آرمین: به گنجی درباره انتشار مطالب غیرمستند هشدار داده بودیم
محسن آرمین سردبیر نشریه «عصر ما» در گفت و گو با «پروژه تاریخ شفاهی رسانه های ایران ایرنا» به چگونگی تولید و توقیف این نشریه می پردازد. نشریه عصر ما، از نشریات مهم اصلاح طلبان در دهه ۷۰ بود. آرمین می گوید: به آقای اکبر گنجی اعتراض کردم که این مقالات چی است که آنها را می نویسی؟ و ایشان دفاع میکرد. گفتم این اطلاعات پشت پرده و محرمانه را که در مقالات نقل میکنی از کجا آوردهای؟ گفت: از طریق نامه برای من میفرستند. گفتم: چه کسی؟ گفت: به صورت ناشناس می فرستند. گفتم: مردحسابی داری بازی محافل اطلاعاتی و امنیتی را می خوری! آن ها دارند تو را بازی میدهند! او گفت: نه این طور نیست. بحث بین ما کمی هم تند شد. آقای عرب سرخی هم در آن جلسه همین موضع را نسبت به کار آقای گنجی داشت. این گفت و گوهای انتقادی چند بار دیگر با حضور یا در غیاب آقای گنجی رخ داد. نتیجه آن انتقادها این بود که برخی دوستان اصلاح طلب که در حوزه انتشار مطبوعات فعال بودند در انتشار مقالاتی از این دست علیه مرحوم هاشمی تجدید نظر کنند.
ایرنا : فکر تاسیس «عصرما» چگونه شکل گرفت؟
آرمین: شکل گیری عصر ما دوعلت داشت یکی این که هر تشکیلات سیاسی طبیعتاً نیازمند یک ارگان یا رسانه است که با مخاطبان خود ارتباط بر قرار کند و مواضع و دیدگاههای خود را مطرح کند. دلیل دوم به تعریف ما از سازمان برمی گشت. تعریف ما آن زمان از سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی یک هسته منسجم فکری بود که ضمن ارتقاء آگاهیهای سیاسی جامعه برای مسائل مختلف کشور ایده پردازی کند. چون معتقد بودیم بسیاری از کنش ها و مواضع و تصمیمات فاقد یک پشتوانه تحلیل های کلان و راهبردی است و کثرت و تنوع مسائل مسؤلان را دچار روزمرگی کرده است. با توجه به این تعریف از کار تشکیلاتی، سازمان برنامهای برای عضو گیری و توسعه تشکیلاتی نداشت. به عبارت دیگر تعریف ما از سازمان یک تشکیلات تودهای و دارای اعضای گسترده نبود، لذا سازمان فعالیتهای سیاسی اجتماعی معمولی که از یک تشکیلات سیاسی انتظار میرود، نداشت. بنابراین ما باید مشکل ارتباط با جامعه را به گونه ای دیگر حل میکردیم. انتشار هفته نامه عصر ما میتوانست این نقص عدم عضو گیری و گسترش تشکیلاتی سازمان را جبران کند و کانال ارتباطی خوبی بین سازمان و جامعه باشد. البته عضو جدید می گرفتیم ولی به صورت بسیار محدود. ما تا مدتی بعد از دوم خرداد اصلا به دنبال گسترش تشکیلات نبودیم.
نشریه عصر ما محدودیت تشکیلاتی را ما برای عضوگیری تا حدود زیادی جبران می کرد و با این هدف تاسیس شده بود که در حوزه مسائل سیاسی بیشتر نقش ترویجی داشته باشد تا تبلیغی. به همین دلیل اخبار درون حزبی و یا اخبار مربوط به فعالیتهای سازمان و اعضای آن در آن منعکس نمیشد. این نشریه فقط به مباحث فکری و راهبردی مورد نظر سازمان اختصاص داشت و هدف از آن چنان که گفتم کمک به ارتقای سطح دانش و بینش سیاسی جامعه و افزایش قدرت تحلیل سیاسی مخاطبین بود. ما احساس می کردیم هم جامعه، هم نظام سیاسی احتیاج به یک ابزار تحلیلی برای فهم تحولات سیاسی جاری دارد. به همین دلیل یکی از کارهای مهم عصر ما آن تحلیل طیف بندی گروههای سیاسی بود که بسیار مورد توجه و استقبال قرار گرفت. به این ترتیب بدون این که سازمان عضوگیری کند و یا شاخه هواداران را ایجاد کند، هواداران و علاقمندانی را در جامعه مییافت که ارتباطشان با سازمان از طریق عصر ما بود و از طریق عصر ما تغذیه فکری میشدند ارتباط با مخاطبان در مرحله بعد به عصر ما محدود نماند. از مقطعی به بعد علاوه بر انتشار عصر ما جلسات عمومی تحلیل سیاسی را به صورت منظم برگزار می کردیم. برگزاری این جلسات از طریق عصر ما به مخاطبان اطلاع داده می شد. جلسات در دفتر عصر ما در خیابان دانشگاه تهران برپا می شد و طی آن بعضی از دوستان دفتر سیاسی تحلیل ها و مواضع سازمان در قبال مهمترین مسائل روز مطرح می شد به پرسش حاضران در باره مواضع سازمان پاسخ داده میشد.
اگر بخواهید خط مشی و جهت گیری سیاسی فکری کلان سازمان و نشریه عصرما را بدانید میتوانید به سرمقاله های شماره یکم تا هشتم آن مراجعه کنید. نگرش های اصلی عصرما درباره مسائل مهمی چون حاکمیت ملی، وحدت ملی، مردمسالاری، حقوق شهروندی و… در سرمقاله اولین شمارههای عصر ما مطرح شد که در واقع تعریف و ترسیمی از هویت فکری سیاسی سازمان بود. برخلاف تصور بیرونی که از سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران وجود داشت و شاید هنوز وجود داشته باشد، سازمان در سطح روابط داخلی بسیار دموکراتیک اداره می شد. مواضع سازمان که به صورت اعلامیه و یا از طریق سخنگو اعلام می شد نتیجه مذاکرات و گفت و گوهای طولانی شورای سیاسی بود که به نحو کاملاً دموکراتیک انجام میشد تلاش میشد حتی المقدور به اجماع برسیم و اگر اجماع مقدور نبود رأی اکثریت مبنای کار قرار میگرفت و این طور نبود که یک نفر نقش فصل الخطاب را ایفا کند.
این الگو در عصر ما هم وجود داشت. یعنی اولا ترکیب شورای تحریریه عصر ما از ترکیب اعضای سازمان متنوع و متکثرتر بود. آقایان نبوی، عرب سرخی، قدیانی، صادق نوروزی، سعیدحجاریان، علی مزروعی، علوی تبار و جلایی پور عضو تحریریه عصر ما بودند بعضی از این عزیران عضو سازمان نبودند، اما عصر ما از فکر و قلم آنها بهره مند میشد. پس از جمع بندی دیدگاه ها یک نفر از سوی هیات تحریریه یکی از اعضای صاحب قلم بر اساس محورهای تعیین شده به تهیه مقاله میپرداخت. البته هنر خلاقیت و پرورش موضوع و زحمت مراجعه به منابع و نیز شیوایی قلم کار نویسنده بود. در واقع عصر ما به معنای واقعی کلمه حاصل یک کار جمعی بدون هرگونه چشمداشت مادی و غیر مادی از سوی اعضا انجام می شد. اگر دقت کرده باشید مقالات عصر ما نام نویسنده نداشت. آن ها که کار مطبوعاتی میکنند خوب میدانند که شخص چقدر باید فارغ از انگیزههای شخصی باشد که سالها در یک نشریه مقاله بنویسد بدون آن که نامش ذیل یک مقاله بیاید.
اکثر مقالات ماحصل بحث های کارشناسی صورت گرفته در هیئت تحریریه بود. به ندرت اتفاق می افتاد که یک نفر خودش مقاله ای بنویسد و به هیئت تحریریه پیشنهاد دهد. وقتی هم چنین می شد این مقاله در جمع به بحث گذاشته می شد. البته مقالات وارده از سوی خوانندگان حسابش جدا بود. عصر ما با این رویکرد حداقل تا دوم خرداد ۷۶ بسیار تاثیرگذار بود. آن زمان در میان روزنامه ها سلام و در هفته نامه ها عصر ما بیشترین نقش و تأثیر را بر فضای سیاسی جامعه داشتند. البته در حوزه اندیشه دینی مجله «کیان» تأثیر منحصر به فردی داشت.
ایرنا: بودجه عصر ما از کجا تامین می شد؟
آرمین: عصر ما بودجه چندانی نداشت. چاپ سیاه و سفید یک نشریه ۸ صفحهای هزینه زیادی نداشت. اعضای هیات تحریریه هم حق الزحمهای نمیگرفتند. فقط صفحه بند که برای هر شماره یک روز از صبح تا ظهر به دفتر مجله می آمد مختصری حق الزحمه میگرفت. کاغذ هم عمدتاً از سهمیه کاغذ مطبوعات استفاده میکردیم. ضمن این که میزانی از هزینه از محل فروش عصر ما و اشتراک سالانه تأمین میشد مابقی هزینههای عصر ما از سوی سازمان تأمین میشد.
ایرنا: شمارگان عصر ما چه عددی بود؟
آرمین: به طور متوسط تیراژ عصرما حدود پانزده تا بیست هزار نسخه بود. اما در مواقعی مانند ایام انتخابات که بهار سیاست ورزی بود و فضای سیاسی خاصی بر جامعه حاکم بود این رقم به ۱۵۰ هزار نسخه هم می رسید. بخشی از این تیراژ از طریق سیستم توزیع مطبوعات در دکه های مطبوعاتی فروش می رفت، بخشی هم از طریق پست برای مشترکان یا دفاتر سازمان در شهرستانها برای توزیع فرستاده می شد.
ایرنا: تحقیقی انجام دادید که هر شماره عصرما به طور میانگین توسط چند نفر خوانده می شود؟
آرمین: خیر. چنین کاری نکردیم. ولی بازخوردهایی که از جامعه به ویژه دفاتر شهرستانهای سازمان داشتیم نشان می داد عصر ما نشریه پرنفوذی است. بر اساس این بازخوردها محافل سیاسی به ویژه دانشجویان و انجمنهای اسلامی دانشجویان از عصر ما به شدت استقبال میکردند. و خواننده هر نسخه عصر ما بیش از یک نفر بود. بعضاً مقالات عصر ما موضوع بحث جمعی قرار میگرفت.
ایرنا: پس مقالاتتان هم که معمولا بدون اسم منتشر می شد؟
آرمین: بله. فقط در انعکاس مصاحبه های اعضای سازمان به ناگزیر نام مصاحبه شونده ذکر می شد. البته اگر مقاله وارده ای داشتیم نام نویسنده آن را هم پای مطلب می نوشتیم.
ایرنا: بیشترین بازخورد مطالب عصر ما مربوط به کدام بود؟
آرمین: نوعا مقالات عصر ما به دلیل آن که جنبه ترویجی داشت و حاصل همفکری یک جمع صاحب دانش و تجربه سیاسی بود با استقبال روبرو می شد. یکی از این کارها سلسله مقالاتی تحت عنوان طیف بندی نیروهای سیاسی بود که طی چند شماره در عصر ما منتشر شد و بازتاب بسیار گستردهای داشت. آن مقالات در واقع به خوانندگان الگویی تحلیلی میداد تا بتوانند تحولات سیاسی را تحلیل کنند. مطالب عصر ما عمدتاً مسئله محور بود یعنی ناظر به مهمترین آن سالها در حوزههای اندیشه و اقتصاد و سیاست داخلی و سیاست خارجی بود و به همین دلیل مورد توجه بود. به عنوان مثال مقالات متعددی در باره حکومت دینی و ولایت فقیه که جنبه تئوریک داشتیم که در واقع نیاز فکری آن دوره بود. ما میکوشیدیم تبیینی دموکراتیک از ولایت فقیه ارایه دهیم و این موضوع را بر اساس معیارهای اندیشه سیاست جدید تبیین کنیم. از نظر ما ولایت فقیه اختیاراتی محدود به قانون اساسی داشت و به صورت دموکراتیک انتخاب میشد و هویتی نهادی داشت و نه فردی. فقیه در رأس حکومت ولایت خود را یعنی اختیارات خود را که محدوده آن را قانون مشخص کرده است از طریق نهادهای حکومتی و منطبق با سازوکارهای قانونی اعمال میکند. به عبارت دیگر ما ولایت فقیه نهادی مقید به قانون را قابل دفاع میدانستیم و مطلقیت را از آن حاکمیت و نهاد حکومت میدانستیم و نه شخص فقیه. از نظر ما مطلقیت عبارت بود از تجزیه ناپذیری حق حاکمیت و نه اختیارات و این مطلقیت از آن حاکمیت به معنای state بود. معتقد بودیم نظریه ولایت فقیه تنها با چنین قرائتی میتواند با نظریه دولت مدرن سازگار و قابل دفاع باشد. این ها که عرض میکنم حاصل تلاشهای فکری و نظری زیادی بود و طبعاً آن زمان نو و جدید بود و با استقبال خوبی مواجه می شد.
ایرنا: تعامل عصر ما با دولت آقای هاشمی چگونه بود؟
آرمین: سازمان باسیاستهای اقتصادی مرحوم آقای هاشمی موافق نبود و خط مشی اقتصادی و سیاسی دولت ایشان را نقد می کرد. سازمان در حوزه اقتصاد و جامعه علاوه بر آزادی و رقابت اقتصادی بر مؤلفه عدالت تأکید داشت و طبعاً با اقتصاد لیبرال موافق نبود. از الگوی اقتصادی که در قانون اساسی منعکس شده بود یعنی اقتصاد مرکب از بخش تعاونی، خصوصی و دولتی دفاع میکرد. در عصر ما مقالات زیادی در این باره داشتیم. اما این به معنای تقابل ما با آقای هاشمی نبود. ما روابط خوبی با ایشان داشتیم. بعضی از دوستان ما در بیرون از سازمان، مواضع بسیار تندی علیه مرحوم آقای هاشمی داشتند. مثل دوستانمان در روزنامه سلام یا روزنامه «بیان».
اما ما با مواضع این دوستان درباره آقای هاشمی و دولت وی موافق نبودیم. به عنوان مثال این دوستان آقای هاشمی را استعدادی می دانستند که نظام را به سمت دیکتاتوری پیش می برد. اما ما چنین تحلیلی نداشتیم و معتقد بودیم اساساً در ساختار حقوقی و حقیقی قدرت در ایران دولت چنین ظرفیتی ندارد و زمینهها و روندهایی که ظرفیت هدایت نظام به سمت تمرکز قدرت را دارد باید در حوزهها و سطوح دیگر جستجو کرد. ما هم آقای هاشمی را نیرویی قابل احترام و موثر در انقلاب می دانستیم. درست است که با سیاست های اقتصادی ایشان موافق نبودیم اما اکیداً از ورود به فضای تبلیغاتی که علیه ایشان به راه افتاده بود پرهیز می کردیم. این یکی از اختلافات ما با برخی دوستانمان در خط امام آن زمان و اصلاح طلبان بعدی بود. البته انصاف باید داد که مرحوم آقای هاشمی خود در ایجاد چنین شکافی بی تقصیر نبود.
ایرنا: چطور؟
آرمین: در سالهای ۷۶ تا ۷۸ که اصلاح طلبان در عرصه سیاسی پیروز شدند فضای تبلیغاتی تندی علیه مرحوم هاشمی شکل گرفت. برخی دوستان اصلاح طلب در آن نقش مهمی داشتند فضایی که اصلاً منصفانه نبود. وقتی آقای اکبرگنجی مقالات عالیجناب سرخپوش را می نوشت من و برخی دیگر از دوستان سازمان مانند آقایان عرب سرخی و مزروعی که با مطبوعات اصلاح طلب همکاری داشتیم، به عملکرد و مقالات ایشان به شدت معترض بودیم.
در آن زمان اگر اشتباه نکنم روزنامه صبح امروز شورای سیاست گذاری مرکب از فعالان اصلاح طلب تشکیل داده بود. من و آقای عرب سرخی و بعضی دیگر از دوستان هم عضو این شور بودیم تقریباً اصلاح طلبان مطرح در این شورا جمع بودند جمع بودند. آن زمان مقالات عالیجناب سرخ پوش و خاکستری پوش آقای گنجی علیه اقای هاشمی شروع شده بود. در یکی از این جلسات من به اقای اکبر گنجی اعتراض کردم که این مقالات چی است که آنها را می نویسی؟ و ایشان دفاع میکرد. گفتم این اطلاعات پشت پرده و محرمانه را که در مقالات نقل میکنی از کجا آوردهای؟
گفت: از طریق نامه برای من میفرستند.
گفتم: چه کسی؟
گفت: به صورت ناشناس می فرستند.
گفتم: مردحسابی داری بازی محافل اطلاعاتی و امنیتی را می خوری! آن ها دارند تو را بازی میدهند!
او گفت: نه این طور نیست.
بحث بین ما کمی هم تند شد. آقای عرب سرخی هم در آن جلسه همین موضع را نسبت به کار آقای گنجی داشت.
این گفت و گوهای انتقادی چند بار دیگر با حضور یا در غیاب آقای گنجی رخ داد. نتیجه آن انتقادها این بود که برخی دوستان اصلاح طلب که در حوزه انتشار مطبوعات فعال بودند در انتشار مقالاتی از این دست علیه مرحوم هاشمی تجدید نظر کنند.
ایرنا: تا کار به انتخابات هفتم ریاست جمهوری کشید؟
شما طی سالهای ۷۳ تا ۷۹ یا ۸۰ که عصر ما توقیف شد نه در مواضع سازمان و نه در مواضع اعضای سازمان یک مورد موضع تخریبی علیه مرحوم آقای هاشمی نمیبینید. بگذارید خاطرهای بگویم تا ببینید چقدر در حق مرحوم آقای هاشمی افراط شد. زمانی که نماینده مجلس بودم مصاحبهای با یکی از روزنامههای اصلاح طلب کردم خبرنگار درمورد آقای هاشمی از من پرسید و طبعاً پاسخ من کاملاً منطبق با مواضع سازمان بود. اما خبر نگار مذکور این بخش از مصاحبه را کاملا برعکس آن چه گفته بود تنظیم کرد و در آن روزنامه منتشر شد. من به یکی از دوستان که دست اندرکار آن روزنامه بود و نمی خواهم نامش را ببرم اعتراض کردم که این چه بی اخلاقی است که خبرنگار شما مرتکب شده است؟ ایشان که موضعی علیه آقای هاشمی داشت زیر بار نمیرفت میگفت خبرنگار ما میگوید عین حرف تو را منعکس کرده است. به او گفتم من در برابر تو نشستهام و به صراحت میگویم این حرف را نزده اما سالهاست مرا میشناسی با دیدگاههای من آشنایی حرف این خبرنگار را می پذیری و مرا متهم به دروغ گویی می کنی؟ بگو نوار مصاحبه را بیاورند. اما او گفت نوار را پاک کردهاند! نهایتاً راضی شد یک تکذیبیه خیلی نرم و کوتاه از من در روزنامه چاپ کند.
ایرنا: و توقیف نشریه عصر ما چگونه صورت گرفت؟
آرمین: هیچ دلیلی برای آن وجود نداشت. دست آقای مرتضوی در بستن عصر ما خیلی خالی تر از دست وی در توقیف دیگر مطبوعات اصلاح طلب بود، اما تصمیم بر محدود کردن کانالهای ارتباطی اصلاح طلبان با بدنه جامعه بود بنابراین توقیف عصر ما چندان دور از انتظار نبود. وقتی تصمیم به بستن نهادی مثل نشریه داشته باشی بهانه به راحتی پیدا میشود. روی یکی دو مقاله انگشت گذاشتند که این تحلیلی که کردید و این اطلاعاتی که داده اید کذب است. آقای سلامتی هم به عنوان مدیر مسؤل محکوم به زندان شد.
انتهای پیام
همیشه افراط ها چنین طفریط هایی را درپی دارد..
یادش به خیر پنجشنبه ها عصر منتظر فرود هواپیمای تهران اهواز بودیم تا عصرما را از روی دکه خیابان 24 متری بخریم چقدر پر و پیمان بود. بعضی اوقات دیر می رسیدیم عصرما تمام شده بود. تنها یادگار عصرما تحلیل اقتصادی آن است که دکتر مومنی آن را ادامه داده و هنوز پنجشنبه ها عصر در موسسه دین و اقتصاد ارائه می دهد، با همان کیفیت و لو بهتر. حیف که سیاست زدگی و سطحی نگری مسیر را به سمت افشاگری برد و با جا افتادن افشاگری ها نه تنها چیزی اصلاح نشد و در پس پرده افشاگری ها راه بر تحلیل های عمیق برای اصلاحات بسته شد بلکه قبح فساد هم شکسته شد. طرف با حجم فساد در شهرداری داعیه ریاست جمهوری دارد آن یکی هم می گوید بچه حزب اللهی باید به فکر پول و ثروت باشند و البته باند کارگزاران هم حفظ منفعت شرکت ها و خیریه ها و بانکهایشان را ادامه می دادند و می دهند.