین برخی این است که خودشان را جای مردم می گذارند. مردم عامه نظر مستقيمي نميدهند مردم عادت كرده اند همه شرايط را تحمل كنند و اين به بركت دين و اسلام است . نمي شود از طرف مردم نظر داد و يك جمع بندي كلي كرد اما فكر نميكنم ناراضي باشند هرچند كه مطلوب نمي بينند اما از دوره گذشته ارام تر هستند و گلهها كمتر است .
این روزها بحث بازگشت احمدینژاد به سیاست و کاندیداتوریاش در سال 96 مطرح است خصوصا بعد از سخنرانی اخیرش در آمل، شما احمدی نژاد را رقیبی جدی برای حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری بعدی میبینید؟
ممکن است عدهای از روی احساسات به ايشان توجه كنند ولی به اعتقاد من فضاي سياسي اجازه ورود را به ايشان نميدهد هر چند ايشان فردي هستند كه طرفداراني دارند و بالاخره حق قانوني ايشان است كه اظهار نظر كنند ولي اينكه به عنوان يك رقيب با اقاي روحاني باشد نياز يك تحليل و بررسي است.
اگر بعضي نهادها فضاي ٨٤ را ايجاد كنند و همانطور كه در ان ايام بود تحليل و همانطور اثرگذاري كنند آن موقع ميتوان به عنوان يك رقيب جدي نگاه كرد..
برخی هم معتقدند که شورای نگهبان اصلا نباید او را تایید صلاحیت کند؟
به شورای نگهبان جسارت نمیکنم ولی خیلی کار این شورا قابل تشخيص نيست . نمیخواهم جسارت کنم ولی معتقدم یکی از اتفاقاتی که مهم است بیفتد این است که برخی اعضای شورای نگهبان اين جايگاه را رها كنند و بگذارند ديگري بنشيند .
آقای طباطبایی! ارزیابی تان از انتخابات اخیر مجلس خبرگان چیست؟
مردم در نگاه به مجلس خبرگان چند تعريف در ذهنشان است در اين ميان مردم با راي به اين ليست تعريف مورد نظر خود و خواست خود از خبرگان را اعلام كردند يعني اينكه مردم تهران با نگاه به بعد نظارتی مجلس خبرگان راي دادند .افراد اين ليست از ارادت مندان به انقلاب و نظام و شخص رهبر انقلاب هستند از اول ليست تا اخر ليست را ببينيد آیت الله هاشمي كه كم نظير ترين و بهترين مشاور براي امام و شخص رهبر انقلاب و عاشق رهبري هستند. حضرات آيات امامي كاشاني، موحدي كرماني و تا اخر ليست. اينها افرادي هستند كه مقابل رهبري بايستند؟ يا اينكه بخواهند با رهبري تقابل كنند؟ از طرفي همین افراد در مجلس خبرگان نگاه نظارتي دارند. به نظرم اين به مردم ارامش ميدهد كه منتخبين انها دقت نظر و توجه به همه اركان و افراد زير مجموعه رهبري دارند. در بحث اجتهاد هم که پیش آمد و برخی چهره ها ردصلاحیت شدند دیدگاه مردم را تحت تاثیر قرار داد. انشاالله خدا مدد کند و این دیدگاه شورای نگهبان درباره رد و تایید صلاحیت ها اصلاح شود.
یعنی مشخصا ردصلاحیت سیدحسن در رای دادن مردم تاثیر داشت؟
نمی شود گفت فقط همین یک ردصلاحیت تاثیر داشت ولی این بحث اجتهاد که پیش آمد مردم مصمم تر شدند كه انتخابشان طوري رقم بخورد كه حرفشان را هم زده باشند
اتفاقا بخشی از مردم در همین ماجرای ردصلاحیت سیدحسن با اهمیت موضوع اجتهاد در انتخابات خبرگان آشنا شدند؟
بله. البته تایید اجتهاد همیشه با مجتهدین است، قبلا هم گقتم همین 5 عضو شورای نگهبان را چه کسی تایید اجتهاد کرده است؟ خودشان که خودشان را تایید نکردند دیگر مجتهدین این کار را کردند. متاسفانه اتفاقاتی که در تایید صلاحیت ها افتاد اتفاق خوبی نبود.من تقاضا دارم نامه اي كه به شوراي نگهبان نوشتم را مطالعه كنند.
اینکه لیست منتسب به آقای هاشمی رای آورد فکر میکنید به خاطر وزنه حضور آیت الله هاشمی در این لیست بود یا مردم اساسا می خواستند به لیست مقابل رای ندهند؟
یکی از امتیازات آقای هاشمی این است که در شناختن مردم قوی و باهوش است. سیاست جامعه را میبیند. نياز انقلاب و كشور را هم مي سنجد، وقتی هم به او توهین شد سکوت کرد. این یعنی آن جو را خوب میفهمد، جوشناسی سیاسی خیلی مهم است.
انتخابات هیات رییسه خبرگان را چطور پیش بینی میکنید، فکر می کنید آیت الله هاشمی دوباره به کرسی ریاست خبرگان بازگردند یا شرایط برایشان هنوز هم فراهم نیست؟
فكر نميكنم خود آقای هاشمی تلاشي كند که رییس خبرگان شود. یک چیزی که در انقلابيون اصيل خیلی پررنگ است این است که خیلی روی نظام و رهبری تاکید دارند. مهم نیست به او توهین شود، هرجا لازم باشد برای نظام تلاش می کند. انقلابيون اصيل و شخص هاشمي برای نظام و رهبری جانش را هم میدهد و کوتاه نمیآید. خیلی هم برنامه ریختند که حذفش کنند یا دلسردش کنند ولی دلسرد نشد، این نشان می دهد که خیلی مقاوم هستند. دست از حمایت رهبری و نظام برنمیدارند. وقتی امري از رهبري باشد قطعا اجرا ميكند و انجام ميدهد در بحث خبرگان هم وظيفه مقدم بر همه چيز خواهد بود
بین گزینههایی که برای ریاست مطرح هستند مثل آقای امامی کاشانی، موحدی کرمانی، هاشمی شاهرودی و حتی آیت الله جنتی شانس کدام یک را برای ریاست بیشتر میدانید؟
نمیدانم دسته بندی مجلس خبرگان چگونه است که براساس آن دقیق اظهارنظر کنم.
بحث شورای رهبری اخیرا مطرح شد.با توجه به روابط دوستانه ای که با آقای هاشمی دارید واقعا ایشان قائل به این موضوع است؟
آقای هاشمی خيلي وقت هست كه حرفی از شورای رهبری نمیزند، ایشان معمولا از تاریخ نقل میکند. نقل تاریخ غیر از نگاه امروز است. نه اقای هاشمی و نه کسی دیگر در حال حاضر قائل به شورای رهبری نیست.
بهترین رییس مجلس برای مجلس دهم را چه کسی می دانید؟ لاریجانی، عارف یا…
هردو این چهره ها محاسنی دارند، ولی باید منتظر شد دور دوم انتخابات برگزار شود و مشخص شود وزنه کدام جریان سنگین تر است. فعلا چهره سیاسی مجلس دهم مشخص نیست.
انتهای پیام
در مقایسه با کسانی که تاکنون رییس خبرگان بوده اند جایگاه ایشان بالاتر از ریاست خبرگان است.