مشاور هاشمی از واکنشها به مصاحبهی فائزه میگوید
/ غلامعلی رجایی در گفتوگو با انصاف نیوز /
زهرا منصوری، انصاف نیوز: غلامعلی رجایی-مشاور مرحوم هاشمی رفسنجانی- در واکنش به حرفهای محمدحسین قدیری ابیانه، فعال سیاسی اصولگرا، به انصاف نیوز میگوید او باید به خاطر اشتباههای تاریخی خود دربارهی هاشمیها عذرخواهی کند. وی همچنین میگوید: اگرچه فائزه هاشمی حق دارد نظرات خود را بیان کند، هرچند ناپخته بود اما به هر حال باید نقد محسن هاشمی و دیگران را بپذیرد.
متن کامل گفتوگو با غلامعلی رجایی پیرامون مصاحبه اخیر فائزه هاشمی با انصاف نیوز، حرفهای قدیری ابیانه دربارهی هاشمیها و نامه محسن هاشمی را در ادامه بخوانید:
رجایی: این حرفها بیپایه و اساس است
انصاف نیوز: به نظر شما انگیزهی حرفهای آقای قدیری ابیانه علیه خاندان هاشمی چیست؟ آیا آنها را رد میکنید؟
غلامعلی رجایی: در سالگرد آقای هاشمی آقای قدیری ابیانه که ادعا میکند، مشاور و معاون دفتر بوده است، توقع داریم منصفانه حرف بزند. در مصاحبهی اخیر خود با انصاف نیوز به نکاتی اشاره کرده است که از منتقد هاشمی به دور است. به تمام حرف های آقای قدیری ابیانه نمی توان پاسخ داد. ارزش ندارد و دلایل آن هم خواهم گفت. این حرفها بیپایه و دروغ است.
آقای قدیری ابیانه نکاتی را دربارهی همسر خانم فاطمه هاشمی مطرح کردند که همسر او منافق بود و در خانه تیمی کشته یا زخمی شد، نظر شما دربارهی این ادعاها چیست؟
دروغ است. فاطمه هاشمی یکبار ازدواج کرده؛ شوهر او آقای سعید لاهوتی –دندانپزشک- است و مطب دارد و تابلوی او هم برقرار است. شش سال که هیچی، کسی که شش ساعت هم مشاور باشد نباید انقدر بی پایه و اساس صحبت کند. مگر اینکه به او گفته باشند و بخواهد هاشمی را به بهانهی بچههایش تخریب کند. اگر ایشان نقدی دارد، حداقل مطالب واقعی را مطرح کند. آقای قدیری در ابتدا به ثبت احوال مراجعه کند و ببیند اصلا در شناسنامهی خانم فاطمه هاشمی مهر طلاق خورده است؟ هیچکدام از دختران هاشمی طلاق نگرفتند.
آقای قدیری ابیانه گفته بود «ویکی لیکس سندی را منتشر کرد که سفیر اتریش در ملاقاتی که با آقای هاشمی داشت، در پایان ملاقات از سوی آقای هاشمی از او خواسته میشود تا غربیها روی دو موضوع بر ایران فشار بیاورند. یکی موضوع حقوق بشر و دیگری مسئلهی تقلب بود.» با توجه به نزدیکی به مرحوم آقای هاشمی این حرفها چقدر صحت دارد؟
کسی که مشاور هاشمی بوده و در خارج از کشور هم مسئولیت داشته است. به سندهایی که ویکی لیکس منتشر می کند اعتماد میکند؟ مثل اینکه ما روایتهای تاریخنگاران بنیامیه علیه امیرالمومنین و پدرش را باور کنیم. هاشمی نور چشم امام بود. امام آنقدر به او اعتماد داشت که جنگ را به او واگذار کرد و رهبری هم گفت تنها کسی که امام برای او قربانی میکرد، هاشمی بود. آقای قدیری ابیانه هاشمی را در حد یک آدم ناتوان ذهنی پایین آورده است، این حرفها بیپایه است. انسان باید جنبهی آزادی خود را در نقد رعایت کند. در تمامی موارد ملاقاتهای خارجی آقای هاشمی به جز مواردی استثنائی بنده حضور داشتم. تمام آنها ضبط میشد تا کارشناسها و مدیران ارشد وزارت خارجه آنها را بررسی کنند. آقای هاشمی چگونه آن حرفها را به سفیر اتریش زده است؟ چرا نمیگویید که سفیر اتریش دروغی را نقل کرده باشد؟ یا ویکی لیکس سندی سند جعلی منتشر کرده است. از کی برای امثال آقای ابیانهی اصولگرا ویکلی لیکس منبع معتبر شده است.
دربارهی اینکه آقای قدیری ابیانه گفته بودند، آقای هاشمی و خاندان او فرصت توبه و جبران عملکردشان را پیدا نکردند، چه نظری دارید؟
او در یک موضع عارفانه میگوید هاشمی و خاندانش فرصت توبه و جبران پیدا نکردند. این از آن حرفهای سخیف است. آقای ابیانه بگوید اینها برای چه کاری باید توبه میکردند؟ از کجا میدانید آقای هاشمی فرصت توبه پیدا نکرده است. اینها دیگر از نقد فراتر است و جنبهی سخافت دارد.
دربارهی این حرفی که آقای هاشمی با دخترشان (فائزه هاشمی) به تندی برخورد کرده چه نظری دارید؟
کسی به دختر هاشمی و خود هاشمی دروغ میبندد و از قول یک محافظ میگوید آقای هاشمی با فائزه به تندی برخورد میکرده. کدام محافظ؟ آقای ابیانه خودش بچههایش را کتک میزند که این حرف سخیف را میزند؟ البته اینکه آقای هاشمی با فرزندان خودش برخورد میکرده است را رد نمیکنم. اما آیا میشود فرد مورد اعتماد امام رفتاری که ایشان میگوید را داشته باشد؟ دختر بزرگش که نوه هم دارد. آقای قدیری ابیانه به امام توهین میکند، آقای هاشمی تنها کسی بود که باعث شد امام قطعنامه را بپذیرد. اینها را من به عنوان یکی از مسئولین ارشد جنگ میگویم. این شاهکار هاشمی بود. چگونه امام فردی را که به خارجیها خط میدهد نمیشناسد اما شما میشناسید. آقای قدیری ابیانه میخواهند دیده و شنیده شوند یا اینکه به هر شکلی فکر میکنند زدن آقای هاشمی پس از چهار سال آن هم در سالگرد آقای هاشمی موثر است. آقای هاشمی پرچمدار تفکر رسمی کشور است که دو دوره مجلس و ریاست جمهوری را در دست داشته است. به نظر میرسد موضوع بچههای هاشمی بهانه است. بلا تشبیه میگویم برخی از اصحاب با پیامبر بودند اما او را نمیشناختند، آقای ابیانه اگر آقای هاشمی را میشناخت این حرفها را نمیزد که در این حد شخصیت آقای هاشمی را پایین بیاورد. من جزو آخرین نفرهایی هستم که کتاب خاطرات آقای هاشمی را میبینم و بعد چاپ میشود. در آن کتاب آمده بود، {مرحوم} حسینیان میگوید خواب امام زمان را دیده و از او رهنمودخواسته است و امام زمان میگوید برو به آقای هاشمی کمک کن. من نمیخواهم آقای هاشمی را وارد این فازها کنم. آقای مرحوم حسینیان از لیدرهای جریان پایداری است. از هاشمی وقت گرفت و این حرف را به او گفت. حالا امیدوارم آقای ابیانه اینها را دیده باشد و فراموش نکرده باشد. شاید هم آقای ابیانه ماموریت دارد برای رسیدن به برخی از جاها بخواهد بر روی شخصیتهایی پا بگذارد؟ کسی که آقای هاشمی را بشناسد میداند او بسیار واقع بین و آدم شناسی بود. البته اینکه آقای هاشمی از کسی تاثیر میپذیرفت، بدیهی است اگر کسی این را انکار کند باید به سلامت عقلی او شک کرد. بارها شاهد بودهام آقای هاشمی برخی از مشورتها را میپذیرفت. اما مشورت دادن به چنین آدمی که شش دهه در عالیترین مناصب اجرایی کشور است، بسیار سخت است.
انصاف نیوز: آقای محسن هاشمی گفته بودند که دوران موشک دیگر گذشته است؟ منظورشان چه بود؟
رجایی: به نظرم من بیسوادترین آدم هم اینطوری حرف نمیزند؛ محسن هاشمی در راه اندازی صنعت موشک کار کرده است. آقای هاشمی میگفت کشورهایی مثل آلمان رشد کردهاند و به جای تقویت نیروی نظامی به سمت زیرساخت رفتهاند. در حدی قوی شدهاند که از نظر امنیتی هم کسی نمیتواند به اینها آسیب برساند. این حرف درست بود. این را به مرحوم آقای هاشمی گفتم، او گفت من خودم پدر موشکی ایران هستم و همچنین میگفت هسته ای را من راه انداختهام.
نظرتان دربارهی مواضع خانم فائزه هاشمی چیست؟
اینگونه مواضع فائزه هاشمی در زمان پدر او هم سابقه داشته است. حتی او پاسخ پدرش را هم داد. آنها باید مواضع خود را در داخل یک گفتمان ببینند.
اگر فائزه هاشمی یک نماینده ادوار مجلس بود انقدر صدای او شنیده نمیشد
اینکه خانم هاشمی گفتند، برای ایران بهتر است ترامپ رئیس جمهور شوذ، تحلیل شما چیست؟
ترامپ این همه به ایران ضربه زده است؛ ترامپ سردار سلیمانی را ترور کرد. چه خیری در ماندن او است که آرزو میکند کاش او رئیس جمهور میشد؟ مردم فشارها را تحمل میکنند یا حاکمیت؟ مردم بیشتر تحت فشار ترامپ بودند. این حرف ناپخته بود، ضمن اینکه ایشان آزاد است تا حرف خود را بزند اما این را بداند در ارتباط با پدرش او هم دیده میشود. شاید اگر خانم فائزه هاشمی یک نماینده ادوار مجلس بود انقدر صدای او شنیده نمیشد. باید بچههای هاشمی و حتی ما مشاوران او بدانیم که با آقای هاشمی شناخته میشویم و او باید احتیاط میکرد. بچههای آقای هاشمی به این کشور خدماتی میکنند. البته نمیخواهم بگویم بدون خطا هستند اما کمتر کسی میداند که وقتی مهدی از زندان بیرون میآید به سراغ بیمارستانهای سرطانی میرود و مثل سرکارگر سرپاست. ساخت، تجهیز و خرید وسایل را مدیریت میکند. خدمات بچههای هاشمی خاموش است. فاطمه واقعا اعجوبهای در کار سرطان است. دو بیمارستان در نجف و کربلا را از صفر تا صد فاطمه ساخت و عراقیها در آنجا رایگان درمان میشوند. خدمات مهدی در زمینهی سازههای نفت بینظیر است یا خدمات محسن دربارهی موشک. از همهی اینها خاموشتر یاسر هاشمی است. یک طرح با برکتی دارند و کسانی که از شهرستان میآیند و پول هتل ندارند به آنها جا و سرویس مجانی یا ارزان میدهند. اینها را هیج جایی نگفتهاند. حتی آقای هاشمی یکبار 100 قطعه زمین خود را بخشید. فرزندان هاشمی باید مثل زنان پیامبر حرمت انتسابشان را رعایت کنند، خطای آنها صد برابر دیده میشود. برخی هم میخواهند شخصیت هاشمی را که چون دماوند بلند نشان داده می شود را بتراشند تا دلشان خنک بشود یا به جاهای دیگری خدمت کرده باشند.
کسی نمیتواند فائزه هاشمی را از صحبت کردن منع کند
نظر شما دربارهی نامه آقای محسن هاشمی به فائزه هاشمی چه بود؟
این یک نقد درونی است و باید به فال نیک گرفته شود، آقای هاشمی اینها را آزاد تربیت کرده است. اما آقای هاشمی به من گفت اینها آزاد هستند اما حرف آخر را من میزنم. کسی نمیتواند فائزه هاشمی را از صحبت کردن منع کند. محسن دلسوز فائزه است و میگوید این مواضع به ضرر پدر تمام میشود و تخریبت میکنند. پس فائزه هاشمی باید حرف خود را بزند اما باید این را تحمل کند که از محسن تا دیگران او را نقد کنند. نباید بگوییم فائزه حرف نزن بلکه باید گفت درست حرف بزن. به قول شریعتی برخی راه را غلط میروند و برخی غلط راه میروند. این نوع حرف زدن امثال فائزه هاشمی غلط راه رفتن است. اگر حرف درستی باشد باید در پازل دیده شود که باز هم حرف درستی نیست. اولا در ماجرای ترامپ نشان دادیم که عقب نشینی نکردیم و با خروج ترامپ هیج ضعفی از خود نشان ندادیم. بلکه رنج تحریمها را تحمل کردیم. باید بداند دختر هاشمی است و اتاق فکر برای تخریب هاشمی فعال است.
یعنی حرفهای آقای قدیری ابیانه دربارهی هاشمیها عمدی بود؟
عمدی است. تازه او مشاور آقای هاشمی بوده است. مردم تا بفهمد این حرفها دروغ است، تاثیرخود را گذاشته است. اما اصل قضیه نامه محسن به هاشمی مبارک بود و به نوعی نقد درونی است. آقای منتظری هم جزوهای را تحت عنوان انتقاد از خود نوشت، بسیار اتفاق مبارکی بود اما کسانی که فکر میکنند با تخریب آقای هاشمی میتوانند برای برای کلاه خودشان نمدی درست کنند این راه را به بیراهه میروند. همهی آنهایی که هاشمی را تخریب کردند به عذرخواهی افتادند، شاهد بودم خیلیها از او عذرخواهی میکردند یا با تشییع جنازه میلیونی این را نشان دادند. بعد از امام حضور مردم برای آقای هاشمی بیسابقه بود و باید بگویم آقای قدیری به خاطر اشتباهات تاریخی خود عذرخواهی کنند.
نظر شما دربارهی پوشش صداوسیما در سالگرد آقای هاشمی چیست؟
درست پوشش نداد. صدا وسیما کمترین مایه را برای آقای هاشمی گذاشت. از آقای علی عسگری تعجب میکنم. به جز آقای هاشمی صداوسیما خانوادههای هواپیمای اوکراینی، کشته شدههای کرمانی را پوشش خوبی نداد، انگار شهروند این کشور نبودند.
انتهای پیام
اقای غلامعلی یه ماله برداشته داری کثافت کاری فائزه وبعضی دیگر از خانواده هاشمی را صاف میکنی دوست محترم وقتی عفت خانم مردم را به شورش وقیام دعوت میکنه ووقتی اقا محسن از کار خواهرش انتقاد میکنه عفت خانم میگه به محسن چه ربطی داره یا فائزه میگه تو برای موقعیت خودت این حرفها رو میزنی اقای غلامعلی مشکل خانواده هاشمی این است که از اول بزرکتر در این خانواده نبوده مرحوم هاشمی هم به حرفش کسی گوش نمیداده اگر اقای هاشمی مسولیت وپست ومقام نداشت ویک فردی عادی بود یقین بدانید از خانه بیرونش میکردند چون حکومت در خانه دست عفت خانم بوده لطفا ماله نکشید
نام مقاله : حل مسئله ی مهم اصلاحات در اصلاحات
از مخاطب سایت : نصرت شمسی پور
نظریهٔ توسعه، آمیزهای از نظریهها یا نگاهی عام به آن دسته از نظریههاست که به این پرسش میپردازند: چگونه میتوان به بهترین شکل، تغییرات مطلوب را در جامعه ایجاد کرد؟ چنین نظریههایی از انواع گوناگون رویکردها و شاخههای علوم اجتماعی استفاده میکنند. در این مقاله، نظریههای مختلف و آخرین تحولات این نظریهها مورد بحث قرار میگیرد.
در ابتدا لازم است دو کلمهٔ رشد و توسعه را از یکدیگر تمایز دهیم. باید بدانیم که این دو لغت دارای دو مفهوم متفاوت و جدا از یکدیگر میباشند، بهطوری که واژهٔ لاتین آنها نیز با یکدیگر تفاوت دارد. در زبان انگلیسی معادل رشد واژهٔ “Growth” و توسعه معادل واژهٔ “Development” میباشد.
رشد
در رشد اقتصادی متغیرها از نظر کمی مدنظر است، لذا رشد تغییرات کمی اقتصادی است، تغییرات کیفی را بیان نمیکند
توسعه
در توسعهٔ متغیرها از نظر کیفی مدنظر است لذا توسعه در واقع تغییرات کیفی یک جامعه را بیان میکند که تظاهر آن میتواند، در رشد تبلور یابد.
توسعهٔ اقتصادی عبارت است از رشد اقتصادی همراه با تغییرات بنیادین در اقتصاد و افزایش ظرفیتهای تولیدی اعم از ظرفیتهای فیزیکی، انسانی و اجتماعی. در توسعهٔ اقتصادی، رشد کمی تولید حاصل خواهد شد اما در کنار آن، نهادهای اجتماعی نیز دگرگون خواهند شد
توسعه سیاسی از مفاهیم جامعه شناختی است که در اصطلاح به معنای افزایش ظرفیت و کارایی یک نظام سیاسی در حل و فصل تضادهای منافع فردی و جمعی، ترکیب مردمی بودن، آزادی و تغییرات اساسی در یک جامعه است.
توسعه سیاسی در معنا و مفهوم امروزی آن، مفهومی است که بعد از جنگ جهانی دوم بهوجود آمد.با وجود پیشرفتهای شگرف در زمینه توسعه سیاسی، هنوز ابهامات زیادی در رابطه با این دانشواژه وجود دارد و دانشمندان حوزههای متفاوت، تعاریف گوناگونی از توسعه سیاسی ارائه میکنند.
اهداف توسعه سیاسی: ۱. پیشرفت ۲. صنعتی شدن ۳. رفع فقر ۴. رفع وابستگی ۵. ایجاد تحولات ساختاری در تمام بخشهای جامعه و گذار از حالت نامطلوب زندگی گذشته به شرایط بهتر.
توسعه انسانی به صورت فرایند افزایش گزینه های مردم و افزایش سطح رفاه زندگی تعریف شده و بر خورداری انسان از زندگی طولانی و سالم و اخلاق در محیط غنی و درجامعه مدنی دموکراتیک هدف نهایی توسعه است. شاخص توسعه انسانی با سه متغیر اندازه گیری و مورد مقایسه قرار می گیرد . طول عمر به وسیله امید زندگی در بدو تولد اندازه گیری می شود، دانش به وسیله ترکیبی از میزان سواد بزرگسالان و نسبت ثبت نام خاص ترکیبی در آموزش ابتدایی، متوسطه و دانشگاهی (میانگین سال های تحصیل)، استاندارد زندگی به وسیله GDP سرانه و یا درآمد اندازه گیری می شود.
درآمد سرانه را میتوان اصلی ترین شاخص برای سنجش عملکرد اقتصادی کشورها دانست اما این شاخص منتقدانی نیز داشته و دارد. در واقع منتقدان معتقدند که این شاخص همه داستان را بازگو نمیکند. برای مثال درآمد سرانه میگوید که به طور متوسط هر کدام از افراد یک کشور، در طول یکسال چقدر درآمد کسب میکنند اما حرفی از اینکه توزیع درآمد در این کشور چگونه است را به میان نمیآورد. همچنین مشخص نیست که این درآمد چگونه خرج میشود. به علاوه اگرچه میتوان گفت که درآمد بالاتر به سطح زندگی بهتر و رفاه بیشتر میانجامد اما آیا افراد در کشورهایی که درآمد سرانه یکسانی دارند، زندگی مشابهی دارند؟ پاسخ منفی است. چنین مواردی باعث کاهش دامنه کاربرد شاخص درآمد سرانه شده اند و به همین خاطر اندیشمندان اقتصادی و به خصوص آن هایی که در حوزه توسعه اقتصادی فعالیت میکردند، به فکر یافتن شاخص دیگری افتادند که علاوه بر وضعیت اقتصادی، نمایانگر وضعیت اجتماعی کشورها نیز باشد. یکی از این شاخص ها، شاخص توسعه انسانی یا همان Human Development Index (HDI) است که توسط اقتصاددانی پاکستانی به نام محبوب الحق و با همکاری یکی از برندگان نوبل اقتصاد یعنی آمارتیا سن که متخصص علم توسعه نیز هست، بسط یافت و در نخستین گزارش توسعه انسانی سازمان ملل متحد در سال 1990 به کار گرفته شد.
شاخص توسعه انسانی (HDI) چکیده اندازهگیریهای توسعه انسانی است. این شاخص میانگین موفقیتهای بدست آمده در یک کشور در سه بعد اصلی توسعه انسانی یعنی “زندگی طولانی و سالم”، “دستیابی به دانش” و “استانداردهای زندگی آبرومندانه” را اندازه میگیرد. شاخص توسعه انسانی میانگین توسعه هندسی شاخصهای نرمالی است که موفقیتهای هر بُعد را اندازه میگیرند.
با در نظر گرفتن نکات بیان شده باید در آینده در برابر چالشهای پیش رو به ویژه فقر فزاینده باید جریان اصلاح طلبان در پی به روی کار آمدن دولتی باشند که به توسعه انسانی توجه ویژه کند.نام دولت آینده را به خاطر مشکلات فراوان داخلی و خارجی دولت شجاعت می گذارم و متافیزیک و دیدگاه آن را همچنان در زمینه ی فرهنگ اصلاح طلبانه اما در اقتصاد از نوع فقرزدا و حامی اقشار مستضعف و محروم جامعه ارزیابی می کنم متفاوت از گفتمان دولت اصلاحات و دولت تدبیر و امید که انشالله با یاری و کمک و همدلی رهبر معظم اصلاحات و رهبری معظم انقلاب اسلامی این اتفاق میسر خواهد شد.
دنبال کننده ی ائتلاف 30+10 اصلاح طلبان :
طبق آمار بنده در جامعه به غیر کاندیدایی که دوم خردادی هستند و مطرح هست مثل محمدرضا خاتمی و مصطفی معین که رد صلاحیت میشوند. کاندیدای دیگر هستند که اقبالشان به ترتیب از بیشتر به کمتر به شرح زیر است :
1. سید حسن خمینی
2. جواد ظریف
3. علی اکبر صالحی
4. اسحاق جهانگیری
5. محسن هاشمی
6. علی لاریجانی
7. محمدرضا عارف
8. هاشمی طبا
و …
که باید ائتلاف تشکیل دهند و شخص و یک جریان را بکوبند به جای نظام اسلامی عزیز . مشکل اصولگرایی است و باید به اصولگرایی پایان داد. محافظه کاری آری اما اصولگرایی و بنیادگرایی خیر.
باید به شدت اصولگرایان ناکارآمد که ظرف نظام اسلامی را پر کردند را کوبید.
شعارها باید سلبی باشد چون جامعه عصبی است :
– پایان اصولگرایی
– پایان ناکارآمدی
– پایان فشل بودن
در کنار شعار :
– حفظ برجام
– حفظ ایران
– حفظ انقلاب اسلامی
جریان سازی کنید و جریان جدید خلق کنید . دوم خرداد همانطور که گذشت دولت روحانی هم گذشت.
من متن را نخواندم چون این را می دانم که این آقای غلامعلی خان رجایی، یک دری وری باف به تمام معنا است. کتاب های خاطره نویسی اش پر شده از نقل معجزه و کرامت برای خمینی