بازگشت به برجام و پرسشهای بیپاسخ! | احمد زیدآبادی
احمد زیدآبادی، روزنامهنگار در یادداشتی تلگرامی با عنوان «بازگشت به برجام و پرسشهای بیپاسخ!» نوشت:
مقامهای دولت بایدن لحنی دوپهلو و درهمآمیخته را در بارۀ رویکردشان در برابر احیای برجام در پیش گرفتهاند.
آنها از یک طرف، بازگشت آمریکا به توافق برجام را در صورت اجرای کامل تعهدات ایران رد نمیکنند اما در همان حال، خواهان توسعه و تقویت این توافق هستند به طوری که در کنار تشدید محدودیتهای برنامۀ هستهای جمهوری اسلامی، برنامۀ موشکی و سیاست منطقهای آن را نیز شامل شود.
این رویکرد از لحاظ اجرایی تناقضاتی در دل خود دارد و همین تناقضات، زبان دیپلماتهای دولت بایدن را ممزوج و مبهم کرده است.
از اظهارنظر برخی افراد نزدیک به دولت بایدن چنین برمیآید که کاخ سفید احتمالاً طرحی دو مرحلهای را مد نظر خود دارد بدین صورت که در مرحلۀ نخست، در برابر پایبندی ایران به تعهداتش در برجام، به این توافق بازگردد و در مرحلۀ دوم، در جهت تغییر و گسترش مفاد توافق، کارزاری دیپلماتیک در صحنۀ بینالمللی علیه ایران سازمان دهد.
در این میان اما مخالفان بازگشت آمریکا به برجام پرسشی بسیار اساسی در برابر این رویکرد احتمالی دولت بایدن قرار میدهند. پرسش آنها این است که اگر در سایۀ احیای برجام تحریمهای بینالمللی علیه ایران لغو شود و اقتصاد این کشور از زیر بار تنشهای فزاینده رهایی یابد، دیگر با کدام اهرم فشار میتوان جمهوری اسلامی را به پذیرشِ مرحلۀ دوم موردِ نظرکاخ سفید مجبور کرد یا متقاعد ساخت؟
بعید است مقامهای دولت بایدن برای این پرسش، پاسخ سرراستی داشته باشند، اما آنها به جای پاسخ، پرسشی همسنگ آن را روبروی منتقدان قرار میدهند. پرسش آنها این است که اگر تعلل بیش از اندازه در جهت بازگشت به برجام، سبب نزدیکی بیسابقۀ ایران به “نقطۀ گریز هستهای” شود، در آن صورت چه باید کرد؟ از نظر برخی حامیان دولت بایدن، برجام گرچه توافقی معیوب و ناقص بوده اما از طریقِ تعلیق و توقف بسیاری از فعالیتهای هستهای ایران، نقطۀ گریز هستهای را به صورتی ملموس به تأخیر انداخته و عملاً برای آمریکا و متحدانش وقت خریده است. بنابراین، اکنون که جمهوری اسلامی با لغو بسیاری از تعهدات برجامی خود به سوی انباشت و تغلیظ اورانیوم و حتی خروج از پروتکل الحاقی حرکت میکند، بازگشت به برجام میتواند وضع را به نقطۀ قبلی آن برگرداند و تا دستیابی به اجماعی جهانی، برای غرب زمان بخرد.
در واقع، مخاطب اصلی پرسش حامیان دولت بایدن، اسرائیلیها هستند که از یک سو با هرگونه بازگشت آمریکا به برجام سرسختانه مخالفت میکنند و از سوی دیگر، بیش از هر کشور دیگری، نسبت به نقض تعهدات برجامی ایران و نزدیکی آن به نقطۀ گریز هستهای هشدار میدهند و ابراز نگرانی میکنند.
اسرائیلیها اگر بخواهند از این تناقض و تعارض خود را نجات دهند یا باید در مورد بازگشت دولت بایدن به برجام نرمش نشان دهند و یا اینکه طرفِ آمریکایی را قانع سازند که به رغم نقض تعهدات برجامی از سوی ایران، فاصلۀ آن با نقطۀ گریز هستهای همچنان بسیار است و از این رو فرصت کافی برای تشدید فشارها علیه جمهوری اسلامی وجود دارد.
به نظرم نمیرسد اسرائیلیها به هر کدام از این دو مورد، تمایلی داشته باشند. از این رو، نوع نگاه آنان به بحران، گویی نهایتاً از جنگ و حملۀ نظامی سر در میآورد. دولت بایدن اما در ابتدای کار خود بعید است علاقهای به وقوع جنگ در منطقهای داشته باشد که از یک دهه پیش دستخوش آشوب و بینظمی شده است. بنابراین اسرائیلیها برای بازداشتن دولت بایدن از احیای برجام، ممکن است در اندیشۀ تشدید عملیات مخفیانۀ خود علیه تأسیسات هستهای ایران به منظور ایجاد تأخیر در نقطۀ گریز هستهای و یا همان خرید وقت و زمانی باشند که دولت بایدن برای اجتناب از بازگشت سریع به برجام به آن احتیاج دارد.
در هر صورت، ماجرای برجام بیش از آنچه برخی محافل داخلی در ایران تصور میکنند، پیچیده و بغرنج شده است و به نظرم سرنوشت آن بیش از ارادۀ آمریکا به نوع علایق اسرائیل گره خورده است.
انتهای پیام
سلام آقای دکتر زیدآبادی ،
علیرغم احترام و ارادت ۲۰ ساله ای که به معرفت و کمال شما دارم ، در عجبم چرا تا این حد وارد جزییات شده اید. به عنوان یک شهروند عادی که پیگیر اخبار کشورم و امورات آن هستم – وقتی این ۴۰ سال اخیر و بویژه ۳۰ سال گذشته را بررسی میکنم به این نکات کلی برخورد مینمایم.
۱- دو تن از مخالفان جدی آمریکا و سیاستهای آن در ۳۰ سال اخیر به سوی مرگ و نیستی رانده شدند. یعنی صدام و قذافی و اینهم از وضع کشورهایشان !
۲- اسراییل در این ۳۰ سال به هر چه میخواست رسیده و دنبال بقیه خواسته هایش میباشد و فلسطین هم شقه شقه شده است.
۳- بیشترین دلار آمریکایی در این ۲۰ -۳۰ سال اخیر از جیب عربها بیرون کشیده شده و به جیب آمریکاییها برگشت شده است !
۴- قبل از این ۳۰-۴۰ سال همه دنیا میگفتند جنگ اعراب و اسراییل – حالا میگویند ، جنگ ایران و اسراییل ( که البته آنرا جدی نگیرید)
۵- از این مقولات باز هم میتوان نوشت. این لپ آن بود.
۶- در سیاست داخلی هم که خب همه شاهدیم که اوضاع چیست ! دلار بالای ۲۰ هزارتومان – فقر – ورشکستگی و همچنین اخلاقیات و قس علیهذا…
۷- آیا شما هیچ نیروی جدی ضد آمریکایی ، چه چپ و چه لیبرال و غیره در داخل میبینید؟ یا کشته شدند- یا فرار کرده اند به دیاری دیگر و یا گوشه اتاقهایشان منتظر سفر آخرت هستند. هر کی جای آمریکا و اسراییل باشه ، کلاهشو میندازه هوا و میگه هورا – به کی میگه هورا ؟ اگه گفتی ، مخلص آقای دکتر ،