خرید تور تابستان

بادیگارد، امید و بیمارستان سینا

گیسو فغفوری در روزنامه ی شرق نوشت:
بابک حمیدیان از پشت عینکش به پرویز پرستویی که توانسته اعضای تیم هسته‌ای میهمان را از میان دلواپسان عبور دهد و به وزارت امور خارجه بیاورد می‌گوید: «چه‌کار کردید که این‌قدر عصبانی هستند».
کمی بعدتر هم یادآوری می‌کند خیبری سوز دارد، دود ندارد. همین دو جمله آغاز مراسم معارفه تماشاگران فیلم بادیگارد با شخصیت دانشمند هسته‌ای است؛ یک فیزیک‌دان، یک نابغه، یک المپیادی که مانند امیدها و هم‌نسلانش توانسته اند به بالاترین درجه دانش هسته‌ای دست یابد. این دانشمند هسته‌ای کلیشه‌های ظاهری را دارد، عینک تقریبا ته‌استکانی  و کت و شلوار؛ اما جوان است.

دانشمند هسته‌ای فیلم «بادیگارد» فرزند شهید است؛ از همان شهیدانی که ایمان داریم به صداقتشان و بارها حسرت نبودنشان را می‌خوریم. دانشمند هسته‌ای جوان فیلم بادیگارد می‌تواند یکی باشد مثل دیگرانی که برای ادامه تحصیل به آن‌سوی آب‌ها می‌روند اما او ماندن را ترجیح می‌دهد و حتی حاضر است عشق خود را هم قربانی کند و تأکید دارد باید همسرش همانند مادرش باشد.

دانشمند هسته‌ای با وجود شهدای هسته‌ای حاضر به پذیرفتن بادیگارد نیست و تیم محافظتی‌اش را دست می‌اندازد. از پدرانی که رفته‌اند و جای خالی‌شان در زندگی‌شان احساس می‌شود دلگیر است.

می‌گویند بادیگارد ابراهیم حاتمی‌کیا می‌تواند ادامه آژانس شیشه‌ای او باشد. شاید سال‌ها بعد؛ اگر این فیلم در تاریخ سینما ماندگار شد، بتوان در این زمینه گفت و شنید. اما حالا می‌توان به امروزی‌بودن این فیلم اشاره کرد؛ به اینکه بیش از هر زمان دیگری می‌توان ایمان داشت که «ابراهیم حاتمی‌کیا» نماینده و زبان سینمایی یک نگاه سیاسی است. فارغ از نظریات تمام طرفدارانش و آنانی که جزء دوستدارانش نیستند می‌توان بر توانایی‌اش در ساخت یک اثر قابل‌توجه صحه گذاشت. می‌تواند خواسته‌های آنان را در پرده سینما نشان دهد و پس از آن با حضور در نشست‌ها و دعوت از کسانی که دوستشان دارد، بر این وجهه‌ها اضافه کند.

علاوه بر استقبال مناسب از این فیلم، تحت‌تأثیر قرارگرفتن مخاطبانش است. بسیاری از جوانانی که به تماشای این فیلم نشستند و اتفاقا با آن ارتباط برقرار کردند شاید در حالت عادی از سوی هفت‌هزار پلیس نامحسوس امنیت باید شماره پلاک ماشینشان گزارش شود.

دانشمند هسته‌ای فیلم بادیگارد در این شک ندارد که می‌تواند بهترین‌ها را برای کشورش با انتقال تجربه و ارتباط با دنیا به دست بیاورد. حالا و به این دلیل است که وقتی شبکه‌های مجازی از بیماری یک دانشمند دیگر ایران که اکنون بر بستر بیماری در بیمارستان سیناست عکس منتشر می‌کنند، ناخودآگاه یاد دانشمند هسته‌ای بادیگارد می‌افتیم؛ یاد اینکه در فیلم بادیگارد مدام تأکید می‌شود زمانه تغییر کرده است و شکل جنگ‌ها عوض شده است.

آری جوانان آن‌موقع همان المپیادی‌هایی که برای ایران مدال‌های افتخار را در فیزیک به ارمغان می‌آوردند اکنون دانشمند شده‌اند، مقاله‌های پژوهشی دارند و برندگان نوبل به آنان احترام می‌گذارند؛ المپیادی‌هایی که بعد از موفقیت، به دیدار مقام معظم رهبری می‌رفتند و سطح علمی‌شان مورد تأیید سراسر جهان است. هرچند دانشمند هسته‌ای فیلم بادیگارد مادرش همسر شهید است و فیزیک‌دانی که اکنون با ازدست‌دادن یک کلیه بر تخت بیمارستان است مادری دارد از اهالی گنبد و زبان فارسی را به‌سختی سخن می‌گوید و تمام فرزندانش در بالاترین سطح دانش قرار دارند. این می‌تواند تأکیدی باشد بر اینکه نمی‌توان کامل مرزبندی کرد. نمی‌توان خلوص نیت‌ها را سنجید. می‌شود با اهل علم مهربان‌تر بود حتی اگر آن‌طور که ما می‌خواهیم نباشند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا