سندرز و پاپ فرانسیس: اصلاحگران عصر حاضر
به گزارش دیپلماسی ایرانی، نینا خروشچف، نوه نیکیتا خروشچف رهبر سابق شوروی در یادداشتی در پراجکت سیندیکیت: طی چند سال اخیر پاپ فرانسیس با انتقادات جدی از سرمایه داری لجام گسیخته و ارائه یک جهان بینی نوین و پیشرو، پیام کلیسای کاتولویک را روحی تازه بخشیده است. در آمریکا نیز کمپین برنی سندرز تحولی مشابه را در حزب دموکرات و به طور کلی تر در عرصه سیاسی آمریکا رقم زده است.
سندرز پیام خود را به طور ویژه از جنبش اشغال وال استریت و درون مایه اصلی آن یعنی مبارزه با نابرابری اقتصادی گرفته است. اما حتی پیش از آن که سندرز به عنوان نامزد انتخابات ریاست جمهوری وارد عرصه کارزار سیاست آمریکا شود، پاپ فرانسیس با پیامی مشابه توجه میلیون ها نفر را جلب کرده بود.
پاپ پیش از این به محکومیت افزایش شکاف میان فقیر و غنی پرداخته بود. دیدگاه وی مبنی بر « کلیسایی فقیر برای مردم فقیر» باعث شده که مردم وی را با نام مستعار « پاپ مردم» بشناسند. جای تعجب ندارد که سال گذشته نیز پاپ نوآمی کلین یکی از فعالان جنبش اشغال وال استریت را به کنفرانس برگزار شده در رم در مورد محیط زیست دعوت کرد.
امسال نیز سندرز گردهمایی مشابهی ترتیب داد و در آن اعلام کرد که تغییرات آب و هوایی مهم ترین تهدید امنیتی است که جهان با آن دست و پنجه نرم می کند. تفکرات وی در این زمینه با دیدگاه پاپ فرانسیس قرابت قابل توجهی دارد. هر دو مشکلات محیط زیستی موجود را به کاپیتالیسم لجام گسیخته ربط داده و معتقدند که فقرا بیشتر تحت تاثیر اثرات مخرب محیط زیستی اقداماتی قرار می گیرند که اغلب منتهی به ثروتمندتر شدن اغنیاء می شود.
حتی در موضوعاتی مانند عشق و خانواده نیز پاپ فرانسیس نسبت به اسلاف خود پیشروتر است. اگرچه دکترین کلیسا همچنان ازدواج را پیوند میان یک زن و یک مرد تعریف می کند که قابل انفصال نیست، تساهل وی مقابل هم جنس گرایان و زوج هایی که از یکدیگر جدا شده اند، قابل توجه و مهم است.
وجه اشتراک جالب دیگری نیز بین برنی سندرز و پاپ فرانسیس وجود دارد: هر دو در دهه هشتم زندگی خود به سر می برند. در نگاه اول کمی عجیب به نظر می رسد که این دو نفر با این سن و سال توانستند الهام بخش قشر جوان در جستجوی تغییر باشند. اما با کمی دقت متوجه می شویم که این ارتباط تعجب برانگیز نیست. وقتی بحث اعتراض و انزجار از بی عدالتی جهان گستر به میان می آید، افراد مسن نیز می توانند به اندازه جوان ها دارای انگیزه و شور و شوق باشند.
تاثیر سندرز و پاپ فرانسیس از این نظر بر جوان ها زیاد است که هر دو این افراد اخلاقیات و حقیقت را بر ثروت اندوزی و اهمیت به خود مرجح می دانند. هر دو افرادی فروتن و ساده زیست هستند؛ پاپ حاضر نشده است مانند اسلاف خود زندگی شاهانه داشته باشد و برآورد اموال سندرز نیز زیر متوسط دارایی های یک سناتور آمریکایی را نشان می دهد.
افزون بر این، هم پاپ فرانسیس و هم برنی سندرز هر دو تقریبا در خارج از معرکه بودند. اگرچه سندرز سابقه ای طولانی در عرصه سیاست آمریکا دارد، اما وی نماینده ایالت کوچک و لیبرال ورمونت بوده و همواره پول های کلانی که حیات سیاسی سیاستمداران آمریکایی را تضمین می کرده، رد کرده است. پاپ فرانسیس نیز اولین پاپ اهل آمریکای لاتین و اولین پاپی است که تا این اندازه جدی به محکومیت نابرابری اقتصادی پرداخته است.
البته پاپ فرانسیس اولین پاپی نبوده که به این موضوع پرداخته است. جان پل دوم نیز به موضوع مشکلات اخلاقی اقتصاد بازار و جهانی شدن توجه داشته است. اما جان پل دوم که اصالتا اهل لهستان بوده، با کمونیسم نیز به شکلی قاطعانه مخالف بوده است. در واقع وی نقشی مهم در افول سیستم کمونیستی در اروپای مرکزی و شرقی داشته است. اگرچه برنی سندرز و پاپ فرانسیس هیچ کدام حامیان کمونیسم نیستند، اما هر دو تلاش می کنند که تا حدی انگاره های اصلی کمونیسم را احیا کرده و از آن برای ایجاد حس اخوت در میان مردم استفاده کنند.
نیکیتا خروشچف نیز در دهه 1980 رویکردی مشابه داشت. وی نیز مانند پاپ فرانسیس و سندرز اصلاح گری عجیب بود. اگرچه وی با حمایت ک.گ.ب به قدرت رسید، افکار خود را مانند رئیس جمهور پوتین در قالب این سازمان محدود نکرد. به همین ترتیب، سندرز نیز سعی می کند با فاصله گرفتن از قالب فعلی حزب دموکرات، آن را به قالب سوسیال دمکراتیک یعنی قالب اصلی آن نزدیک کند. در واتیکان نیز بسیاری رویکرد پاپ فرانسیس را درک نکرده و پیام رحمت وی را که اخیرا منتشر شده تیشه به ریشه دکترین کاتولیک می دانند.
انتهای پیام