خرید تور تابستان

شریعتی علیه شریعتی در ساخت پساانقلابی

خلاصه‌ی سخنرانی عباس نعیمی جورشری، جامعه شناس، با عنوان «شریعتی علیه شریعتی در ساخت پساانقلابی» در وبینار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در ۱۶ آذر ماه در پی می‌آید.


در این سخنرانی تلاش خواهم نمود به دو پرسش عمده پاسخ دهم:
نسبت مرحوم دکتر علی شریعتی با فردای خود چه بوده؟ و نیز نسبت او با فردای ایران چه خواهد بود؟
برای پاسخ به این دو پرسش بایستی ابتدا به سراغ پرسش هایی دیگر رفت.

در نگاهی که من مطرح می کنم شریعتی نه یک فرد بلکه یک پدیده اجتماعی است. پدیده های اجتماعی نیز بایستی در مختصات خود مطالعه و ارزیابی شوند. ازین حیث در یک نگرش فوکویی می توان شریعتی را محصول گفتمان های زمانه اش دانست. گفتمان زمانه او در دهه چهل و پنجاه با کمرنگ شدن گفتمان های ملی گرایانه و چپ مارکسیستی معطوف به کودتای سال ۳۲ مرتبط است.

گفتمان دینی شیعه محور در دو دهه پس از آن بالنده شد. شریعتی از یک سمت به این گفتمان تعلق دارد و محصول آن است. این گفتمان دینی خود دو شاخه عمده دارد یعنی شاخه فقاهتی با رویکرد فقه پویا و شاخه نواندیشی دینی با رویکرد عقل نوین. شریعتی از سمت دیگر نیز به گفتمان انتقادی ملحق است که نوعی خوانش سوسیالیستیک_اگزیستانسیالیستیک از جهان ارائه می داد. این دو گفتمان دینی و انتقادی به ایجاد دستگاه فکری شریعتی همچون یک پدیده اجتماعی منجر می شود.

محور دوم سخنان من به این نکته تذکر می دهد که شریعتی یک مجموعه از تفکرات است. بنابراین یک اندیشه واحد نیست. ازین جهت مخالفت یا موافقت با او نمی تواند در یک کلیت پیوسته انجام شود. تایید یا رد سراسری او، خطای روش شناختی خواهدداشت. همین نکته در قالب تضادهای درونی او تجلی دارد که اندیشه هایش در طی زمان دچار نقض می شود و یا حداقل تمایز میابد.

تنوع تلاش های او به شکل گیری طیفی وسیع از آرا انجامیده که بایستی مدنظر داشت همچون :
جهت گیری طبقاتی اسلام، هنر، مذهب علیه مذهب، اسلام شناسی، علی، حسبن وارث آدم، پدر مادر ما متهمیم، انسان، بازگشت به خویشتن، کویر، هبوط، گفتگوهای تنهایی، زن،…
این همه و همه اوست. در استمرار ناتمام.

در این جا محور سوم سخنان حائز اهمیت است:
شریعتی یک موقعیت جنبشی است در مقابل موقعیت نهادی. یعنی او در گفتمانی کنش دارد که در مقابل نهاد مستقر قدرت قرار می گیرد. ازین جهت سوگیری انتقادی بالایی در او دیده می شود. موقعیت جامعه نیز این دوگانه نهاد_جنبش را وانمایی می کند. اما پس از مرگ، او وارد دوره پساانقلابی می شود اگرچه حاضر نیست اما به معنایی حاضر هست. ساخت تغییر کرده و موقعیت مستقر بر انقلاب کاریزماتیک تکیه دارد لکن در آ ن سو وجه مدنی می خواهد سپهر خود را بگشاید. در این فضا نسبت شریعتی با ایران بعد خود متمایز از دوره حضور است. او توامان مستقر و منتقد است یعنی از سویی به انقلاب خوراک می دهد و از طرفی آن را نقد می نماید. کجا؟ در آرای به جا مانده اش!

اینگونه باب چهارم سخن را می توان گشود :
به نظر می‌رسد از متن این مجموعه آثار و نکات زمینه ای می توان سه دسته آرا را تفکیک نمود که به سوال عمده سخنرانی یاری برساند:
۱.حوزه هایی که منقضی هستند یا کمتر بستر بروز دارند.
۲.حوزه هایی که جاری هستند و می توانند کاربردی شوند.
۳.حوزه هایی که طرح نشده اند.

حوزه اول در آرایی تجلی دارد که ایدئولوژی گری آن‌ها غالب است. حال آنکه روح آتی ایران به سمت ایدولوژی زدایی گرایش دارد.

حوزه دوم در نقد سنت و مدرنیته عمدتا ظهور و بروز دارد. چنانکه دغدغه این دو نقد در جامعه ايران و روح آتیه نیز جریان دارد. مذهب علیه مذهب نمونه شاخص این حوزه است.

حوزه سوم اما به محورهایی مربوط است که امر مبتلای ایران حاضر و آینده خواهد بود و شریعتی درباره آنها سخن نگفته است. محورهایی همچون قانون گرایی، جامعه مدنی، سمن ها،…

در یک جمع بندی می توان به عنوان سخنرانی رجعت داشت. دیده می شود که شریعتی علیه شریعتی در زمانه حاضر است و وجوهی از او به کار ایران فردا خواهد آمد. خاصه اینکه باید مدنظر داشت او نه یک هویت مستقل بلکه مولفه ای از محله نواندیشی دینی است که از سیدجمال الدین اسدآبادی و دیگران در قرن معاصر نقش آفرینی نموده است. بعد از شریعتی نیز این جریان سیالیت و تکاپو داشته است. این قافله فکری، حرکتی مهم است برای آینده ایران که با تقویت جامعه مدنی و بهره برداری از همه ظرفیت های انسانی و دمکراتیک شدن فرهنگ، می تواند مسیر رشد و توسعه را طی نماید.


* برای شنیدن فایل صوتی این سخنرانی می‌توانید به کانال انصاف نیوز در تلگرام مراجعه کنید با این [لینک]

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

  1. اگر شریعتی بود دیگر سایه هایی چون آقای مصباح و دکتر سروش و آقای پور ازغدی و دیگران نمی توانستند یکه تازی کنند و روز به روز بر پراکندگی ها و گسختگی ها بیافزایند.
    شریعتی هرکه بود و هر چه بود یک حرکت پویا به سوی انسانیت فارغ از منم ها بود و روز به روز بر پختگی آثارش اضافه می شد و چه بسا اگر می ماند تاریخ به گونه ای دیگر رقم می خورد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا