خرید تور تابستان

«تاریخچه ترور از زبان محمدصادق کوشکی»

محمد صادق کوشکی، تحلیلگر اصولگرا و استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران ضمن بررسی مولفه‌های ترور از تاریخ ترور در ایران و اهدافی که در پس این واژه نهفته است، گفت. به بیان کوشکی ترور به عنوان یک ابزار سیاسی آمیخته با حرکت‌های رسانه‌ای است که از دوران قاجار تا کنون ناظر آن هستیم.
با نگاهی به سابقه«ترور» در ایران می‌توان دید که تبار آن به پیش از انقلاب و اوج آن نیز به دهه 60، یعنی دهه‌ی اول پس از انقلاب برمی‌گردد.

تاریخ تحولات سیاسی ایران نشان می‌دهد که پس از سال‌ها و تا به امروز همچنان از این ابزار برای حذف فیزیکی چهره‌های تأثیرگذار استفاده می‌شود. یک سال پیش در چنین روزی سردار قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس با ترور در آمریکا با شهادت رسید و در پاییز امسال هم محسن فخریزاده، از دانشمندان صنایع دفاعی در اطراف تهران ترور شد. این دو مورد جزو آخرین ترورهای سالهای اخیر هستند.

در ادامه مشروح مصاحبه با محمدصادق کوشکی را می‌خوانید:

 «ترور» در فرهنگ و عرف سیاسی چه معنایی دارد؟

ترور یک واژه فرانسوی به معنای وحشت‌آفرینی است. واژه‌ای که از زبان‌های لاتین و فرانسه وارد زبان فارسی شد و در همه دنیا توصیفی از یک حرکت و رویداد جاافتاده است. یک ابزار سیاسی برای ایجاد وحشت در بین رقبا و مخالفان در از بین بردن و حذف چهره‌ها و افرادی که به نوعی برای آن‌ها مانع محسوب می‌شوند. این شیوه همچنین در بین صاحبان قدرت سیاسی و علاقه‌مندان به قدرت سیاسی نیز بسیار رایج است.

تاریخ ترور در ایران به چه زمانی برمیگردد و ایران در پاسخ به ترور شخصیتهای سیاسی و امنیتی چگونه برخورد کرده است؟

سابقه این شیوه آمیخته با حرکت‌های رسانه‌ای در ایران به خیلی قبل‌تر بر‌می‌گردد. ترور به شکل امروزی را در دوران قاجار نیز شاهد بودیم. چه ایران و چه کشورهای دیگر با پدیده ترور مواجه بوده و نمونه‌های فراوانی از آن را دیده‌اند. حدیثی نیز از پیامبر در این باره نقل شده است که ایشان فرمودند، اسلام ترور را قبول ندارد؛ که این نشان از سابقه انجام آن در آن زمان است. ما تجربه ترورهای فرقه تروریستی «حسن صباح» را در کشورمان داریم؛ پیروان مکتب اسماعیلیه که اهداف خود را با ترور به دست می‌آورند. از جمله اقدامات آن‌ها ترور خواجه نظام‌الملک وزیر مشهور ایرانی بود. گروهی نیز به نام «انجمن مجازات» وجود داشت که مخالفان خود را ترور می‌کردند. فرقه بابیه نیز از دیگر گروه‌هایی بود که در ایران از شیوه ترور در خصوص مخالفان خود استفاده می‌کرد. این شیوه در دوره قاجار و علیه چهره‌های مختلف بسیار به کار برده می‌شد. رضا خان نیز طراحی ترور شهید سید حسن مدرس را انجام داد که البته در اجرا موفق نبود و مدرس از آن جان سالم بدر برد. از سویی به طور شایع و فراوان فعالیت‌هایی نیز در قالب ترور و توسط گروه‌هایی همچون فدائیان اسلام انجام می‌شد که با حکم شرعی و دلیل فقهی اتفاق می‌افتاد و به همین خاطر ترور محسوب نمی‌شود. برای مثال اجرای حکم شرعی ارتداد احمد کسروی که البته برخی آن را ترور عنوان کردند، از این موارد است. اما از آنجا که با حکم شرعی و با عنوان ارتداد این حکم اجرا شد، ترور محسوب نمی‌شود. اعدام حاجعلی رزم‌آرا (پنجاه و هشتمین نخست‌وزیر ایران) توسط شهید خلیفه طهماسبی نیز مثال دیگری از این نمونه است که طهماسبی با اقدام به قتل او در برداشتن این مانع بزرگ در برابر ملی‌شدن صنعت نفت از سوی مجلس شورای ملی نیز قهرمان ملی شناخته شد. ما نیز این‌گونه موارد را مصداق ترور نمی‌دانیم. چون پارلمان ایران در آن زمان آن را یک حرکت قانونی دانست و حتی از آن تجلیل هم کرد.

بیشترین ترورها در ایران در چه تاریخی اتفاق افتاد؟

بیشترین ترور در ایران در دهه 50 شمسی اتفاق افتاد. زمانی که گروه‌های مخالف با حکومت پهلوی همچون چریک‌های فدایی خلق و منافقان خلق شروع به انجام عملیات‌های ترور علیه وابستگان پهلوی کردند. سازمان منافقان خلق در دو نوبت طرح ترور چند مستشار و نظامی آمریکایی را در ایران اجرا کرد. برخی از افراد وابسته به رژیم پهلوی مانند سرتیپ رضا زندی‌پور (رئیس زندان کمیته مشترک شهربانی و ساواک در سال 53_ 52) و جلال سجده‌ای (رئیس ساواک زنجان و از عوامل کمیته مشترک خرابکار) توسط گروه‌های معارض حکومت پهلوی ترور شدند.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران چطور؟ آیا این میزان ترور افزایش پیدا کرد یا کاهش؟

بعد از پیروزی انقلاب کشور ما صاحب رکورد قربانیان غیر‌نظامی ترور در جهان شد. بیشترین میزان ترور در جهان از آن زمان تا به بعد در ایران شکل گرفت. بعد از پیروزی انقلاب ما شاهد گروه‌های متعدد که با پشتوانه قدرت‌های خارجی و عملیاتی برخی همسایگان مانند رژیم صدام یا رژیم سعودی بودیم که حرکت‌های تروریستی بسیاری را در ایران آغاز کردند. مانند گروه فرقان که برخی از شاخص‌ترین چهره‌های علمی، نظامی و سیاسی کشورمان را به شهادت رساند. شهید مرتضی مطهری، شهید سید محمد علی قاضی طباطبایی، شهید محمد مفتح که از شاخص‌ترین چهره‌های علمی کشور بودند و همچنین شهید محمد ولی‌ قرنی که رئیس ستاد مشترک ارتش و یک نظامی نخبه بود نیز توسط این گروه ترور شدند. به عبارتی ضربه‌هایی که گروه فرقان با تروراین چهره‌ها به پیکره نظام ایران وارد کرد، ضربه‌های جبران ناپذیری در مسیر حرکت انقلاب بود.

به جز گروه فرقان، چه گروهای ترور دیگری در آن زمان فعالیت داشتند؟

بعد از گروه فرقان، بزرگ‌ترین گروه تروریستی جهان، سازمان منافقین خلق بود که از خرداد سال 60 اقدام به ترورهای مختلف در ایران کرد. طبق آمارهایی که خود این سازمان منتشر کرده است، در حدود 12 هزار نفر از مردم ایران که اکثر آن‌ها افراد عادی و کوچه‌بازار بودند را ترور کرده است. اوج ترورهای این سازمان از خرداد60 تا اوایل سال 62 و در مرحله بعد نیز از سال 76 تا سال 78 صورت گرفت که در جهان کم‌نظیر بود. این سازمان تروریستی با حمایت آمریکا، فرانسه، رژیم بعث عراق و عربستان سعودی 12 هزار نفر از مردم عادی و مسئولین در ایران را به شهادت رساند. به عبارتی بعد از پیروزی انقلاب حدود 17 هزار نفر قربانی ترور در ایران شدند که 12 هزار نفر از این تعداد توسط سازمان منافقین خلق و مابقی توسط گروه‌های تروریستی مختلف مانند فرقان، چریک‌های فدایی خلق، جناح اقلیت، گروه‌های تجریه‌طلب دمکرات مانند حزب دمکرات کردستان ایران یا کومله و امثال آن‌ها ترور شدند. گروه‌های تجزیه‌طلب دیگری مانند گروه‌هایی با گرایش وهابی‌تکفیری مانند گروه عبدالمالک ریگی یا گروه جیش‌العدل که در جنوب شرق کشور فعالیت داشتند نیز وجود داشتند که این عرصه تروریستی را در ایران تشکیل داده بودند.

ترور به شکل امروزی که به حوزه دانشمندان هستهای ایران نیز نفوذ کرده است و هر چند وقت یک بار ما شاهد آن هستیم، از سوی چه گروهها یا سازمانهایی و با چه هدفی انجام میشود؟

ما در موج اخیر ترور با یک ترور سازمان‌یافته دولتی مواجه هستیم. نمونه‌ای خاص که در مقایسه با ترورهایی که توسط گروه‌های سیاسی، برانداز و تجزیه‌طلب اتفاق می‌افتاد، بسیار متفاوت است. این گروه تروریستی سازمان‌یافته دولتی توسط رژیم صهیونیستی مدیریت می‌شود که به طراحی و اجرای تروریسم دولتی در دنیا مشهور است. تروریسمی که یک دولت آن را پشتیبانی می‌کند و سرویس‌های امنیتی یک دولت ترورهای آن را طراحی و اجرا می‌کنند. ترور دانشمندان و پژوهشگران حوزه هسته‌ای ما که آخرین آن ترور شهید محسن فخری‌زاده بود، مصداقی از نمونه‌های تروریسم دولتی در جهان است که بسیاری قربانیان آن جمهوری اسلامی ایران و ملت ما بوده است.

آیا ایران در پاسخ به ترور شخصیتهای سیاسی یا غیر سیاسی خود درست عمل کرده است؟ و اینکه در نهایت ثمره این نزاع میدانی که طبق نظر شما بیشتر جنبه تبلیغاتی و رسانهای دارد، چه خواهد بود؟

تنها هدف گروه‌های تروریستی وحشت‌آفرینی است. برای مثال سازمان منافقین خلق به دنبال این بودند که با موج گسترده ترور و کشتار مردم در کوچه و خیابان عملا جمهوری اسلامی را سرنگون کنند. به همین خاطر یک جنگ روانی بزرگ را علیه مردم ایران به پا کردند که البته با همکاری مردم و تلاش مسئولان امنیتی و چهره‌هایی مانند شهید لاجوردی و غیره این سازمان تروریستی جمع‌آوری و حذف شد. با گروه‌های همچون چریک‌های فدایی خلق، گروهک فرقان، گروه پیکار و امثال آن‌ها نیز در اوایل انقلاب برخورد شد که در کشور امنیتی نسبی ایجاد شد. با گروه‌های تجزیه‌طلب همچون دمکرات‌ و کومله‌ در کردستان و گروه‌های تکفیری سلفی مانند ریگی و جیش العدل نیز برخوردهای نظامی و امنیتی بسیاری شده و خواهد شد.

با این گروه تروریستی سازمان یافته دولتی که از سوی اسرائیل اداره میشود، چگونه باید برخورد کرد؟

ایران در مقابل تروریسمی که این رژیم با هدف ایجاد وحشت در میان دانشمندان هسته‌ای کشورمان و در متوقف‌کردن پیشرفت‌های علمی ما در عرصه دانش و فناوری هسته‌ای انجام می‌دهد،‌ یک حرکت تدافعی انجام می‌دهد. باید در حفاظت از برخی از دانشمندان هسته‌ای که امکان مورد هدف قرار‌گرفتن آن‌ها وجود دارد، تلاش بسیار کرد. اما این حرکت کافی نیست. در واقع برای برخورد با یک تروریسم دولتی باید با خود آن دولتی که طراح تروریسم است، برخورد مستقیم کرد. زمانی ما با سازمان منافقین خلق طرف بودیم، نیروهای امنیتی آن سازمان و عوامل ترور را کشف، و دستگیر و مجازات کردیم. اما حالا رژیم صهیونیستی پشتوانه، طراح و مجری ترورها در ایران است. بنابراین جنس برخورد باید متفاوت باشد. در این شرایط هم باید از ابزارهای حقوقی در حوزه حقوق بین‌الملل برای محکومیت این تروریست استفاده کرد و هم اینکه لازم است با آن برخورد نظامی و امنیتی مناسبی صورت گیرد. به این معنا که نیروهای امنیتی ما باید بتوانند از وقوع این‌گونه ترورها در آینده جلوگیری کنند و با شناسایی تیم‌های ترور مانع از عملی شدن پروژه‌های بعدی آنها شوند. کاری که بارها از سوی نیروهای امنیتی ایران صورت گرفته است. در سال‌های اخیر دستگاه‌های امنیتی ایران در مواجهه با بیش از 300 تیم ترور که با اهداف تروریستی مختلف و با پشتوانه انگلیس، آمریکا، رژیم صهیونیستی و گروه‌های تکفیری وارد ایران شدند، مقابله آن‌ها را شناسایی و بازداشت کردند و مانع از حرکت‌های تروریستی شدند.

با درنظر گرفتن امنیت شخصیتهای برتر کشورمان و البته حفظ امنیت ملی، چه گزینه‌هایی پیش روی ایران برای مقابله و مواجهه با چنین حرکتهای تروریستی که با موفقیت هم انجام میشود، وجود دارد؟

زمانی که یک ترور موفق می‌شود، بازدارندگی و مراقبت از امنیت جامعه ایجاب می‌کند که با آن دولت تروریست برخورد سنگین و جدی شود که دیگر مرتکب چنین حرکتی نشود و آن حرکت تروریستی را تکرار نکند. در هیچ جای دنیا یک گزینه در مواجهه با ترور وجود ندارد. چون ترور یک حرکت نظامی و ضد امنیتی است و حرکتی علیه امنیت ملی است؛ مخصوصا زمانی که ترور از سوی یک دولت انجام شود. اگر ما با یک گروهک تروریستی همچون جیش‌العدل یا ریگی روبه‌رو باشیم، عوامل را شناساسی، دستگیر و بازداشت می‌کنیم. اما زمانی که یک حاکمیت جعلی به نام رژیم صهیونیستی مجری ترور باشد و این را با افتخار نیز مطرح می‌کند و با حالتی از تمسخر در رسانه‌ها به ایران می‌گوید که ما این ترور را انجام داده‌ایم و شما نمی‌توانید پاسخ ما را بدهید، ما نیز براساس عرف و در جهت حفظ امنیت ملی، منافع و جان شهروندان یک راه بیشتر نداریم. اینکه پاسخی با چند برابر آن تهاجمی که اتفاق افتاده است، پاسخی مسلحانه، نظامی و امنیتی به طرف مقابل بدهیم تا حالت بازدارنگی ایجاد شود. در واقع وقتی ضربه سنگین‌تری به رژیم صهیونیستی وارد شود، این بازدارندگی ایجاد می‌شود؛ زیرا آن‌ها متوجه می‌شوند به ازای هر شهروند ایرانی که ترور کنند، باید چندین برابر خسارت ببینند. همین عامل باعث می‌شود که از این ترورها پیشگیری شود و ادامه پیدا نکند. به عبارتی غیر از برخورد متناسب و کوبنده نظامی ما راه حل دیگری نداریم. البته همان‌طور که در ابتدا اشاره کردم در حاشیه این راه حل نظامی که راه‌حلی قطعی است، باید از ابزارهای حقوق بین‌الملل نیز استفاده کنیم و در محاکم بین‌المللی پرونده تشکیل دهیم و شکایت‌های خود را در آن محاکم بین‌المللی و داخلی دنبال کنیم تا از نظر حقوقی هم دستمان پر باشد. موضوعی که کافی نیست اما لازم است انجام شود.

منظور شما این است که در پاسخ به ترور و تلافی آن باید خیلی شدیدتر از تروریستها اقدام کرد؟

این حرف و نظر بنده نیست. مقولات در دنیا علمی شده است. حفظ امنیت ملی و دفاع از حریم یک کشور یک علم است. علمی که در دانشکده‌های نظامی و امنیتی جهان علوم راهبردی تدریس می‌شود. این موضوع نیز مانند بقیه علوم توسط دانشمندان نوشته می‌شود و قوانین و مفاد آن اختصاص به من یا کشور خاصی ندارد. صدها سال است که علوم دفاعی در دانشگاه‌ها و برای دفاع از کشورها نوشته شده و تدریس می‌شود. به عبارتی شرایط در بحث بازدارندگی ایجاب می‌کند اقدام نظامی که در علم دفاعی به آن اشاره شده است، اجرا شود.

در شرایطی که خطر نفوذ دشمن در متن جامعه وجود دارد، چه آگاهیهایی برای تحرکات و توطئه‌هایی که دشمنان بر علیه ایران بهکار میبرند، لازم است به مردم ارائه شود؟

حاکمیت ایران باید بتواند وضعیت و شرایط را با اطلاعات دقیق و صحیح به مردم توضیح دهد تا جامعه نیز به خوبی متوجه شود که تروریسم دولتی به چه معناست و هدف رژیم صهیونیستی از این‌گونه اقدامات چیست. در این زمینه باید برنامه‌های تلویزیونی مختلف برای آگاه ساختن مردم ساخته شود؛ مجموعه فیلم‌ها و سریال‌های داستانی یا مستند که به مردم بفهمانند چرا ما قربانی تروریسم دولتی هستیم. چرا اسرائیل به دنبال این است که دانشمندان هسته‌ای کشورمان را ترور کند. از طرفی مردم باید متوجه چگونگی روند توقف در پاسخ‌گویی به ترور نیز شوند. همان موضوع بازدارندگی که در دفاع از امنیت کشور و جان مردم صورت می‌گیرد که این اطلاعات باید در قالب‌های رسانه‌ای به مردم منتقل شود. در همین راستا ضروری است که بر اساس علوم دفاعی و بر اساس طراحی دستگاه‌های نظامی خودمان یک ضربه اساسی بر رژیم صهیونیستی وارد شود که ضرورت این اقدامات نیز باید به مردم معرفی شود.  هر چه این اطلاعات از سوی رسانه ملی به جامعه دقیق‌تر ارائه شود، مردم نیز از این اقدامات پشتیبانی، آن‌ها را مطالبه و با حاکمیت همراهی خواهند کرد. به عبارتی در هر حرکتی که مردم با حاکمیت همراه باشند، موفقیت آن تضمین می‌شود.

همانطور که به یاد دارید، در حاشیه اقدام تلافیجویانه ما در ترور سردار شهید سلیمانی توسط آمریکا، انفجار و سقوط هواپیمای اوکراینی را در پی داشت؛ اگر باز هم این پیامدها تکرار شود، چه باید کرد؟

اول اینکه ماجرای انفجار هواپیمای اوکراینی را نباید با پاسخی که ما به عین‌الاسد دادیم، یکی کرد. برای مثال تصادفات بسیاری در اردوهای دانش‌آموزی یا دانشجویی رخ می‌دهد که متأسفانه قربانی هم دارد. اما نمی‌توان به دلیل ترس از تصادف تمامی اردوها را تعطیل کرد و تا اسم اردو به میان می‌آید، یادآوری کنیم که بسیاری از افراد در این مسیر کشته شدند. در واقع به دلایل مختلف ممکن است اتفاقاتی در این بین به وجود آید؛ اما این دلیل نمی‌شود که این فعالیت‌ها تعطیل شود. انفجار هواپیمای اوکراینی نیز یک حادثه بودو نمی‌توان از این به بعد هر کسی به ما حمله کرد پاسخ آن را با حمله جواب ندهیم. این حادثه می‌توانست به شکل‌های مختلف دیگری اتفاق بیفتد. البته این به معنای کم‌اهمیت‌دانستن جان انسان‌ها نیست. اما این دو موضوع را نباید به هم گره زد. این نوع استدلال غلط است.

موضوع این است که احتمال تلافی ایران در ترور شهید فخریزاده وجود دارد. پس چرا رژیم صهیونیستی با آگاهی از این موضوع دست به این اقدام زد؟

رژیم صهیونیستی تا به حال در خصوص ترورهایی که در ایران انجام داده، مجازات نشده است؛ به همین خاطر باز هم آن‌ها را تکرار می‌کند.

چرا ایران تا به حال پاسخی به ترورهای رژیم اسرائیل نداده است؟

دولتمردان باید پاسخ این سؤال شما را بدهند. بنده به عنوان کارشناس عرصه علوم دفاعی، بحث بازدارندگی را تجویز می‌کنم. این علم می‌گوید اگر شما در برابر هر ضربه از سوی دشمن پاسخ مناسب ندهید آن ضربه‌ها تکرار می‌شود. حال اینکه دولتمردان ما چرا این ترورها را تا به حال پاسخ نداده‌اند، نمی‌دانم.

چرا مجموعههای حقوقی بینالمللی همچون دیوان بین المللی دادگستری اقدامات و برخوردهای لازم و کافی را در خصوص ترور شخصیتهای برتر سیاسی کشورها اعمال نمیکنند؟

تا به حال هیچ‌کدام از مجموعه‌های حقوقی بین‌المللی و حقوق بشری درباره 17 هزار تروری که در ایران اتفاق افتاده است واکنش نشان نداده و سکوت کرده‌اند. جمهوری اسلامی ایران و وزارت امور خارجه نیز باید از گذشته تا به امروز در بحث استفاده از مجامع حقوق بین‌المللی طرح شکایت و پیگیری‌هایی را انجام می‌دادند که متأسفانه در این زمینه کوتاهی کردند. در حال حاضر نیز وزارت امور خارجه و دستگاه‌های مسئول باید در خصوص ترور شهید فخری‌زاده این حرکت‌های حقوقی را انجام دهند که البته همان‌طور که اشاره کردم این حرکت پاسخ کافی به ترور نیست. بلکه یک حرکت ضروری است که ما باید در مجامع حقوقی بین‌المللی اقامه دعوا کنیم و پرونده تشکیل دهیم و به دنبال گرفتن حکم محکومیت رژیم صهیونیستی باشیم. پاسخ نظامی هم سر جای خود باقی خواهد ماند.

آیا این اتفاقات و پیامدهای آنها بر روابط دیپلماتیک ایران و کشورهایی چون آمریکا میتواند تأثیر گذار باشد؟

ما روابط دیپلماتیک با آمریکا نداریم. به همین خاطر وقتی رابطه‌ای وجود ندارد و قرار هم نیست اتفاق بیفتد، چرا باید درباره آن صحبت کنیم.

گفت‌وگو از: پگاه ظاهری

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا