سازمانی شبیه سپاه و بسیج در عربستان
بهکوشش ناصر غضنفری، انصاف نیوز:
يكشنبه 3 اسفند 1376 | 24 شوال 1418 | 22 فوريه 1998
بعد از نماز صبح، اخبار تهران و خارج و اخبار سعودى را ديدم. قسمت اعظم اخبار رسانههاى عربستان، درباره سفر و برنامههاى ما است. حساسيت مراكز خبرى، متوجه بحران عراق است. متأسفانه باز هم دو مهندس ايرانى در پاكستان ترور شدهاند.
صبحانه را دستهجمعى با اعضای خانواده خورديم. به مركز گارد ملى – الحرسالوطنى – رفتيم. آقاى تويجيری، معاون فرماندهى گارد توضيحات داد. اين سازمان را از اول تأسيس دولتشان، براى حفظ انقلابشان تأسيس كردهاند؛ شبيه سپاه و بسيج در ايران. اعضاى آن را بيشتر افراد وفادار تشكيل مىدهند.
فرماندهى آن با وليعهد اميرعبدالله و فرماندهى بخش مسلح و نظامى آن، با پسرش مست بن عبدالله است. مسئوليت بخش عشايرى و غيرنظامى جادريه با آقاى تويجيری كه از مشاوران برتر امير و از حاميان مؤثر دولتى ايران و عربستان است. تاريخچه تأسيس را گفت و اضافه كرد، حدود 50 هزار بخش مسلح است و بيش از اين بخش غيرمسلح كه شبيه كارهاى جهاد سازندگى، براى پيشبرد وضع عشاير و روستاها تلاش مىكنند. از تلاشهاى آقاى نورى، سفيرمان تجليل كرد و از كمكارى سُفراى قبلىمان گفت كه باعث شرمندگى آقاي دكتر هادى سفیر سابق ایران در عربستان شد كه در جلسه بود و خنده حضار!
به آمفىتئاتر رفتيم. شاهزاده متعب خيرمقدم گفت و اينكه امير دستور داده، هر اطلاعى كه من خواستم، بدهند و اظهار آمادگى براى جواب هر سئوال کرد. با پخش فيلمى از كارهاى مختلف گارد، آن را توضيح دادند. اسلحههاى سنگينشان، تانك، نفربر و توپ است و مثل زمان شاه در ايران، نقش خاندان سعود را خيلى برجسته كردهاند. چند تانك را در مدخل مقر مستقركرده بودند. گفت، اين تانكها را در جنگ خليج فارس با عراق، از عراقىها به غنيمت گرفتهاند.
سپس به محل كتابخانه اميرعبدالله رفتيم كه وسيع و مجهز و مدرن با 500 هزار جلد كتاب و با بخشهاى جداگانه براى خانمها و آقايان است. از كتابخانه كُتب خطى و بخش مخصوص اسبسوارى – فردسيه – بازديدكرديم. يكسرى از انتشاراتشان را هديه دادند.
به محل دانشگاه گارد رفتيم. منطقه وسيعى در شمال شرقى رياض را تصرف و تجهيز كردهاند؛ شبيه كارهاى سپاه و ارتش در ايران در گرفتن زمين. در دفتر توضيحات آقاى منشعب را شنيديم؛ ریيس دانشگاه هم هست و خودش درجه سرلشكرى دارد. گفت، اين درجه را با تلاش به دست آورده و نه با دستور و رابطه و گفت 600 نفر دانشجو دارند و دورهاش سه سال است. آنها پس از فراغ از تحصيل، با درجه ستوانى كارشان را شروع مىكنند و 400 خانه سازمانى داشتند.
در همانجا در مسجد، نماز ظهر و عصر را با امامت من خوانديم. سپس در ميدان، نمايش كوتاهى توسط گروهى از دانشجويان داده شد؛ برنامه تمرين هماهنگى و بازى با تفنگشان. از بخشهاى مختلف دانشكده بازديد كرديم و در آمفى تئاتر توضيحات دادند.
سپس به بيمارستان گارد رفتيم كه500 تخت در يك طبقه دارد. وسيع است با طرح كشور دانمارك. دكترها و ریيس بيمارستان، توضيحات توجيهى دادند. از بخشهاى اطفال، كليه و دياليز و پيوند كبد بازديد كرديم. به داشتن قدرت پيوند كليه و كبد افتخار ميكنند ولى براى پيدا كردن اين اعضا مشكل دارند. از مردههاى تصادفى و مرگ مغزى به دست مىآوردند. اكثر كاركنان، خارجى هستند.
براى ناهار، به باشگاه گارد رفتيم. سپس كمى در خوابگاه آنجا استراحت كردم. از آنجا براى ديدن مجتمع كشت و صنعت، به سوى شهر خرج، در 80 كيلومترى رياض حركت كرديم؛ در مسير اتوبان مدرن و طولانى مكه دمام است. این اتوبان 1400 كيلومتر طول دارد. منطقه خرج، از پيش از اسلام منطقه توليد و كشاورزى بوده و مصرف مواد غذایى مكه، عمدتاً از اينجا تأمين مىشده و به همين جهت به آن خرج گفتهاند. جمعيت شهر 50 هزار نفر است؛ خيلی از آنها از پولداران رياضاند كه در آنجا زمين و باغ و منزل دارند.
در دفتر كشت و صنعت، مدير مؤسسه توضيحات داد. از املاك خانواده امير و شاهزاده محمد، نوه فيصل است كه خودش هم بود. نُه هزار هكتار زمين و حدود 100 حلقه چاه آب و گاودارى بزرگ با 25 هزار رأس گاو كه 12 هزار آن شيرى است و كارخانه پاستوريزه توليد فرآوردههاى متنوع؛ نكته مهم اين است كه شش حلقه چاه آن از عمق هزار و 800 مترى آب مىكشند كه 65 درجه حرارت آب است و بقيه چاهها هم بيش از 200 متر است.
از گاودارىها و مزرعه و كارخانه و يكى از چاههاى آب 1800 مترى، با اتوبوس بازديد كرديم. گفتند بزرگترين واحد از نوع خود در جهان است و استاندارد بينالمللى گرفتهاند. اصلاً فكر نمىكردم در عربستان خشك و گرم، چنين واحد بزرگ كشاورزى، دامى و صنعتى باشد.
دچار اسهال شده بودم. در مدتى كه در منطقه بودم، سه بار به دستشويي رفتم. از دكتر ميلانى، قرص ضداسهال گرفتم و ديگر پيش نيامد. نماز مغرب و عشا در آنجا خوانديم و به رياض مراجعت كرديم. در مسير رفت و برگشت، آقاى دكتر نفيسه كه وزير همراه من است، اطلاعات خوبى از كشورشان داد و از من درباره مجمع تشخيص مصلحت توضيح گرفت كه براى دنيا ناشناخته است و جالب توجه براى كشورداران دنيا و مخصوصاً مسلمان به عنوان راه حلى براى اداره كشورهاى اسلامى براساس اسلام و تأمين نيازهاى زمان.
به اقامتگاه آمديم. آقاى زنگنه و آقاى حسین كاظمپور اردبیلی آمدند. گزارش مذاكره با وزير نفت سعودى را دادند و پيشنويس بيانيه مشترك را آوردند كه براى حمايت از قيمت نفت تهيه كردهاند؛ آن را كافى نمىدانند. گويا سعودىها مايلند كشورهایى مثل ونزوئلا را كه سهميه را مراعات نمىكنند، تنبيه كنند و بعيد است حاضر باشند داوطلبانه از سهميه خودشان بكاهند.
آقاى كمالي، وزير كار آمد. گفت، احتياج به كمك بيشتر من دارد كه بتواند نيروى كار به عربستان اعزام كنند. آقاى رضایى رییس سازمان حج و زیارت آمد و خواست كه تأكيد بر بالابردن سهميه حجاج ايرانى كنم. شام را در منزل آقاى تويجيرى، میهمان بوديم. رجال مهم بودند. خانه وسيع و مجللى در منطقه تجارى شهر دارد. با غذاهاى فراوان و گوناگون، اسراف كرده بودند. يك طرف من، ریيس مجلس نشسته بود و صحبتهاى زيادى داشتيم. بعضى از شاهزادگان، تقاضاى اجازه سفرهاى شكارى به ايران نمودند.
در گزارشها آمد كه كوفى عنان در بغداد، با صدام حسين به توافق رسيدهاند و صدام تسليم خواستههاى آمريكا شده است؛ همانطوركه انتظار مىرفت.
منبع: خاطرات هاشمی رفسنجانی در سال 1376
انتهای پیام