آیتالله امجد آماج قضاوتهای احساسی بجای نقدهای علمی
حجت الاسلام رشید داودی، طلبه حوزه علمیه قم و از شاگردان سیدحسن خمینی، در یادداشتی در اینستاگرام با عنوان «آیتالله امجد آماج قضاوتهای احساسی بجای نقدهای علمی» نوشت:
چنانکه انتظار میرفت اعدام روحالله زم، همچون روش دستگیریاش، با واکنشهای زیادی همراه بود. در کنار ابراز خشنودی و خشم موافقان و مخالفان اعدام او، واکنش آیتالله امجد بیش از همه مورد توجه قرار گرفت. واکنشی که به اعتقاد نگارنده، جای تأمل و تحلیل و البته نقد جدیِ عالمانه دارد اما متأسفانه عدهای بهجای اتخاذ رویکرد عالمانه و منطقی نسبت به سخنان ایشان، روشی احساسی را پیش گرفته و هجو و اهانت را بر نقد منصفانهٔ گفتههای او ترجیح دادند. برخی نیز پا را فراتر گذاشته و به قضاوت وپیشگویی عاقبت این استاد برجستهٔ حوزهٔ علمیه پرداختند!
نگارنده درحال حاضر درصدد نقد سخنان آیتالله امجد که دربردارندهٔ نسبتهایی مبهم اما سهمگین و عتابهایی تند و تیز اما غیرمتعارف است، نیست وآنرا به مجالی موکول میکند که از ابهامِ کلام، کاسته ودلایلی که منجر به ایراد آن شده، روشن گردد، اگرچه هماینک معتقد است میتوان بر سخنان و عتابهای تند ایشان هم اشکال روشی و هم محتوایی وارد کرد؛ و روی سخنش با کسانی است که بیمحابا آیتالله امجد را آماج توهین وتخریب والبته قضاوت قرار دادهاند!
مخالفان سخنان آقای امجد را میتوان به چند دسته تقسیم کرد:
۱. گروهی که شناختی از پیشینهٔ علمی وعملی آیتالله ندارند و به جهت مخاطب قرار گرفتن مقام والای دینی وملیِ رهبری در سخنان عتابگونهٔ آقای امجد، ناراحت وخشمگین شده و روش ناصوابِ هتک وتوهین را پیش گرفتند. بر این گروه به سبب جهلشان نسبت به استاد امجد، چندان توقعی نرفته و نمیرود! چنانکه در همهٔ موارد مشابه نیز چنین روشی داشته، دارند و در آینده نیز خواهند داشت.
۲. گروه دوم، آنهایی هستند که معمولاً دور و بر بزرگان میچرخند و گویی ذاتشان بر مرید بودن سرشته شده و دائماً در پی افرادی هستند تا به آنها ابراز ارادت و سرسپردگی نمایند؛ منتها درجهٔ سرسپردگیشان به مرادها متفاوت است. و دراین قبیل پیشآمدها، به آنی حبّشان به بغض، ارادتشان به نفرت و مدحهای غلوّآمیز دیروزشان جای خود را به ذمّ و توهینهای افراطی و محیّرالعقول میدهد. این قبیل افراد که منششان عمری به بلندای دیروزِ تاریخ، وامروز وفرداهای پیشرو دارد، و به جهت همین سرسپردگیهای نامعقول و ناصواب، همواره مورد نقد و عتاب بوده و هستند اما همواره علیرغم پذیرشِ زبانی، گوشی شنوا و عزمی راسخ برای اصلاحِ راه ندارند. و در وادی مرادپروری و دوگانهٔ ارادت و نفرت سرگردان بوده، هستند و خواهند بود.
نگارنده بارها شاهد بوده که بزرگانی همچون آیتالله امجد، این قبیل افراد را مورد شماتت و سرزنش قرار داده و از خود راندهاند اما علاجی نیافتند؛ برخی، رشتهٔ ارادتشان گسست، و بسیاری، گوشی را، در و گوشی را دروازه ساختند و…؛ تاریخ نشان داده از دل همین گروه، افرادی پیدا میشوند که در دوران ارادت و سرسپردگی خود، به جهت ضعف مبانی و درک ناصواب معارف، همواره اقدام به ساختن و پرداختن کرامات و… برای این قبیل بزرگان میکنند! و همین ضعف معرفتی و ناتوانی از تمییز و شناخت رفتاریِ بزرگان موجب میشود که به طرفة العینی، رشتهٔ محبت و قوهٔ کرامت سازی و منقبتزایِشان به تازیانهٔ عداوت و پندارِ مذمتساز و محاسنزدا مبدّل میگردد. کافی است که در گفتههای دیروز و امروز برخی مریدان (!) که در دوگانهٔ رهبری و استاد امجد، کفهٔ محبت یکی را بر دیگری ترجیح دادند، دقت کنید تا آنها را برشناسید و بر سخن گفته شده، صحه بگذارید.
۳. اما گروه سوم، کسانی هستند که بر مراتب والای علمی و سلوک عارفانهٔ آقای امجد مطلع بوده و هستند، و میدادند که در پیشینهٔ ایشان، کمترین وابستگی به مظاهر دنیوی و ارباب قدرت نبوده و نیک میدانند که شاید همین خصیصهٔ ممتاز ایشان بوده که سالهای سال او را محبوبِ رهبری و استادِ راهبرِ فرزندان ایشان کرده بود.
و نیز میدانند که مشی ایشان در مواجههٔ با آنچه حق تشخیص میدهد، تاکنون چگونه بوده است! و به وضوح دریافتهاند که در بازار مکارهٔ مریدپروری و مرادسازی، کسانی همچون آیتالله امجد، نوادری هستند که این مظاهرِ دنیاساز و بنیان کن را به هیچ انگاشته و تعلق خاطری به آن ندارند و… ؛
لذا، رفتار احساسی و غیرمنطقی این گروه، نسبت به سخنان آیتالله امجد به هیچ وجه قابل توجیه و مماشات نیست؛ این گروه شایسته بود که عنان نفس برکشیده و بر احساسات خود غلبه میکردند و با لحاظ مراتب والای علمی و عملی استاد امجد از او میخواستند که توضیح دهد چرا اینگونه بیپروا و عتابگون، رهبری را مخاطب ساخته است؟ واگر فراتر از آنچه رسانهای شده، نکاتی میداند که دیگران از آن بیخبرند، و مصلحت به افشای آن ندانسته، حداقل اشارهای به این موضوع کند؛
بنابراین اگر بتوان از کنار واکنشهای احساسی و هتاکانهٔ گروه نخست که ریشه در جهل دارد و گروه دوم که برآمده از بیماریِ مرید شدن و مرادداری، و سرگردانی در دوگانهٔ ارادت و نفرت است، به راحتی گذشت اما این قبیل واکنشها از سوی کسانی که در زمرهٔ گروه سوم هستند قابل پذیرش نیست! و از آن بوی تعفن تملّق و رایحهٔ نامطبوعِ دنیا به مشام میرسد.
سخن پایانی
اگرچه در کنار این سه گروه، هستند کسانی که طریقهٔ درست را پیشه ساخته و بجای تسرّع در پاسخ به سخنان آقای امجد، در پیِ کشف چراییِ و در نتیجه، تصحیح، تکمیل و یا حتی تایید آن بوده و هستند، اما به نظر میرسد با توجه به:
یک) وسعت بازتاب این سخنان،
دو) جایگاه رفیع، خطیر و لازم الاحترام مخاطب آنها،
سه) رفع تحیّر و سر درگمیِ تودهٔ مردم در مواجههٔ با موافقان و مخالفان افراطیِ این سخنان،
و نیز به جهت منع از سوء استفادهٔ بدخواهان و کینهتوزان، ثبت در تاریخ و اتمام حجت برای طرفین، لازم است تا آیتالله امجد در گفتار یا نوشتاری، به تبیینِ تفصیلی یا اشارتی اجمالی بر دلایل سخنان خویش مبادرت کنند تا بتوان برداشتی روشنتر که به طریقهٔ تقوا و عدالت، نزدیکتر باشد، داشت و در نتیجه از تفسیر به رأیهای ناصواب و تحلیلهایی که چون تیری در تاریکی رها میشوند و ثمری جز سرگردانی و انحرافِ از حق و حقیقت ندارند، در امان ماند.
انتهای پیام
مگر دوایت عدل وانصاف که یکدیگر را اماج چنان صفاتی قرار دادند..والبته بعدا به رفاقت وهمبستگی دنیا واخرت رسیدند..را کسی سبب را پرسید؟؟وکسی از طلایه داران بزرگ تفسیر شریعت(کثرهم…)پرسید شما که معرفان اخرت اشخاصیدچه می اندیشید؟؟؟؟؟
جناب داودی مثل اینكه خواب تشریف دارید
جا زدن منافق و مزدور به جای شهید احساسی نیست
با این سخنان خوب جایگاه استادت سید حسن را مشخص کردی
جناب سید حسن و شماها کیلومتر ها از امام فاصله دارید
جناب احمد، اگر جناب امجد بجای اینگونه سخن گفتن و عتاب، پر شور و با اشتیاق فریاد تعریف و تمجید بر می آورد، آنوقت از نظر شما عالی بود و خودش مستحق تعریف و تمجید!! اما الان ناراحتی شما این است که عتاب آلود سخن گفته و مخاطب خود را سرزنش کرده!؟ پس آیا ملاک خوبی یا بدی از نظر شما ، کلا و فقط تعریف و تمجید تحت هر شرایطی است!!؟
جناب آقای احمد
کجای حرف آقای داودی خلاف منطق و آموزه های دینی و اخلاقی است؟
چرا با زبان منطق مخالفید؟
الحق که مطلب آقای داودی منصفانه ترین واکنش به سخنان آیت الله امجد بود.
درود بر سید حسن خمینی که هم خود و هم شاگردانش بر مسیر علم و اخلاق و تقوا گام بر می دارند و از ملامت و تخریب و تخطئه ی سیاست زدگان و نمی هراساند.
ما هنوز بخاطر بیم طرفداران یک طرف از دسترسی به اصل سخنان ایشان بخاطر فیلتر و سانسور محرومیم . حال باید چه قضاوتی داشته باشیم؟ بگذارند مردم خود قضاوت کنند و حرفهای طرفداران هر دو فکر را بشنوند.
جناب آقای رشیدی، این تقسیم بندی را از کجا کشف کردی، ما در این دنیا دیدگاه های مختلفی را دیده ایم و شنیده ایم مخالف و موافق، ولی شخصی که یک دفعه صد و هشتاد درجه تغییر کرده و مبانی را زیر پا می گذارد، نه تنها از لحاظ شرعی بلکه از نظر حیثیت ملی نیز جای دفاع ندارد.