دستیار رییس جمهور: پدیده افراطیگرایی مانع دولت می شود
به گزارش انصاف نیوز، مشروح گفتوگوی وقایع اتفاقیه با علی یونسی، مشاور ررییس جمهوردر پی می آید:
آقای یونسی! در پی حمله به سفارت عربستان، برخی تحلیلگران معتقدند حمله به سفارت اقدامی ازپیشطراحیشده بوده است. به عنوان کسی که سالها تجربه حضور در مسائل امنیتی کشور را داشتهاید، این نوع تحلیل، آن هم در کشوری مانند ایران کمی عجیب و شگفتانگیز نیست؟
من شگفــتزده نشــدم، از قبــل میدانستم این اتفاق میافتـد. نه اینکــه از قبل به من اطــلاع داده باشنـد؛ من با شناختی که از وضعیــت کشور و مسـائل امنیتـــی داشتم، پیشبینــی میکردم و پیشبینی خودم را به وزارت امور خارجه هم گفتم.
چطور توانستید پیشبینی کنید که چنین اتفاقی میافتد و چه زمانی هشدار دادید؟
یک روز قبل؛ یعنی همان روزی که خبر شهیدشدن شیخ مظلوم منتشر شد، من پیشبینی میکردم و براساس تحلیلهایم هشدار دادم. اینکه میگویم شیخ مظلوم، منظورم این است که همینها که قضیه را سیاسی کردند، کاری کردند که این عالم مظلوم واقع شود. همگان بهخوبی میدانند سعودیها ظلم کردند و این رهبر دینی را اعدام کردند اما به عقیده من ظلم بزرگتر این است؛ افرادی که به سفارت حمله کردند، خون او را هدر دادند و موجب سیاسیشدن این قضیه شد. همان روزی که خبر شهادت ایشان اعلام شد، من در وزارت امورخارجه با آقای قشقاوی کار داشتم و این مسئله را هم مطرح کردم و گفتم مطمئن باشید که اگر شما در سفارت و کنسولگری تدبیر لازم را نداشته باشید، حتما برخی جریانهای افراطی که با دولت تدبیر و امید هم زاویه دارند و مخالفند و بهدنبال پیچیدهکردن کار دولت در عرصه حلوفصل مشکلات اقتصادی و زمینگیرکردن دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران برای حل اختلافات جهانی هستند، حمله میکنند و آنجا را به آتش میکشند. البته این گفته من به این معنا نیست که فضا و بستر نقد و انتقاد به عملکرد دولتها و رفتارهای قابل انتقاد، وجود نداشته باشد؛ این جدلها و انتقادها باید در چارچوب منافع و امنیت ملی، امری پذیرفتهشده و نهادینهشده باشد که در جای خود لازم است اما قانونشکنی و تخریب در هیچ نوع خود، قابل توجیه و پذیرش نیست.
براساس چه تحلیلی میگویید برنامهریزیشده بود؟ برخی خلاف نظر شما را دارند.
براساس همان تحلیل امنیتی و سیاسی که داشتم؛ روز بعد هم که حمله کردند، آقای قشقاوی را دیدم و گفتم چرا کاری نکردید و ایشان گفتند ما به نیروی انتظامی گفتیم و اطلاعرسانی کردیم و وظیفه خود را انجام دادیم اما به هردلیلی غافلگیری شد و افراطگرایان کار خود را کردند.
این تحلیلی که شما ارائه میدهید بر چه اساسی است؟ میشود بیشتر درباره آن توضیح دهید؟
در اینجا دو تحلیل است؛ یک «تحلیل امنیتی» و یک «تحلیل سیاسی» که من از هر دو زاویه برای شما تشریح میکنم. یکی از این زوایا «تحلیل امنیتی» است که من خودم خیلی از این تحلیل استفاده نمیکنم. زیرا این تحلیل متأسفانه باب میل افرادی است که خیلی بدبین هستند و از آن اصطلاح «توهم توطئه» بیشتر استفاده میکنند.من این تئوری را قبول ندارم، ولی بالاخره تحلیل امنیتی به ما میگوید دولتهای متخاصم، رقبای ما و دشمنان ما از هر حربه و موقعیتی که برای تأثیرگذاری منفی بر روند مثبت مسائل استفاده میکنند، میتواند درست باشد؛ یعنی هیچ کشوری از این قاعده مستثنی نیست. همه کشورها برای دفاع از منافع خود از حربه ابزار در دست خود استفاده میکنند و باید بدانید فقط ما این کار را نمیکنیم، بلکه همه دنیا این کار را میکنند و سفارتخانهها با استفاده از همه ابزارهای موجود دراینزمینه فعالیت میکنند. من معتقد هستم دو جریان، علیه جمهوری اسلامی ایران از قدیم فعال بودند و در این سالهای اخیر، خیلی فعالیت بیشتری داشتند.یکی از این جریانها «صهیونیستها» هستند و جریان دیگر «وهابیت» است. «صهیونیسم» امروز در قالب اسرائیل ظاهر شده و «وهابیت» هماکنون در قالب عربستان خود را نشان داده است؛ اینها از تمام نفوذ و ابزار خود علیه منافع جمهوری اسلامی ایران استفاده میکنند. من مخصوصا از کلمه جمهوری اسلامی ایران استفاده میکنم و هر دو اسم را به کار میگیرم؛ یعنی هم «ایران» و هم «جمهوری اسلامی» را به کار میگیرم. به عقیده من اینها دشمنان جدیدی نیستند آنها از قدیم دشمن ایران و پس از انقلاب، دشمن جمهوری اسلامی بودند که البته امروز دشمنی آنها خیلی بیشتر شده است. رقابت بین عرب و عجم از قدیم وجود داشته و متأسفانه امروز به کمک «صهیونیستها» و «وهابیت»، این رقابت به رقابت شیعه و سُنی تبدیل شده است. البته امروز تعبیر درستتر تلاش آنان، برای ایجاد دشمنی میان شیعه و سُنی است نه رقابت؛ آنها از این حربه استفاده و تلاش میکنند ایران در بحثهای مربوط به جنگ شیعه و سُنی گرفتار شود.
تحلیلگران درباره نفوذ صهیونیستها مطالبی ذکر کردهاند اما موضوع بحث ما حمله به سفارت عربستان در تهران و مشهد است. اینجا ایران است و اکثرا شیعه هستند؛ چطور اسرائیلیها و وهابیون میتوانند در کشور، چنین کاری انجام دهند؟
من میخواهم بگویم، اولا افراطیگری، خودسری و قانونشکنی، بستر نفوذ سیستمهای امنیتی صهیونیستی و ضداسلام است و تردیدی در نفوذ صهیونیستها و وهابیت در گروههای افراطی شیعه و سُنی نیست. سعودیها مدعیاند مخالف القاعده و داعش هستند و ادعا میکنند در منطقه با تروریستها درگیر هستند. البته در اینکه همدیگر را میکشند و با هم دشمنی بر سر قدرت دارند، تردیدی نیست اما در نفوذ سیستمهای امنیتی و اطلاعاتی آنها در رهبری جریان افراطی جهان تردیدی وجود ندارد. اینها موضوعاتی است که هر کسی کار امنیتی انجام داده، بهخوبی به آن واقف است. به این نکته بسیار مهم باید توجه داشت که فراهمکردن زمینه رشد تفکر اسلامهراسی، ایرانهراسی، ضدملی و نفوذ اسرائیل را همین خودسریها و قانونشکنیها ایجاد میکند. به عقیده من اسرائیل با جذب گروههای افراطی در داعش و القاعده هم نفوذ دارد و نفوذیها همیشه در گروهای افراطی هستند.
چطور میگویید اسرائیل در میان گروههای شیعی هم نفوذ کرده است؟ مگر اطلاعاتی دارید؟
این مطلب که گفتم اصل و قاعده نفوذ امنیتی است. همیشه در گروههای افراطی نفوذ راحتتر است؛ چون عامل نفوذی شما فقط باید شعار بدهد و در گروههای افراطی هم کسی که افراطی عمل کند و در عمل و بیان این تندروی را نشان دهد، کافی است. ما به تجربه دیدهایم فرد نفوذی چند عملیات تند و رفتار افراطی انجام میدهد و بهراحتی جایگاه پیدا میکند! بهخاطر داشته باشیم نفوذ در گروههای افراطی آسان است.
بههموصلکردن اسرائیل و عربستان راحت است. فعالان سیاسی هم بهراحتی و بدون داشتن هیچ تحلیلی اینها را بههم وصل میکنند اما اینکه چگونه این حلقهها را در تهران و مشهد بههم وصل کنید، جای سؤال من است.
عربستان برای اینکه خطای بزرگ خود را بپوشاند و با این کار خود را از زیر بار فشار جهانی بیرون آورد از هر اتفاقی بهره میبرد؛ اعدام یک عالم به جرم امربهمعروف و نهیازمنکر و به جرم انتقاد در هیچ جای دنیا پذیرفته نیست و نهادهای حقوق بشری هم با آن بهشدت مخالفند؛ این ماجرا موج عظیمی علیه عربستان ایجاد کرده است اما نفوذیها متأسفانه به داد عربستان رسیدند که به عقیده من با آتشزدن سفارت مسئله کاملا حل شد و فشار جهانی تا حدود زیادی از روی دولت سعودی برداشته شد.
چگونه نفوذیهای عربستان در تهران و مشهد اقدام کردند؟
من که نمیگویم تمام اینها نفوذی هستند؛ چهبسا بسیاری از آنهایی که آمدند، معترض بودند که البته در همه جای دنیا یک امر طبیعی است، مردم و گروهها باید به آن چیزی که باب میلشان نیست، اعتراض و انتقاد کنند.کسی که اعتراض به حادثهای میکند، ممکن است نفوذی نباشد و آدم خوبی هم باشد و حتی به نظر خود و تحلیل خود، برای خدا این کار را کرده باشد و اصلا به هم ربطی ندارند؛ یعنی حتما از نفوذیها نیست! پس تا اینجا مشکلی نیست و اصل حضور، انتقاد و اعتراض در همه جوامع به رسمیت شناخته شده است اما واقعیهای دیگری هم درباره سفارت عربستان وجود دارد، میگویند کارمندان، سفارت را تخلیه کردند و کسی آنجا نبوده است؛ بنابراین این پرسش ایجاد میشود که چرا؟ زیرا خود آنها هم پیشبینی میکردند یا به آنها گفتهاند اینجا را تخلیه کنید تا در امان باشید. وقتی در این حد واضح است که آنها خود، پیشبینی میکنند آنجا را تخلیه کنند و هیچ حادثهای برای آنها پیش نمیآید، ولی این اتفاق میافتد، بهاین معنی که کسانی قرار است هماهنگشده با بیرون از این مرزها آنجا را آتش بزنند. بالاخره حمله به سفارت انجام میشود درحالیکه کل ارکان جمهوری اسلامی ایران با این حمله مخالف است؛ یعنی رهبری دولت، قوه قضائیه و وزارت امورخارجه و . . . مخالف هستند و حتی شما یک ارگان هم نمیتوانید پیدا کنید که با این رفتار موافق باشد.
اگر بپذیریم که این اقدام با مدیریت نفوذیهای سعودی انجام شده، باید به دستگاههای امنیتی آنها نمره خوب و عالی داد؛ زیرا با کمک این نفوذیها توانستهاند بزرگترین جنایتی که با اعدام مخالفان و منتقدان خود مرتکب شدند را با این کار لوث کنند. بدون شک آتشسوزی و حمله به سفارتخانهها و تحریکاتی از این دست، عملی ضدانقلابی و ضد منافع ملی و برخلاف منافع ملی مسلم جمهوری اسلامی ایران است و فقط سود و منافع عربستان و اسرائیل را تأمین و چند هدف مهم را برای آنان محقق کرده است.
این ادعای بزرگی است که بگوییم کار سیستم اطلاعاتی سعودی بوده است و بدون اطلاعات هم نمیشود این را ادعا کرد.
اینجا ما داریم تحلیل میکنیم؛ من که باید بروم و سیستمهای اطلاعاتی را مطالعه کنم. هر گروه تندی اگر چنانچه کنترل شود، قطعا ناگفتههایی دارد که با کناررفتن پردهها قضیه آشکار میشود. هر گروه تندی که قانونشکنی، آدمربایی و جنایت میکند و دستور آدمکشی میدهد ولو با هر اسم و پرچمی که باشد، قطعا ریگی به کفش دارد و باید بدانیم در داخل مشکل دارد. سیستمهای امنیتی باید مطلع شوند چه کسانی هستند که نفوذ کردند و مطمئن باشیم که اینها باواسطه یا بیواسطه بالاخره از یک جایی تأثیر گرفتهاند.
مسئلهای که از آن عبور کردیم، بحث نفوذ داخل شیعیان بود که در اینجا دو بحث مطرح است؛ جریان «شیرازیها» یک گروه از این شیعیان هستند که ادعا میشود از این اتفاقات ناراضی بودند و ممکن است تعدادی از معترضان از آنها باشند و یک عده دیگر «دلواپسان داخلی» بودند که مقداری طبع تند دارند و میتوان به آنها گفت دلواپسان داخلی.
هر دو گروه «شیرازی» و «دلواپسان داخلی» متأسفانه از نظر نفوذ آسیبپذیر هستند؛ اگر برای آنها مهم است که در جهت منافع دشمن حرکت نکنند، پس چرا این کار را میکنند؟
برخی میگویند چرا شاخکهای جمهوری اسلامی ایران تکان نخورد؟ درحالیکه ما ادعا میکنیم بهترین دستگاه اطلاعاتی کشور را داریم!
در اینجا اگر قاطعیتی از ناحیه دستگاههای امنیتی و دستگاه قضائی ایجاد شود، خیلی از تندرویها متوقف و راحتتر میشود علمیات کشف را انجام داد.
وقتی تندروی و افراطیگری با قاطعیت از سوی مسئولان جمهوری اسلامی ایران مورد برخورد و طرد قرار گیرد، خیلیها ازجمله مباشران بیاطلاع این حوادث، متوجه میشوند کار آنها اشتباه است و آنهایی که حسننیت دارند، کنار میروند و آنهایی که اصرار بر این حرکتهای ضدملی و ضدامنیتی دارند، کشف میشوند؛ یکی از راههای کشف این است که با قدرت و قاطعیت مسئولان اعلام و برخورد کنند تا راحتتر بشود آنهایی که پشت این قضیه هستند را کشف کرد. همیشه دو مسئله را دیدهام که دست رقبای منطقهای ما در آنها دخالت دارد و نمیگذارد که به نتیجه برسد.
هر پروژهای که برای منافع اقتصادی و توریستی ما و منافع اقتصادی منطقه ما قرار است اجرا شود، بالاخره بهگونهای مانع آن میشوند؛ باید بدانید آبادانی و منافع اقتصادی برخی کشورهای منطقه ما در گرو این است که مردم ما به آنجا سفر، خرج و تفریح کنند؛ چراکه منافع این کشورها در این است که چیزی به عنوان توریست در کشور توسعه نیابد و رونق پیدا نکند.
منافع اقتصادی آنها در اینجا این است که مناطق آزاد ما شکل نگیرد و تجارت ما رونق نگیرد؛ شما هر پروژه کلان توریستی که بخواهید در ایران اجرا کنید، به شیوههای مختلف وارد میشوند و نمیگذارند این کار انجام شود و پولهایی که در منطقه خرج میکنند، نمیگذارند پروژه مهم اقتصادی که توریسم آنها را رونق میدهد، شکل بگیرد.
برخی مقامات در جریان حمله به سفارت برکنار شدند.
کار خوبی کردند برخی از مقامات مسئول را برکنار کردند، ولی خیلی دیر انجام شد! آنچه در شیراز و سخنرانی آقای مطهری اتفاق افتاد، قبل از آن هم برای سخنرانی من انجام شد و بعدها هم به شکلهای دیگری صورت گرفت. ما تنها کشوری نیستیم که این دردسرها را داریم و تجربیات دیگر کشورها هم هست. اینها در چندین شهر کارکنان جمهوری اسلامی را به گروگان گرفتند و امروز گروههای افراطی با گروههای شیعه انگلیسی همراه شدهاند و این همان نکته مهمی است که میخواهم به آن اشاره کنم؛ گروههای تندرو خود را به جمهوری اسلامی ایران چسباندهاند که متأسفانه مرز آنها با آن گروههای «شیعه انگلیسی» کاملا برداشته شده است.
«شیعه انگلیسی» چه کسانی هستند؟
همان کسانی هستند که انواع حرکتهای ضد سُنی دارند؛ گروههای «شیعه انگلیسی» همان کسانی هستند که مدام گزارشهای دروغ علیه اهل سُنت به مسئولان ارائه میدهند و کسانی هستند که برنامههایی در شبکههای تلویزیونی که در انگلیس و آمریکا پخش میشود را اداره میکنند و متأسفانه تعدادی از برنامههای اینها از این شبکهها در ایران و حتی قم پُر میشود و اگر یکی از مسئولان جمهوری اسلامی ایران مانند مقاممعظمرهبری یک جمله درباره وحدت شیعه و سُنی میگویند، علیه ایشان تبلیغاتی گسترده راه میاندازند. این گروههای «شیعه انگلیسی» برای سازمانهای مسئول شناختهشدهاند و البته برخورد مختصری و در مواقعی کافی هم با آنها شده است اما چرا اینقدر باید این گروهها آزاد باشند که فتنه کنند؟! این را هم باید بگویم که گروههای افراطی و تندرو در بسیاری از مراکز و نهادهای مهم نفوذ میکنند و تردیدی هم نیست؛ من این موضوع را بارها گفتهام. البته هر فرد افراطی را من نفوذی دشمن نمیدانم اما رفتارها، عملیات و اقدامات آنها به نفع دشمن است. البته ممکن است بسیاری از آنها هم افراد خوب و با حسننیتی باشند که ما بین حُسن فعل و حُسن فاعل فرق میگذاریم؛ ممکن است بعضیها فعل بد و فاعل خوبی داشته باشند یعنی آدم خوبی باشند اما فعل بدی داشته باشند و عمل بدی از خود نشان دهند.
ما جریانی به نام «حجتیه» داریم که دارای رویکردهای خیلی تند هستند و نمیتوانیم این جریان را به انگلستان ربط دهیم. آیا این جریان در این چارچوب قرار میگیرد؟
امروز گروههایی پیدا شدند که دست انجمن «حجتیه» را از پشت بستهاند.
آیا میتوان گفت هدف اصلی عربستان از اعدام «شیخنمر» درواقع برداشتن منتقدان از سر راه نبوده است، بلکه اهداف کلانتری را دنبال میکرده است؟
عربستان با یک تیر چند نشان زد، ولی در تحولات منطقه و عراق، افغانستان، سوریه، لبنان و در تحولاتی که بهتازگی در منطقه پیش آمد، شکست سختی خورد. برخی کشورهای غیرعرب منطقه مانند کشور عربستان شکست خوردند و این کشورها آنهایی بودند که بهطور غیرمستقیم به تقویت گروههای تروریستی پرداختند؛ چراکه احساس کردند جمهوری اسلامی ایران در اثر تحریمها و فشارهای منطقهای ضعیف است و اگر آن وضعیت ادامه پیدا کند از دست یک رقیب قدرتمند خلاص میشوند اما انتخاباتی که در سال 1392 اتفاق افتاد و دولت جدید روی کار آمد، آن روند و اجماع جهانی را برهم زد و برجام را به یک پایگاه جدید نفوذ بینالمللی برای ایران تبدیل کرد و آنها برای اینکه این مشکل را حل کنند، به اقداماتی دست زدند؛ یکی از آنها جنگ یمن است که من احتمال میدهم آنها هم بهدنبال ایجاد حوادث دیگری هم باشند. بعد از حمله به یمن پیشبینی میشد اتفاق دیگری نیز ممکن است بیفتد که آن هم اعدام شیخ مظلوم بود و باید هوشیار باشیم که اینها در یک جا بحران ایجاد میکنند و هدف بحرانآفرینی این کشورها این است که کشور ایران را «کانون بحران» معرفی کنند. نظریهپردازان و سیاستمداران این کشورها بهدنبال اثبات این نظریه هستند که ایران را به عنوان «کانون بحران» معرفی کنند و درحالحاضر هم در تلاشاند که بگویند ایران «کانون بحران» است. این اقدام جدید در موضوع برجام و موفقیتی که در این عرصه بهوجود آمد، برای ذهنیت جامعه خیلی مؤثر بود. آنها خیلی عصبانی هستند؛ زیرا فهمیدند که برجام اجرا میشود و به هدف خود نرسیدند. ما باید منتظر باشیم یک بحرانآفرینی جدیدی نیز از طرف آنها انجام شود و یک طراحی فکری وعملیاتی دیگری نیز انجام بدهند که بیشتر از هرجا اسرائیل آن را دنبال و عربستان هزینهاش را میدهد. حالا اینکه در کدامیک از کشورها جنگی به پا شود؛ نمیدانم. ممکن است در آفریقا و در نقطهای از آسیا اتفاق بیفتد. اینها دنبال ایجاد یک بحران کاری و مؤثر هستند و هرچقدر تلاشهای جمهوری اسلامی ایران برای بحرانزدایی زیاد و تجربه بیشتر میشود از آن طرف، تلاشها برای بحرانزایی نیز زیاد میشود؛ بنابراین باید مراقب باشیم که در دام جدیدی قرار نگیریم.
آیا این احتمال در دستگاه اطلاعات ایران لحاظ میشود؟
من نمیدانم؛ زیرا من در آنجا نیستم اما تحلیل میدهم آنها درحالحاضر منتظر این هستند که این اتفاق بیفتد. آنها بهدنبال این هستند اگر این بحران نزدیک ایران باشد و اگر بتوانند، بهانهای میتراشند که به نام ما تمام شود. حادثه سفارت که در ایران اتفاق افتاده، هیچ ربطی به دولت و جمهوری اسلامی ایران ندارد؛ زیرا همه ارکان جمهوری اسلامی ایران آن را رد میکنند اما بههرحال، به پای ما نوشتند! باید گفت حداقل یک ضعف داریم و آن هم این است که دولت، حاکمیت کاملی روی گروههای افراطی ندارد و اگر اقدام قاطعی انجام نشود، بهراحتی حل شده و گروههای افراطی مهار و جمع میشوند. من زمانی که وزیر اطلاعات شدم، گروهای افراطی در قم، مشهد و اصفهان بودند و بحرانی را بهوجود میآوردند و گروههایی را ایجاد میکردند. در مصاحبهای اعلام کردم؛ از این پس هرکس اقدام افراطی و قانونشکنانهای کند، ما شناسایی میکنیم و اشخاص موردنظر را تحویل دادگاه میدهیم و بعد از آن بود که دیگر اتفاقی نیفتاد. در این حادثه جدید نیز مسئولان ذیربط از قوه قضائیه درخواست کردند و کار مهمی را انجام دادند و ظاهرا قوه قضائیه بهدنبال برخورد است که البته کار بهموقع و لازمی بود اما بههیچوجه کافی نیست. باید اقدامات مشابهی که در آن موقع با گروههای تندرو و قانونشکن کردیم، انجام شود و علاوهبر برخورد قضائی قاطع با همه آمران و عاملان، باید مقابله جدی با بستر افراطیگرایی انجام شود، به نوعی اعلام انزجار ملی از این رفتارها شود و چنین رفتارهایی را ضد ارزشی و ضد ملی تلقی کرد.
آیا به نظر شما با دستگیری عناصر و هدایتکنندگان چنین عناصری، مشکل حل میشود؟
تردیدی نیست که باید با مجریان و کسانی که دستور میدهند برخورد شود، ولی همانطور که گفتم و الان هم تأکید میکنم، فقط برخورد با معلول کافی نیست، بلکه در مقابل باید یک انزجار ملی صورت بگیرد و حرکات آنها ضد ارزشی اعلام شود تا کسی یا جریانی دیگر به خود اجازه قانونشکنی و خودسری ندهد. فقط اعلام مخالفت مسئولان کافی نیست؛ باید علاوهبر اعلام مخالفت، یک حرکت انزجار ملی نیز ایجاد کرد. چیزی شبیه پیام هشت مادهای حضرت امام(ره) در مقابل موج قانونگریزی و نقض حقوق مردم. اکنون باید با هرگونه افراطیگرایی که در همهجا ریشه دوانده و مانع حرکت توسعهای دولت میشود، مقابله کرد. هرشخصیتی باید با این پدیده ساختارشکن و دردسرساز مخالفت و مبارزه کند و دیگر نباید شاهد تعرض به شخصیتها باشیم و نباید صدای اقلیتی قانونشکن و قانونستیز بلندتر از اکثریت قانونگرا باشد.