فقیهی: مصاحبه خبرنگار افغان با ظریف شجاعانه نبود
بابک مجیدی، انصاف نیوز: مصطفی فقیهی مدیرمسئول سایت خبری انتخاب دربارهی مصاحبهی لطفالله نجفی زاده خبرنگار افغان طلوع نیوز با محمدجواد ظریف میگوید میان چالش و بی ادبی و عقده گشایی فرق بسیاری است و باید دید خبرنگار شهامت طرح این سوالات از وزیر خارجه آمریکا را دارد یا خیر. او همچنین میگوید طرح این سوالات شجاعانه و قابل ستایش نیست. او همچنین درباره خبرنگاران ایرانی در مصاحبه با شخصیتهای سیاسی میگوید «مثلا خبرنگار صداوسیما وقتی مقابل یک سیاستپیشهی اصولگرا مینشیند، یکپارچه «گوش» میشود. اما در برابر غیر اصولگرا تماما «زبان»، آنهم از جنس گزنده و گاه خارج از ادب و آداب مورد انتظار.» او همچنین درمورد مانعی که برای دیگر رسانههای داخلی وجود دارد هم میگوید «حتما مهمترین دلیلش ترس از شکایت قضاییست.»
او آفت دیگر را رونق مصاحبههای سفارشی میداند؛ «آفت رو به رشدیست که اساساً چالشی اگر در مصاحبه شکل گیرد، از پیش تعیین شده و برای بیان جملات تبلیغاتی مصاحبه شونده است.»
چندی پیش خبرنگار افغان شبکه طلوع نیوز با محمدجواد ظریف مصاحبه کرد. این مصاحبه با واکنشهای زیادی از سوی خبرنگاران رسانههای مختلف ایران و خارج از ایران همراه بود. بعضیها از نحوه سوال کردن خبرنگار افغان و به چالش کشیدن ظریف او را ستایش کردند و برخی نیز معتقد بودند این مصاحبه بیشتر یک بی ادبی رسانهای بود و باید دید مقابل وزیر امور خارجه آمریکا و شخصیتهای سیاسی کشور خود چه گونه مصاحبه خواهد کرد. به همین دلیل با مصطفی فقیهی مدیر مسئول سایت انتخاب که حدودا 1 ماه پیش با محمدجواد ظریف به گفتگو نشسته بود گفتگو کردیم که در زیر میخوانید:
شما چندی پیش با آقای ظریف مصاحبه کردید؛ تحلیل شما از مصاحبهی خبرنگار افغانستانی با ظریف چیست؟
مصاحبه را بجز همان تکهی منتشره، ندیدم. فرق است میان چالش و کشمکش با بیادبی یا نوعی عقدهگشایی. با توجه به عقبهی رسانهای که آقای ظریف با آن مصاحبه کرد، میتوان حدس زد علت این نوع برخورد چه بوده و براساس همین عقبه، میتوان پرسید آیا خبرنگار آن تلویزیون، شهامت طرح چنین پرسشهایی از وزیر خارجه آمریکا را دارد یا خیر؟! به نظرم خیر، آن خبرنگار قصد انتقال منویات موذیانهی گردانندگان و پشت پردگان این رسانه در قالب پرسش از وریر خارجه ایران را داشت که ظریف نیز، پاسخ رسمی حاکمیت را به آنان داد. لذا خبرنگار مذکور، اقدام شاذی نکرد.
به نظرم اگر حضرات و گردانندگان این تلویزیون، خود را مستقل میدانند و رفتار خبرنگار خود را حرفهای میپندارند، از وزیر خارجه خود [افغانستان] بخواهند تا با اینجانب به گفتگو بنشیند! اینکه وزیر خارجه ما تن به مصاحبه با یک رسانهی افغان با آن عقبه خاص را میدهد را باید به حساب حسن ظن، علاقه به مردم عزیز افغانستان و البته سعهی صدر ظریف گذاشت.
بعد از این مصاحبه تعدادی از خبرنگاران ایرانی، مصاحبه خبرنگار افغانی با آقای ظریف را ستایش کردند. نظر شما دربارهی واکنشها چیست؟
ستایش از چه؟ اگر رسانه مستقل بود، بله خب، قابل تمجید و تعریف بود، اما با توجه به عقبهی رسانهی مذکور، من نمیتوانم طرح این سوالات را شجاعانه و قابل ستایش بدانم. ضمن آنکه شنیدم سراسر مصاحبه بجز همان تکه منتشره، کاملاً عادی و ساده پیش رفته است. بنظرم این ستایش تصنعی، بیشتر بخاطر ژست ترحم نسبت برادران افغان است! که در حقیقت، حاکی از موضعی بالا و پدرانه نسبت به این خبرنگار است.
از سوی دیگر، اگر تندی به ظریف قابل ستایش است که روزانه دهها رسانه از جمله کیهان او را خائن میدانند و به زندان پس از پایان دولت، تهدیدش میکنند. خب حضرات بفرمایند کیهان را هم ستایش کنند.
برخی معقدند آقای ظریف اهل مصاحبه چالشی نیست. چقدر این ادعا درست است؟
ظریف در کمیسیون برجام ساعتها با منتقدانش نشست و تلویزیون نیز آن را پخش کرد. اینکه ایشان با مصاحبه چالشی موافق هستند یا نه را نمی دانم، اما اولاً پذیرش مصاحبه با رسانه افغان با آن عقبه و رزومه، عکس این گزاره را ثابت میکند.
ثانیاً رسانههای منتقد در گفتگو با ایشان دستشان برای چالشها خاصی باز است که پاسخش از سوی ظریف، میتواند باعث مشکل شود. لذا احتمالاً خود ظریف برای جلوگیری از ایجاد جنجال و یا فاشگویی ، گفتگو با رسانههای منتقد را نپذیرفتهاند. بجز همه این موارد، خبرنگاران داخلی منتقد ظریف، دستشان برای توهین و تهمت باز است؛ چندان که در فضای مجازی هر تهمت ناشایستی را نثارش میکنند، اما برخوردی دیده نمیشود و اگر ظریف، کوچکترین واکنشی نشان دهد، فحاشی ها از زمین و زمان سربارش میشود. چندان که ظریف در مصاحبه با اینجانب، وقتی سخن از «گرا دادن برخی داخلی ها برای عدم مذاکره خارجی ها با دولت فعلی» گفت، دیدیم که چهها به او نگفتند. پس چرا ظریف باید تن به گفتگویی دهد که در هر حالت، سوژهای تازه برای فحش و ناسزا و تهمت، عاقبتش است و نه تنها به شفافسازی کمک نمیکند که سپهر سیاسی ایران را تیره و تارتر میکند.
از سوی دیگر و در مقابل، دست تیم مذاکره کننده سابق در دولت احمدینژاد و آقای جلیلی برای بیان هر آنچه میخواهند بر زبان برانند، باز است و تریبون تلویزیون را نیز در اختیار دارند، اما آنان بنا به دلایلی که بر من پوشیده است، تن به مصاحبه با رسانههای منتقد خود نمیدهند. مثلا بنده پس از مصاحبه با اقایان ظریف و صالحی، کتباً و شفاهاً آمادگی خود را برای مصاحبه با دکتر جلیلی اعلام کردم و یکبار نیز با دفتر ایشان تماس گرفتم، اما دکتر جلیلی مصاحبه با اینجانب را رد کردند. درواقع، ایشان با وجود عقبهی آهنین – برخلاف ظریف که چنین امکانی ندارد- حاضر به گفتگو با رسانهی منتقد خود نیستند. آیا دکتر جلیلی که انسان شریفیست، شأن خود را اجل بر مصاحبه با این حقیر میداند یا چون «انتخاب»، منتقد سیاستهای اوست، حاضر به گفتگو نیستند؟
چرا معمولا خبرنگاران ایرانی نمیتوانند در مصاحبه با مسئولان مصاحبهی چالشی انجام دهند؛ از نظر شما اشکال کار کجاست؟
چرا نتوانند؟ میتوانند، اما سدهای محکمی در این راه است. مثلا خبرنگار صداوسیما وقتی مقابل یک سیاستپیشهی اصولگرا مینشیند، یکپارچه «گوش» میشود. اما در برابر غیر اصولگرا تماما «زبان»، آنهم از جنس گزنده و گاه خارج از ادب و آداب مورد انتظار. لابد دیدید آقای محسن هاشمی رفسنجانی در برابر مجری شبکهی افق، چه سوالات عجیبی شنید و حقیقتاً سعه صدر هاشمی همانطور که مجری معترف بود، در ایران کمسابقه بود. مجری خود را رعیت خواند و او را آقازاده! گفت «میترسید حرف بزنید؟ چون آقای رییسی آمده؟» آیا این مجری گرامی میتواند چنین سوالاتی را از آقای جلیلی، یا حداد عادل یا فرزندش، یا حتی چندین سطح پایینتر، مثلا از آقای فروغی مدیر شبکه سه بپرسد؟ قطعا خیر!
اما اینکه چرا دیگر رسانهها نمیتوانند سوال چالشی از مسئولان بپرسند، حتما مهمترین دلیلش ترس از شکایت قضاییست. آیا یک خبرنگار شهامت میکند مثلا مقابل وزیر کشور بنشیند و از شنیدههایش پیرامون. قهر چندسال قبلش با رییس جمهور یا علت اقدامات وی مثل تعلیق شهردار یکی از شهرهای شمالی کشور بپرسد؟ یا مثلا میتواند از جناب شمخانی در مورد اقدامات فرزندان خود یا بیانیه اخیر دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی سوال کند؟ یا میتواند با یک قاضی مشهور به گفتگو بنشیند و سوالات منتقدانه بپرسد؟
در چنین شرایطی، به احتمال زیاد، وزیر کشور فوراً از موقعیتش استفاده میکند و پلیس فتا را به جان خبرنگار میاندازد و شمخانی نیز، با استناد به مصوبهای که خود تصویب کرده، علیه خبرنگار اعلام جرم میکند! اساساً یک خبرنگار فرصت این را می یابد که با رییس جمهور یک مصاحبه اختصاصی کند و شبههها پیرامون او را جویا شود؟ اگر بتواند مصاحبه کند و فیلم را نیز از دفتر رییس خارج کند، کجا سراغش میآید؟ از سوی دیگر، رونق مصاحبههای سفارشی نیز آفت رو به رشدیست که اساساً چالشی اگر در مصاحبه شکل گیرد، از پیش تعیین شده و برای بیان جملات تبلیغاتی مصاحبه شونده است.
از نظر شما مهمترین نکتهی مثبت و منفی مصاحبهی شبکهی طلوع با ظریف در کجاست؟
مصاحبه را بجز همان یک تکه ندیدم، لذا نمیتوانم نظر دهم.
آقای عباس عبدی در یادداشتی گفته است که مصاحبه ظریف معمولی بود و خبرنگار تسلط کافی نداشت و این را میشود در پریدن وسط صحبتهای آقای ظریف مشاهده کرد. نظر شما چیست؟
کاری به مصاحبه دکتر ظریف ندارم و عرض کردم آن را ندیدم. اما پریدن وسط سخن مصاحبه شونده، ایرادی ندارد. اگر قرار باشد مصاحبه شونده هر چه میخواهد بگوید، میشود نطق کامل و متکلم وحده! خبرنگار باید بتواند سوالی که در ذهنش ایجاد میشود را در کمال ادب، پرسش کند و البته سعی کند سخن مصاحبه شونده به یک «نقطه» برسد و سپس پرسش کند تا مخاطب تصور اسائه ادب به مصاحبه شونده یا گستاخی مصاحبه کننده را نکند. درواقع، مصاحبه کننده ایرادی ندارد در میانهی سخن مصاحبه کننده بپرد، اما نباید جفتک بیاندازد! چالش با گستاخی و بی ادبی تفاوتی عمیق دارد.
در طول سالیان گذشته طبیعتا خبرنگاران مختلف خارجی بوده که با روسای جمهور یا وزیر خارجه گفتگو کردند. چه تفاوتی میان مصاحبه خبرنگاران خارجی با خبرنگاران ایرانی است؟ کدام موفقتر عمل میکنند؟
خبرنگاران خارجی محدودیتهای داخلی را ندارند و همانطور که در بالا عرض کردم، نگرانی آینده شغلی خود را ندارند. لذا این قیاس ناشدنی و حتی مع الفارق است. ما خبرنگاران بسیار مستعد و باسوادی در داخل ایران داریم که محدودیتها، مانع رشد آنان در سطح بینالمللی میشود. اگرچه کم لطفی مقامات ارشد کشور در حق رسانههای داخلی در این ماجرا بسیار موثر است. مثلا یکبار دیدهاید رییس جمهور با خبرنگار یک رسانه داخلی به گفتگو بنشیند؟ اما تا دلتان بخواهد، با رسانههای بینالمللی به گفت و گو مینشینند! این رفتار متکبرانه، هم اجحاف در حق رسانههای داخلیست و هم مانع رشد خبرنگاران داخلی در سطح بینالملل میشود.
انتهای پیام
مسأله ساده تر از این حرف ها و حول چند موضوع اساسی است که عملا ربطی به عقبه این رسانه ندارد:
۱- روابط ایران با طالب ها
۲- فاطمیون
۳- عدم مشارکت در کنفرانس صلح
قشر تحصیل کرده و ترقی خواه افغانستان (البته بدون واقع نگری در مورد سیاست های ایران، امریکا، پاکستان، عربستان و …) با این سه مورد مشکل دارند. راه حل هم تنها بیان شفاف حقایق هست.
همین نکته بس که ازش میپرسه طالبان اینجا خانه دارن، جواب میده شاید ولی من اطلاع ندارم و خبرنگار در نهایت هوشیاری میگه: کشورتان است.
خب خاک بر سر وزیر خارجه ای که از داخل کشور خودش بیخبره
ظریف باید لاپوشانی میکرد و دروغ می گفت و این مشت ظریف رو باز میکرد و نقطه ضعفش بود، ولی اون سوالاتش روشن بود و نقطه قوتش.. پاسخ صریح و بی پرده بود و مسولین ما به سوالاتی با این ماهیت آشنا نیستن. گیج میشن.
همین نکته بس که ازش میپرسه طالبان اینجا خانه دارن، جواب میده شاید ولی من اطلاع ندارم و خبرنگار در نهایت هوشیاری میگه: کشورتان است.
خب خاک بر سر وزیر خارجه ای که از داخل کشور خودش بیخبره
ظریف باید لاپوشانی میکرد و دروغ می گفت و این مشت ظریف رو باز میکرد و نقطه ضعفش بود، ولی اون سوالاتش روشن بود و نقطه قوتش.. پاسخ صریح و بی پرده بود و مسولین ما به سوالاتی با این ماهیت آشنا نیستن. گیج میشن.
همین نکته بس که ازش میپرسه طالبان اینجا خانه دارن، جواب میده شاید ولی من اطلاع ندارم و خبرنگار در نهایت هوشیاری میگه: کشورتان است.
خب خاک بر سر وزیر خارجه ای که از داخل کشور خودش بیخبره
ظریف باید لاپوشانی میکرد و دروغ می گفت و این مشت ظریف رو باز میکرد و نقطه ضعفش بود، ولی اون سوالاتش روشن بود و نقطه قوتش.. پاسخ صریح و بی پرده بود و مسولین ما به سوالاتی با این ماهیت آشنا نیستن. گیج میشن.
«خب حضرات بفرمایند کیهان را هم ستایش کنند»
واللا به خدا!!
«خب حضرات بفرمایند کیهان را هم ستایش کنند»
واللا به خدا!!
عزیز من در مورد افغانستان وقتی مینویسی، باید بدانی که آزادی بیان به تمام معنا در آنجا حضور دارد. رسانه زیر تیغ سانسور دولت و سپاه و نمیدانم فلان فلان سر فرود نمیبرد. آقای نجفی زاده چینی شهامتی را با تمام مقامات بلند پایه افغانستان، ناتو، امریکا و غیره بکار برده است. تمام مصاحبه هایش در انترنیت موجود است. پرده توهم را کنار زنید و کمی یخود زحمت تحقیق دهید و با منطق پاسخ دهید. از این سخنان بی مسؤلانه، بوی تفوق طلبی نژادپرستی ایرانی ها به مشام میرسد. چشم حسود قیج.
ههههههه.