بیانیهی جمعی از حامیان اقتصاد آزاد درباره «حملههای سطحی به نئولیبرالیسم»
بیانیهی جمعی از هواداران اقتصاد آزاد در پاسخ به «حملههای سطحی به نئولیبرالیسم» را در ادامه میخوانید:
در روزهای اخیر، بیانیهای دربارهی مطالبات کارگران هفتتپه منتشر شد [لینک] که از جنبهی عملی و حتی تبلیغاتی اثری در احقاق حقوق این قشر زحمتکش ندارد اما به سیاق روش تاریخی بانیان نگارش آن، به کار بهرهبرداری از رنج کارگران برای تبلیغ ایدئولوژیهای فرسوده و غیرانسانی میآید. از آن جا که این روش و بازی با رنج کارگران و احساسات مردم، به قصد تبلیغات ایدئولوژیک را عملی خلاف اخلاق و انصاف میدانیم، لازم است تا به عنوان جمعی از ایرانیان دغدغهمند معیشت مردم و اعتلای ایران و باورمندان به اقتصاد آزاد با تمام لوازم و قوانین آن که یگانه راه رسیدن به ایرانی آباد و آزاد است، چند نکته را یادآور شویم:
۱- اگرچه از بیشتر امضاکنندگان آن بیانیه، انتظار شناخت مکاتب اقتصادی و دانستن مختصات انواع لیبرالیسم و نئولیبرالیسم و الزامها و بایستههای آن را نداریم اما گمان این است که دستکم گروه تدوین متن هم میداند آنچه بر ایران میگذرد، نسبتی با مکتب شیکاگو و نمونههای رایجتر آن یا اساسا هیچ یک از دیگر نظریههای اقتصاد کلاسیک و نئوکلاسیک ندارد. این جمع ایدئولوژیک با محوریت سلبریتیهای شبهدانشگاهی، مفهوم سلب مالکیت خصوصی و نتیجهی آن را چه در دوران پیشوایان و پدران فکریشان در کشورهای کمونیستی و چه در مصادرههای پس از سال ۵۷ در ایران میدانند و کاش پیش از تحمیل تزهای رفوزه بر دوش کارگران، کمی هم از الگوهای موفق ایدههایشان بگویند و سپس این نسخهی مرگبار را برای بیمار تجویز کنند.
۲- جدا از آنان که میدانند و تجاهل میکنند و خود را به خواب زدهاند، هر عقل منصف دیگری قادر به درک این است که اگر قرار بود لیبرالیسم یا نئولیبرالیسم مسبب اینهمه ناکارآمدی، فساد، ورشکستگی و نابودی صنایع و مشاغل شود، پیش از هفت تپه، باید صنایع کارگیل در ایالات متحده ورشکست میشدند یا امروز جنرالموتورز نیز به اندازهی ایرانخودرو، زیان انباشته داشت. اگر نئولیبرالیسم مورد ادعای اینان که مدینه فاضلهشان کوباست، تا این اندازه فاسد و ناکارآمد و زیانده بود، حتما باید واکسن کرونا هم به جای فایزر و مدرنا، از سوی دولتهای کوبا و ونزوئلا به بازار عرضه میشد. دانستن اینکه پدیداری سلاطین سکه و دلار و قیر و پوشک، و اعدام گهگاه آنها، ویژگی اقتصاد کمونیستیست یا لیبرالدموکراسی، چندان نیازی به سطحی از دانش یا دسترسی به اسناد مخفی ندارد و بازگویی چنین بدیهیاتی برای اساتید شبهروشنفکر ایرانی، مضحک و البته بیشتر سبب تاسف است.
۳- در پس پرده این هل من مبارزطلبی دهان پرکن برابر غول ناموجود نئولیبرالیسم، خصیصهای نهفته که همواره این فنِ فرافکنی در کشورهای جهان سوم، موجب ارج و قرب این سنخ از شبهروشنفکران و جادهصافکن سیستمهای رانتیر، فاسد و ناکارآمد میشود. آنها هرچه فریاد دارند را بر سر لیبرالیسم غربی میکشند و برای متولیان سیستمهای ناکارآمد، چه نعمتی گرانبهاتر از این که گروهی به اصطلاح تحصیلکرده اعلام کنند علت همه مشکلات ما، جایی در آن سوی دنیاست. طبیعیست که برخورداری این جماعت از تمامی بودجههای کلان آکادمیک و پژوهشی، کمترین مزد این خدمت است و نباید هم قادر به شنیدن صدای مردم بیمزدی باشند که در خیابانها فریاد میزنند.
۴- این جماعت که جز واگویه کردن برخی متدهای از مدافتادهی دانشگاههای غربی و ربط دادن بیبنیهی آن به شرایط امروز کشورمان، هنر دیگری ندارند، احتمالا در میان کتب و متون مختلف خواندهاند که جماعتی مانندشان در دههی ۵۰ میلادی برابر توسعهی اقتصادی ایالات متحده سر برآوردند و در «پارتیزان ریویو»، خرواری از این رویافروشیهای محال و نقدهای بیانتها نوشتند که به «جوجه روشنفکرها(Egghead) » شهرت یافتند. کسانی که لوییس برومفیلد آمریکایی اینگونه تعریفشان کرد: «جوجه روشنفکر، فردیست با ادعاهای روشنفکری دروغین که پیشتر استاد دانشگاه یا در کنف حمایت یکی از استادان دانشگاه است اما رویکردی سطحی دارد» و رمون آرون فرانسوی در «افیون روشنفکران» دربارهشان نوشت: «آنها ادعا میکنند از افراد عادی شایستهترند، حال آنکه شایستگی کمتری دارند. به این دلیل که به حواشی بیش از حد توجه میکنند، قادر به درک ابعاد بنیادی مسائل نیستند و توان تصمیمگیری ندارند، تنها میتوانند از همه چیز ایراد بگیرند و در نهایت سوسیالیسم اروپای مرکزی، نمونهی ایدئولوژیک جوجهروشنفکریست که مارکسیسم رقیق شده را تجویز و راه را برای کمونیسم هموار میکند».
توصیهی ما به این قوم، چشم طمع بستن بر مطالبات کارگران مظلوم و دیگر قشرهای مردم است و بستن این دکان رویافروشی خطرناک. ایرانیان، قربانیان ناکارآمدی و فساد ناشی از اقتصاد رانتی-رفاقتی موجودند و شایستهی احترامی بیش از این و داشتن روشنفکرانی راستین.
اسامی امضاکنندگان:
ساسان آقایی، مهدی الیاسی، وحید باسره، مهدی بختی، نجات بهرامی، مهرداد بزرگ، علی پزشکی، مهدی حبیبی، رضا دلبری، احسان رمضانیان، آرمین سلیمانی، سینا شکوهی، رضا عباسپور، جواد علیخانی، مهدی قدیمی، نسیم گلستانی، علی مصدقی و فرید هاشمی
انتهای پیام