ترکیه و بازگشت به عصر جهالت
عماد باقی، حقوقدان و فعال حقوق بشر در یادداشتی با عنوان «ترکیه و بازگشت به عصر جهالت» در روزنامهی سازندگی نوشت:
در اواخرسده هفده و اوایل سده هجدهم میلادی و پیدایش تمدن صنعتی غرب، استعمار نوپدید در برابر دو امپراطوری بزرگ صفوی و عثمانی قرار داشت و تنها راه رسیدن غرب به “قدرت” و “ثروت” و دستیابی به بازارهای شرق، از بین رفتن این دو امپراطوری بود. نزاع صفویه و عثمانی و پس از آن قاجاریه و عثمانی، راه را هموار کرد. هرچند ترک های قاجار این مآل اندیشی را داشتند که بسیار می کوشیدند از در دوستی با عثمانی درآیند اما بی ثمر بود و با فروپاشی این دو قدرت شرق، دویست سال خاورمیانه گرفتار تجزیه و خشونت و واپس گرایی و فقر و فلاکت شد.
زمانی که دولت حزب عدالت و توسعه به قدرت رسید موجب شادمانی ایرانیان از جناحهای مختلف اصلاح طلب و اصولگرا شد. اصولگرایان بعدا زاویه گرفتند اما ما همواره از این که دولت ترکیه الگوی شایسته ای از جمع اسلام و دموکراسی را برای منطقه به ارمغان می آورد خشنود بودیم و آرزویمان این بود که در ایران هم با اصلاح رویه ها و ائتلاف با ترکیه، خاورمیانه را به جاده انسجام، توسعه، قدرت و ثروت ببرند. متاسفانه آقای اردوغان این امیدها را به باد داد. خوب بود که او تاریخ منطقه را دقیق تر بخواند. خوب بود بخواند که چگونه روس ها با قهر و کشتار و خشونت پاره هایی از ایران را از تنش جدا کردند با اینحال ایرانیان به آنچه در سازمان ملل به رسمیت شناخته شد تمکین کردند. آنچه در دنیای امروز پایه صلح است مرزهایی است که در سازمان ملل به رسمیت شناخته شده است هرچند مرزهای فرهنگی می تواند گسترده تر باشد و ایران فرهنگی بسیار بزرگتر از ایران جغرافیایی رسمی است.
اگر قرار باشد دیگر کشورها مانند آقای اردوغان به قبل از عصر سازمان ملل بازگردند و ادعای سرزمینی کنند آن وقت دیگر چیزی از ترکیه باقی نخواهد ماند و ایران هم میتواند برای بسیاری از کشورهای جدا شده ادعا کند به ویژه که گرایش به ایران در آن بلاد ریشه های عمیقی دارد. اما از نظر ایرانیان بازگشت به قبل از عصر سازمان ملل حاصلی جز جنگ برای جهان نخواهد داشت.
در زمانه ای که نسخه نجاتبخش بشریت، حقوق بشر است، بازگشت به اصالت خاک و نژاد و برتر نشاندنش بر انسان و انسانیت یعنی بازگشت به عصر جهالت کهنه و جنگ.
متاسفم از اینکه آقای اردوغان با شعله ور ساختن آتش احساسات ناسیونالیستی، مسیر نامطلوبی را گشوده است. هر چند که در جنگ اخیر آذربایجان و ارمنستان، ما بر اساس همه اسناد و مطالعات تاریخی حق را به آذربایجان میدهیم و معتقدیم که برگشتن هفت شهر اشغالی قره باغ، حق آذربایجان بود اما پیروزی ترکیه و آذربایجان بر ارمنستان باعث غرّه شدن آنان شد که نشان میدهد چقدر مستعد غرورهای خطرناک هستند. با یک پیروزی کوچک به چنین غرور بزرگی رسیدن، نشان میدهد که در ذات این تفکر چه استعدادی برای بحران آفرینی و جنگ وجود دارد.
امیدواریم آقای اردوغان اشتباه خود را تصحیح کند از آنچه گفته پوزش بخواهد و ما را به همان امید نخستین بازگرداند.
انتهای پیام
اردوغانِ دیکتاتور، ای نماد نادانی
زنده بودن خود را مدیون ایرانی
ریشهء تو نامعلوم، اصل تو ز گرجستان
زوزه ی تو نامیمون ای شغال عثمانی
علی اکبر رسایی