ظریفستیزی جایگزین آمریکاستیزی!
ایرنا نوشت: «محمدجواد ظریف» وزیر امور خارجه روز سهشنبه ( ۳۰ دی) با حضور در صحن مجلس به سوالات «جواد کریمی قدوسی» نماینده مشهد و «فرهاد بشیری» نماینده پاکدشت پاسخ داد اما در اتفاقی کمسابقه پاسخهای وزیر امور خارجه، نمایندگان را قانع نکرد و ظریف در یک روز دو کارت زرد از مجلس یازدهم دریافت کرد. کریمی قدوسی در مورد مذاکره با آمریکا و بشیری هم در مورد دیپلماسی اقتصادی از ظریف سوال پرسیدند. طبق معمول ادعاهای کریمی قدسی از سوی ظریف رد شد. وزیر امور خارجه همچنین از عملکرد این وزارتخانه در حوزه دیپلماسی اقتصادی با توجه به محدودیتها و تحریمها دفاع کرد.
پاسخی نامتناسب به رویکرد تعاملی دولت
پرسش از وزرا از حقوق قانونی نمایندگان ملت در مجلس شورای اسلامی است. این حق همواره از سوی دولت یازدهم و دوازدهم مورد توجه بوده، به نحوی که وزرا در همین عمر اندک مجلس یازدهم بیشترین حضور را در صحن و کمیسیونها داشته و در راستای رویکرد تعاملی دکتر «حسن روحانی» رئیسجمهوری با دیگر قوا، همواره پاسخگوی سوالات نمایندگان بودند. روحانی در سخنرانیهای مختلف خود به مسئله همافزایی و همکاری با قوای دیگر تاکید کرده و راهبرد دولت را همکاری با مجلس عنوان کرده است. رئیس جمهور در مراسم افتتاح مجلس یازدهم در ۱۷ خرداد در همین زمینه بیان داشت: هم دوران دولت چهارساله و کوتاه است و هم دوران مجلس؛ اما با همکاری دولت و مجلس میتوانیم برای دههها و حتی قرنها برای مردم یادگار دائمی و ماندگاری بهجا بگذاریم.
طی مسیر ترسیم شده رئیس دستگاه اجرایی کشور، ظریف هم به عنوان عضو کابینه بیشترین تعامل و همکاری را با مجلس یازدهم داشته، به نحوی که در طول ۹ ماه از تشکیل مجلس یازدهم دو بار در بهارستان حاضر شده است. این تعامل در حالی است که ظریف در اولین حضور خود در مجلس یازدهم با انوع اتهامات روبرو شد؛ اتهاماتی که منجر به تذکر علنی رهبر انقلاب شد. رهبری در ۲۲ تیر ماه در دیدار ویدئو کنفرانسی با نمایندگان مجلس یازدهم، بیان داشتند: انسان به وزیر مثلاً توهین کند یا دشنام بدهد یا تهمتی بزند، این مطلقاً جایز نیست.
رویکرد تعاملی دولت و شخص وزیر امور خارجه با مجلس یازدهم با پاسخ متفاوتی از سوی حداقل طیفی از نمایندگان این دوره مجلس مواجه شده است. اتهامزنی به ظریف مخصوص به برخی نمایندگان در مجلس یازدهم نیست و چهرههای تندرو از زمان سکانداری ظریف در وزارت امور خارجه، پیکان حملات خود را به سمت او نشانه رفتهاند. ظریف یکی از وزیرانی است که بیشترین فشارها را در طول افزون بر هفت سال گذشته تحمل کرده است. اما این پرسش مطرح است که چرا در این مقطع زمانی فشارها به ظریف از سوی برخی افراد مجلس یازدهم و رسانههای همسو تشدید شده است؟ چه اتفاقی متغییرهای عرصه سیاسی را تغییر داده که مخالفان به این تحلیل رسیدهاند که ظریف باید دوباره و به صورت گسترده آماج حملات قرار گیرد؟
چه کسانی از احیای برجام نگرانند؟
در سایه تحولات اخیر بینالمللی اصلیترین مخالف برجام اینک دیگر ساکن کاخ سفید نیست و فردی امور را به دست گرفته که از بازگشت به برجام سخن میگوید. از سوی دیگر سیاست «فشار حداکثری» و ائتلاف علیه دیپلماسی و برجام هم شکسته شده است. ترامپی در کاخ سفید نیست تا به دشمنی با برجام ادامه دهد و همیاران منطقهای سیاست فشار حداکثری هم خود را تنها و بدون پشتوانه احساس میکنند. در بُعد داخلی هم جمهوری اسلامی از فشارهای اولیه تحریم ها عبور کرده و در حال مدیریت امور است. بنابر این ادامه کمپین فشار حداکثری امکان پذیر نیست.
فروپاشی کمپین فشار حداکثری یک معنا بیشتر ندارد؛ اینکه برجام زنده و در حال احیا و بازسازی خود است. همین مسئله منجر به نگرانی و واهمه مخالفان داخلی و خارجی برجام شده است. مخالفان داخلی بشدت از احیای برجام و قدرت گرفتن دوباره گفتمان دیپلماسی نگرانند؛ چرا که از دید آنان شاید احیای برجام انتخابات سال آینده را از خود متاثر سازد. بنابراین تلاش دارند در لفافه مسائل گوناگون با فشار به دولت و شخص وزیر امور خارجه مانع احیای برجام و کاهش فشارها بر کشور شوند.
نگرش و رویکرد اینچنین به مسئله سیاست خارجی و برجام رویکردی متفاوت از مسیر دولت در طول هفت ساله گذشته است و مخالفان برجام در مجلس یازدهم در سایه مشارکت اندک مردم حضور جدیتری نسبت به مجلس دهم دارند. بنابراین طیفی از نمایندگان مجلس یازدهم علاقهمند به احیای برجام نیستند و همانند کریمی قدوسی معتقدند که برجام مرده است. از دید ناظران رویکرد این طیف از نمایندگان مانع تراشی در مسیر احیای برجام است. برای رسیدن به این هدف علاوه بر فشار به وزیر امور خارجه، گویا ایجاد برخی حساسیتهای بینالمللی در مورد اقدامات هستهای ایران هم در دستور کار این طیف قرار گرفته است.
منافع ملی اولویت دارد یا مبارزات انتخاباتی؟
از دید بسیاری از تحلیلگران، در صورت احیای توافق هستهای، برجامستیزان در انتخابات ۱۴۰۰ حرف چندانی برای گفتن نخواهند داشت و این مسئله را پاشنه آشیل خود میدانند. اگر کارت بازیِ خروج ترامپ از برجام و اعمال تحریمها از مخالفان دولت گرفته شود این جریانات در مسیر سیاست ورزی خود دچار فقدان گزارهای مشخص برای سخن گفتن با افکار عمومی خواهند شد. از سوی دیگر برای بسیج حامیان خود هم دچار مشکل خواهند ماند. بنابراین حساسیت منتقدان و مخالفان دولت در این زمینه قابل فهم است اما نکته مهم اولویت جریانهای سیاسی است که در هر صورت منافع ملی باید بر سود و زیان جناحی ترجیح یابد و هیچ بهانهای نمیتواند منافع ملی را در رده دوم اولویت برای کنشگران عرصه سیاسی قرار دهد.
تلاش برای اتخاذ رویکردهای ایجابی به جای گفتمان سلبی میتواند هم به مخالفان برجام برای حضور در انتخابات ۱۴۰۰ کمک کند و دست خالی آنان را پر کند و هم با خودداری از مانع تراشی برای رفع تحریمها و بازگشت آمریکا به برجام منافع ملی کشور تامین شده و فشارها از روی دوش مردم برداشته شود. رضایت دادن به ادامه تحریمها در مجلسی که با شعار معیشت سرکار آمده، حتی برای حامیانش هم سرخوردگی به بار خواهد آورد.
انتهای پیام