پشت پرده تهدید نظامی؛ خشم ویرانگر یا ترس از انتقام
نیما فرهید، کارشناس مسایل منطقه در یادداشتی به تحلیل پشت پرده تهدید نظامی پرداخته است که در پی میآید:
در روزهای اخیر موضوع تهدید نظامی ایالات متحده علیه ایران بیشتر از قبل به گوش میرسد، به طوریکه جواد ظریف، وزیر امور خارجه نیز در توییتهایی نسبت به این مسئله هشدارهای صریحی را مطرح کرده است. [لینک] و [لینک]
تبیین فکتهای میدانی در این باره قابل توجه است؛ از جملهی این فکتها میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
۱. در روز یکم دیماه ۱۳۹۹ زیردریایی «یو اس اس جورجیا» به همراه دو کشتی کروز از تنگه هرمز عبور کرد.
۲. در روز هشتم آذرماه ۱۳۹۹ ناو هواپیمابر «یو اس اس نیمیتز» به خلیج فارس وارد شد.
۳. تردد دو بمب افکن راهبردی بی ۵۲ و جنگندههای اف ۱۵ در منطقه استحفاظی سنتکام و مطرح شدن ادعاهایی دربارهی استقرار آنها در پایگاههای منطقه.
۴. یگان پنجم نیروی دریایی آمریکا از ورود یک زیر دریایی اتمی مجهز به موشکهای قابل هدایت به همراه دو ناو جنگی به خلیج فارس خبر داد.
۵. انتشار ادعاهایی مبهم مبنی بر برنامه الحاق چندین ناو هواپیمابر دیگر به ناوگان مستقر در خلیج فارس که صرفا رسانهای بوده است.
۶. طرح ادعاهایی دربارهی حرکت زیردریایی رژیم صهیونیستی به سمت خلیج فارس که بی اساس و کذب محض بود.
۷. درز دادن به ظاهر اتفاقی اخبار جلسات فوق سری سران نظامی و سیاسی آمریکا در رسانههایی همچون روزنامهی نیویورک تایمز که بر محتوای محتوای گزارشات آن در این جلسات عدهای به شدت اصرار به حمله نظامی به ایران داشتهاند اما عدهای دیگر توانستهاند فعلا مانع اجرای این تصمیم شوند.
۸. انتشار رسانهای گزارشی دربارهی نشست روسای ستادهای مشترک ارتش رژیم صهیونیستی به دعوت ژنرال کوخاری رئیس ستاد مشترک ارتش و بازآفرینی نمایش جلسه امریکاییها و تاکید بر آمادگی ارتش صهیونیستی در این حمله نظامی!
اما با وجود این موارد، اصل داستان این فیگور تردید حاکی از ضعف و ترس را در اظهار نظر ژنرال مک کنزی، فرمانده ستتکام میتوان رمزگشایی کرد؛ آنجا که او میگوید: «در صورتیکه ایران بخواهد در سالگرد شهادت سردار قاسم سلیمانی اقدامی علیه نیروهای آمریکایی انجام دهد، ایالات متحده آماده پاسخ دهی خواهد بود».
به لحاظ روندشناسی آرایش نیرو و لجستیک نظامی، تعداد مجموعه شناورهای آمریکا در منطقه همواره در شرایط عادی، محدود به یک آستانهای است که هم اکنون از این استانه عبور نکرده است، در حالی که در مواقع درگیری نظامی یا تصاعد بحران این تعداد بصورت معنی داری از آستانه یاد شده عبور میکند.
از سوی دیگر اخبار تردد بمب افکنها و استقرار آنها در پایگاههای منطقه اتفاقا نشان می دهد، هدف این عملیات روانی و رسانهای نه نظامیان و تصمیم گیران، بلکه مردم عادی هستند. در محاسبات نظامی، استقرار این تجهیزات در شعاع تیررس موشکهای نقطهزن جمهوری اسلامی ایران به این معنی است که امریکا قصد استفاده از این تجهیزات را ندارد!
نکتهی دیگر به کسری بودجه سالانه ایالات متحده بازمیگردد. این کسری بودجه همچنان رکوردهای جدیدی میزند؛ بودجه ۹۰۰ میلیارد دلاری برای حمایت از آسیبهای اقتصادی ناشی از کرونا نیز ردیف جدیدی است که بلندپروازیهای نظامی آمریکا را که پیش از این نیز با محدودیتهای جدی همراه بود، بیش از پیش دور از دسترس میکند
فارغ از تعارض ماهوی بین منافع جمهوری اسلامی ایران و آمریکا، رویکرد دولت بایدن نسبت به دولت ترامپ در خصوص ایران حداقل از بعد تاکتیکی متضمن یک تغییر جهت فاحش است. در چند هفتهی باقیمانده نیز جمهوریخواهان به ترامپ فهماندند که تا کجا حاضر به حمایت از او هستند و گلایههای آشکار ترامپ نیز تغییری در خالی کردن پشت او نداشت، پس از ناامیدی ترامپ از جمهوری خواهان و اجبار او به پذیرش شکست در انتخابات که از منظر سیاستهای منطقهای و رویکرد موسوم به «فشار حداکثری» علیه ایران، شکست این سیاست تعبیر میشود، آخرین تیر ترکش دولت مستقر و جریان تندرو آن به رهبری پمپئو محدود به تلاش برای آماده کردن شرکای منطقهای و صهیونیستها برای تغییر و ترمیم سرخوردگی برخی دول حاشیه خلیج فارس بوده که دستور کار اصلی آخرین سفر منطقهای پمپئو بوده است.
نتیجهگیری: سناریوهای مختلفی در تحلیل جریان خبری و تحرکات صحنهای و آرایش نظامی اخير قابل طرح است؛ از جمله قصد اقدام نظامی با ضربهی محدود نظامی ترامپ در واپسین روزهای حضور در کاخ سفید، مانور حمایت از متحدان سرخوردهی منطقهای، ایجاد بازدارندگی از احتمال انتقام سخت جمهوری اسلامی ایران در سالگرد شهادت سردار سلیمانی و چهلم شهید فخری زاده. اما واقعیت این است که با توجه به قرائن مورد اشاره و بیش فعالی دستگاه رسانهای حریف در نمایش برخط محرمانهترین جلسات سری نظامی و امنیتی آمریکا و رژیم صهیونیستی، اصلیترین سناریو، عملیات روانی دشمن ناشی از ترس و استیصال و تلاش برای و تاثیرگذاری بر افکار عمومی داخلی در ایران و زدودن ثبات نسبی حاکم بر بازار پس از شکست ترامپ و سیاستهای فشار حداکثری او باشد.
انتهای پیام