خرید تور تابستان

هاشمی نه فراتر از نقد است و نه مستحق توهین!

غلامرضا بنی‌اسدی، روزنامه‌نگار در یادداشتی با عنوان «هاشمی نه فراتر از نقد است و نه مستحق توهین!» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:

هاشمی رفسنجانی، فراتر از نقد نیست که حیات سیاسی و مدیریتی‌اش به نقدی عالمانه و مومنانه هم نیازمند است و هم به وثاقت می‌رسد. از نقد آینه‌گی، همه سود می برند و جامعه بیش از افراد. همه باید به استقبال نقد هاشمی برویم چنان که به نقد دیگر شخصیت‌ها نیز، اما بدانیم که هاشمی قطعا مستحق توهین و طعنه‌ها نیست.

به جرات می توان برخی توهین‌ها و تخریب‌ها را با طعم “آلبانی” تشخیص داد و کینه نهفته پشت کلمات را دید اما – با هزار تاسف – برخی دیگر از کلماتی که به توهین شمار می‌شود، تولید داخل است و – باز با هزاران تاسف – از سوی کسانی انجام می‌شود که در توهم انحصاری خود‌انقلابی‌پنداری گرفتار آمده‌اند. چنان با یقین توهین می‌کنند که گوئی، در باره دشمنِ تراز اول اسلام – نعوذ بالله – سخن می‌گویند.

باز گو کردن نوشته‌هایشان می‌تواند ذیل تشییع فاحشه تعریف شود که ارتکاب آن از جمله گناهان کبیره است اما رقیق‌ترین نوشته‌هایشان از این جنس است که در یک کانال خواندم؛ «هاشمی زنده است…. تا وقتی اشرافیت مسئولین ادامه دارد»! دیگر پست هایش هم از جنسی بود که آدم را به این نتیجه می‌رساند که با این‌ها نمی‌شود به بحث نشست و از خانه هاشمی گفت و از سبک زندگی‌اش که اصلا اشرافی نبود.

وقتی استخرِ ساخته شده در بیست سال بعد از انقلاب را “استخرِ فرح” می‌خوانند چه می‌شودشان گفت که آنان بی‌سند سخن می‌گویند و با صد سند هم قانع نمی‌شوند لذا گفتم‌شان که؛ هاشمی زنده است چون نهضت زنده است. این جمله امام است، با این جمله شوخی نکنید لطفا! و گفتم که بحث من نقد هاشمیِ مرحوم نیست که مثل همه افراد قابل نقد است. سخن حرمت کلام امام است. می‌توانستید به جای هاشمی زنده است… از کلمات دیگری استفاده کنید. من و شما، بر بام کوچک‌مان کلی برف نشسته است. حضرات که جای خود دارند.

باور ما هم این است که نه آیت‌الله هاشمی و نه هیچ یک دیگر از مسئولان، فراتر از نقد نیستند که به وسعت دامنه عملکردشان، جای نقد دارند اما نقد هم ادبی دارد و آدابی که منتقد را از دایره ایمان و انصاف دور نمی‌کند و اجازه نمی‌دهد به حکم قرآن، در آیه 8 سوره مبارکه مائده که می‌فرماید: “یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا کونوا قَوّامینَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالقِسطِ وَلا یَجرِمَنَّکُم شَنَآنُ قَومٍ عَلى اَلّا تَعدِلُوا اعدِلوا هُوَ اَقرَبُ لِلتَّقوی وَاتَّقُوا‌الله اِنَّ‌الله خَبیرٌ بِما تَعمَلونَ؛ ‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید! همواره برای خدا قیام کنید، و از روی عدالت، گواهی دهید! دشمنی با جمعیتی، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند! عدالت کنید، که به پرهیزگاری نزدیکتر است! و از (معصیت) خدا بپرهیزید، که از آنچه انجام می‌دهید، با خبر است!” اما برخی افراد انگار این آیه را نخوانده‌اند که چنین بی‌انصافانه می‌تازند و اتهام می‌زنند.

بله، اشرافیت بد است. خوی اشرافی گری بدتر است. رفتاری به شدت ضد انقلابی است اما بروید و ببینید چه کسانی به این خوی متصف اند. بررسی کنید این برچسب ها که تولید انبوه کرده‌اید شایسته شیوه زندگانی چه کسانی است. بررسی کنید چه کسانی با گرفتن پُست، به قدرت و ثروت رسیدند. چه کسانی در چنان تکبری فرو رفته اند که جغرافیای “فرعونِ” غرورشان به اندازه چند “مصر” است. هاشمی را که بسیاری از مردم دیده اند و از نزدیک صفا و صداقت رفتاری اش را درک کرده اند. کاستی‌های مدیریتی و فرود های برنامه‌ای‌اش را هم دیده‌اند. هاشمی اشرافی نبود، نه به لحاظ سبک زندگی و نه در حوزه فکری. اهل پاسخگویی بود و هرچه شناسنامه‌اش بزرگ می شد شاخصه‌های شخصیتی‌اش هم بزرگتر و شخصیتش هم مداراپیشه‌تر می شد اما کسانی که امروزه نام او را با صفات ناپسند بدرقه می کنند خود گرفتار نوعی “اشرافیتِ معرفتی”اند که خود را واجب الجنه و مخالفان خود را واجب الدوزخ می دانند. اشرافیت حقیقی هم این است که بهشت را ملک اختصاصی خود و هم اندیشان خود بدانی و نه برای دیگران که حتی برای رحمانیت و غفران الهی هم جا نگذاری.

باری، به آغاز سخن برگردیم؛ هاشمی فراتر از نقد نیست اما قطعا فراتر از نگاه جزم اندیشانی است که “ناروا ترین کلمات” را در حق او روا می دارند. به این نگاه‌ها و کلمات هم حضرت عادل در محکمه‌ای رسیدگی خواهد فرمود که ذرات خیر و شر را به حساب می کشد، یا علی!

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا