پیشنهاد تاسیس مرکزی برای استعلام وضعیت ایرانیان خارج کشور
/گفتوگو با ایمانی و سجادی دربارهی کسانی که نمیتوانند به ایران بیایند/
زهرا منصوری، انصاف نیوز: در طی سالیان گذشته بخشی از ایرانیهای مقیم خارج از کشور بخاطر برخی مسائل سیاسی به ایران نمیآیند یا نمیتوانند بیایند و به صورت نانوشته ممنوع الورود هستند، معمولا این افراد نزدیکان خود را در کشورهای ثالث مثل ترکیه، امارات، کربلا، مکه و مدینه دیدار میکنند. پیش از این ابوالفضل فاتح، موسس ایسنا که در حال حاضر در اروپا اقامت دارد نیز گفته بود نتوانسته است پدر خود را قبل از فوت ببیند و در ادامه پیشنهاد منطقهی آزادی انسانی در ایران -مثلا مشهد، شیراز یا اصفهان- را مطرح کرده بود تا خانوادهها فرزندان خود را ببینند.[لینک]
ناصر ایمانی پیشنهاد تاسیس مراکزی را تحت نظر قوه قضاییه میدهد که از افراد استعلام شود و اگر مشکلی نداشتند، به ایران بیایند و اما داریوش سجادی راهحل را ریشهای تر بررسی میکند و معتقد است باید فعالیت سیاسی تعریف مشخصی داشته باشد که تر و خشک با هم نسوزند.
- بیشتر بخوانید:
«تا انقلاب مهدی نمیتوان کسی را ممنوع الخروج کرد»
تبیین پیشنهاد ایجاد «منطقه آزاد انسانی»
پیشنهاد حرم امام رضا برای دیدار ایرانیان خارج کشور با مشکل رفت و آمد
متن کامل گفتوگو با ناصر ایمانی-فعال سیاسی اصولگرا- و داریوش سجادی– فعال سیاسی اصولگرا ساکن در آمریکا را در ادامه بخوانید:
ایمانی: این موضوعات صرفاً انسانی نیست
ناصر ایمانی-فعال سیاسی اصولگرا- دربارهی این مسئله به انصاف نیوز گفت: «این موضوعات صرفاً انسانی نیست؛ اگر آن فرد انسانیت داشته باشد، علیه ملت خود در آن سوی مرزها اقدام سیاسی نمیکند. فردی در خارج از کشور علیه مردم خودش فعالیت میکند. آیا این انسانیت است؟ اما الان که میخواهد خانوادهی خود را ببیند قضیه انسانی میشود؟ به این مسائل باید چندجانبه نگاه کرد. طبیعتاً انسان دوست دارد، هر فردی بتواند خانواده و نزدیکان خود را ببیند. کسی هم به جرم غیرسیاسی محکوم شده و در زندان است او هم دوست دارد مرتباً خانوادهی خود را ببیند اما ماهی یکبار بیشتر نمیتواند. اگر آن فرد هر روز خانوادهی خود را ببیند دیگر زندانی حساب نمیشود.
نباید این قبیل از موضوعات را کلی مطرح کرد، هر مسئلهای یک ابعادی دارد. به لحاظ رأفت انسانی و اسلامی باید هرکس نزدیکان خود را ببیند؛ این حکم کلی است اما باید مصادیق آن را دید. از یک طرف به یک دلیلی فردی در داخل کشور فعالیت سیاسی کرده و الان توسط دادگاه ممنوع الخروج شده است. یا خانوادهی آن فرد هم یک فعالیت امنیتی علیهی کشور خود انجام داده و الان ممنوع الورود شدهاند. الان باید گفت مسئله انسانی است و باید همدیگر را ببینند؟ موضوع ابعاد انسانی دیگری هم دارد، طرف علیه 80 میلیون از مردم کشورش در آن سوی مرزها فعالیت میکند و اسم آن را فعالیت علیه حکومت میگذارد. بالاخره هر حکومتی در جهان خود را مشروع و مردمی میداند. حالا انتظار دارید این حکومت به آن فرد اجازه دهد تا آزادانه رفتوآمد داشته باشد؟ بسیاری از مردم خودشان میترسند به ایران بیایند و این مشکل حکومت نیست، بعضیها هستند که یک فعالیت خاصی در ایران داشتهاند و فرار کردند. آن طرف مرزها جرمی مرتکب شدهاند و حالا انتظار دارید بیاید ایران و خانوادهی خود را هم ببیند؟ آنها تجربهی تلخی دارند، میترسند، احتیاط میکنند که اگر بیایند شاید نتوانند برگردند. اینجا دیگر مقصر حکومت نیست.»
او در ادامه در پاسخ به این پرسش که آیا عملکرد حکومت باعث نشده است که افرادی این احساس ترس را برای بازگشت به ایران داشته باشند، توضیح داد: «خیر. بنده کسانی را میشناسم که قبل از انقلاب رفته بودند. بعد اینکه به ایران بازگشتند و دیدند هیچ خبری نیست، بهراحتی رفتوآمد میکنند. حتی کسانی هم بودهاند که اموال آنها در اینجا مصادره شده بود و تازه یهودی هم هستند و به آمریکا مهاجرت کرده بودند و بعد از بیست سال بازگشتند. تقریباً تمام اموال خود را هم توانستند پس بگیرند و الان هم به ایران رفتوآمد دارند. این موارد را هم داریم. اینجاها دیگر تقصیر حکومت نیست.
سجادی: خودشان از ورود به کشور ابا دارند
داریوش سجادی– فعال سیاسی اصولگرا ساکن در آمریکا– دربارهی این موضوع به انصاف نیوز گفت: «در ابتدا عرض کنم از نظر حقوقی اصلا واژهی ممنوع الورودی وجود ندارد اما متاسفانه در ادبیات محاورهای ایران وارد شده است. هیچ حکومتی نمیتواند کسی را ممنوع الورود کند اما برخی به دلیل مسائل حقوقی ممنوع الخروج میشوند. شهروندانی در خارج از کشور هستند؛ خودشان از ورود به کشور ابا دارند. پس واژهی ممنوعالورود فارغ از اعتبار حقوقی است. هر شهروندی میتواند هر زمانی اراده کند، وارد کشور خودش شود. مثلاً شهروندی تخلف کرده و وقتی وارد کشورش میشود، تحت پیگرد قانونی قرار میگیرد اما اینطور نیست حکومتی مانع از ورود شهروندان خودش شود.شهروندی بهخاطر شاکی خصوصی یا پروندهی قضایی داشتن توسط قوه قضاییه آن کشور ممنوعالخروج میشود و این مسئلهی عجیبی نیست. تمام عدلیههای دنیا این چیزها را دارند.
شهروندانی در خارج از کشور هستند و از ورود به ایران ابا دارند یا جرمی را مرتکب شدهاند یا فعالیت سیاسی انجام دادند و نگران هستند که تحت پیگرد قرار بگیرند. اینها ممنوعالورود نیستند بلکه به دلیل احتیاط و جلوگیری از عواقب پیگرد حقوقی، از ورود به ایران اجتناب میکنند اما یک دسته از افراد در خارج از کشور هستند و دوری از اقوام یک سری مشکلات برای آنها پیش آورده است، در سنت اسلامی وقتی رسولالله در حدیبیه آن صلح نامه را با قریش امضا کرد، یکی از مفاد آن قرارداد این بود که اگر مؤمنین از مدینه فرار کردند و به قریش پناه بردند، کفار قریش میتوانند آنها را نزد خود نگه دارند و لازم نیست بازگردانده شوند. درحالیکه برخلاف آن اگر مومنی از مکه فرار میکرد، عودت داده میشد. منطق این بود که مومنی که از مدینه النبی فرار میکرد دیگر ارزش بازگشتن ندارد و اینطور به ماجرا نگاه میکردند؛ همان بهتر که آن مؤمن از کشور خودش بیرون بماند، ارزش شهروندی در مدینه النبی را ندارد. با این منطق هم اگر کسی با نظام جمهوری اسلامی چالش دارد و یا برانداز هستند و از کشور فرار کردند، جمهوری اسلامی خیلی دغدغهی بازگرداندن آنها را ندارد که بخواهد دغدغهی پیوندهای عاطفی آنها را داشته باشد، این نوع از قرائت محوریت دارد.
پیشنها ایجاد منطقه امن شدنی است؟
ناصر ایمانی در ادامه دربارهی پیشنهاد ایجاد منطقهای امن در داخل ایران برای اینگونه دیدارها گفت: «این طرحها عملی نیست، نمیشود یک جزیرهی جداگانهای را در نظر گرفت. مثلاً گفت کیش را برای این کار قرار دهیم. کجای دنیا این مدل اجرا شده است. آیا آمریکا و فرانسه و این کشورهای اصطلاحاً آزاد و دموکراتیک از این کارها میکنند؟ این حرفها اصلاً ارزش بحث ندارد. به نظرم بیشتر این مسائل توهم است و راهکارهای قانونی برای آن هم وجود دارد.»
داریوش سجادی هم این پیشنهاد را عملی ندانست و گفت: «این پیشنهاد بیمعنی است، اگر کسی در خارج از کشور است و دغدغهی ایران دارد و بعد به او یک شهر امن را بدهند که بیاید؛ چه کاری است؟ الان که در استانبول ترکیه این کار را انجام میدهد. کسی که روغن مبارزهی براندازانه را به تن خود میمالد، هزینه آن را هم باید پرداخت کند. برای مثال سازمان تروریستی رجوی که از سال 60 اعلام کرد بهقصد براندازی وارد جنگ مسلحانه شده است و خارج از کشور گریخت، هیچ قدرتی به گروه مسلحانهی مخالف خود نمیتواند فضای امنی بدهد تا ترمیم کنندهی مناسبات عاطفی آنها باشد، البته همه وابسته به سازمان تروریستی نیستند و بخشی از آنها در خارج از کشور با سیاستهای موجود زاویه دارند.»
راهحل این مشکل چیست؟
ایمانی راهکار این مشکل را تاسیس یکسری از مراکز میداند و میگوید: «مثلاً قوهی قضاییه این کار را انجام دهد. کسانی که در خارج از کشور هستند به این نمایندگیها مراجعه کنند. استعلام شوند و اگر واقعاً مشکلی ندارند، بهشرط اینکه حکومت تعهد کند اگر آمدند با آنها کاری نداشته باشد، به ایران بیایند. یا اینکه بگویند طرف جرمهایی را مرتکب شده و به آن دلایل نمیتواند به ایران بیاید. دیگر حکومت چهکار کند؟ بگوید تشریف بیاورید و فرش قرمز هم برای شما پهن میکنم. بر اساس قوانین شخصی میتواند مادامالعمر از بهرهمندی از خدمات دولتی ممنوعشود و یا فعالیت سیاسی برای او ممنوع باشد.»
اما سجادی راهحل دیگری را مطرح میکند و میگوید: «راهحل مسئله این است که قوه قضاییه تکلیف خود را با جرم سیاسی زودتر روشن کند و این جرم سیاسی و فعالیت سیاسی اگر شفاف شود، دیگر مرز فعالیتهای سیاسی با براندازانه روشن است. تعداد زیادی از ایرانیان خارج از کشور فعالیت سیاسی قابل تحملی دارند همان کاری که در ایران انجام میدادند در خارج از کشور هم میتوانستند انجام دهند مشروط بر اینکه فعالیت سیاسی درست تعریف شود. تا زمانی که درست تعریف نشده است یک فضای ژلاتینی و مه آلودی وجود دارد که تر و خشک را با هم میسوزاند و به همین اعتبار شهروندانی که در آن سوی آب فعالیت سیاسی خود را ذیل پرانتزی گشاد تعریف کردهاند ابا دارند از اینکه به ایران برگردند و اقوام خود را ببینند. در داخل ایران یک اجماعی بر سر فعالیت سیاسی صورت گیرد و کسی هم لازم نباشد که برای فعالیت سیاسی به خارج از کشور برود و دغدغهی سیاسی خود را همینجا دنبال کند که نیازی به هجرت و این مفصلبندیهای اجتماعی هم نباشد.»
انتهای پیام
نه اینکه قانون نزد نهادهای خاص خیلی محترمه اینها دنبال منطقه آزاد و قانون جدیدند