خرید تور تابستان

درباره‌ی آقای امجد | علی‌اصغر خدایاری

علی اصغر خدایاری، معاون سابق دانشگاه تهران، در یادداشتی در فیسبوک درباره‌ی اظهارات اخیر آقای امجد نوشت:

(1)
اولین بار آقای امجد را در سال 62 در کرمانشاه دیدم. ایشان مسئول دفتر نمایندگی امام در سپاه پاسداران منطقه هفت بودند و من از طرف ستاد مرکزی سپاه برای خدمت در آن منطقه به کرمانشاه مأمور شده بودم. در آن زمان علمای کرمانشاه در دو طیف طبقه‌بندی می‌شدند که علمای شاخص طیف چپ یا خط امامی آن روز شهید آیت‌الله اشرفی اصفهانی و مرحوم آیت‌الله زرندی بودند و در طیف مقابل که آقای امجد نیز به آن طیف منتسب بودند، علمای شاخصی نظیر مرحوم آیت‌الله نجومی و مرحوم آیت‌الله حاج آخوند حضور داشتند.

از همان اول آشنایی ایشان را یک روحانی پرشور، اخلاقی، مردمی و گریزان از تشریفات و فاصله‌گذاری متعارف علما یافتم. بیش‌تر اوقات در سپاه بودند و نمازهای جماعت ظهر معمولاً به امامت ایشان برگزار می‌شد. نماز را بسیار با سرعت می‌خواندند، یک‌بار خدمت ایشان عرض کردم حاج آقا درست است گفته شده نماز را طوری بخوانید که ضعیف‌ترین مأمومین هم به زحمت نیفتند، ولی با این سرعتی که شما دارید قوی‌ترین نمازگزاران هم به شما نمی‌رسند، مثل بیش‌تر اوقات بلندبلند خندیدند. با یکی از دوستان از ایشان خواهش کردیم در محضرشان عربی بخوانیم، با چهره‌ی گشاده پذیرفتند و این توفیق دست داد که چند وقتی دو نفره در محضر ایشان جامع‌المقدمات بخوانیم.

(2)
حدود یک سال بعد به تهران بازگشتم و دیگر از ایشان خبری نداشتم تا این‌که در سال‌های 79 و 80 که معاون دانشجویی و فرهنگی دانشگاه تهران بودم، شنیدم ایشان به امامت جماعت کوی دانشگاه برگزیده شده‌اند. ایشان در مدت حضور در کوی با اخلاق نیکو و برخوردهای کریمانه‌ی خود مؤفق شده بودند بسیاری از دانشجویان را جذب کنند و به محور مورد وثوق همه‌ی ساکنان کوی تبدیل شوند. نمازهایشان پرشور و منبرهایشان بسیار پرمخاطب و جذاب بود. آقای امجد در حوادث آن سال‌های کوی برای دانشجویان پناهگاهی مطمئن و برای مدیریت کوی و معاونت دانشجویی دانشگاه مشاور و راهنمایی امین بودند.

پس از برکناری از معاونت دانشگاه نیز اگرچه جلسات آقای امجد را کم‌وبیش دنبال و در برخی از آن مجالس در ماه محرم شرکت می‌کردم، ولی ارتباط مستقیمی با ایشان نداشتم.

(3)
این روزها آقای امجد با آن پیشینه و روحیه، شکیبایی از کف داده و فریادش از ظلم بلند است، و ما که مدت مدیدی است ضجه‌های علی و آرزوی مرگ او را در داستان خلخال زن یهودی و فریاد ابوذر تنها را بر سر کاخ‌نشینان شام فراموش کرده‌ایم و حسگرهای وجدانمان درد هیچ ظلمی را احساس نمی‌کنند، به جای پرداختن به زمینه‌های رسیدن ایشان به این نقطه، رفتار او را به تحلیل نشسته‌ایم و نتیجه‌ی تحلیل برای کسانی که می‌خواهند آسوده بخوابند و نمی‌خواهند کنج عافیت‌شان ترک بردارد، روشن است: ساده‌لوحی آقای امجد، یا تحت تأثیر ضدانقلاب بودن ایشان.

یک بار دیگر به چهره‌ی نگران و آشفته، و لحن بی‌تکلف، مشفقانه و دلسوزانه‌ی گوینده در این فیلم دقت کنید، این همان آقای امجد سپاه کرمانشاه و کوی دانشگاه تهران است، با همان آرمان‌ها و همان دغدغه‌ها.

آیت‌الله امجد آماج قضاوت‌های احساسی بجای نقدهای علمی

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. انچه در مورد آیت الله امجد نمود پیدا می کند .واحد بودن ایشان است اگر در مسیر باطله است یعنی جبهه باطل هیچ اعوان و انصاری ندارد .اگر بحق است باز همین پرسش مطرح است. ..هنوز طرف حق و باطل در کشور مشخص نیست .یک نفر چیزی می گوید عده ای از صاحبان قدرت او را می کوبند ولی چه حق چه ناحق هیچ گروهی به دفاع بر نمی خیزند .یعنی در ایران قدرت طرف را مشخص می کند یا با قدرتی یا اصلا نیستی .انشا الله که قدرت در کشور بحق است.

    12
    3
  2. اگر خودت بعد از انقلاب تو خونه مصادره ای نشستی و بچه هات با استفاده از موقعیت ایجادشده از طرف نظام اسلامی به ثروت های نجومی و خونه های برج خلیفه دبی رسیدند یه دروغی در کاره!
    مگه میشه شکمت پر از مال حروم باشه و حرف حق بزنی؟
    پس دروغ رو کنار بزن شیخ چی میخواین؟
    یه پسرت قدرت زیاد و دیگری ثروت هر چه بیشتر…..

  3. اگر مردم رسانه وتجمع اعتراضی طبق قانون اساسی نداشته باشن و سقوط ما حتمی خواهد بود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا