از شوق «رأی دادن» تا جریمه «رأی ندادن»!
حجتالاسلام احمد حیدری در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «از شوق «رأی دادن» تا جریمه «رأی ندادن»!» نوشت:
ایران از حداقل 2500 سال قبل، حکومت پادشاهی داشته و مردم در انتخاب حاکمان، نقش و تأثیری نداشتند. قدرتمندی با توسل به زور بر کشور حاکم میشد و سلسلهای بنیاد مینهاد و تا آمدن قدرتمندی دیگر و ایجاد خاندانی دیگر، حکومت در خاندان وی موروثی بود.
با انقلاب اسلامی، بساط حکومت شاهنشاهی- خاندانیِ مبتنی بر زور و غلبه برچیده شد و حکومت «جمهوری»، به انتخاب مردم و بر اساس احکام اسلام شکل گرفت. در حکومت جمهوری، بنا بود مردم در واقع سالار و حاکم باشند و هر کسی را واجد شرایط مورد اعتقادشان یافتند، بر مسند حکومت تکیه دهند و بهترین نمود و ظهور خواست مردم، شرکت آنان در انتخابات بود. حکومت جمهوری اسلامی بنا بود بر خواست مردم و انتخاب واقعی آنان بچرخد از این رو فقط 50 روز بعد از پیروزی انقلاب، در اولین انتخاب با حضور مشتاقانه و بینظیر ۹۸.۲ درصدی خود شکل حکومت را تعیین کردند و 4 ماه بعد خبرگان تدوین قانون اساسی را انتخاب کردند و 4 ماه بعد در همهپرسی قانون اساسی شرکت کردند و بهمن 58 یعنی بعد از گذشت کمتر از یک سال از پیروزی انقلاب، رئیس جمهور را برگزیدند و 24 اسفند همان سال نمایندگان مجلس را؛ یعنی در طول 13 ماه بعد از پیروزی انقلاب مشتاقانه و پرشور در 5 انتخابات شرکت کردند چون احساس میکردند بناست کشور بر مدار خواست و انتخاب خودشان بچرخد و کسی قیّمشان نباشد.
در این دوران مردم مشتاقانه و با شور وصف ناپذیر در انتخاباتها بخصوص انتخابات مجلس و ریاست جمهوری که ضرورتش برایشان ملموستر بود، شرکت میکردند به گونهای که در تمام انتخاباتهای مجلس، شرکت کنندگان همیشه بیش از نیمی از واجدان شرایط بودند.
متأسفانه تفسیر غلط «نظارت استصوابی» که بعدها صورت قانون به خود گرفت و اجرای غلطتر آن به نوعی که از آن مهندسی انتخابات برداشت میشد، برای اولین بار در انتخابات مجلس یازدهم شور و شوق حضور را از مردم گرفت و آنان را نسبت به شرکت در انتخابات بیرغبت ساخت به طوری که در کل کشور کمی بیش از 42 درصد واجدان حق رأی و در تهران 24 درصد واجدان، در انتخابات شرکت کردند که برای جمهوری اسلامی که میخواهد مظهر مردم سالاری دینی در جهان باشد، بسیار ناپسند است.
و باز متأسفانه مسئولان نظام در مقابل این ناپسندی خم به ابرو نیاوردند و از سویی با تمجید خاص از مجلس متکی به اقلیت، از سوی دیگر با پافشاری بر نظارت غلط استصوابی و اجرای غلطتر آن و از سوی سوم با تصویب قوانین گریزدهنده و مأیوسکن مردم از انتخابات و مردم سالاری در مجلس اقلیت، زمینه و شوق حضور مردم در انتخابات آینده را گرفتهاند به گونهای که اخیرا وزیر کشور نسبت به عدم حضور مردم در انتخابات 1400 اظهار دغدغه کرده است.
در این وضع و حال به ناگاه با اظهار نظری عجیب از سخنگوی نهاد شورای نگهبان که بیشترین تأثیر را در افت شوق مشارکت داشته، مواجه میشویم که میفرماید: «امروز مردم به راحتی و با خواست خودشان به پای صندوقهای رأی میروند و کسی به آنها نمیگوید که به چه کسی رأی دهید، در صورتی که در برخی از کشورها اگر مردم در انتخابات حضور نیابند، جریمه میشوند!». سخنگوی شورای نگهبان با این اظهار نظر ضمن آشکار کردن نگرانی خود از عدم اشتیاق مردم به حضور در انتخابات، به نوعی ضمنی در صدد دادن راهکار هم هست: «جریمه شرکت نکردن در انتخابات».
آری، با عملکرد مسئولان نظام در این سالیان، مردم به واقع حق رأیی احساس نمیکنند که اراده کنند برای استیفایش با شوق، رغبت و خواست قلبی در انتخابات شرکت کنند و کاندیدای مطلوب و مورد نظر خود را در صحنه نمییابند تا او را انتخاب کنند. در چنین زمانی از نگاه نظام، مردم وظیفه دارند با حاکمان و نمایندگانی که در واقع توسط نظام و در انتخاباتی دو مرحلهای برگزیده شدهاند، بیعت کنند و شرکت در انتخابات نه حق مردم، بلکه انجام وظیفه بیعتی است که اگر خود اقدام نکردند، میتوان با جریمه کردنشان، آنان را به انجام این وظیفه واداشت و بدین طریق، نگرانی شرکت نکردن آنان در انتخابات تزئینی را برطرف نمود تا بتوان در دنیا مانور داد که مردم ما هم در انتخابات شرکت میکنند! در آستانه سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، این نگاه نسبت به انتخابات -که بزرگترین میراث و دستاورد انقلاب اسلامی است- تبریک گفتن دارد! چنین نگاهی از جانب سخنگوی محترم شورای نگهبان بر شما مردم در آستانه سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، مبارک باد.
انتهای پیام
عالی بود
گناه از کسانی است که پایه گذار نظارت استصوابی شدند و به اضافه کسانی که این نوع نظارت را تایید کردند