خرید تور تابستان

اظهار نگرانی رئیسی و محسن رضایی از «تضعیف رهبری» در سال۷۶

خاطرات هاشمی (۲۶)

به کوشش ناصر غضنفری، انصاف نیوز:

دوشنبه 1 دى 1376       |     21 شعبان  1418       |          22 دسامبر 1997

تا عصر در دفتر كوشك بودم؛ دوشنبه آنجا مى‌روم. دركوشك ملاقات نمى‌گذاريم و وقت به مطالعه بولتن‌ها، گزارش‏ها و نامه‌ها مى‌گذرد. معمولاً از سونا و استخر هم استفاده مى‌كنم.

عصر و شب در منزل مطالعه مى‌كردم؛ كتاب تاريخ اكتشافات و اختراعات اتم و صنايع نظامی اتمى و نيز اصلاح خاطرات.

سه‌شنبه 2 دى 1376

آقاى ابراهیم ریيسى، ریيس سازمان بازرسي ‏كل‏ كشور آمد. از نقش من در انقلاب تا امروز و حوادث جارى قدردانى ‏كرد. گزارش وضع بازرسى ‏کل را داد و از بى‏ ثمر و بلكه مضر‏بودن مسأله ثروت‌هاى باد آورده گفت و اينكه تا امروز در دستگاه آنها به يك مورد مستند هم نرسيده‌اند. گفت خودش به جاى «بادآورده»، كلمه «نامشروع» را به كار مى‌برد؛ چون تعبير بادآورده، تفسير شرعى و حقوقى ندارد. خواست ‏كه در مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره  سياست‏ كلى نظارت هم بحث شود، چون به خاطر تعدد مراكز نظارتى و عدم قانونمندى نحوه همكارى آنها، دچار مشكل‌اند. از ضعف مديريت دولت فعلى و ركود حاكم و مسایلى‏ كه منجر به تضعيف ‏رهبرى شده و ادامه دارد، هم اظهار نگرانی کرد و بلكه خطرناك خواند.

اخوى محمد آمد و اجازه تأسيس كتابخانه در مسجد بهرمان، از محل وصيت والده گرفت و احتمال كناره‌گيرى دكتر حسن حبيبى از سمت معاونت اول ریيس ‏جمهور را از قول خود دكتر گفت؛ به‏ خاطر احساس‏ خستگى و كم‏ اثر بودن در دولت.

عصر آقاى محسن رضايى دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام آمد. گزارش سفر به استان‏ها براى سخنرانى را داد و از افكارى كه در دانشجويان در مخالفت با ولايت ‏فقيه و نظام و روحانيت رسوخ ‏كرده است، اظهار نگرانی ‏كرد.

آقاى محمدکاظم اسدی خوانسارى از وزارت امورخارجه آمد و براى رفع مشكلى‏ كه وزارت اطلاعات براى او درست ‏كرده ‏كه با سفارت او مخالفت مى‌شود، استمداد كرد.

چهارشنبه 3 دى 1376     |       23 شعبان  1418        |        24 دسامبر 1997

دكتر محسن نوربخش، ریيس ‏کل بانك‏ مركزى آمد. خبر از كشف موردى از فساد مالى در دستگاه قضایى دادكه ممكن است در مقابل مسایل شهردارى‌ها مطرح شود.

ظهر فاطى رییس بنیاد بیماری‏های خاص آمد. پس از ناهار، حالت بي‏هوشى عارضش شد. مدتى است كه گاه به‏ گاه اين حالت عارض مى‌شود و حدود نيم‏ساعت بي‏هوش مى‌ماند. نمى‌دانستم كه چگونه كمك‏ش كنم. از محسن پرسيدم و سپس به دفتر فاطى اطلاع دادم. خانم رضایى، از كاركنان دفترش آمد. فشارخون گرفت و كمى شربت به دهان او ريخت. حدود سه ‏ربع ساعت طول كشيد كه به ‏هوش آمد. دكتر ميلانى هم رسيد، ولى دير؛ توصيه‌هایى كرد. با اينكه به پزشكان زيادى در داخل و خارج مراجعه ‏كرده، هنوز علت واقعى را نمى‌دانند و بيشتر مستند به ضعف و كم‏ خونى مى‌كنند. خودش‏ گفت در آزمايش اخير، احتمال كسالت قلبى هم داده‌اند؛ خيلى دلم سوخت. اخيراً اين حالت بيشتر شده. توصيه به استراحت و آرامش مى‌كنند.

عصر آقايان محمدى عراقى و جعفري گيلانى و سید محمد سعيدى و…آمدند. راجع به برنامه سخنرانى فردا در قم براى اعزام مُبلغ، توصيه‌هايى داشتند. بيشتر در جهت تقويت رهبرى در مقابل حركت‌هاى مخالفت‏‌آميز اخير و گفتند تا كنون از سراسر كشور، هشت هزار مُبلغ براى ماه رمضان خواسته‌اند.

محسن، پسر آشيخ حسن صانعى آمد. از سخت‌گيرى‌هاى پدرش گله داشت و براى اداره زندگى و شغل كمك مى‌خواست.

آقاى مهدوى، سفيرمان در آفريقای‏ جنوبى آمد. گزارش روابط را داد و از مسایلى ‏كه اخيراً در ارتباط با رهبرى پيش ‏آمده، اظهار نگرانى كرد و از من خواست براى حل آنها بيشتر كمك كنم. گفت در خارج هم بين مسلمانان نگرانى پيش‏آمده است.

منبع: خاطرات هاشمی رفسنجانی در سال 1376

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا