غرضی: ممنوعالتصویری خاتمی دستاورد است نه مجازات
سمیه عظیمی و علی فراهانی در مقدمه ی گفتگوی خبرگزاری آنا با سیدمحمد غرضی نوشته اند: جذابیت مصاحبه با سیدمحمد غرضی، غیر از همه مصاحبههاست. همه او را به پاسخهای غیرمنتظره و غیرمترقبه به سؤالات میشناسند. حضورش در انتخابات ریاستجمهوری سال 92، برای مردم ایران هم عجیب بود و هم جالب توجه. نوع حضورش در انتخابات 94 نیز نظر همه مردم را به خود جلب کرد؛ هم کاندیدای مجلس دهم شد و هم کاندیدای خبرگان پنجم. اما او با وجود جلب نظر مردم، تاکنون نتوانسته رأی آنها را متوجه خود کند. حالا در گفتوگو با «آنا» به گونهای سخن میگوید که گویا متوجه شده مردم به او رأی نخواهند داد. میگوید «برای انتخابات 96 عزمی ندارم چون حرفهایم خریداری ندارد و حتی برای بسیاری زهرمار است».
سید محمد غرضی، متولد ۲۳ بهمن ۱۳۲۰ در اصفهان، مهندس برق است. او استاندار کردستان و خوزستان، نماینده اولین دوره مجلس شورای اسلامی از اصفهان، وزیرنفت در دولت مهدویکنی و میرحسین موسوی و وزیر پست و تلگراف و تلفن، در دولت دوم موسوی و دولت اکبر هاشمیرفسنجانی بود. او از زمان تأسیس تا ۱۳۸۹، در پنج دوره سه ساله، ریاست سازمان نظام مهندسی کشور را برعهده داشت.
غرضی با شعار دولت ضدتورم در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲، اعلام نامزدی کرد و با کسب حدود 500 هزار رأی نفر در بین شش کاندیدا، ششم شد. او همچنین در انتخابات مجلس دهم، 34 هزار رأی از مردم تهران گرفت و در رتبه شصت و هشتم قرار گرفت.
متن کامل گفتوگوی خبرنگاران سیاسی خبرگزاری آنا را با وی میخوانید:
آقای غرضی بعد از سالها به عرصه سیاسی برگشت و در انتخابات سال 92 کاندیدای ریاستجمهوری شد؛ اما چه عاملی باعث شد تا نامزد انتخابات مجالس شورای اسلامی و خبرگان رهبری شوید؟
درباره قسمت اول پرسشتان باید بگویم، من بیش از 60 سال فعال سیاسی هستم و نباید اینطور برداشت شود که هر کس در صحنه حضور دارد سیاسی است و هر کس در صحنه حضور ندارد، سیاست را رها کرده است. من در طول عمرم یا به فعالیت سیاسی پرداخته یا گاهی اوقات مدیریت کردهام. پست وزارت را مدیریت میدانم، اما کار سیاسی خودم را نیز انجام میدادم و تا زمانی که از من تقاضا نشود تا بر سر شغلی بروم خودم دنبال کاری نخواهم رفت. پس فعالیت سیاسی و مدیریت هر کدام سر جای خودش قرار دارد. اما در سالهای دهه 80 احساس کردم مدیریت دولتی کشور مفاهیمی را دنبال میکند که با مصالح نظام فاصله دارد.
یعنی در دولت محمود احمدینژاد این احساس را کردید یا اینکه در دولتهای قبل وی نیز چنین حسی داشتید؟
به طور کلی دولتها را به این صورت تعریف میکنم که از قدرت سیاسی نظام، برای تثبیت خودشان استفاده میکنند و معمولا دولتها به اقتدار سیاسی نظام نمیافزایند بلکه از اقتدار سیاسی نظام هزینه میکنند. ولی اوضاع در دهه 80 خیلی بدتر شد یعنی علاوه بر اینکه دولتها از اقتدار سیاسی نظام استفاده میکردند در جاهایی نیز به اقتدار سیاسی آسیب میرساندند و اشکالات بسیاری به وجود میآوردند. در آن شرایط، بنابر تشخیص خود تصمیم به حضور گرفتم تا به نحوی مفاهیم مضری که از ناحیه دولتها برای اقتدار سیاسی نظام ایجاد شده را مطرح کنم و همین کار را نیز انجام دادم. اگر در انتخابات ریاست جمهوری دقت کرده باشید حرفهای من با سایر کاندیداها تفاوت داشت. در حقیقت من به اقتدار سیاسی نظام فکر میکردم، اما کاندیداهای دیگر به فکر اخذ رأی بودند. اینکه فرد با هر ابزاری بخواهد کرسیای به دست بیاید را نمیپسندم و اهل اقدامات اینچنینی نیز نیستم.
برگردیم به پرسش اول، چه شد که آقای غرضی در انتخابات مجالس شورای اسلامی و خبرگان رهبری ثبتنام کرد؟
بعد از اتمام انتخابات ریاست جمهوری، زمینه را بسیار مناسب ارزیابی کردم و این شد که در انتخابات مجالس شورای اسلامی و خبرگان رهبری کاندیدا شدم. در این دو سال نیز فعالیتهای زیادی انجام دادم؛ بنابراین موقعیت را بسیار مناسب میدیدم. اما دیدیم که انتخابات هفتم اسفند «سونامی» شد. در حقیقت هر دو گروه مقابل یکدیگر ایستادند و امکان رقابت کردن وجود نداشت. یکدفعه جامعه تکقطبی شد و سونامی به وجود آمد که من از رأی قابلقبولی برخوردار نشدم.
درباره کاندیداتوری خودتان در مجلس خبرگان رهبری توضیحاتی را بفرمایید.
من 60 سال است که فعالیت سیاسی میکنم و احساسم بر این است که در مدت 20 سالی که وزیر بودم اجتهاد اداره کشور برای من احراز شده است. در این 60 سال به جز فقه، رفتار و عملی را انجام ندادهام و فقه را نیز به اندازه لازم و کافی میدانم. از شورای نگهبان سؤال کردم که اگر بخواهم در انتخابات مجلس خبرگان رهبری ثبتنام کنم باید چه کاری انجام دهم؟ آنها گفتند باید در آزمون شرکت کنم. بنابراین من آماده امتحان شدم که گفتند باید مدارک حوزوی قم را داشته باشم. در حالیکه من در اصفهان تحصیل کرده بودم و به مدت چهار، پنج سال در نجف خدمت امام خمینی(ره) حضور داشتم، اما به دلیل فقدان مدارک موفق به شرکت در آزمون نشدم. اگر مدارک داشتم حتما در امتحان حضور پیدا میکردم چراکه میتوانستم سؤالات را پاسخ دهم.
دلایل تبلیغات کم و ضعیف و رأی نیاوردن شما در انتخابات مجلس دهم شورای اسلامی چه بود؟
تبلیغات در تهران هزینههای بسیاری دارد و من هم هیچ امکانی برای هزینههای انتخاباتی نداشتم. از طرفی آنهایی هم که برای انتخابات هزینه کردند نیز موفق نشدند. در انتخابات هفتم اسفند به این نتیجه رسیدم که شاید حرفهای من بهدردبخور باشد، اما حامی اجتماعی ندارد. به عبارتی گروههای اصلاحطلب و اصولگرا زیر بار حرفهای من نمیروند.
خودتان به این فکر کردهاید که چرا؟
قبلا گفته بودم «چپ نمیتواند دولت نگه دارد» و «راست نیز نمیتواند ملت نگه دارد»؛ این حرف من به بسیاری از محافل سیاسی برخورد. این مسئله دلالت بر این میکند که من در هیچ لیستی قرار نگیرم. من «اِبا» دارم از اینکه در لیستی حضور پیدا کنم و حرف ستادهای سیاسی آنها را بیان کنم. گروههای سیاسی دائما از قدرت سیاسی شکل کاهندگی داشتند نه تثبیتی یا حتی اضافه کردن. بخاطر همین «نه آنها ما را میپسندند و نه ما آنها را میپسندیم».
به هر حال من میایستم و حرفم را به جوانان میزنم که شماها «سونامی» ایجاد کردید. سونامی دو خاصیت دارد اولا: سونامی مخرب است ثانیا: سونامی خودش از بین میرود. انتخابات با تحریک، تشویق و هزینه کفایت نمیکند. ما مجالس اول تا نهم را داشتهایم و شأن همه آنها برای ما روشن است که به چه صورت انتخابات شده، به چه شکلی رأی آوردهاند، چگونه کار کردهاند، به چه صورت حذف شدهاند و کمکی به اداره کشور نیز نکردهاند. زمانیکه گروهها بر قدرت سیاسی مسلط میشوند، منافع گروه را دنبال میکنند و منافع کشور از بین میرود. گروهها مجبور هستند که دائم علیه دیگری تبلیغ کنند تا خودشان صاحب رأی شوند. در حقیقت این گروهها هرگز موفق نشدند که له مصالح ملی عمل کنند.
به عقیده شما کدامیک از مجالس خوب و مناسب بودهاند؟
مجالس یکم و دوم بسیار خوب بودند به این دلیل که تأثیر گروهها و احزاب بر آنها نبوده است. اما از آن به بعد، تأثیر جناحها را در آن دیدهایم؛ مجلس سوم: چپ، مجلس چهارم: راست، مجلس پنجم: مختلط، مجلس ششم: یک طرفه، مجالس هفتم تا نهم: راست بود و مجلس دهم، مختلط خواهد بود. اگر ملاحظه کرده باشید استعدادهایی که خودشان را به مجلس معرفی میکنند یا جذب میشوند توانایی اینکه در کشورداری سهیم شوند را ندارند بلکه تنها در گروهها سهیم میشوند و تکلیف شرعی، انقلابی، سیاسی و عرفیِمان این است که بگویم چنین مجموعههایی میتوانند سونامی بیافرینند، اما نمیتوانند کشور را اداره کنند.
فرمودید برخی کاندیداها، بسیار تبلیغات و هزینه کردند، اما رأی نیارودند منظورتان کدام کاندیداهاست؟
طیف راست تبلیغات گستردهای کرد و برخی اشخاص هزینههای بسیاری کردند. البته طیف چپ نیز تبلیغ زیادی داشت، اما روش تبلیغ اصلاحطلبان با راستیها متفاوت بود.
مگر تبلیغاتشان چه تفاوتی داشت؟
اصلاحطلبان جریانهای اجتماعی را قدرتمند کردند ولی راستیها جریانهای سیاسی را قدرت بخشیدند. به عبارتی تبلیغات اصلاحطلبان اجتماعی، اما تبلیغات اصولگرایان سیاسی بود. در حقیقت همیشه جریانهای اجتماعی بر جریانهای سیاسی پیشی میگیرد.
به نظر شما اصلاحطلبان پیروز انتخابات هفتم اسفند بودند یا اصولگرایان؟
هیچکدام. مجلس دهم شورای اسلامی یک مجلس مختلطی میشود که مجبورند به نفع مصالح خودشان درگیری ایجاد کنند و در درگیری نیز هیچ کس توفیق پیروزی ندارد. در مجلس نهم مصالح ملی دیده نشد و یکسری گرفتاری به وجود آمد؛ در مجلس دهم این موضوع کمی بهتر میشود ولی در انتخابات مجلس دهم دو طیف پیروز شدند نه یک طیف، اما آیا میتوانند مصالح ملی را بر مصالح گروهی ترجیح دهند؟
شما گفتید«جوانان سونامی آفریدند، اما سونامی مخرب است و خودش نیز از بین میرود». در این باره بیشتر توضیح دهید.
همانطوری که از اسم و نام سونامی پیداست با یک زلزله وسیعی آب بالا میآید و به سرعت هر چیزی که بر سر راهش باشد را تخریب میکند. همین اتفاق بارها در ایران رخ داده است. یعنی کلا یک استعداد جوانی با اهداف خاص و عزیزی در میدان حاضر شده و بعد نتیجهای دریافت نکرده است. به دلیل عدم دریافت نتیجه میگوییم سونامی توانسته قبلیها را از کار بیندازد و بعد قادر نبوده خودش را نیز پایدار نگه دارد. بنابراین خود سونامی هم از بین رفته است. به عنوان مثال؛ دوم خرداد در دهه 70 یک سونامی است و در نهایت منجر به چه چیزی میشود؟ دهه 80 چندین سونامی داشتیم و بار دیگر در دهه 90 نیز سونامی داریم. با این تبیین سیاسی میتوان گفت که آفریدن سونامی به ضرر دولت موجود عمل میکند، اما به نفع ملت عمل نمیکند. به عبارتی شما هر چه توان داشتهاید، هزینه کردید ولی منجر به تثبیت وضع سیاسی کشور نشده است.
عدم تثبیت وضع سیاسی کشور و عدم امکان اینکه صحت و سقم مطالب برای کشور روشن شود، خودش نتیجه سونامی است که دائم گرفتاری درست میکند. دولتهای مختلف با وعدههای خوب و زیبا آمدند و با لگد شدن رفتند. دولتهای دهههای 60، 70، 80 اینگونه بودهاند و خدا رحم کند به این دولت. آقایان؛ آیتالله هاشمی، سیدمحمد خاتمی و محمود احمدینژاد با چه اهداف و انگیزههایی آمدند و با چه گرفتاریهایی رفتند. من این موارد را جمعا به عنوان سونامیهای آفریدهای که موج بلندش برای تخریب دولت قبل خوب است ولی تثبیت دولتی قابل قبول نمیکند. بالاخره این موضوع یک روزی متوقف خواهد شد به این معنا که تمام حرکتهای اجتماعی ایران یکسری تجربیاتی را به دست آورده و بعد از این تجربیات درس گرفته است.
آقای غرضی توضیح شما را درباره سونامی متوجه نشدم. آیا منظور شما از سونامی همان مشارکت بالا در انتخابات است؟
هرگز این نیست. مشارکت بالا زمانی صورت میگیرد که تثبیت قدرت سیاسی شود. یعنی برای ساختن کشور مشارکت میکنیم نه اینکه گذشته را نفی کنیم و آینده نامعلومی را تعریف کنیم. به عنوان مثال، سال 84 چه اتفاقی افتاد؟ رای سلبی نتیجه سونامی است به این معنا که دولتی میآید، اما به وعدههایش عمل نمیکند و مردم نیز به ضد دولت تحریک میشوند و در نتیجه به طرفداران آن رای نمیدهند. در حال حاضر در کشور ما، مشارکت گسترده و وسیع، «نه» به اداره کشور نیست بلکه نفی وضع موجود است مانند سال 76 که سونامی رخ داد.
اکثر کارشناسان سیاسی معتقدند پیروز اصلی در انتخابات حامیان دولت و اعتدالیون بودند؛ آیا این موضوع به نفع دولت روحانی خواهد بود یا خیر؟
اگر آقای روحانی و کاندیداهایی که رأی آوردهاند بتوانند رضایت عامه را جلب کنند به نفع دولت خواهد بود. در حال حاضر وضعیت به گونهای است که حسن روحانی برای تثبیت وضع اقتصادی کشور و خودش تحت فشار قرار دارد. اگر روحانی در این یک سال باقی مانده بتواند رضایت عامه را به دست بیاورد توفیقی خواهد بود، اما اگر نتواند نه تنها برای روحانی بلکه برای اصلاحطلبان نیز توفیقی محسوب نخواهد شد. ممکن است حسن روحانی بار دیگر رأی بیاورد، اما با گرفتاریهای بیشتر و با همین وضعیت موجود.
69 کرسی از مجلس دهم باقی مانده است؛ آیا تندروها در مجلس آینده جایی خواهند داشت یا اینکه در اقلیت قرار خواهند گرفت؟
من، تندرو و کُندرو را لغات مناسبی برای تقسیم افراد نمیدانم. اشخاصی که توان اداره کشور را داشته باشند و حرفشان مورد استقبال عامه مردم قرار بگیرد میتوانند خدمتگزار باشند. ولی کسانی که تندروی میکنند معمولا از جامعه فاصله میگیرند. در ایران از این نوع گروهها زیاد داشتیم که از جامعه فاصله گرفتهاند. اینکه مجلس دهم بتواند به گونهای رفتار کند که مصالح مهم کشور به حلش نزدیک شود، مفید است ولی مجلس نهم این اقدام را انجام نداده است.
به نظر شما اولویتهای مجلس دهم باید چه چیزهایی باشد؟
مجلس جزو سه قوه است. من در نوشتن قانون اساسی سهمی داشتم و خیلی سعی کردم تشکیلات قضایی به قوه تبدیل شود. مجلس ارتباطش با قوههای مجریه و قضاییه خیلی قوی است. مجلس اگر توانایی این را داشته باشد تا در رأس قرار بگیرد، اختلافات را کاهش دهد و بتواند قدرت سیاسی را به انسجام بهتری برساند مفید است؛ در غیر این صورت مجلس دهم مانند مجلس نهم شورای اسلامی خواهد شد که یک دفعه میبینیم 59 تن از نمایندگان آن برای دوره بعد تأیید صلاحیت نمیشوند! این برای مجلس دهم عبرتآموز است. اگر بر روی مسائل، دید اجتماعی داشته باشیم طول عمر سیاسی بیشتر میشود ولی اگر دید سیاسی داشته باشیم طول عمر سیاسیمان کم خواهد شد. انشاءالله که طول عمر سیاسی مجلس دهم زیاد باشد.
ارزیابیتان از پتانسیل کاندیداهایی که برای حضور در مجلس دهم و قانونگذاری رأی آوردهاند، چیست؟
به ظرفیت اشخاص بستگی دارد و ما نیز ظرفیتسنجی نداریم، اما جمع عزیزی کاندیدا شدند و در نهایت رأی آوردند. اینکه فرد رأی بیاورد وجه لازم است ولی اینکه بتواند خدمت کند بستگی به استعداد افراد و مجموعهها دارد. اگر استعدادها توانستند استعدادها را جذب کنند و به یک منطق اداره کشور برسند پایداری سیاسیشان بیشتر میشود، اما اگر به تفاهمی دست پیدا نکنند و با کشور را با منطق اداره نکنند، دوره عمرشان بعد از چند سخنرانی و موضعگیری معلوم خواهد شد. بنابراین جمع کاندیداهایی که رأی آوردهاند را عزیز میدانیم، مبارکشان باشد ولی نگهداری رأی کار بسیار سختی است.
چه فراکسیونهایی ممکن است در مجلس دهم تشکیل شود؟
فراکسیونهای اصلاحطلب و اصولگرا وجود خواهد داشت و احتمال اینکه اختلاف میان آنها به یک گروه یا فراکسیون دیگری بینجامد وجود دارد. ولی من امیدوارم اختلاف در آن حدی نباشد که استعدادهای سیاسی داخل مجلس بخواهند گروه دیگری را تشکیل دهند.
آقایان محمدرضا عارف و علی لاریجانی گزینههای مطرح ریاست مجلس دهم هستند؛ از نظر شما کدامیک از آنها رئیس مجلس خواهند شد؟
اینکه از بیرون و خارج از پارلمان بخواهیم مجلس را اداره کنم، نمیپسندم. به عبارتی حرفهای موجود بیرون از مجلس شورای اسلامی بیان میشود و شخصیتهایی که درباره ریاست صحبت میکنند در حقیقت اینگونه سخنان مداخله در امور خانه ملت و تعیین تکلیف برای مجلس شورای اسلامی تلقی میشود. به نظر من، باید برای مجلس ارزش قائل شویم و به منتخبان مردم اجازه دهیم تا خودشان را به مردم و بقیه نشان دهند، به استعدادهای جدید فرصت دهیم تا خودشان را ثابت کنند اینکه درباره ریاست مجلس از این و آن سوال کنیم خوب است، اما من دستور دادن را نمیپسندم.
شما نه حزبی هستید و نه در جریانها و گروههای سیاسی عضویت دارید، اما به عنوان یک ناظر سیاسی و شخصی باتجربه در عرصه سیاست به شمار میروید؛ فکر میکنید محمدرضا عارف پایگاه و رأی لازم درون مجلس دهم را برای ریاست دارد یا علی لاریجانی؟
به نظر من، مجلس برای خودش استعدادی است و 290 نماینده در آن حضور دارند. پس اجازه دهیم مجلس دهم تشکیل و بعد استعدادهای داخل بهارستان خودشان را نشان دهند. در حقیقت بهتر است به نمایندگان مجلس، این آقا و آن آقا را تحمیل نکنیم؛ شاید فرد دیگری از 290 نماینده، خودش را برای ریاست مجلس دهم کاندیدا کرد. اگر قدرت سیاسی فرمان مجامع را به دست بگیرد قطعا به استعدادها لطمه وارد میکند بنابراین به هیچ عنوان نمیپسندم که بگوییم کدامیک از نمایندگان برای ریاست مجلس بهتر یا بدتر است. من هرگز هیچ جمعبندیای نکردم مگر اینکه اتفاق آرا داشته باشیم. بنابراین علاقه دارم مجلس دهم مجلسی باشد که با اتفاق آرا ریاست و نایبان رئیس خود را تعیین کند. در جمهوریت ارزشی به نام اجماع وجود دارد و در دموکراسی نصف به علاوه یک تعیینکننده است در حالیکه جمهوریت از دموکراسی کارآمدتر است.
قبل و بعد از انتخابات هیچ شخصیتی این پیشبینی را نمیکرد که لیست امید به پیروزی قاطع دست پیدا کند به نوعی خیلی از افراد و گروههای سیاسی از این مسئله دچار شوک شدند، آیا محمد غرضی از پیروزی لیست امید غافلگیر شد یا خیر؟
با توجه به سوابقی که در سال 92 داشتم و آن هجومی که مردم برای مقابله با دولت قبلی آوردند و به حسن روحانی رأی دادند، درباره پیروزی لیست امید تعجب نکردم چراکه همان فضای سال 92 هنوز در کشور وجود دارد. به عبارتی گفته میشود «برویم به شخصی رأی دهیم که تجدید خاطره قبل نشود».
آقای غرضی بعد از انتخابات و موفقیت لیست امید برخی از افراد و جریانهای خاص تهرانیها را «غربگرا و اهل کوفه» خطاب کردند. به نظر شما دلایل توهینهای اینچنینی به مردم چه میتواند باشد؟
بالاخره افراد باید توجیهی برای شکستشان در یک مسابقه داشته باشند.
نظرتان درباره ابطال آرای مینو خالقی منتخب مردم اصفهان چیست؟
درباره جزئیات این مسئله اطلاع کافی ندارم، اما اینکه از وسط لیست، آرای یک شخص باطل شود کمی تعجببرانگیز است.
درباره نامه علی مطهری به شورای نگهبان که گفته است اگر اعتبارنامهای برای مینو خالقی صادر نشود وزیر کشور را استیضاح میکند چه نظری دارید؟
اگر جزو حقوق مجلس باشد مشکلی ندارد و کسی هم نمیتواند حرفی بزند؛ اما اینکه یکسری شروطی را در نظر بگیریم واقعا جای تعجب دارد. ولی استیضاح حق نمایندگان مجلس شورای اسلامی است. شورای نگهبان حرف خودش را بیان کرده است، اما همانطور که گفتم اینکه از وسط لیست اسم یک نفر را دربیاورند و آرای او را باطل اعلام کنند واقعا جای تعجب دارد.
در بین سخنانتان فرمودید در انتخابات سال 92 هجوم آوردند و به حسن روحانی رأی دادند در حالیکه قبلا گفتید «تعداد دشمنان روحانی بیشتر از دوستانش» است. فکر نمیکنید اظهاراتتان با یکدیگر تناقض دارند؟
آرای حسن روحانی برای خودش نیست. آقایان «آیتالله هاشمی، سیدمحمد خاتمی و حجتالاسلام والمسلمین سیدحسن خمینی» سهشنبه قبل از جمعه 24 خردادماه پشتیبان حسن روحانی شدند. در حقیقت همه کاندیداهای ریاست جمهوری در سال 92 در یک حد بودند، اما آقایان از روحانی حمایت کردند و حمایت آنها باعث پیروزی وی در انتخابات شد. اخیرا آیتالله هاشمی در یکی از سخنرانیهای خود گفته بود «حسن روحانی 3 درصد رأی داشت، اما من آرای وی را 50 درصد کردم». بنابراین «آن سه بزرگوار» معارضین دولت قبل بودند و به همین دلیل مردم به آقای روحانی رأی دادند. آن سه نفر هر شخص دیگری را انتخاب میکردند احتمال پیروزیاش وجود داشت.
به عقیده شما حمایت از کاندیدایی مشکل دارد؟
در دموکراسی اشکالی ندارد چراکه این نوع اقدامات باعث اجماع نیروها میشود، اما حمایتهایی اینچنینی در انتخابات، انتخابات را ناعادلانه میکند.
اخیرا حملات بسیاری از سوی منتقدان و مخالفان دولت تدبیر و امید صورت گرفته است. برخی این افراد دولت روحانی را «تکدورهای» میدانند. آیا با این حرف موافق هستید؟
سیاسیون این حرف را میزنند و خبرگان سیاسی به طور گسترده در رسانهها میگویند، اما من در جامعه این را میبینم که مجموعه فشاری که به روحانی وارد میشود را ناشی از عدم رأیآوری گروهی میدانم که دولت را از دست داده است و احتمالا در مجلس نیز شریک پیدا کردند، اینگونه سخنان را بیان میکنند. برای مردم روشن است که این دولتها در اداره کشور موفق نبودهاند.
منظورتان کدام دولتهاست؟
چهار دولت قبلی در اداره کشور موفق نبودند. وقتی با مردم صحبت میکنیم میگویند گرفتاریهای امروز ناشی از تصمیمات دیروز است. یعنی فرق دارد بین آن مفاهیمی که جامعه دنبال میکند با آن مفاهیمی که نخبگان سیاسی برای به دست آوردن قدرت دنبال میکنند. به عبارتی مردم مشکلات را ناشی از یک دولت نمیدانند.
شانس دولت روحانی را در انتخابات ریاست جهوری سال 96 چطور ارزیابی میکنید؟
اگر دولت و مجلس توانایی جلب رضایت عامه را پیدا کنند تا اُفت و کاهش دوستداشتن آقای روحانی به حالت اول برگردد بار دیگر رأی میآورد و این مسئله به عملکرد روحانی در یک سال منتهی به سال 96 بستگی دارد.
پس به عقیده شما محبوبیت حسن روحانی کاهش پیدا کرده است؟
رسانهها این طور میگویند. من که ابزار اندازهگیری این قضیه را نداشتم.
گفتید گروههایی در تلاش هستند تا دولت روحانی به وعدهها و اهدافش دست پیدا نکند این گروهها چه مختصاتی دارند؟
همانهایی که قبلا در قدرت بودند. گروه را به مصداقش وصل نمیکنم بلکه به امیال و آرزوهایش متصل میکنم. افرادی که امتیازات بسیار وسیعی در دولتهای قبل گرفتند، در صورتی با دولت روحانی سازش میکنند که امتیازاتشان تثبیت و مورد تأیید قرار بگیرد. ولی دولت تدبیر و امید نمیتواند آن امتیازات را تأیید کند. شما در هر جمعیتی که بروید، میبینید عده خاصی مشغول به کار هستند. در تجارت، سیاست، مجامع فرهنگی و اجتماعی افراد خاصی فعالیت میکنند. در حقیقت این نوع شکاف در جامعه انداختن و این نوع امتیاز اختصاصی برای دوستان درست کردن عاقبتش همین است. البته همه چنین اقداماتی را انجام میدهند یعنی هم چپ و هم راست به این کارها عمل میکنند. امیدوارم یک روزی مردم به این نتیجه برسند که دولتی را بر روی کار بیاورند که قاعده اجتماعی آن را بپسندد. هنوز قاعده اجتماعی هیچ دولتی را نپسندیده است و به همین دلیل سونامی به وجود میآید.
در بین انتقادات موجود نسبت به دولت روحانی، کدامیک را بهحق، ناقص و سیاسی میدانید؟
من دولت را دولت اشخاص نمیدانم. دولت یک مجموعه بدنه بسیار گردن کلفتی دارد که هر رئیس دولتی را در خودش فرومیبرد. آقایان میرحسین موسوی، آیتالله هاشمی، سیدمحمد خاتمی، محمود احمدینژاد و حسن روحانی که آمدند و رئیس دولت شدند هرگز با بدنه آشنا نیستند بنابراین من دولت را فقط یک دولت میدانم و آن دولت بدنه است نه اشخاص. معمولا سیاستمداران بر این باورند که با ورود به دولت میتوانند سیاستهایی را وضع کنند که معارض با سیاستهای گذشته است و قادرند بدنه را تغییر دهند در حالیکه غیرممکن است. دولت روحانی نیز با چنین مشکلی مواجه است. عدهای امتیازطلب دور دولت نشستهاند و شیره دولت را میکشند. به عبارتی دولت را گرفتار کرده و دولت متوجه میشود که گندم یا شِکر نیست یا یکدفعه میفهمد گرانی به وجود آمد. زمانیکه دولت از امکانات خودش بخواهد مشکلات و گرفتاریهای پیش آمده را حل و فصل کند امتیازطلبها ظاهر میشوند.
شما با «برجام» مخالف هستید؟
من برجام را نتیجه اقتدار سیاسی ایران میدانم و سربازان برجام را نیز افرادی میدانم که در وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران تربیت شدهاند.
پس برجام را «خیانت» نمیدانید؟
استغفرالله… نه هرگز. عمل ملتی را به خیانت منصوب کردن خلاف شرع است. عدهای به آقای روحانی رأی دادند و تشخیص روحانی این بود که برجام را درست کند. در این خصوص نیز ایستادگی کرده و برجام را به وجود آورده است. بنابراین اینکه گفته شود برجام خیانت است یا روحانی خیانت کرده خلاف شرع است.
آقای سعید جلیلی گفتهاند، اگر رئیسجمهور بودند برجام را امضا نمیکردند.
اگر وی رأی میآورد، برجام را اجرا نمیکرد و مردم نیز قبول میکردند مورد قبول بود. اما سعید جلیلی که رأی نیارود.
اگر برجام به نتیجه نمیرسید فکر میکنید چه اتفاقی برای کشور رخ میداد؟
همان اتفاقاتی که قبلا به وجود آمده بود. یک دفعه برجام انجام نشد و دلار از هزار تومان به 3 هزار تومان افزایش یافت. شما نباید پاسخ خاصه را بدهید بلکه باید جواب عامه را بدهید. اینکه عدهای بگویند اگر من بودم عمل میکردم و اگر او بود عمل نمیکرد به تشخیص افراد مربوط میشود. شرعا و عرفا دولت مکلف است «رضایت عامه» را بر «رضایت خاصه» ترجیح دهد. قبلا هر قرص نان 100 تومان بود، اما الان هزار تومان شده است. معلوم نیست که چرا برخی افراد به جای اینکه کشور را اداره کنند خودشان را اداره میکنند؟
حقوق عامه بر حقوق خاصه ارجحیت دارد؛ این یک نظریه شرعی و فقهی است. در قانونگذاری حقوق عامه بر حقوق خاصه ترجیح دارد. اگر مصوبهای در دولت، مجلس شورای اسلامی و مجمع تشخیص مصلحت نظام تصویب کردیم که حقوق عامه را بر حقوق خاصه ترجیح نداد آن مصوبه از بین میرود و پایدار نمیماند. قانونی پایدار است که حامیاش عامه مردم باشند اگر مانند رضاخان «سربازی اجباری» درست کردی سلطنت و حکومتت از بین میرود. مردم به رضاخان سرباز نمیدادند و او برای جلوگیری از اقدام مردم «قانون سربازی اجباری» درست کرد و دیدید که چه بلایی بر سرش آمد.
فرمودید برجام اقتدار نظام جمهوری اسلامی بود که سربازان وزارت خارجه توانستند این اقتدار را به ارمغان بیاورند، اما دولت احمدینژاد مدعی است که در این اقتدار سهم داشته است به عبارتی میگوید اگر رویکردهای او در عرصه هستهای نبود، برجام هم به نتیجه نمیرسید. در این باره چه نظری دارید؟
عزیزانی که در قسمت انرژی هستهای و وزارت خارجه کار کردند و جان دادند را سهیم میدانم.
دولت قبلی سهمی داشته است؟
آن سربازان سهم داشتند همانطوری که در جنگ شهدا سهم داشتند. انشاءالله خداوند از کیسه خودش به فرماندهان نیز سهمی بدهد.
آقای غرضی صداوسیما و تریبونهای نماز جمعه حقوق عامه را رعایت میکنند؟
توانایی اجتماعی هر گروه و جامعهای بستگی به ارتباطاتش با قاعده جامعه دارد. به عنوان مثال اگر پزشکی در محلی خوشنام باشد این مسئله به ارتباطات قدرتمند اجتماعیاش مربوط میشود. گروههای اجتماعی ایران معمولا از جریان اجتماعی پایین، بیبهرهاند. من شاهد تشکیل و از بین رفتن حزب توده بودم. این حزب نسبت به احزاب دیگر با جریان اجتماعی پایین ارتباطات خوبی داشت، اما مشکلش این بود که از آن حد پایینتر نمیرفت یا به نوعی ارتباط نداشت. بنابراین عزیزانی که در نماز جمعه حضور دارند گروههایی هستند که ارتباطات اجتماعی نسبتا وسیعی دارند، اما به قاعده جامعه نزدیک نیستند.
اخیرا نشانههایی به چشم میخورد که بیانگر عزم محمود احمدینژاد برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری سال 96 است؛ فکر میکنید تأیید صلاحیت شود؟
این موضوع بستگی به نظر شورای نگهبان دارد و من نمیتوانم جای این شورا باشم. اما به عقیده من، هر قدر هم احمدینژاد تلاش کند رأی حسن روحانی بیشتر میشود. بیشترین رأی آقای روحانی از روستاها بود وی در شهر تهران 700 هزار رأی داشت دقیقا برعکس میرحسین موسوی. چراکه روستاها در دولت قبلی بیشترین آسیب را دیدند.
نظرتان درباره وعده یارانه 250 هزار تومانی چیست؟
همه میگویند خیلی خوش آمدی، اما از کجا میآوری؟ اگر شخصی بخواهد بدون توجه به استعداد جامعه تصمیمگیری کند قطعا شکست خواهد خورد. به عبارتی وقتی خزانه نداشته باشی و اسکناس چاپ کنی قیمتها چند برابر خواهد شد. با شعار که نمیتوان جامعه را نگه داشت و مدیریت کرد. حرف و وعده 250 هزار تومانی شیطانی است. مگر میشود به تک تک افراد جامعه مبلغ 250 هزار تومان داد؟ اصلا چنین پولی در جامعه وجود ندارد! اداره کشور به شعار ربطی ندارد بلکه به تجربه مربوط میشود.
سال 96 انتخابات شورای شهر و ریاست جمهوری را داریم؛ آیا محمد غرضی برای این دو انتخابات کاندیدا میشود؟
قطعا در انتخابات شورای شهر نامزد نمیشوم. ضمن اینکه من حامی اجتماعی ندارم تا در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کنم. ممکن است حرفهای من مورد قبول واقع شود، اما همانطور که گفتم از حامی اجتماعی برخوردار نیستم.
آیا شما «اعتدالگرا» هستید؟
به مفهوم سیاسیاش خیر، اما به مفهوم اجتماعی بله. من اعتدالگرایان را نسبت به اصلاحطلبان و اصولگرایان، به قاعده جامعه نزدیکتر میدانم. ولی از نظر سیاسی اصولگرا و اصلاحطلب نیستم.
شما در هیچیک از احزاب عضویت ندارید؛ آیا این موضوع به معنای این است که شما به حزب اعتقادی ندارید؟
بله همین طور است. من تجربه تشکیلات حزبی خیلی قوی داشتم. حزب توده، جبهه ملی، نهضت آزادی را دیدم. سالهای سال در برخوردهای سیاسی و نظامی شرکت کردم. بنابراین ظهور و افول تمام احزاب و تشکلها را مشاهده کردهام. به عنوان مثال حزب جمهوری اسلامی با آن قاعده بسیار عظیم که در عرض یک روز، 2 میلیون نفر برای این حزب ثبتنام کردند.
چرا در حزب جمهوری اسلامی عضو نشدید؟
مرحوم بهشتی به من گفتند تا داخل حزب جمهوری اسلامی بروم، اما این کار را نکردم. حتی وی از من خیلی دلگیر و ناراحت شد. من به بهشتی گفتم من میبینم که از منبر شما موریانه بالا میرود. در حقیقت ظهور و افول احزاب را اجتماعی میبینم نه سیاسی.
پس چرا بسیاری از شخصیتها مشکل سیاسی و انتخابات ایران را نبود حزب میدانند؟
بله خیلیها این تصور را میکنند به این دلیل که تجربه من را ندارند. احزاب به نفع خودشان شمشیر میزنند نه به نفع جامعه. بنابراین من به احزاب طولی نگاه میکنم، اما شماها عرضی نگاه میکنید.
شهید بهشتی به حزب خیلی اعتقاد داشت، درست است؟
بله. وی در کنار میرحسین موسوی و مرحوم عسگراولادی ایستاده بود و من به بهشتی گفتم چون شما فکر میکنید شخصیتتان متعالی است میتوانید اختلافات داخل حزب را از بین ببرید، اما موفق به انجام این کار نمیشوید و همین هم شد.
از عملکرد محمود واعظی، وزیر ارتباطات رضایت دارید؟
بله. عواملی که وی در وزارت ارتباطات جمع کردهاند افراد بسیار توانمندی هستند و سالها در این وزارتخانه بودهاند. من آنها را میشناسم.
فکر میکنید مجازات ممنوعالتصویری سیدمحمد خاتمی حقش باشد؟
من ممنوعالتصویری خاتمی را مجازات نمیدانم بلکه دستاورد تلقی میکنم. از وقتی که چنین اتفاقی برای وی رخ داد مرجعیت اجتماعی بیشتری پیدا کرد. خداوند وقتی میخواهد کسی را کمک کند اینگونه کمکش کند. از شما خواهش میکنم دیگر ممنوعالتصویری خاتمی را به عنوان مجازات نام نبرید. این حکم از طرف دادستانی صادر شده و ممکن است دادستانی بگوید قانونی عمل کرده است، اما من به طور مفصل برای شما شرح دادم، معتقدم وقتی قاعده اجتماعی قانونی را نپسندد برخلافش رفتار میکند.
آقای غرضی بعد از شکلگیری دولت یازدهم، حسن روحانی رقبای خودش را برای کمک مشورتی دعوت میکرد. آیا این روند همچنان ادامه دارد؟
دو بار رفتم، اما جلسات برای دید و بازدید بود نه مشورت خواستن. ولی اگر هم مشورت میخواستند کسی حرفهای من را قبول نمیکرد. چون مشورتهای من برای همه زهرمار است. من بارها گفتم که استانداران را باید مردم انتخاب کنند، اما هیچکس زیر بار حرف من نمیرود. کشور و شهر را مردم ساختند اداره شهرها به عهده مردم است، مملکت به مردم تعلق دارد. نه اینکه فرد یا افرادی را از تهران برای رفتن به شهری به عنوان استاندار انتخاب کنیم و به آنجا بفرستیم.
شما با استانی شدن انتخابات مجلس شورای اسلامی موافق هستید؟
به این صورتی که بیان میشود خیر؛ بلکه این صورتی که بیان میکنم را قبول دارم: هر منطقهای یا شهری خود مردم به یک نفر رأی دهند نه 30 نفر. ماحصل انتخابات باید این باشد که متوجه شویم آمر و مأمور چه کسانی هستند نه اینکه همه را استانی کنیم. اگر چنین اتفاقی رخ دهد وضع از حال کنونی بدتر خواهد شد.
آقای غرضی آیا نوهای دارید؟
خیر. من در سن 40 سالگی ازدواج کردم. فرزندانم 30سال سن دارند، اما هنوز ازدواج نکردند. من سه پسر و یک دختر دارم.
لطفا نظرتان را درباره اشخاصی که نام میبرم در یک کلمه بیان کنید.
*سردار قاسم سلیمانی: محصول سپاه
*مهدی کوچکزاده: محصول طیف راست
*رحیم مشایی: محصول محمود احمدینژاد
*محمدجواد ظریف: محصول وزارت امور خارجه
*علی مطهری: متعلق به بیت مطهری
*حجتالاسلام حسن روحانی: دنبالهرو آیتالله هاشمی
*محمود احمدینژاد: پدیده مُضِر
*محمدرضا عارف: محصول سیدمحمد خاتمی
*علیاکبر ولایتی: همیشه به دنبال ولایت
*حجتالاسلام ناطقنوری: محصول طیف راست
*سعید جلیلی: محصول آیتالله مصباح یزدی
*محمدباقر قالیباف: محصول سیاسی سپاه
*علی لاریجانی: محصول خاندان لاریجانی
*محسن رضایی: آدمی که غیرنظامی است، اما ادعای نظامیگری سیاسی میکند
*حجتالاسلام حمید رسایی: محصول جبهه پایداری
*غلامعلی حدادعادل: کسی که خودش را به سیاست میچسباند
*سیدمحمد خاتمی: محصول جریان اجتماعی
یعنی محبوبیت سیدمحمد خاتمی از بقیه بیشتر است؟
بله. خاتمی نقطه ضعفی نداشته است که بخواهد خلافی مرتکب شود. وی همیشه طرف مردم را گرفته ولی در مدیریتش چندان موفق نبوده است.
چرا؟
خاتمی دولت را نمیشناخت. وی سادهدل است و به هر کسی اعتماد میکند. به خاطر همین است که مردم دوستش دارند. در گذشته عدهای کوته فکر میخواستند از وی «عبور» کنند، اما خاتمی سکوت کرد و هیچ حرفی نزد حتی درباره قانون اساسی نیز در آن زمان حرفهایی زده شد که آقای خاتمی و امثال ایشان موضعی نگرفتند در حالی که قانون اساسی جمهوری اسلامی حتی اگر ایرادی به آن وارد باشد حاصل رأی و خواست مردم بوده است که باید از آن دفاع شود.
آقای غرضی ممنون از وقتی که در اختیار ما گذاشتید آیا از مصاحبه راضی بودید؟
خیر.
چرا؟
چون سؤالات سخت نپرسیدید. باید میگفتید چرا دنیا رو به جلو است، اما ما عقب هستیم.
به نظر شما چرا؟
چون ما متأسفانه اصول ساده زندگی را قبول نداریم؛ همهمان دنبال رفاه هستیم و نمیخواهیم کار کنیم. ما رفاه لازم داریم، کار نمیخواهیم. همه به دنبال این هستیم که با یک امتیازی که دریافت میکنیم با آن زندگی کنیم نه با عرضه خدمت و کار. به جای اینکه دنبال تولید جنس با کیفیت و ارزان باشیم به دنبال دلالی و … افتادهایم.
انتهای پیام
خدا خيرت بده انصاف نيوز. من كه خيلى استفاده بردم، ايشون واقعاً از اقشار نخبه و آگاه جامعه هستند