ماجرای هواپیمای اوکراینی بدترین تودهنی بر اعتماد عمومی به رسانهها بود
/گفتوگوی انصاف نیوز با مهاجری و ضیاییپرور/
زهرا منصوری، انصاف نیوز: محمدمهاجری-فعال رسانهای اصولگرا- میگوید در ایران روزنامهنگار بحران نداریم یا کم داریم و تنها راه این است که وزارت ارشاد و تشکلهای روزنامهنگاری به تربیت روزنامهنگارهای بحران بپردازند و از سوی دیگر حمید ضیاییپرور-پژوهشگر حوزه رسانه- میگوید چشم رسانهها در ایران همیشه به دهان دولت است تا همان را منتشر کنند، ضعف رسانه در ماجرای هواپیمای اوکراینی ضربه به اعتماد عمومی به رسانههای داخلی بود.
۱۸ دی ماه سال 98 بود که پنج ساعت پس از حمله موشکی ایران به پایگاههای نظامی آمریکا در عراق، یک فرورند هواپیمای بوئینگ ۷۳۷ خطوط هوایی اوکراین با شلیک دو موشک ضدهوایی سامانه پدافند هوایی سپاه پاسداران، در جنوب غربی تهران ساقط شد. تمام ۱۷۶ سرنشین این هواپیما کشته شدند، در این میان برخی از رسانههای خارجی از همان ابتدا علت سقوط را برخورد موشک ایرانی میدانستند؛ اگرچه این موضوع تا سه روز توسط مسئولین داخلی تکذیب شد؛ پس از سه روز (21 دیماه) سپاه پاسداران با انتشار بیانیهای برخورد موشک به این هواپیما را تایید کرده و توضیح داد که خطایی انسانی بوده است. اما در این سه روز تا اعلام حقیقت رسانههای داخلی ایران چه میکردند؟ چرا حتی رسانههای داخلیای که ارتباط خوبی با مسئولان مربوطه داشتند هم نتوانستند زودتر از اعلام رسمی، واقعیت را کشف کنند؟ به بهانهی ماجرای هواپیمای اوکراینی به واکاوی ضعف رسانهها در ایران و نبود روزنامهنگار تحقیقی و روزنامهنگاری بحران پرداختهایم؛ متن گفتوگو با محمد مهاجری و حمیدضیاییپرور در ادامه میآید:
مهاجری: در ایران یا روزنامهنگار بحران نداریم یا اینکه تعداد آنها اندک است
«محمد مهاجری»-فعال رسانهای اصولگرا و عضو شورای سردبیری خبرآنلاین-دربارهی روزنامهنگاری بحران به انصاف نیوز میگوید: «در روزنامهنگاری کشورهای پیشرفته یکاصطلاحی به نام «روزنامهنگاری بحران» وجود دارد، زیرمجموعه آن روزنامهنگاری جنگ، حوادث طبیعی و رخدادهای سیاسی است. باید برای این نوع از روزنامهنگاری نیروهایی را تربیت کنیم که به درد این کار بخورند. یعنی در واقع یک نیروهای رزمی میخواهد نه بزمی. در این فضاها افرادی تربیت میشوند که سابقهی طولانی کار روزنامهنگاری داشته باشند. باید شجاعت روحی و روانی سیاسی و حرفهای آنها بالا باشد تا از پس چنین حوادثی بربیایند. در ایران یا روزنامهنگار بحران نداریم یا اینکه تعداد آنها اندک است. حداکثر ما برای حوادث طبیعی مثل سیل و زلزله خبرنگار داشتیم. همینها هم روایت گر ساده وقایع هستند و معمولاً تحلیلگر این حوزه نیستند.
وقتی خبرنگار برای اینطور اتفاقات نداریم خود سازمانهای حکومتی نقش اطلاعرسانی را به نحوی اداره میکنند که میخواهند جای خبرنگارهای بحران را پر کنند. چون این کار اطلاعرسانی را تخصصی و حرفهای نمیدانند. طبیعی است که دچار مشکلات زیادی میشوند و نقض و کمبودهایی در اطلاعرسانی به وجود میآید. اتفاقاً پیامدهای منفی دامن خود آنها را میگیرد. مثلاً در اتفاقات 78، 88، 96 و 98 در همهی اینها جای خالی روزنامهنگاری بحران را حس کردیم. وقتی روزنامهنگارهای متخصص این کار را نداشتیم. اطلاعات موجود در داخل کشور به شکل ناقص، دستوپاشکسته و حتی مغرضانه به خارج از کشور منتقل میشد. رسانههای خارجی در خلأ رسانههای مقتدر در حوزه بحران فرصت انتشار اخبار را پیدا میکردند و چون آنها به صحنه نزدیک نبودند، طبیعی بود که بسیاری از اتفاقاتی که منتشر میکنند بر اساس دیدههای افراد حاضر در آنجا باشد که بسیاری از آنها به اصول خبری واقف نبودند و دچار عواطف و احساسات لحظهای بودند.»
در بحرانهای امنیتی دروازهبانی خبر بسیار مهم است
او در ادامه بیان کرد: «خیلی از آنها هم وقایع را درست نمیدیدند حتی اگر مغرض هم نبودند، زمینهی کافی در کسب و انتشار خبر نداشتند. در مقاطع مختلفی دچار این بحران بودیم. سازمانهای حکومتی وقتی میبینند ما روزنامهنگار بحران نداریم؛ خودشان عملاً ورود میکنند، سازمانهایی که خودشان باید در مقابل اتفاقات افتاده پاسخگو باشند؛ بهجای پاسخگویی اطلاعات ناقص منتشر میکنند. تصور میکنند هرچه بهصورت قطره چکانی اخبار را منتشر کنند خطرات ناشی از آن کمتر آنها را تهدید میکنند. اگر آنها هم به علم رسانه واقف باشند و روزنامهنگاری بحران را بدانند، بهجای اینکه وظیفهی دیگران را انجام دهند، قطعاً آنها کار خود را میکنند و رسانه هم کار خود را انجام میدهد. این نکته هم نباید فراموش شود، در بحرانهای امنیتی دروازهبانی خبر بسیار مهم است. در فضای جنگ، ناامنی و ناآرامیهای خیابانی حتماً باید اطلاعات و اخبار کنترل شود، انتشار آزاد آنها در هیچ جای دنیا رسم نیست.
مثلاً یک نفر در هر جای دنیا ترور میشود، پلیس اجازهی ورود هیچکس را به آن منطقه نمیدهد؛ چون معمولاً در حوادث امنیتی انتشار اخبار جهتدار و نظایر آن میتواند روند رسیدگی مقامات امنیتی را مختل کند، حتی اگر اخبار درست باشد اما با منافع ملی غیرمنطبق باشد، میتواند ضررهای هنگفتی به سیستم اطلاعرسانی و امنیتی وارد کند.
در موضوع هواپیمای اوکراینی اگر روزنامهنگار بحران داشتیم و آنها میدانستند چه موقع چه خبرهایی را باید منتشر کنند یا نکنند یا در انتشار آن تأخیر داشته باشند. وقتی جلوی انتشار خبر توسط خبرنگار حاضردرصحنه را میگیریم، خودبهخود شایعه جایگزین خبر میشود. تقریباً با هیچ روشی در کوتاهمدت نمیتوان شایعه را بیاثر کرد. حتی در درازمدت هم بتوانیم آن را اثبات کنیم، بههرحال آثار روانی آن را نمیتوان جمع و جور کرد.»
خبرنگارهای کمسواد و غیرحرفهای بیشترین پاس گل را به رسانههای خارجی میدهند
این فعال سیاسی راهحل را تربیت خبرنگاران بحران در کشور میداند و در اینباره توضیح میدهد: «من معتقد هستم؛ روزنامهنگارها، تشکلها و وزارت ارشاد چارهای ندارند تا تیمی از روزنامهنگارهای بحران را تربیت کنند. این افراد حتماً باید در سنین مختلف باشند. مثلاً جوانهایی که توان حضور در صحنه را داشته باشند یا روزنامه نگاران با تجربه باشند تا بتوانند به قدرت تحلیل برسند. باید روزنامهنگار آموزشدیدهای باشند تا ابعاد امنیتی-سیاسی را تحلیل کنند. اگر چنین تیمی داشته باشیم آنها در کنار مسئولان امنیتی قطعاً میتوانند بهگونهای اطلاع رسانه کنند تا جای کمترین ابهام باقی بماند. در چنین مواقعی خبرنگارهای کمسواد و غیرحرفهای بیشترین پاس گل را به رسانههای خارجی میدهند مسئولینی که اعتقادی به کار رسانه ندارد و اصلاً آن را نمیشناسند، خودبهخود باعث میشوند اطلاع رسانه دچار نقص و اشتباه شود و بهگونهای اخبار منتشر شود که نه واقعیت دارد نه مطابق میل سیستم امنیتی کشور است. ساختار روزنامهنگاری در کشور وجود دارد که با آموزش کوتاهمدت میتوانند روزنامهنگارهایی را تربیت کنند.»
ضیاییپرور: چشم رسانههای اصلی ایران همیشه به دهان دولت است
«حمیدضیاییپرور»- پژوهشگر رسانه -دربارهی ریشههای ضعف رسانه در ایران به انصاف نیوز میگوید: روزنامهنگاری تحقیقی در ایران خیلی رایج نشده است. چشم رسانههای اصلی ایران همیشه به دهان دولت است تا همان که میگوید را منتشر کنند. مبنای روزنامهنگاری تحقیقی مبتنی بر این است وقتیکه دولت و یا منابعی که اطلاعاتی در اختیار دارند، مثل پلیس، دستگاه قضایی و حتی یک شرکت حقیقت را نمیگوید آن رسانه در قالب کار تحقیقی حقیقت را کشف کند؛ اسناد به دست آورد و یا با شاهدان و کارشناسها گفتوگو و راستیآزمایی کند. هدف روزنامهنگاری تحقیقی کشف حقیقت است. درحالیکه روزنامهنگاری جاافتاده در ایران انتشار سخنان مقامات است.
در مواقع عادی این ضعف روزنامهنگاری در ایران خود را نشان نمیدهد اما در یک بحرانی مثل سانحهی هواپیمای اوکراینی هیچ رسانهی رسمی تلاش نمیکند تا حقیقت را کشف کند و چشم آنها به دهان مقامات مسئول است تا ببینند آنها چه میگویند. یک پیشکوست روزنامهنگاری در روزنامه خراسان به من میگفت آنقدر رسانهها را موش و ترسو بار آوردهایم که در مواجهه با یک موضوع مهم نمیتوانند مثل شیر شجاع باشند و حقیقت را کشف کنند. ترس رسانه از کشف حقیقت باعث شد هیچکس پیش نرود و بگویند بگذارید این چند روز بگذرد و هر چیزی دولت و حکومت گفت، آنها را منتشر کنیم و سرخود را بیخودی به درد نیاوریم. رسانهها در ایران به دنبال کشف حقیقت برای اطلاعرسانی به افکارعمومی نیستند، البته مکانیسم آن را هم نداشتند.»
روزنامهها مداح و یا مجیزگوی
این پژوهشگر رسانه به ریشهی این ناکامی رسانهها در کشف حقیقت میپردازد و تحلیل میکند: «ریشهی این مسئله تاریخی است و نمیتوان به یک عامل اشاره کرد. از ابتدای شکلگیری روزنامه در ایران، روزنامهها مداح و یا مجیزگوی حکومت بودند. از اولین نسخه کاغذ اخبار پنج سطر مدح پادشاه را منتشر کرد. الان همشکل آن تغییر کرده است و هرآنچه دولت میگوید را منتشر میکنند. در دنیای پیشرفته روزنامهنگار خودش مستقل است. خودش میتواند حقیقت را کشف کند و موضعگیری کند. در مقابل دولت، دولتمردان و دستگاهها را بازخواست میکند. انتشار رسانهای یکی از ابزارهای کنترل قدرت است. تا قدرت دچار فساد نشود، در تمام کشورها از رسانه برای جلوگیری از فساد حکومت استفاده میکنند. در ایران قدرت رسانه را کنترل میکند. قدرت به رسانه مجوز میدهد. قدرت به رسانه میگوید تو صلاحیت داری چیزی را منتشر کنی و دیگری ندارد. قدرت بعد از انتشار مطلبی میتواند رسانه را تعطیل کند. این خلاف ماهیت ذاتی و فلسفی رسانه و کارکرد آن در دنیا است.
رسانه باید بتواند وقتی قدرت در جایی فساد ایجاد میکند و یا ضدارزش عمل میکند، به آن نهیب زند و در سطح جامعه افشاگری کند. در آرمانهای جمهوری اسلامی استقلال و آزادی داشتیم. رکن سوم آن جمهوری اسلامی است. آزادی تضمینکنندهی بقای جمهوری اسلامی است. اگر آزادی وجود نداشته باشد و رسانه آزاد نباشد تا حقیقت را کشف کند. قطعاً یکی از ارکان جمهوری اسلامی دچار اضمحلال خواهد شد. به نظر من در این چند دهه رسانهها را تضعیف کردیم که عملاً به بلندگوی دولت (قدرت) تبدیل شدهاند. هر چیزی قدرت میگوید بدون شک مثل وحی منزل منتشر میکنند.»
ماجرای هواپیمای اوکراینی بدترین ضربه بر اعتماد عمومی به رسانهها در ایران بود
او در ادامه به مقایسهی عملکرد رسانههای داخلی و خارجی در ماجرای هواپیمای اوکراینی میپردازد و توضیح میدهد: «حداقل در این ماجرا (هواپیمای اوکراینی) متوجه شدیم، کسانی که دربارهی هواپیمای اوکراینی صحبت کردند، اشتباه بود یا اینکه سعی میکردند پنهان کنند و اطلاعات درست را ندهند. درحالیکه همعرض آن سه روز رسانههای خارجی راجعبه اتفاقی که ر ایران افتاده بود، تحقیق میکردند. مثلاً شبکهی اسپوتنیک روسیه در روز دوم یعنی پنجشنبه فقط با بررسی عکسهای لاشهی هواپیمایی که ایسنا منتشر کرده بود، به طور قطعی نظر داد که موشک به آن خورده است و سانحه معمولی نیست. آنها در این زمینهها کارشناسهایی دارند که این مسائل را بررسی میکنند. اما چرا هیچ رسانهی رسمی ما نتوانست این را تشخیص دهد؟ درحالیکه بغل گوش ما بود.
حالا از صداوسیما انتظاری نداریم اما رسانههای مستقلی مثل انصاف نیوز و یا سایتهایی که خصوصی و مستقل هستند، میتوانستند این کار را انجام دهند. اینها هیچکدام صدایی متفاوت از صدای رسمی قدرت بیان نکردند. پس از کشف حقیقت اعتبار رسانه در ایران دچار خدشه شد. بهنوعی مرجعیت رسانه از سالها پیش تضعیف شده بود، در روز شنبه کاملاً فروپاشید. همه متوجه شدند اسپوتنیک و نیویورک تایمز و سیانان و بیبیسی درست میگویند و رسانههای داخل از کیهان، اطلاعات، فارس و مهر اشتباه یا دروغ میگویند؛ ماجرای هواپیمای اورکراینی بدترین تودهنی و ضربه به اعتماد عمومی به رسانهها در ایران بود.»
در ایران یک روزنامهنگار تحقیقی درستوحسابی نداریم
این فعال حوزه رسانه دربارهی اصلاح ساختار در رسانه تصریح کرد: «اصلاح ساختار رسانه در ایران چندین بعد دارد، در ایران یک روزنامهنگار تحقیقی درستوحسابی نداریم. یک روزنامهنگار بینالمللی نداریم. آمریکاییها در قلب ایران با مقامات ارشد ما گفتوگو میکنند. آیا ما دو روزنامهنگار در خارج از کشور داریم که این توانایی را داشته باشد که با دو تا مقام ارشد بینالمللی گفتوگوی چالشی کند. خبرنگار کشور دوست و برادر ما افغانستان با وزیر خارجهی ما گفتوگوی چالشی میکند. کدام روزنامهنگار ما این کار را میکند. ساختار آموزشی ما فوقالعاده ضعیف است. بخش دوم قوانین مطبوعاتی ما است، یعنی روح آزادی جزو ارکان جمهوری اسلامی است، به این قوانین هم دمیده شود. قانون مطبوعات و رسانهای ما اجازه میدهد که با کوچکترین مسئلهای در حوزهی مطبوعات یک رسانه را از هستی ساقط کنند. درحالیکه در دنیا هم این اتفاقات میافتد اما آن رسانه را جریمه میکنند. این هم نیاز به اصلاح دارد.
به نظر نمیرسد این موضوع خیلی جدی گرفته شود. بعد سوم هم تساهل و تسامح است. در سریال کیف انگلیسی یک دیالوگی بود که سیاستمدار باید فحش خورش ملس باشد و رسانه وقتی انتقاد میکند، باید در برابر آن سعهی صدر داشته باشند. اما در ایران اگر بگویی بالای چشم فلان مسئول ابرو است، شما را اولازهمه به دادگاه رسانه میکشانند. در نتیجه روزنامهنگار ترسو بار میآید. اصلاح این ساختار یکی دو دهه طول خواهد کشید. تا در این حوزه بحث و تعامل صورت گیرد و انجمنهای مختلفی از روزنامهنگار حمایت کنند. اما الان روزنامهنگار ضعیفترین قشر در این حوزه است و از حقوق خودش هم نمیتواند دفاع کند چه برسد از حقوق مردم و دیگران.»
انتهای پیام
شما درست میگین