تحلیل روزنامه های موافق و مخالف با آغاز برجام
آنچه به دست آمده، نتیجه مجاهدات و استقامت ملت در طول این دوره 12 ساله است که آحاد مردم در تمامی فراز و نشیبهای تاریخی معاصر همچنان پشتیبان نظام و یاور مسئولین بودهاند و هستند.
این پیروزی بزرگ را که نقطه عطفی در تاریخ معاصر محسوب میشود، باید به آحاد ملت، رهبری معظم انقلاب اسلامی، مسئولین نظام اجرائی بویژه اعضاء گروه مذاکره کننده که انصافاً از قهرمانان ملی محسوب میشوند، تبریک گفت: جا دارد در اینجا از خیل عظیم شهدای گرانقدر بویژه شهدای هستهای تجلیل ویژهای بعمل آید و مشخصاً به بازماندگان شهدا، ثمرات این پیروزی بزرگ را به رسم قدردانی هدیه کنیم.
ایران اسلامی پیروزیها و پیشرفت خود را در خدمت ثبات و امنیت منطقه و جهان به کار گرفته و میگیرد. این پیروزیها علیه هیچ کشوری نیست و ایران در صحنه منطقهای و جهانی، جای کسی را تنگ نکرده، جای کسی را نگرفته و از موضع عزت و اقتدار با تمامی طرفهای منطقهای و جهانی، از جایگاهی برابر و عزتمند، تعامل میکند. طبعاً برجام و دوران پسابرجام، فرصتی طلائی برای رشد و گسترش ارتباطات و تعاملات منطقهای و جهانی خواهد بود.
ممکن است کسانی از دیدگاه جناحی و گروهی درصدد کم اهمیت جلوه دادن پیروزیها برآیند و بخواهند با کمرنگ نشان دادن حقایق عینی و ملموس، فضا را آلوده و مسموم سازند و حتی آنرا یک پدیده منفی معرفی نمایند. طبعاً در این زمینه با نگاهی به محیط پیرامونی و مشاهده حجم عظیم جوسازیهای دشمن برای عدم تحقق این پدیده، بهتر میتوان دریافت که عزیزان ما در چه مسیر پرفراز و نشیبی به هماوردی با سایر طرفهای مذاکره پرداختهاند و شش قدرت جهانی را به پذیرش حقوق مسلم جمهوری اسلامی ایران در قلمرو هستهای وادار نمودهاند. صحنه مذاکرات بینالمللی، صحنه تعامل طرفینی است و در این زمینه چه بسا که چشم اندازهای درخشانتری در ذهن طرفهای ایرانی مذاکره بوده است ولی در این هماوردی توانستهاند بخشهای اصلی و خطوط قرمز نظام را تامین نمایند که خود جای تقدیر دارد.
حجم عظیم جوسازیها و سنگ اندازی رژیم صهیونیستی، لابی صهیونیستی در آمریکا و جمهوری خواهان بعنوان جناح رقیب حزب حاکم که اتفاقاً در کنگره اکثریت محسوب میشوند، به خوبی نشان میدهد که پیروزی در چنین شرایطی تا چه اندازه ارزشمند و قابل ستایش است. برخی رژیمهای عرب و مشخصاً آل سعود از هر فرصتی برای تخطئه و تحتالشعاع قرار دادن پیروزیهای ایران و حتی ممانعت از تحقق آن در هر مرحله تلاش کردند ولی در این مقوله طرفی نبستند و ناکام شدند.
افتخار بزرگ جمهوری اسلامی ایران که به برکت مجاهدات مردم و پایمردی گروه مذاکره کننده به دست آمد در اینست که این پیروزی بزرگ سیاسی، بسیار سخت و همراه با تدبیر و عقلانیت به دست آمد و پشتکار دولت یازدهم در این زمینه انصافاً ستودنی است که با حمایت کامل رهبری به اهداف مورد نظر دست یافت. دشمنان ما 12 سال تلاش کردند ایران را از فناوری هستهای محروم کنند ولی نتوانستند.
طبعاً در این میان درسهای مهمی برای دیگران هم در سطح منطقهای و جهانی مطرح شد. هیچ قدرتی نتوانست و نمیتواند جای ایران را در منطقه بگیرد. تمامی طرفهائی که سعی کردند ایران را در صحنه معادلات منطقه حذف کنند یا جای آنرا بگیرند، در میدان عمل به ناتوانی، بیوزنی و ناکامی خود پی بردند. آنها چه بسا که هنوز هم تمایلی به قبول شکست خود نداشته باشند ولی تلاش برای تعامل 6 قدرت جهانی با ایران بخوبی ماهیت موضوع را نشان میدهد. آنچه طی دو سال اخیر شاهد بودیم، دنیا چیز تازهای بر اهمیت و اقتدار ایران نیفزود بلکه در میدان عمل به همگان نشان داد که تلاشها برای حذف ایران به کلی بیهوده است و ایران اسلامی جایگاه و موقعیت منطقهای و جهانی را که حق طبیعی آن بوده و هست، احراز میکند.
دنیا امروز به حقیقتی که حاضر به پذیرش آن نبوده، اعتراف کرد و جایگاه برجسته و منطقی جمهوری اسلامی ایران را در مقیاس منطقهای و جهانی پذیرا شد. احتمال میرود کسانی که در داخل و خارج به سادگی حاضر به قبول واقعیتهای عینی نبودهاند، از این پس هم به بهانههای تازهای سعی کنند همه چیز را زیر سئوال ببرند حتی اگر آنها به روی خود نیاوردند و این تحول بزرگ ابعاد عظیم میدانی را هم انکار کنند، امروز دنیا پذیرفته که این پیروزی بزرگی برای ایران و ملتش محسوب میشود و به نشانه به رسمیت شناختن این پیروزیها است که دولتمردان و سرمایهگذاران و شرکتهای مطرح دنیا برای ورود به ایران به صف ایستادهاند.
ناگفته پیداست که علیرغم تمامی این واقعیتها، باز هم نباید انتظار داشت که یک روزه معجزهای صورت گیرد و همه چیز مطابق میل ما به پیش برود. لازم است در این راه صبر و استقامت بخرج دهیم و با تدبیر و آیندهنگری، شرایط بهتری را برای کشور ترسیم کنیم.
عبدالله عبداللهی در سرمقاله ی وطن امروز نوشت:
1- توافقنامه «برجام» به مرحله اجرا رسید. در این مرحله بناست پس از راستیآزمایی آژانس درباره عملیاتی شدن تعهدات سنگین ایران، بخشی از تحریمها توسط آمریکا و اتحادیه اروپایی به حالت تعلیق درآید و مبلغی حدود
100 میلیارد دلار از پولهای نفتی (که قبلا در داخل توسط دولت پیشخور شده بود) نیز از توقیف خارج شود.
2- برجام بیش و پیش از آنکه توافقنامهای فنی درباره مساله هستهای ایران باشد، با نگاه به مناسبات و معادلات سیاسی نوشته شده است؛ آنچنانکه پیشتر(در برهه پس از تفاهم لوزان و پیش از توافق وین) نیز در نوشتهای با عنوان «دغدغههای فراهستهای در مذاکرات هستهای با نگاهی به مصاحبه اوباما» تاکید کردیم، شل و سفت کردنهای دولت آمریکا در برخی مسائل فنی هستهای، بیش از هر چیز ناظر به حفظ و قوامبخشی به راهبرد سیاسی کلان بود و مباحث صرفاً فنی از این منظر در اولویتهای دوم به بعد قرار میگرفت.
اهمیت بعد سیاسی برجام برای آمریکا تا حدی بوده و هست که جان کری، وزیر خارجه آمریکا و برخی دیگر از مقامات این کشور، در حین مذاکرات هستهای و در پاسخ به برخی منتقدان داخلیشان درباره چرایی مذاکره با ایران و اعطای برخی امتیازات(جزئی)، بر سویه سیاسی مساله اشاره و تاکید میکردند در صورت شکست مذاکرات، مهمترین اتفاقی که رخ خواهد داد، تضعیف گروههای خوشبین به آمریکا و مبلغ غرب در داخل ایران است (برای مطالعه بیشتر در این زمینه مراجعه شود به متن اظهارات جان کری در شورای روابط خارجی آمریکا به تاریخ 5 مرداد 94). مقامات آمریکایی طی روزهای اخیر هم مهمترین رکن رایزنی خود با کنگره درباره تحریمهای جدید را «انتخابات پارلمانی ایران» قرار داده و از آنها خواستهاند حداقل تا انتخابات مجلس این تحریمهای جدید را به تعویق بیندازند.
در حقیقت، دولت آمریکا توافق برجام را یک «زیرساخت نرمافزاری» برای تغییر نرم در جمهوری اسلامی از طریق تقویت و تثبیت غربگرایان در دستگاه تصمیمسازی و تصمیمگیری ایران در نظر گرفته است. برخلاف برخی تصورات مبنی بر اینکه آمریکا با عدم اجرای بخشی از تعهدات خود، زیر میز این معاهده خواهد زد، نگارنده این سطور به جد معتقد است دولت آمریکا تا زمانی که امکان پیگیری راهبرد سیاسی مذکور خود در ایران را کاملاً منتفی نبیند، هیچگاه راساً به سمت برچیدن برجام نخواهد رفت (برخی پدیدهها از جمله تحریمهای در دست بررسی کنگره آمریکا علیه ایران و نسبت آن با نقض برجام و چرایی پیگیری چنین مسائلی توسط دستگاه حاکمه آمریکا، تحلیل مستقلی میطلبد که در مجالهای دیگری انشاءالله به آن خواهیم پرداخت).
3- انتخابات اسفند سال جاری، بویژه انتخابات مجلس شورای اسلامی، از نظر غرب و غربپرستان داخلی، اولین و شاید مهمترین محک برای «کارآمدی سیاسی» معاهده «به ظاهر فنی» برجام است. هر
2 طرف به جد امیدوارند در این انتخابات، تا حد توان برجام را به یک دستاورد سیاسی در داخل ایران تبدیل و غربگرایان را روانه مجلس شورای اسلامی کنند.
4- بهرغم بعضی اظهارات مبنی بر اینکه آمریکا یک پاپاسی از قِبَل برجام نصیب ایران نخواهد کرد، از قضا انتخابات اسفندماه یکی از اصلیترین محلهای خرج برجام خواهد بود. به نظر نگارنده، طی روزهای آتی و پیش از انتخابات اسفند، اتفاقات قابل توجهی در عرصه اقتصادی کشور رخ خواهد داد. هرچند یکی از مقامات اجرایی، به گفته برخی رسانهها، ضمن گلهمندی از منتقدان برجام تاکید کرده است «اگر این توافق در سال 2014 انجام میشد، دولت اکنون میتوانست میوههای آن را بچیند»، با این حال به نظر نمیرسد این طیف غربگرا در کشور
فصل میوهچینی انتخاباتی از برجام را به کلی
از دست رفته ببینند.
به واسطه پولهای برجام، طی روزهای آینده تا مقطع انتخابات مجلس «میکآپ» اقتصادی موقتی شکل خواهد گرفت. یکی از فوریترین ظاهرسازیهای اقتصادی متعاقب پولهای برجام خود را در افت نزدیک به 800 الی هزار تومانی قیمت دلار نشان خواهد داد.
به منظور ظهور موجه برجام در گامهای ابتدایی برای مردم، اثرات این میکآپ و آرایش ظاهری تا انتخابات دوام خواهد آورد.
5- مهمترین سوال پیش رو آن است که اگر از طریق برجام قرار است پولی نصیب ایران شود، چرا باید با آن مخالفت شود؛ مهمترین نکته ماجرا همینجاست که اساساً برجام بنا نیست مستقل از معادلات سیاسی-آنچنان که ذکر شد – آوردهای برای مردم ایران داشته باشد.
به عبارت واضحتر، میزان بهرهوری برجام برای ملت ایران هیچ نسبت مستقیمی با میزان «شفافیت» جمهوری اسلامی در مساله هستهای ندارد، بلکه این نسبت در نگاه آمریکاییها در برابر مساله بسیار بالاتری به نام «استقلال» تعریف شده است. بدین معنا که به هر اندازه غربگرایان داخلی در سیستم تصمیمگیری نظام تقویت و تثبیت شده و حاضر به معامله بر سر استقلال شوند، از آمریکاییها میتوان درباره برجام انتظار واقعی داشت. با این وجود اگر در انتخابات مجلس و انتخابات ریاستجمهوری آتی، پروژه تبدیل برجام به آوردهای سیاسی برای غرب نتیجه موفقی در پی نداشته باشد، آن روی سگ برجام رفتهرفته عیان خواهد شد. آمریکاییها برای این مرحله نیز مینهای لازم را در برجام جاسازی کردهاند.
۲ـ فرهنگ: جدا از تعریف ایران از نگاه استقرار حاکمیت سیاسی آن، ایران در جهان با دو نشانه تمدنی و فرهنگی شناخته شده است. جایگاه فرهنگ ایران چنان رفیع و سترگ است که در اساس، انقلاب اسلامی ایران، انقلابی فرهنگی نامیده شد، فرهنگی که با دو بازوی ایرانی و اسلامی بودن در طول تاریخ، خود را به جهان معرفی کرده و اساس تفکر در درون و در روابط بیرونی آن بوده است. ما در نزدیک به یک دهه از سیاستهای تحریم فقط در اقتصاد و سیاست تحریم نشده بودیم، بلکه بایکوت فرهنگی ایران به خصوص از سوی قدرت صهیونیستهای نژادپرست گام به گام اجرا شد و بر طبل جنگ طلبی جمهوری اسلامی ایران بیش از زوایای سیاسی، تثبیت فرهنگ ایرانی، تضادهای قومی، اختلافهای مذهبی و به خصوص سلطهطلبی، مدام کوبیده میشد. حال با پایان سیاست تحریم، ما در برابر خود فضای فرهنگی جدیدی را در اختیار داریم که مخاطب ما علاوه بر دولتها، افکار عمومی مردم جهان به خصوص در کشورهای غربیاند. طرحی که روحانی رئیس جمهوری با نام «جهان عاری از خشونت» در سازمان ملل ارائه داد و مورد تصویب در این سازمان بینالمللی قرار گرفت، کلید واژه ورود ایران به جهانی است که بیش از شعارهای سیاسی و یا تنظیم روابط اقتصادی، گوش به سخنان جدید فرهنگی دارد. جهان در عطش رستاخیر فرهنگی برای صلح و عدالت است. ایران با تاریخ کهن فرهنگی و آزمونهای موفق در تفکر فرهنگی، اینک در آغاز مسیر جدید از پایان سیاست تحریم و سرانجام برجام قرار گرفته است که طی این مسیر، برنامهریزیهای دقیق و جامع را میطلبد.
ما در دورهای در جهان قرار داریم که همه دولتها و مردم در سراسر جهان از «تروریسم» رنج میبرند و خسارت میبینند، در حالی که اذعان دارند، مقابله نظامی با تروریسم اگر چه لازم اما کافی نیست. باید پیام فرهنگی براساس «صلح و عدالت» را انتخاب کرد. سرانجام برجام اگر چه فصل جدیدی از روابط اقتصادی با جهان نامیده شده است،اما میدان سیاست ورزی براساس باورهای اصیل فرهنگی، ایرانی و اسلامی بار دیگر گشایش یافته و نیاز است تا مراکز علمی و فرهنگی، دولت را در برنامهریزی و اجرا در این وادی حساس و مهم، یاری دهند.
۲ـ فرهنگ: جدا از تعریف ایران از نگاه استقرار حاکمیت سیاسی آن، ایران در جهان با دو نشانه تمدنی و فرهنگی شناخته شده است. جایگاه فرهنگ ایران چنان رفیع و سترگ است که در اساس، انقلاب اسلامی ایران، انقلابی فرهنگی نامیده شد، فرهنگی که با دو بازوی ایرانی و اسلامی بودن در طول تاریخ، خود را به جهان معرفی کرده و اساس تفکر در درون و در روابط بیرونی آن بوده است. ما در نزدیک به یک دهه از سیاستهای تحریم فقط در اقتصاد و سیاست تحریم نشده بودیم، بلکه بایکوت فرهنگی ایران به خصوص از سوی قدرت صهیونیستهای نژادپرست گام به گام اجرا شد و بر طبل جنگ طلبی جمهوری اسلامی ایران بیش از زوایای سیاسی، تثبیت فرهنگ ایرانی، تضادهای قومی، اختلافهای مذهبی و به خصوص سلطهطلبی، مدام کوبیده میشد. حال با پایان سیاست تحریم، ما در برابر خود فضای فرهنگی جدیدی را در اختیار داریم که مخاطب ما علاوه بر دولتها، افکار عمومی مردم جهان به خصوص در کشورهای غربیاند. طرحی که روحانی رئیس جمهوری با نام «جهان عاری از خشونت» در سازمان ملل ارائه داد و مورد تصویب در این سازمان بینالمللی قرار گرفت، کلید واژه ورود ایران به جهانی است که بیش از شعارهای سیاسی و یا تنظیم روابط اقتصادی، گوش به سخنان جدید فرهنگی دارد. جهان در عطش رستاخیر فرهنگی برای صلح و عدالت است. ایران با تاریخ کهن فرهنگی و آزمونهای موفق در تفکر فرهنگی، اینک در آغاز مسیر جدید از پایان سیاست تحریم و سرانجام برجام قرار گرفته است که طی این مسیر، برنامهریزیهای دقیق و جامع را میطلبد.
ما در دورهای در جهان قرار داریم که همه دولتها و مردم در سراسر جهان از «تروریسم» رنج میبرند و خسارت میبینند، در حالی که اذعان دارند، مقابله نظامی با تروریسم اگر چه لازم اما کافی نیست. باید پیام فرهنگی براساس «صلح و عدالت» را انتخاب کرد. سرانجام برجام اگر چه فصل جدیدی از روابط اقتصادی با جهان نامیده شده است،اما میدان سیاست ورزی براساس باورهای اصیل فرهنگی، ایرانی و اسلامی بار دیگر گشایش یافته و نیاز است تا مراکز علمی و فرهنگی، دولت را در برنامهریزی و اجرا در این وادی حساس و مهم، یاری دهند.
نوبت كارهاي مهم است
چندي پيش و در پاسخ اينكه دربرابر حمله به سفارت عربستان و كنشهاي ناشي از درماندگيهاي عملياتي عربستان در منطقه چه بايد انجام داد؟ گفتم مساله ساده است؛ آنچه به نفع ايران اسلامي و اهداف ملي است؛ ولي اين معنا آن زمان اهميت مييابد كه اين تصميمگيري توسط چه كسي يا چه سازماني يا چه مجموعهاي گرفته ميشود؟ همانجا بود كه افزودم: به نظر ميرسد بهترين تصميمگيري روش تصميمگيري عقلايي معطوف به ارزشهاست كه به گونهاي به اكتشاف چندگانه اشاره دارد. در سال ۱۹۹۷ الكس مينتز وگيوا موج سوم نظريههاي تصميمگيري سياست خارجي را با طرح نظريه اكتشاف چندگانه آغاز كردند. اين نظريه به دنبال تحليلي جامعتر از الگوي تصميمگيري سياست خارجي است و فرايند تصميمگيري به اين صورت است كه در مرحله اول گزينههاي پيش روي تصميمگيرنده تحت تاثير نظامشناختي تصميمگيرنده محدود و محصور ميشوند و در مرحله دوم تصميمگيرنده از ميان گزينههايي كه در مرحله اول محدود ومحصور شدهاند دست به انتخاب عقلايي ميزند و بر مبناي اصل هزينه- فايده گزينه مطلوب نهايي را انتخاب ميكند و تاكيد داشتم: از اين رو به نظر ميرسد زمان آن است كه دستگاه سياست خارجي و امنيت ملي ما دست در دست هم اجازه ندهند تصميمگيري سياسي ما دچار عوامزدگي قرار گيرد. فضا را بايد آرام كرد و متكي بر تصميمگيري عقلاني معطوف به ارزشها در برابر اين موجسواري اعراب روي موضوع حمله به سفارت عربستان، تصميم گرفت. اما اكنون ميگويم: بايد اين كار بعد از گذار از تونل «برجام»، به «انجام» برسد. عربستان در منطق عملكرد منطقي دولت تعاملگراي تهران گرفتار آمده است. دوستان ديروز و حاميان غيرقابل ترديدش به انتقاد از كنشهاي اين كشور روي آوردهاند و بسياري از تحليلگران بر اين باورند كه اين كشور امروز دچار چالشهاي دروني است و با بحرانآفريني منطقهاي و بيروني سعی دارد سرپوشي بر بحرانهاي دروني خود بگذارد. از سوي ديگر ايران در مواجهه با چالش جديد ناشي از بحران تفنگداران دريايي در خليج فارس آزمايشي بزرگ و نمايشي خيرهكننده از تغيير رفتار مقتدرانه در رفتار سياسي و كنشهاي بينالمللي را به نمايش گذاشت. اين تحرك پس از موضعگيري بخردانه رئيسجمهور و مجموعه قابل توجهي از سياسيون نسبت به حمله به سفارت عربستان زمينهپرور ايجاد فضايی مناسب براي دستيابي به ايجاد شكاف معنادار در رسوبات موجود ناشي از پيادهسازي تئوري «جنگ نامتعادل» عليه ايران و «ايرانهراسي» و «اسلام هراسي»، ناشي از آن شده است. با آشكار شدن اراده ملي براي دستيابي به اهداف تعريف شده در قبول تعهدات ناشي از برجام؛ و تاييد آن از سوي مراجع بينالمللي ….نوبت به «انجام تعامل سازنده منطقه»اي براي نشان دادن ارزشهاي نهفته در پيام «صلح و سلام ايراني- اسلامي» فراميرسد. جهان میبیند كه ايران با حفظ تمام موازين و اصول خود بر آن است كه در جهان زيست بينالمللي و منطقهاي با ايجاد فضاي مناسب همكاريهاي گسترده منطقهاي و بينالمللي نقش يك كنشگر منتقد ولي فعال در ايجاد نظم منطقهاي و نظام آينده بينالمللي را بازي كند. بهتر است بار سفر ببنديم و با تكيه بر اصول و ارزشهاي برآمده از آرزوي نمادين خود براي به نمايش نهادن انسانهاي والاي مومن به نصرت الهي پیش برويم. بايد بياموزيم كه دنيا در حال دگرگونيهاي پرشتاب است و اگر بخواهيم در اين دنياي پرهياهوي ناشي از دگرگونيهاي پي در پي، به اشتباه؛ قدرت را در استقامت منفي و استاتيك تعريف كنيم پاسخي كه دريافت خواهيم كرد منفي خواهد بود از همين رو بايد در برابر اين تغييرات و دگرگونيهايي كه منفي مييابيم بسي مثبت برخورد كرده و با تبديل اين تهديدها به فرصتي براي به نمايش گذاشتن اقتدار اخلاقي ايران اسلامي در پرتو آموزههاي ديني ايرانيان، جهان را در تعمق بيشتر به ارتباط معنادارتر با آينده ايران هدايت كنيم. ايران از ظرفيتهاي ساختاري و عامليتهاي موثر براي مديريت اين معنا برخوردار است. جامعه نيز خواستار برخورداري از اين ظرفيتها براي حل بحرانهاي داخلي و منطقهاي و بينالمللي برای ساخت آيندهاي بهتر براي جامعه ملي ايرانيان در سرتاسر جهان است. چرا ميخواهيم همه راهها به رم ختم شود؟ و همه پيروزيها به نام «اين» يا «آن» شخص يا گروه تمام شود؟ اين پيروزيها باید با استفاده از تمام ظرفيتها به نام «ايران اسلامي»، بر جريده روزگار حك شود و اين همه ما باشيم كه از خروجيها و پيامدهاي مثبت آن بهره ببريم. روساي جمهور اسبق و حتی سابق هر كدام ميتوانند سفرايي براي ارسال پيام صلح و سلام به منطقه و نظام بينالملل باشند. كمي از ناراحتیهای انباشته شده از هم در درون بيرون آييم، و بعد از اين برجام «انجام» كارهاي مهمتري از جهتگیريهاي گذشته را در دستور كار سياست قرار دهيم. بعد از «برجام» نوبت «انجام» كارهاي مهم است.
رفع تحریم معجزه نمیکند
با لغو تحریمها علیه کشورمان کار دولت یازدهم سختتر خواهد شد. از آن جهت که از امروز منتقدان و مخالفان دولت آقای روحانی و جریانات تندرو حملات خود به دولت را آغاز خواهند کرد و خواهند گفت شما که ادعا کردید با اجرایی شدن برجام و لغو تحریمها و آزاد شدن داراییها، مشکلات اقتصادی کشور حل خواهد شد، پس چرا این مشکلات هنوز سر جای خود قرار دارد؟! چرا همچنان هفتمیلیون نفر در کشور بیکارند؟! چرا همچنان سایه رکود بر اقتصاد ایران سنگینی میکند؟! چرا همچنان انبار صنایع کوچک و بزرگ ما پر است از تولیدات به فروش نرفته؟! پس چه زمانی قرار است اوضاع اقتصادی مردم سامان یابد؟! اینها پرسشهایی است که جریانات مخالف دولت به انحای مختلف مطرح خواهند کرد. سویه دیگر هجمه منتقدان دولت درباره خود برجام و تعهدات ایران خواهد بود. همان طور که میدانیم با اجرایی شدن برجام، ایران باید تعهداتی درباره مسائل هستهای به انجام رساند. البته طرف غربی نیز متعهد به انجام اقداماتی است. همانگونه که شاهد بودیم یکی از اقدامات ایران سیمان کردن قلب رآکتور آب سنگین اراک بود. امری که در سخنان خطیب جمعه این هفته تهران نیز اشاراتی هشدارگونه به آن شد. ایشان زنهار داد که دولت مراقب رفتارش در این خصوص باشد. در واقع با این احتساب، بخشی از اصولگرایان سعی بر آن خواهند داشت که دولت آقای روحانی را متهم به بر باد دادن دستاوردهای هستهای کنند. آنها خواهند گفت، شما در حال برچیدن هزاران سانتریفیوژ هستید. شما در حال تبدیل کردن فردو به انبار هستید، اما محترمانه میگویید که آنجا محل انجام تحقیقات خواهد بود و قس علی هذا. اما آنچه که به نظر میرسد مسئولیت برچیدن سانتریفیوژها، سیمان کردن قلب رآکتور اراک و خارج کردن اورانیوم غنیشده از کشور بهرغم هزینه میلیونها دلاریای که برای آن شده است، نه بر عهده آقای روحانی، که بر عهده دولتی است که بحث هستهای را بدل به ابزاری سیاسی کرد. در واقع آن دولت است که امروز باید پاسخگوی افکار عمومی باشد که باعث شد، گرهای را که میشد با دست باز کرد، مجبور به باز کردن با دندان شویم. وقتی ممکن بود بحث هستهای را به گونهای پیش برد که تا این اندازه برای کشور هزینه نداشته باشد، چرا با رفتار غلط و بهرهبرداری سیاسی از مساله هستهای سبب شدند که حال مجبور به پرداخت این هزینهها باشیم؟! اما درباره حملاتی که از امروز به دولت خواهد شد که چرا وضع اقتصادی تغییری نکرده است، باید اذعان داشت اقتصاد ایران، اقتصادی دولتی و فسادزاست و طبیعتا یکشبه اصلاح نخواهد شد. چراکه هیچ اقتصاد دولتیای را نمیتوان یافت که توانسته باشد خود را از شر فساد نجات دهد. مادامی که اقتصاد ما آزاد و رقابتی نشود، نمیتوان انتظار معجزه داشت. تحریم ها فقط سنگی بود که به پای دولت بسته شده بود و با رفع آنها دولت تنها کمی آزادی عمل بیشتری پیدا خواهد کرد و نه بیشتر.
از سوی دیگر باید گفت برجام حاصل سالها مذاکراتی بود که تیمهای قبلی اگرچه با یک تکنیک و تاکتیک متفاوت اما با نیت حفظ منافع جمهوری اسلامی ایران (همانطور که تیم فعلی نیز همین نیت را داشت) داشتند. انتقادات و حمایتهای زیادی هم از این توافق شد و بالاخره امروز به مرحله بسیار حساسی رسیدهایم که عبارت است از اجرای برجام.با وجود تلاشهای زیادی که هیات ایرانی کرده است تا جلوی تفسیرها و تاویلها از متن را سد کند با این حال هر متن حقوقی هر چقدر هم در نگارش آن دقت شود امکان تاویل و تفسیر را دارد و این به مقدار زیادی به اراده سیاسی طرف مقابل بستگی دارد. بیتردید اراده سیاسی طرف مقابل ما بخصوص آمریکا، همراه با حسن نیت نیست و این موضوع نیاز به استدلال ندارد. همه گروهها در آمریکا از تندروها گرفته تا آنهایی که اصطلاحا میانهرو هستند برای اینکه در مقابل ایران مشکلآفرینی کنند با همدیگر رقابت میکنند و به عنوان شاهدی برای این موضوع میتوان به بحثها و مناظرههای انتخاباتی در آمریکا نگاهی انداخت. شاید یک زمانی بود که کاندیداهای ریاست جمهوری از تلاش برای نزدیکی به ایران، صحبت و از این موضوع به عنوان یک امتیاز یاد میکردند اما امروز میبینیم که برخی از کاندیداها ( حداقل کاندیداهای جمهوریخواه و حتی بعضی از دموکراتها) در این ادعا که در صورت رسیدن به ریاست جمهوری برجام را متوقف خواهند کرد، مسابقه گذاشتهاند. حتی دولت فعلی هم که برجام را امضا کرده است گاهی خط و نشانهایی میکشد که اگر لازم باشد اجرای برجام را متوقف میکند.
اینها همگی نشان میدهد که ما باید حواسمان جمع باشد و با دقت و هوشمندی رفتار کنیم تا اولا جلوی تفسیرها را بگیریم و مهمتر از آن اینکه حتی اگر طرف مقابل خواست نقض عهد کند ما در موضع ضعف و شکست قرار نگیریم. به عبارت دیگر باید برای نقض عهد و عدم اجرای برجام آمادگی داشته باشیم تا از ترس عدم اجرای آن ناچار به دادن امتیاز نشویم.
به همین دلیل هم بود که مقام معظم رهبری از همان ابتدا تاکید میکردند مرحله پس از توافق و نحوه اجرای آن مهمتر از تدوین و مرحله امضای توافق است. ما در همین مدت هم شاهد مواضع متناقض، تهدیدآمیز و تخریبکننده از سوی آمریکاییها بودهایم که نمونهای از آن طرحها و لوایحی است که در کنگره و سنا تصویب شد. لذا باید بسیار دقت کنیم که اجرای برجام را آخر راه ندانیم بلکه این رویداد، آغاز فصل نوینی میان ما و نظام سلطه است.
ما به این نیت برجام را امضا کردیم که مشکلات ما تسهیل شود، اما طرف مقابل چنین نیتی ندارد، بلکه به دنبال این بوده که با استفاده از برجام ما را در موقعیتی قرار دهد که ناچار شویم در برخی جاها از مواضعمان تنازل کنیم و این نشاندهنده حساسیت شرایط آینده است.
بخش مهمی از برجام موضوع اقتصادی و تحریم است و بخشهای دیگر آن نیز موضوع توان نظامی و توان تکنولوژیک جمهوری اسلامی ایران است. در همه این فصول اصل بر این است که ما هم توسعه داشته باشیم، هم توان نظامی مان افت نکند و هم توان تکنولوژیک ما افزایش داشته باشد. اگر به این اصول دقت داشته باشیم میتوانیم جلوی تاویل و تفسیر را بگیریم و نیز میتوانیم راههای جایگزین را برای وقتی که بخواهند برجام را نقض کنند پیدا کنیم. راه حل مشکلات در بخش اقتصادی، اقتصاد مقاومتی است که اصول آن از سوی مقام معظم رهبری تبیین شده، اما متاسفانه هنوز روشهای اجرایی آن نهایی نشده است و باز با کمال تاسف میتوان گفت که در بسیاری از بخشهای اجرایی در ردههای گوناگون، اساسا به عنوان یک راه حل دفاعی، اعتقادی به این روش نیست. اما در بخش نظامی، خوشبختانه هم اصول توسط مسئولان نظامی رعایت میشود و هم با نشان دادن بموقع مواضع عملی، نشان داده شده که هیچ گاه اجازه نخواهیم داد کشوری، توان نظامی ما را مخدوش کند. این چیزی است که اتفاقا در همین مدت کوتاه، نظام سلطه و خصوصا آمریکاییها به آن پی بردند، عصبانی هم شدند و عصبانیتشان را هم بروز دادند، ولی خوشبختانه مسئولان نظام ما از شخص مقام معظم رهبری، آقای رئیسجمهور و وزیر امور خارجه و دیگران، یک موضع یکسان در این زمینه داشتند که این جای خشنودی دارد. در بخش تکنولوژی نیز اگرچه برجام عمدتا به مساله هستهای برمیگردد، ولی خیلی از مسائل آن قابل تعمیم به سایر فناوریها نیز هست و به همین دلیل باید دقت بیشتری کرد. گرچه برجام برای ما محدودیت ایجاد کرده ولی این محدودیتها در بخشی از سختافزارهای صنعت هستهای است و چون نرمافزار و فناوری این صنعت را به دست آوردهایم، قابلیت بازگشت وجود دارد.
ولی باید دقت کرد که با تنازل و کوتاه آمدنهای بیجا دست خودمان را در فناوری نبندیم، زیرا اگر بخواهیم در فناوری هستهای برای خودمان سدهای خودساخته ایجاد کنیم این اقدام، سنت نامطلوبی برای نظام سلطه خواهد بود که در سایر فناوریها نیز بر این اساس عمل خواهند کرد. در هر صورت امروز هم وظایف دولتمردان و هم وظایف مردم برای مقابله با نقض عهد، پیمانشکنی و دبه کردن نظام سلطه در اجرای برجام خیلی سخت تر از دوره مذاکره خواهد بود.
صبح بدون تحريم
ديشب مردم ايران اسلامي آسودهتر از هميشه سر بر بالين خود گذاشتند تا امروز كه سپيده دم از افق بيرون زد صبح بدون تحريم را آغاز كنند. بله ديروز سرانجام ساعت يك بامداد امروز ديوار تحريم فروريخت.
بخواهيم يا نخواهيم آنچه اتفاق افتاد خارق اجماع ملي در ايران با نظارت و هدايت رهبر انقلاب بود. هر چند پيشاپيش حل ديپلماتيك بحران هستهاي ايران، تصميمات شوراي عالي امنيت ملي بوده باشد يا روش و تدبير حسن روحاني و دولت اعتدال؛ تلاشهاي بيانتهاي محمد جواد ظريف و همراهانش در وزارت خارجه بوده باشد يا همراهي علي لاريجاني و هوادارانش در مجلس شوراي اسلامي؛ حاصل كارشان، لااقل فراهم آمدن فراغتي فرخنده است. اين فراغت فرخنده كه چيزي نيست جز خروج از بنبست تحريم و تهديد و شروع فصل نو. اين گشايش حاصل نشد و به دست نيامد مگر آنكه كارگزاران جمهوري اسلامي طي ٢٨ ماه مسير نفسگير، اين بزنگاه سخت و صعب و پرالتهاب را با منطق ديپلماسي و فرمول مذاكره و گفتوگو پشت سرگذاشتند.
ساعات و دقايق بيشمار و پر از دلهرهاي پاي اين كارزار صرف شد تا اختلافي كه جامعه ايران را به سمت دالان تاريك جنگ سوق ميداد به مسير صلح كشيده شود. روحاني و ظريف با پشتيباني و حمايت رهبري انقلاب براي عبور از گرداب پرونده هستهاي نه به توصيههاي طالبان تقابل و نزاع اعتنا كردند و نه دست تقدير به چنگ حوادث و زمانه سپردند. آنها راه سومي را رفتند كه جهان امروز برآن عنوان تعامل و عقلانيت مينهد. اينك حسن روحاني و يارانش در تعقيب منطق گفتوگوي هستهاي به هر سه محصول ميمون مذاكره؛ تحصيل منافع ملي، رفع اتهام و اثبات راستي ايران اسلامي دست يافتهاند.
تا پيش از ٢٧ دي باورش دشوار بود كه حصر بينالمللي ايران شكسته شود اما بالاخره ممكن شد و حصر جهاني ايران شكست. ديگر اين امر واقعيت دارد كه ايران آرام آرام از كابوس وجود زنجيرههاي تحريم خارج ميشود. از امروز، روزگاري البته سختتر اما اميدوارانهتر آغاز ميشود. صبح امروز وقتي كليد كاسبان، حجرههاي بازار را باز ميكند و نبض چهارراه استامبول به جريان ميافتد و همزمان تلاطم اتاق شيشهاي حافظ تكان ميخورد، راه تازه اقتصاد ايران گشايش مييابد. ازهمين امروز است كه فرآيند مبادلات اقتصادي ايران در بازار جهاني نيز به حالت «عادي» بازميگردد و ديگر كسي نگران بده بستان اقتصادي با ايران نخواهد بود.
شايد در گام نخست دوران پساتحريم، مراحل اداري و صدور دستورالعملها به ويژه در اروپا و امريكا و اجراي شيوهنامههاي لغو تحريم اندكي زمان ببرد تا از صدر تا ذيل اجرا شود اما از صبح امروز انتظارها پايان مييابد و خون تازهاي به كالبد نيمهجان اقتصاد تزريق ميشود تا پيكر نيمهجان اقتصاد جاني دوباره بگيرد.
اما اين راه تازه اصول و روشي دارد كه بايد مدنظر قرار بگيرد. قبل از هر چيز بايد در داخل كشور دوران سخت پسابرجام را باهمدلي وهمزباني آغاز كنيم، اجراي برجام چنان بر اقتصاد و سياست ما تاثير ميگذارد كه بدون شك براي مديريت آن به «اجماع ملي» نياز خواهد بود. از عاليترين مقام نظام اسلامي تا ارشدترين مقام اجرايي كشور تا مسوولان ارشد اقتصادي و فعالان اقتصادي وحتي سياستمداران بر اين نكته صحه ميگذارند كه تنها راه اصلاح و بهبود اقتصاد ايران پذيرش فرآيند توسعه متوازن، همهجانبه و پايدار، تقويت نهاد بازار و بخش خصوصي و نيز آزادسازي اقتصادي و آنگاه خصوصيسازي، براساس اصل ٤٤ و سياستهاي كلي آن و جذب سرمايههاي خارجي و رشد صادرات و بازرگاني خارجي خصوصي است و شكي نيست در هياهوي راهحلهاي موجود همه بايد بر سر عملياتي كردن اين سرفصلها به اجماعي نگرشي براي اجماع اقتصادي برسند تا اين فصل نو به بركات و ثمرات پرعددي براي ملك و ملت ختم شود.
از اين رو دراين دوران تازه، نخستين شرط بهبود سپهر عمومي داخلي براي مشاركت حداكثري همه نيروهاي اقتصادي و اجتماعي در جهت توسعه كشور است. تحولات آينده نيازمند وفاق در سطح نظام تصميمگيري، اجماع در سطح نخبگان و مديريت مطالبات در سطح مردم است. حركت در چارچوب سياستهاي كلي اقتصاد مقاومتي و بهرهگيري از مزيتها و ظرفيتهاي داخلي كشور با توجه به امكان جذب سرمايه و منابع خارجي با محوريت اصلاحات ساختاري در درون است. در واقع همانطور كه حسن روحاني چندي پيش اشاره كرد «اكنون نوبت سياست است كه به اقتصاد، سوبسيد بدهد!». پس كشور بايد از اين گردنه عبور كند و اين عبور مستلزم يك عزم سياسي جدي در مقامات ارشد كشور است. سوي ديگر اين ماجرا در سياست داخلي است. انتخابات اسفندماه جاري و روند اجرايي و نظارتي آن همچون بررسي صلاحيتها و فراهم كردن مقدمات انتخابات براي حضور حداكثري و باشكوه همهجانبه تمام قشرهاي مردمي همچون انتخابات ٩٢ ميتواند اين سوبسيد را به اقتصاد بدهد و راه نيمهتمام آن انتخابات را تمام كند.نكته ديگر، شرايط اقتصادي كشور در دوران پساتحريم به طور حتم ميتواند رو به بهبود باشد. اما بهبود وضعيت، تدريجي و آرام خواهد بود و انتظار تحول بزرگ و آني نميرود. از اين رو مديريت مطالبات و انتظارات افكار عمومي در اين دوره تعيينكننده است.
مهم آن است در مسيري حركت كنيم كه ميدانيم درست و رو به بهبود است اما طرح اين موضوع با مردم و مديريت انتظارات حائز اهميت بسيار است. چنانچه مديريت انتظارات به عنوان يك موضوع ملي و فراجناحي در نظر گرفته نشود و به جاي آن، تحريك انتظارات محور رقابتهاي سياسي قرار گيرد و اساسا چنانچه در مقطع پساتحريم عرصه موضوعات ملي از عرصه مباحث جناحي تفكيك دقيق نشود و وفاق بر سر موضوعات ملي حاصل نشود، به طور حتم همه «بدون استثنا» متضرر خواهند شد.
٢٦ ديماه يك آغازي بر پاياني است، صبح بدون تحريم؛ زندگي در اين صبح تازه راه و روش خود را دارد، همه بايد دست در دست دولت با همدلي و همزباني مسير جديدي را كه براي بهبود وضعيت اقتصادي مردم و بهسازي موقعيت ايران آغاز شده طي كنند و سنگ
راه هم نشوند.
توافق هستهاي را ميتوان تابلو يك راه جديد از سياستورزي به حساب آورد؛ راهي كه در آن ايران و ايراني با زبان و منطق جديد با جهان سخن ميگويد و بدبينيها و كدورتهاي گذشته جاي خود را به حس رقابت و همكاري ميدهد. در اين مرحله شهروند و سياستمدار ايراني ديگر نميخواهد هيچ دولت و كشوري از افزايش قدرت او احساس خطر كند.
شكستن حصار، خارج كردن اقتصاد كشور از گرداب تحريمهاي پياپي جهاني و در نهايت اثبات منطق و مرام صلحطلبي ايرانيان؛ اينها همه معجزه بازگشت عقلانيت به ديپلماسي و «همكاري ملي» براي حل پرونده هستهاي بود. حالا نوبت آن است همين تجربه را در دوران پسابرجام در داخل تكرار كنيم تا ديوار بياعتمادي ميان جناحها برداشته شود، كلافگي مردم از افراط و تجادلهاي كاذب به اتمام رسد و آسايش و آرامش مردم در سايه اصلاحات و اعتدال دوباره متولد شود تا ايران و ايراني بتوانند هماني باشند كه بايد باشند.
ضرورتهاي پسا تحريم
یادداشت روزنامه ی اعتماد
همه ناظران سياسي بينالمللي اينك از مرحله مابعد تحريم سخن ميگويند. وضعيت منطقه خاورميانه و جنگهاي سوريه، يمن، ليبي و عراق هنوز با شدت هر چه تمامتر ادامه دارد. بهاي نفت به مرز خطرناكي رسيده و برخي كشورهاي صادركننده نفت به ويژه عربستان سعودي آماده كاهش سقف توليد براي ايجاد تعادل در عرضهاند و تقاضا همه و همه نشان ميدهد كه انتظاري كه در مورد دوران پسا تحريم در زمينه تحول اقتصادي ايران يا حداقل نسبت اين تحول وجود داشت، چندان جايگاهي ندارد. البته به اعتراف همه ناظران جهاني جمهوري اسلامي ايران به صورت نسبي امنترين كشور منطقه در شرايط بحراني كنوني است و اين وضعيت ممكن است افق دوران پساتحريم را اندكي خوشبينانه كند، با اين حال در مورد خوشبيني نسبت به ايجاد دگرگوني سريع در وضعيت اقتصادي كشورمان بايد با احتياط بيشتري سخن گفت. در اين زمينه ضروري است دولت و مسوولان ارشد كشور به دو نكته اساسي در موضوع رفع تحريمها توجه كنند.
يكم: با پايان تحريمها عليه ايران داراييهاي كشورمان در بانكها و كشورهاي گوناگون جهان به كشور بازميگردد. رقمهاي گوناگوني در مورد حجم اين داراييها مطرح شده است. اما اين رقم هر چه باشد، وضعيت اقتصادي كشور و چشمانداز بهاي نفت در ميان مدت نشان ميدهد كه مسوولان كشور بايد با احتياط بيشتري نسبت به اين داراييها و محل هزينه كردن آن نگاه كنند، زيرا برخي كشورهاي غربي علاقهمندند كه اين داراييها هر چه زودتر از طريق خريدهاي كلان ايران كه خود منشأ آن را تعيين ميكنند مجددا به خزانه غربيها بازگردد. در اين زمينه حتي ممكن است به صورت انفجاري مسابقه كاذب تسليحاتي در منطقه به ويژه در ميان رقباي ايران راه بيندازند تا كشورمان نيز به صورت ناخودآگاه خود را درون اين مسابقه قرار دهد.
دوم: سياست تنشزدايي دولت طي چند ماه گذشته به ويژه در ارتباط با پرونده هستهاي كمك شاياني در پيشبرد موفقيتآميز اين توافق تا مرحله دستيابي به نقطه كنوني ايفا كرد. اين سياست در محيطي بسيار ناامن و بسيار خصمانه حركت كرد و به نتايج كنوني رسيد.
حال بايد توجه كرد كه محيط ناامن مزبور چه در عرصه سياسي و چه در عرصه امنيتي منطقه همچنان ادامه دارد و بسياري از كشورها و رژيمها در منطقه كه در مرحله مذاكرات هستهاي نتوانستند به انهدام اين توافق موفق شوند به مرحله پسا تحريم چشم دوختهاند تا روابط ايران را با خانواده بينالمللي تيره كنند. در داخل كشور نيز محيط براي پيشبرد سياست آرامسازي روابط ايران با كشورهاي ١+٥ به ويژه در پرونده هستهاي چندان مساعد نبود، اما اين سياست در سايه وحدت ملي و پشتيباني مقام معظم رهبري به فرجام قابل قبولي رسيد.
در مرحله پسا تحريم نيز بايد سياست تنشزدايي جمهوري اسلامي ايران تداوم يابد تا نتايج مثبت توافق هستهاي در همه ابعاد و در محيط داخلي و خارجي ايران به بار بنشيند زيرا به بار نشستن نتايج مثبت توافق هستهاي به محيط مساعد منطقهاي و داخلي نياز دارد و اين محيط مساعد فقط با ادامه سياست تنشزدايي و عادي سازي اوضاع به وجود ميآيد از اين نكته نبايد غفلت شود كه ناامني محيط خاورميانه در مقايسه با وضعيت دو سال قبل كه مذاكرات هستهاي ميان كشورمان و كشورهاي ١+٥ آغاز شد افزايش چشمگيري يافته است. بخشي از ناامنيهاي منطقه با اين هدف صورت گرفت تا كشورمان دستخوش واكنشهاي شتابزده شود و اولويتهاي خود را دگرگون كند و در نتيجه موضوع توافق هستهاي در سايه ناامني منطقه به عقب رانده شود. در اين زمينه سياست حكيمانه جمهوري اسلامي ايران در منطقه مانع از تحقق روياي برخي قدرتها براي تخريب روند توافق هستهاي شد. امروزه نيز نشانههايي از تلاشهاي منطقهاي براي وادار كردن ايران به ورود در بحرانهاي كاذب يا فرعي منطقهاي به چشم ميخورد هدف اين است كه ايران روي آرامش به خود نبيند و از نتايج و ثمرات توافق هستهاي بهره نبرد. اما خوشبختانه حجم ظرفيتهاي عقلاني موجود در هرم بالاي تصميمگيري كشور از حجم تلاشهاي رقبا و دشمنان منطقهاي ايران اسلامي بيشتر است.
امروز بدون تردید یکی از بزرگترین روزهای تاریخ معاصر ایران است. روزی بزرگ برای ملت، رهبر و دولتی بزرگ که با منطق و عقلانیت خود قدرتهای بزرگ را به پذیرش حقوق حقه این ملت وادار کرد؛ دو دهه فرازونشیب در سختترین عرصههای دیپلماسی که هر گام اشتباه آن میتوانست فاجعهآمیز باشد و هر اقدام سنجیده و حسابشده آن میتوانست برونرفتی واقعی از این بازی پیچیده سیاسی، فناوری و دیپلماتیک باشد. اکنون سؤال اساسی این است آیا بازی «برد- برد» اتفاق افتاده است؟ عمیقا باید گفت سه دیدگاه کاملا متعارض در این فرایند شکل گرفته است. نخست اینکه عدهای معتقدند برنده واقعی این تورنمنت نفسگیر، جمهوری اسلامی ایران است؛ چرا که هم تکنولوژی را در داخل خاک خود حفظ کرد و هم اینکه اغلب موضوعات مورد اختلافش با غرب را به نفع خود حلوفصل کرد.دوم اینکه، عده دیگری معتقدند طرف برنده این ماجرا کشورهای ١+٥ بودند که توانستند پیشرفت فناوری هستهای را در ایران مهار و کنترل کنند و از این طریق تمامی دستاوردهای جمهوری اسلامی ایران را در سالهای گذشته نابود کنند.دسته سوم معتقدند، مذاکرات EU٣ و ١+٥ در ١٣ سال گذشته با جمهوری اسلامی ایران یک مدل منحصربهفرد از تعامل بینالمللی (International Engagement) در سطح جهان بود که میتواند الگویی نوین و راهگشا برای حل بسیاری از منازعات منطقهای و بینالمللی باشد. دقیقا نقطه ثقل این پدیده (تعامل Engagement) پذیرش حقوق کشورها فارغ از تبعیضهای مرسوم بینالمللی است. به عبارت دیگر اگر تا چند سال گذشته فقطوفقط کشورهای ویژهای در دنیا حق فناوریهای نوین صلحآمیز هستهای را داشتند، امروزه بسیاری از مردم دنیا دریافتهاند مدل نوینی از تعاملات بینالمللی مبتنی بر اصل گفتوگو و مذاکره در دنیا شکل گرفته است که میتواند ضمن حفظ حقوق ملتها بر اساس حقوق بینالملل (حقوق و تکالیف)، مسیر پیشرفت کشورها را در آنچه حق آنهاست، فراهم کند، ضمن آنکه هیچگونه تعارضی با امنیت بینالمللی نخواهد داشت. نتیجه این مذاکرات به دنیا این پیام مهم را نوید داد که عقلانیترین و منطقیترین مسیر برای حلوفصل منازعات بینالمللی، گفتوگو و مذاکره براساس اصل «احترام متقابل» است و این به نفع همه دنیا، ملتها و بشریت است. آنچه ما ایرانیان در این نبرد فراگیر دیپلماتیک به دنیا نشان دادیم عبارتند از: ١- حفظ حقوق ملتها از طریق منطق عقلانیت و اراده سخت ٢- پیشرفت کشورها از طریق دستیابی به فناوریهای نوین و جهش در توسعه و پیشرفت همهجانبه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و بینالمللی. ٣- حل اختلافات و منازعات بینالمللی مبتنی بر تعامل عزتمندانه توأم با تعقل و دوراندیشی. ٤- وحدت و یکپارچگی ملی اعم از ملت، رهبری معظم، دولت و نهادهای اجتماعی، سیاسی، رمز موفقیت در چنین عرصههای نفسگیر بینالمللی است. ٥- خودباوری ملی مبتنی بر درک واقعیتهای بینالمللی و تعامل سازنده و منطقی با پدیدههای نوین. از این رهگذر میتوان گفت ما در یک بازی نفسگیر «برد - برد» توانستیم تمامی مراحل فناوری هستهای را در کشورمان حفظ کرده و در آینده توسعه دهیم و از سوی دیگر به یک منازعه وسیع، ساختهشده دیگران و نادرست با موفقیت پایان دهیم. امروز، توانستیم غنیسازی را در نطنز، فراوری اورانیوم را در اصفهان، رآکتور تحقیقاتی را در اراک و فرایند تولید ایزوتوپها را در فردو با تمامی ابعاد آن حفظ کنیم و از سوی دیگر به تحریمهای ظالمانه و ناحقی که سالها بر اساس یک سناریوی مجعول به کشورمان تحمیل شده بود از مسیر صحیح آن، یعنی «دیپلماسی» پایان دهیم. این دستاورد بزرگی است که در تاریخ ٥٠ ساله اخیر عرصه بینالمللی بهندرت اتفاق افتاده است. قطعا این روز و پدیدآورندگان این روزها (ملت، رهبری معظم و دولت) و بهویژه تیم قدرتمند و ارزشمند مذاکرهکننده این ملت، در تاریخ این سرزمین پهناور همیشگی و ماندگار خواهند شد.
مورد عجیب «برجام» برای اعراب منطقه، میتواند به مدلی برای حل مشکلات منطقهای تبدیل شود. عربستان سعودی برای بهنتیجهنرسیدن توافق هستهای، از انواع اهرمهای دراختیار خود بهره گرفت؛ اما فراموش کرده بود زمانه به سود این کشور و سیاستهای تخریبی آن نیست. حکام تازهوارد این کشور حتما میبایست ارزیابی هوشمندانهتری نسبت به شرایط خاورمیانه پس از انتخابات سال ٩٢، پس از بهنتیجهرسیدن طایفهگری و بهرهگیری از تروریستهای تکفیری و پس از تغییر نگرش دموکراتهای کاخ سفید به این منطقه حیاتی میداشتند و نداشتند. امروز ایران و جهان از این مرحله عبور کرده و توافق تاریخی جهان بر سر موضوع فعالیتهای هستهای ایران، اثرات واقعی خود را در منطقه خواهد گذاشت. بازی برد- برد بینالمللی برجام، حتما در سطح منطقه هم قابلپیگیری و اجراست. گفتمان سیاسی در هر دورهای به مرور خود را بر دولتها غالب خواهد کرد و عربستان باید بپذیرد که چارهای جز بازی برد- برد با ایران و سایر قدرتهای منطقهای ندارد. برجام در گفتوگوهای ژنو بر سر مسئله سوریه، اثر مستقیم داشت و ازاینپس هم با شتاب بیشتری، به حل مسئله کمک خواهد کرد. اینکه در داخل ایران، عدهای امیدوار باشند با تندرویهای غافلگیرانه، مسائل بینالمللی و منطقهای را بهشکلی که میخواهند پیش ببرند یا در داخل حکومت سعودی، عدهای به انتخابات امسال ایالات متحده چشم بدوزند تا جمهوریخواهی از راه برسد و برجام را ناتمام بگذارد، نوعی خاماندیشی است. اقتصاد ایران در سالهای اخیر، تحتتأثیر تحریمها قرار داشته و اگر سال ٩٥ را نقطه آغاز اثرگذاری برجام درنظر بگیریم و ارزیابیهایی مانند گزارش بانک جهانی را چاشنی آن کنیم، رشد پنج تا ششدرصدی آن هم با نفت ٣٠ دلاری و نه نفت ١٤٧ دلاری، بهدست میآید و مردم ایران، تفاوت تعقل و ماجراجویی را بیشازپیش در زندگی خود لمس میکنند. در ایالات متحده هم حتی اگر نامزدی جمهوریخواه وارد کاخ سفید شود، از فردای آغاز ریاستجمهوری با افکار عمومی داخلی، منافع آمریکا و برهمخوردن سازمان تحریم علیه ایران مواجه خواهد بود؛ نه منافع عربستان و چند کشور عربی. درعینحال پیروزی دموکراتها در این دوره از انتخابات آمریکا، بیشازپیش میتواند به تحکیم برجام و ناگزیرساختن کشورهای خاورمیانه به درک واقعیتهای دنیای جدید، کمک کند.
روز اجرای برجام روزی تاریخی است؛ تاریخی به دلایل مختلف. تاریخی چون تحریمهای هستهای یکی پس از دیگری برداشته خواهد شد، تحریمهایی که عوارض مخرب زیادی برای ایرانیان داشته است و بازهم تاریخی چون دیپلماسی حرفهای و گفتوگو بر درگیری و رنجش پیروز شده است.اما جدا از برداشتهشدن تحریمها، ابعاد بسیار مهم دیگری نیز وجود داشته که بسیار تأثیرگذارتر نیز هست و این امور شامل روابط بهتر ایران با جامعه جهانی و مشارکت مجدد ایران برای کمک به حل برخی مشکلات موجود در خاورمیانه است. این چالشها بهسادگی بهقدری گسترده هستند که غیبت ایران در این راه معنایی ندارد؛ خصوصا زمانی که تمام نشانهها حاکی از تأثیر مثبت حضور ایران در این زمینه است. به نظر من، دو مشکلی که بالاترین اولویت را دارند محیطزیست و خشونتهای افراطی است. در وهله اول، خشونتهای افراطی، که امروز در سراسر منطقه و حتی فراتر از آن پخش شده است. بخشی از راهحلها در دل دولتمردی و رهبری توأم با پختگی و بلوغ نهفته است و به این منظور ایران باید بر سر میز مذاکره حضور داشته باشد. مشکل دوم، محیطزیستی گرمتر و خشکتر برای خاورمیانه است. تغییر اقلیم، تأثیر بسزایی روی ایران خواهد داشت و ایران برای حل این مشکل، نیازمند توجه ویژه به این موضوع و بهرهگیری از راهحلهای موجود از جامعه جهانی خواهد بود. بنابراین توافق بر سر اجرای برجام میتواند فرصتهای زیادی را برای حضور و همکاری در خاورمیانه و سراسر جهان به وجود آورد. فراتر از آنچه گفته شد و در خلال افزایش این حضور، همه ما امیدواریم که دنیا بار دیگر بتواند به عمق فرهنگ و تاریخ ایران پی ببرد. من برای آینده ایران بسیار خوشبین هستم. من خوشبین هستم که چگونه این تواق هستهای به چنین آیندهای کمک خواهد کرد و در این آینده ما امیدواریم که صبر، همکاری و مشارکت بیشتری را شاهد باشیم، سازمان ملل متحد که از سال ١٩٥٠ در ایران مشغول به کار است، آماده است تا با همکاری به اشاعه صلح، توسعه، عدالت و حقوق بشر که از ارکان اصلی این سازمان است، بپردازد.
1 ـ تجربه تاريخي مواجهه با غرب و بهويژه دولت ايالات متحده امريكا، بهخوبي نشانگر اين واقعيت است كه تأمين منافع ملي جز از طريق عدم اعتماد و بدبيني به دشمن ممكن نيست. هرچند ممكن است برخي تعارفات و مجملات ديپلماتيك، باعث خوشبيني سادهانگارانه و سهلانديشانه شود، اما بايد دانست كه اتفاقاً هوشياري هرچه بيشتر در دوره پيش رو ضروريتر است.
چنانكه از حضرت اميرالمؤمنين(ع) نيز منقول است كه «بعد از صلح كردن با دشمن از او سخت بر حذر باش، چراكه دشمن گاه خود را نزديك ميكند تا غافلگير كند، پس محتاط و دورانديش باش و حسن ظنت به او را متهم دان.» رمز پايداري و استمرار شتابان حركت انقلاب اسلامي نيز طي بيش از سه دهه گذشته تكيه بر عدم سهلانديشي در برابر غرب سلطهگر بوده است و بهنظر ميرسد ضروري است در دوره پس از اجراي برجام نيز همين روند، بلكه با تأكيد بيشتر ادامه يابد. بنابراين پيششرط هرگونه اقدام در دوره آتي، دقت نظر در همين اصل اساسي است.
2 ـ نكته قابلتأمل ديگر آن است كه بايد اين واقعيت را پذيرفت كه بهرغم تلاش هيئت مذاكرهكننده، آنچه بهعنوان محصول نهايي مذاكرات تحت عنوان «برجام» معرفي شد، داراي نقاط ابهام و ضعفهاي ساختاري و موارد متعددي است كه در صورت فقدان مراقبت دقيق و لحظهبهلحظه، ميتواند به خسارتهاي بزرگي براي حال و آينده كشور منتهي شود. بررسيهاي كارشناسي و پيشنهادهايي كه در شوراي عالي امنيت ملي و مجلس شوراي اسلامي مطرح شد، مكملهاي خوبي براي جلوگيري از آسيب رسيدن به منافع ملي از منافذ برجام است و نهايتاً بايد گفت بندهاي نهگانه ابلاغي رهبر معظم انقلاب به رئيسجمهور بايد مبناي عمل جمهوري اسلامي ايران در دوره پيش رو باشد.
3 ـ همگان ميدانند مهمترين توجيه پذيرش برجام از سوي جمهوري اسلامي ايران، رفع تحريمهاي ظالمانه عليه ملت ايران بوده و از منظر نظام اسلامي، فلسفه وجودي برجام، لغو و عدم بازگشت تحريمها و جلوگيري از وضع تحريم جديد است. همين نكته مهم در ابلاغيه مقام معظم رهبري هم مورد تأكيد قرارگرفته بود. هرچند بنا بر آن بود كه تضمينهاي كافي و قوي براي جلوگيري از تخلف طرفهاي مقابل اخذ شود، اما بههرحال موضعگيريها و اظهارنظرهاي طرف مقابل، بهعنوان تضمين تلقي گرديد كه اين موضوع نيز در صورت عدم هوشياري لازم ميتواند در آينده چالش جدي تداوم حيات برجام باشد.
حضرت آيتالله خامنهاي در ابلاغيه خود تأكيد كرده بودند: «هرگونه اظهاري مبني بر اينكه ساختار تحريمها باقي خواهد ماند، بهمنزله نقض برجام است.» دليل تأكيد بر اين اصل آن است كه در دوره پيش رو حتي اظهارنظر غربيها نيز ميتواند تأثيرات منفي بر اقتصاد كشورمان بگذارد، اين پاشنه آشيل نيز بهخوبي براي امريكاييها مشهود است. اينچنين است كه سخنگوي كاخ سفيد چند ساعت مانده به اعلام اجراي برجام از روي ميز بودن گزينه اعمال تحريم عليه جمهوري اسلامي ايران سخن ميگويد و متأسفانه گاه عنوان ميشود كه اينگونه اظهارنظرها در تعارض با روح برجام است و همين رويكرد موجب تجري هرچه بيشتر طرف مقابل شده است.
4 ـ واقعيتي كه نميتوان آن را انكار كرد آن است كه ايران اسلامي در فرآيند توافق، قيودي را بر برنامه صلحآميز هستهاي خود پذيرفت كه در حال طبيعي مجبور به پذيرش اين قيود نبود. در مقابل اين تنازل كه كمارزش هم نبود، انتظار دريافت امتيازهاي بزرگي از طرف مقابل ميرفت كه برخي از آنها بههرحال ميسر نشده است. در چنين شرايطي حداقل انتظاري كه براي حفظ منافع ملي ميرود، تكيه بر همان نكته كليدي ابلاغشده توسط رهبر معظم انقلاب اسلامي است كه «در سراسر دوره هشتساله، وضع هرگونه تحريم در هر سطح و به هر بهانهاي (از جمله بهانههاي تكراري و خودساخته تروريسم و حقوق بشر) توسط هر يك از كشورهاي طرف مذاكرات، نقض برجام محسوب خواهد شد و دولت موظف است طبق بند ۳ مصوبه مجلس، اقدامهاي لازم را انجام دهد و فعّاليتهاي برجام را متوقف كند.»
در اين راستا بايد آمادگي لازم براي اقدام متقابل در مقابل عهدشكني و توطئه طرف مقابل در دولت ايجاد شود و بايد تأكيد كرد كه هيچگاه نبايد مصالح جناحي و گروهي موجب تداوم مسيري شود كه حركت در آن برخلاف منافع ملي است. بنابراين از مسئولان اجرايي انتظار ميرود هرگاه گمانههاي تخلف طرف مقابل مشاهده شد، فوراً از طرق لازم براي پيشگيري اقدام كنند و در صورت نتيجهبخش نبودن، صادقانه واقعيات را با ملت ايران در ميان بگذارند و اجازه تحقير ملي توسط دشمن را ندهند. در همين راستا رسالت هيئت موسوم به نظارت بر اجراي برجام، تاريخي و مهم است.
5 ـ در خصوص كارخانه اراك قرار بر انعقاد قرارداد قطعي و مطمئن درباره طرح جايگزين و تضمين كافي براي اجراي آن بود كه ظاهراً اين قرارداد فعلاً با يك شركت داخلي امضا شده است و بسياري از تحليلگران معتقدند كه بهرغم برخي خوشبينيها در خصوص مشاركت كشورهاي خارجي در نوسازي اين رآكتور، در آخر هم براي ساخت آن بايد به دانشمندان و متخصصان جوان ايراني روي آوريم. هرچند قلب رآكتور امروز درآمده و ديگر نميتپد، اما شايد اين قلب را بايد براي عبرتگيري آيندگان از ماحصل اعتماد به بيگانگان به موزه بسپاريم.
6 ـ تهيه برنامه پانزدهساله رسيدن به ۱۹۰ هزار سو ظرفيت غنيسازي و حد لازم براي غنيسازي صنعتي در پايان سال هشتم، نكته ديگري است كه در دوره پس از اعلام آغاز برجام بايد مورد پيگيري و اجرا واقع شود.
7 ـ نكته پاياني كه از همه مهمتر نيز است، پذيرش اين واقعيت است كه چه بخواهيم و چه نخواهيم، غرب و امريكا به دوره موسوم به پسابرجام به ديده طمع مينگرد و يكي از مهمترين راهبردهاي نظام سلطه يعني «نفوذ» براي پيگيري در همين دوره مورد تكيه غرب است. مقابله با نفوذ همهجانبه سياسي، فرهنگي، اقتصادي و امنيتي امريكا در دوره پيش رو يكي از مهمترين رسالتهاي مسئولان بخشهاي مختلف و نيز جبهه مؤمن انقلاب اسلامي است. به تعبير دقيق و عميق حضرت امام خامنهاي «نيروهاي مؤمن ما در سرتاسر كشور بدانند كه حركت، بهسمت اهداف و آرمانهاي اسلامي است؛ در اين هيچ ترديدي نيست و همه خودشان را آماده نگه بدارند، همه آماده باشند؛ نيروهاي مؤمن، نيروهاي اصيل و معتقد در سرتاسر كشور -كه بحمدالله اكثريت قاطع اين كشور را هم تشكيل ميدهند ـ آمادهبهكار باشند. آماده بهكار بهمعناي آماده جنگ نيست؛ يعني هم آماده كار اقتصادي باشند، هم آماده كار فرهنگي باشند، هم آماده كار سياسي باشند، هم آماده حضور در ميدانها و عرصههاي مختلف باشند؛ آماده باشند، ما همه بايد آماده باشيم. در مقابل اين جهتگيريهاي دشمنان -كه دشمنان ما شب و روز نميشناسند ـ ما هم بايستي شب و روز نشناسيم و همه آماده باشيم.»
اقا ول کنین این مسخره بازیارو ما برجام مرجام نمیخایم سر مردم رو گرم کردین که چه و چه و چه.یک روز میاین میگین امریکا تهدید به خروج میکنه .خوب بدرک که خروج میکنه.بدرک که پاره میکنه.همه چیو ول کردین الکی مردم رو الاف کردین.فاتحه مملکت رو خوندین.جدی این دولت چه کاری انجام داده؟!خدا پدر احمدی نژاد رو بیامرزه.۵ سال میگذره از دولت روحانی اینها میندازن گردن دولت قبلی.خوب اگر از اول میدونستی اوضاع درست نمیشه و از پسش بر نمیای بیخود کردی اومدی کاندیدا بشی و رای بیاری و ۸ سال مردم رو الاف کنی.مردمی که میگن بین بدو بدتر بد رو انتخاب کردن باید خدمتشون عرض کنم که خیر.بین بد و بدتر، بدتر رو انتخاب کردن