چرا علاقهمند به ماندن ترامپ در قدرت بودند؟!
کوروش برارپور در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز به بهانهی اظهارات اخیر فائزه هاشمی نوشت:
پس از گفتوگوی فائزه هاشمی بهرمانی با انصافنیوز در روز پنجشنبه هجدهم دیماه ۱۳۹۹، مبنی بر علاقمندی ایشان به انتخاب دوباره ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۰ آمریکا، موجی از حملات و انتقادات گروهی از سیاستپیشگان ایرانی بر وی روانه شد.
اما چرا طیفی از مردم ایران خواهان ماندن ترامپ در قدرت بودند؟!
پاسخ پرسش بالا را میتوان با استناد به نظریههای مدیریت تغییر در موضوع حکمرانی و در مقیاس کشورداری داد.
بر این اساس، میتوان پنج مدل مدیریت تغییر را در حوزه حکمرانی برای ایجاد تغییر در حکومتهایی که به بنبستهای استراتژیک میرسند، ارایه کرد. این مدلها عبارتند از:
1️. تغییر از بالا به پایین(واژگونی در ایدئولوژی): مدل چین
2️. تغییر از پایین بهبالا(فروپاشی ساختاری و جایگزینی ارزشها): مدل لهستان
3️. تغییر ترکیبیِ از پایین به بالا و از بالا بهپایین (فروپاشی ساختاری و جابجایی ارزشها): مدل شوروی کمونیستی
4️. تغییر از بیرون به داخل(سرنگونی نوع۱): مدل عراق با رهبری صدام
5️. تغییر ترکیبیِ از پایین به بالا و از بیرون بهداخل (سرنگونی نوع۲): مدل لیبی با رهبری قذافی
با این مقدمه، به نظر میرسد آنها که کمابیش سه دهه در تلاشند تا به تغییرات سیاسی – اجتماعی دلخواه در کشورشان دستیابند به نتایج جمعیِ زیر دستیافته باشند:
1️. تغییر از بالا بهپایین اساسا ممکن نیست، یا دستکم در دورهی فعلی ممکن نیست و شاید در آینده فرجی حاصل شود.
2️. تغییر از پایین بهبالا ممکن است ولی بهسختی و با پرداخت هزینههای بسیار سنگین! باورمندان این رویکرد را نیز میتوان به دو گروه دستهبندی کرد:
گروه امیدوارها: این گروه برغم تحمل فشارهای کمرشکن اقتصادی ناشی از تحریمها ترجیح میدهد از طریق اعتراضات خشونتپرهیز خیابانی، فشارهای دریافتی را بهگونهای به بدنه حاکمیت منتقل کند که کمترین هزینه را برای خود(مردم و جامعه مدنی) و بیشترین هزینه را برای حاکمیت در پی داشته باشد! یعنی این طیف بهدنبال تحقق مدل تغییر از پایین به بالا یا همان مدل فروپاشی ساختاری همراه با جایگزینی ارزشها (با حمایت از راه دور ترامپ) است! به باور این گروه، با توجه به اینکه سیاست فشار حداکثری ترامپ بر جمهوری اسلامی کارساز بوده، بهرغم تحمل فشارها و هزینههای بسیارسنگین ناشی از آن، خواستار تدام چنین روندی است تا در ادامه، به تغییر دلخواه خود دست یابد!
گروه کمامیدها: این گروه معتقد است؛ با توجه به اینکه هرگونه اعتراضی سرکوب میشود، تغییر از پایین بهبالا اساسا بدون دخالت خارجی ممکن نیست. بنابراین، این طیف به تغییر ترکیبیِ از پایین بهبالا و از بیرون بهداخل باور دارد تا کمترین هزینه را بر خود مترتب بداند!
جمعبندی:
این یادداشت را میتوان با طرح چالشهای زیر به جمعبندی رساند:
1️. با توجه به اینکه مسئولان نظام اعلام کردهاند: “انتخاب ترامپ یا بایدن تفاوتی برای آنها ندارد”، پرسش آن استکه: “اگر تفاوتی ندارد، پس چرا ترامپ را بعنوان متهم اصلی ورشکستگی اقتصادی ایران معرفی میکنند؟”!
2️. توجه بیش از اندازه مردم، حاکمان و جامعه مدنی ایران به انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۰ آمریکا سبب شده تا دو نوع امید متضاد همراه با انتظارات خیالی، در جامعه کنونی ایران به یکدیگر پیوند بخورد:
امید نخست بر ماندن ترامپ تاکید دارد تا سبب شود «کار حکومت را برای همیشه یکسره کند»!
امید دوم نیز به آمدن بایدن دل بسته است تا شاید شرایط جدید را بگونهای رقم بزند که «بقای جمهوری اسلامی را تضمین کند»!
3️. نتیجه انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا برغم حواشی که بههمراه داشت هر چه باشد، نوعی مدنیت مدرن را به نظام بینالملل بازخواهد گرداند بگونهای که چه ترامپ رییسجمهور آمریکا شود و چه بایدن، این مدنیت فشار فزایندهتری وارد خواهد کرد تا تغییرات مورد نظر مردم رخ دهد.
4️. مردم ایران برای ایجاد هرگونه تغییر درونزایی در کشورشان باید به نیروی خود متکی باشند نه نیرویی بیرونی، هرچند برای تحقق اهدافشان میتوانند از دیگر اهرمها بهره ببرند.
انتهای پیام